۱۴:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۷

رجایی و باهنر؛ به روایت یاران

به لحاظ اقتصادی مهمترین محور دولت رجایی حمایت از مستضعفین و محرومین بود. عنایت خاص شهید رجایی و مجموعه دولت این بود که طبقه محروم را دریابیم و اصلاحات ارضی، تشکیل تعاونی‌ها به همین منظور پیگیری می‌شد. خود من در وزارت کشاورزی، ایجاد مراکز خدمات کشاورزی را به همین سمت شروع کردم تا خدمات مستقیم به خود روستاییان برسد و در ارتباط با کارگران هم همین مساله مطرح بود. همه این‌ها بازتاب دیدگاه شهید رجایی و کابینه ایشان و ناشی از دیدگاه خط امامی وی بود.

rajaeeمبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): هشتم شهریور در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران روز مبارزه با تروریسم نام گرفته است و این روز هرساله یادآور تاریخی غم‌انگیز در خاطرات ایرانیان است؛ سالروز انفجار دفتر نخست‌ وزیری به دست منافقان و شهادت مظلومانه شهیدان رجایی و باهنر در سال ۱۳۶۰ و هم‌چنین قرار داشتن در هفته دولت بهانه‌ای شد برای مروری دوباره بر شخصیت شهیدان رجایی و باهنر، شاید که بیشتر و بهتر بتوانیم روش و منش آن شهیدان را زنده نگه داریم.

***

شهید رجایی و شهید باهنر هر دو در سال ۱۳۱۲ متولد شدند، یکی در کرمان یکی در قزوین. هر دو از دهه چهل وارد مبارزات سیاسی شدند. مرحوم شهید رجایی با ورود به گروه‌های مسلح دهه چهل، در متن مبارازت جدی علیه رژیم شاه قرار داشت و سال‌ها در زندان رژیم منحط پهلوی زیر شدیدترین شکنجه‌های قرون وسطایی قرار داشت که در سال ۱۳۵۷ در اثر مبارزات مردم از زندان آزاد شد و به دامن پر مهر ملت بازگشت. در سال ۱۳۵۸ موفق شد به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس راه یابد و در سال ۱۳۵۹ به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی انتخاب شد و پس از عزل بنی‌صدر، از جانب مردم به مقام ریاست جمهوری رسید.

شهید باهنر هم در سال ۱۳۳۵ وارد دانشگاه شد و در سال ۱۳۳۷ دکترای الهیات خود را اخذ کرد و از سال ۱۳۴۱ در متن مبارزات اسلامی قرارگرفت و بارها طعم تلخ زندان و شکنجه را چشید. روشنگری‌های او در مساجد تهران به ویژه مسجد جلیلی، مسجد هدایت و مسجد جامع تهران زبانزد خاص و عام بود. در سال ۱۳۵۰ از سوی رژیم ممنوع‌المنبر شد و تا پیروزی انقلاب نقش مهمی در سازماندهی نیروهای مسلمان ایفا کرد و از جانب شورای روحانیت مؤتلفه مسوول آموزش معارف اسلامی بود.

پس از عزل بنی‌صدر در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، مردم برای انتخاب رییس‌جمهور جدید آماده می‌شدند. مجموعاً هفتاد و یک‌ نفربرای‌ انتخابات‌ ثبت‌ نام‌ کردند که‌ شورای‌ نگهبان‌ از بین‌ آن‌ها صلاحیت‌ چهار نفر یعنی‌عباس‌ شیبانی‌، علی‌اکبر پرورش‌، حبیب‌اللّه‌ عسکراولادی‌ و محمدعلی‌ رجایی‌ را تأیید و در تاریخ‌ یکشنبه ۲۱ تیر ۱۳۶۰ رسماً اعلام‌ کرد.

در سال ۱۳۵۷، پس از آزادی از زندان شهید باهنر و شهید بهشتی، به همراه برخی شخصیت‌های دیگر نسبت به تشکیل حزب جمهوری اسلامی اقدام نمودند و مرامنامه و اساسنامه آن را تهیه کردند و بدین‌وسیله تشکیلات حزب جمهوری اسلامی رسماً فعالیت خود را آغاز کرد. نقش شهید باهنر در حزب بسیار تعیین کننده بود و در همه کارها با وی مشورت می شد. پس از شهادت شهید بهشتی در فاجعه خونین انفجار دفتر مرکزی حزب در هفتم تیر ماه سال ۶۰، شهید باهنر به دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد و این مسوولیت را تا زمان پذیرش پست نخست وزیری به عهده داشت.

دومین‌ انتخابات‌ ریاست‌جمهوری‌ در ۲‌ مرداد ۱۳۶۰ برگزار شد. شورای‌ نگهبان‌ در تاریخ‌ ۱۰ مرداد۱۳۶۰ صحت‌ انتخابات‌ را تأیید و اعلام‌ کرد که‌ رجایی‌ با اکثریت‌ مطلق‌ آراء اخذ شده‌، به‌ عنوان‌ رییس‌جمهور انتخاب‌ شده‌ و این‌ انتخاب‌ مورد تأیید آن‌ شورا می‌باشد. در همین‌ روز وزارت‌ کشور تأییدیه‌ شورای‌ نگهبان‌ را به‌اطلاع‌ امام‌ خمینی(ره‌) رساند و روز ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ همزمان‌ با عید فطر در حسینیه‌ جماران‌، امام‌ خمینی‌(ره‌) حکم‌ریاست‌جمهوری‌ رجایی‌ را تنفیذ کردند.

شهید رجایی در ۱۲ مرداد ۱۳۶۰ در جلسه‌ علنی‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌، مراسم ‌تحلیف‌ را به‌ جا آورد و پس از آن درمجلس شورای اسلامی دکتر محمد جواد باهنر را به سمت نخست وزیر منصوب و به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد. شهید رجایی مجموعا ۲۸ روز به عنوان رییس‌جمهور خدمت نمود و در ۸شهریور همان سال توسط منافقین به شهادت رسید.

***

خبرگزاری ایسنا پیش از این با انجام مصاحبه‌هایی دیدگاه افراد نزدیک به شهیدان رجایی و باهنر را جویا شده بود که مجموعه‌ای از آن‌ها را در اینجا می آید:

عاتقه صدیقی؛ همسر شهید رجایی گفت: آن شهید بزرگوار، به لحاظ داشتن روحیه‌ مذهبی و حق‌جویی تو‌أم با اصلاح، به دنبال مبارزه با ظلم و ستم بوده است به همین جهت با هر جمعیت و گروهی که فکر می‌کرد، می‌تواند هدف خود را دنبال کند، همکاری می‌کرد، ولی هیچ وابستگی به این گروه‌ها پیدا نمی‌کرد، زیرا ملاک و معیار سنجش او، احکام و ارزش‌های الهی بود. به همین دلیل، هرگاه ناراستی و کج‌روی در تشکیلات و یا جمعیتی می‌دید، به راحتی از آن‌ها جدا می‌شد. عزت و آبرویی که شهید رجایی پیدا کرده و بر قلب‌های خداجویان حاکم گردیده است، به خاطر برخورد صادقانه و نه عوامفریبانه او با خداوند و بندگان او در همه‌ امور زندگی است.

در واقع شهید رجایی خود را مدیون مردم‌ می‌دانست و معتقد بود خدمت به مردم و خلق خدا، منتی از طرف خداوند است و نباید آن را به رخ کشید.

شهید رجایی از دریافت حقوق وزارت و نخست وزیر و ریاست جمهوری تا وقتی شهید شد، استفاده نکرد. بلکه فقط حقوق معلمی خود را می‌گرفت‌ و خلاصه این که هیچ‌گونه امتیازی در برابر مردم به عنوان یک مبارز پیشتاز برای خود قائل نبود. حتی هدایایی که از داخل و خارج کشور به او داده شد را متعلق به نظام و مردم می‌دانست و از آن‌ها استفاده شخصی نمی‌برد.

***

حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه؛ وزیر فرهنگ و ارشاد دولت شهید رجایی نیز درباره خاطراتش از همراهی با شهید رجایی و شهید باهنر گفته است: بنده در کابینه شهید باهنر برای تصدی مسوولیت وزارت ارشاد معرفی شدم. تا قبل از کابینه شهید باهنر، فرهنگ و هنر معاونتی بود که به وزارت علوم تفویض شده بود. وزارت ارشاد در این زمینه مسوولیتی نداشت و این تصمیم مصوب شورای انقلاب بود که بعد از مشورت با شهید باهنر به این جمع‌بندی رسیدیم که این معاونت به وزارت ارشاد اضافه شود و این وزارتخانه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تبدیل شود.

وی از خاطره اولین همکاری‌های خود با شهید رجایی به یاد آورد: وقتی امام (ره) به ایران آمدند، نهادی به نام دفتر تبلیغات امام با مسوولیت آیت‌الله خامنه‌ای در مدرسه علوی تشکیل شد. من هم به عنوان قائم مقام این نهاد فعالیت می‌کردم ولی کارهایی که آن زمان انجام می‌دادیم مرا قانع نمی‌کرد. در این فکر بودم که کاری فراتر انجام دهیم. تصمیم گرفتیم یک بولتن ویژه تهیه کنیم که در آن نظرات و حرف‌ها‌ی مختلفی که در روزنامه‌ها و رسانه‌ها و حتی رادیوهای بیگانه در مورد امام و انقلاب می‌گویند انعکاس دهیم، ضمن آن‌که صحبت‌های مردم را نیز در این بولتن مدنظر قرار دهیم. این کار باعث می‌شد تعاملی دوطرفه بین امام و مردم ایجاد شود. برای تهیه این بولتن، هر نفر مسوول بررسی یکی از روزنامه‌ها و رسانه‌ها شد. یادم هست آقای محمدمهدی جعفری، دکتر شیبانی، وحید دستجردی و بسیاری دیگر از دوستان که در مجموع یک کادر ۱۴ الی ۱۵ نفره بودند در تهیه این بولتن ما را کمک می‌کردند. شهید رجایی نیز مسوول مطالعه روزنامه اطلاعات بود. از او درخواست کردم که روزنامه را به دقت بخواند و هر قسمت از آن که ممکن است برای امام جالب باشد استخراج کند تا در بولتن درج شود. خیلی سخت بود که به ایشان این پیشنهاد را بدهم ولی وقتی از ایشان خواستم که در ضمن کارهایی که انجام می‌دهند این زحمت را قبول کنند، ایشان در پاسخ گفتند بنده با کمال میل می‌پذیرم و بسیار هم خوشحال می‌شوم که بتوانم کمک کنم. نکته جالب آن بود که برای ایشان اصلا فرقی نمی‌کرد در خدمت به امام و انقلاب در چه پستی باشد چه در مقام ریاست جمهوری چه در حد جمع‌آوری مطالب از روزنامه‌ها.

وی درباره دوران همکاری‌اش با شهید باهنر در شورای عالی تبلیغات اسلامی نیز یادآور شد: این شورا غیر از شورای هماهنگی انقلاب اسلامی یا سازمان تبلیغات اسلامی است. در آن زمان شهید باهنر عنصر اصلی این شورا بود و بنده نیز در آن‌جا با ایشان همکاری می‌کردم. در شورای هماهنگی نیز افراد زیادی از فعالان امروز حضور داشتند مانند حجت‌الاسلام طه هاشمی و افراد دیگری که اولین مراسم دهه فجر حاصل کار این شورا بود. البته با شهادت مرحوم باهنر به طور کلی این مسیر تغییر یافت و آن‌چه امروز در سازمان تبلیغات اسلامی می‌بینیم، جریان دیگری است.

معادیخواه در مورد فعالیتش در کابینه نیز گفت: قبل از آن‌که وارد کابینه شهید باهنر شوم با همکاری ایشان در نهضت سوادآموزی مقدمات سوادآموزی عمومی را فراهم کردیم. نکته مورد توجه آن‌که اصلا قرار نبود نهضت سودآموزی به عنوان یک نهاد اجرایی پرهزینه عمل کند و بنا بر آن بود که ما فقط با یک سیستم اطلاع‌رسانی دقیق از وضعیت و تعداد بی‌سوادان مطلع شویم. وقتی شهید باهنر پیشنهاد وزارت فرهنگ را به من دادند به شرطی پذیرفتم که زحمت‌ها و تلاش‌هایی که در نهضت انجام شده نیمه‌کاره رها نشود و سرپرستی برای آن انتخاب شود و ایشان نیز پذیرفت.

وی خاطرنشان کرد: در تاریخ شخصیت‌هایی بوده‌اند که مکمل هم به حساب می‌آمدند. در مورد شهید رجایی و باهنر نیز همین‌طور است و خصوصیات و ویژگی‌های اخلاقی هرکدام دیگری را کامل می‌کرد و گویا در تقدیر و سرنوشت این دو چنین رقم خورده بود که همواره با هم فعالیت کنند،‌ با هم مبارزه کنند و در آخر نیز با هم به شهادت برسند.

***

محمد سلامتی؛ وزیر کشاورزی دولت‌ شهید رجایی نیز در بیان خاطراتش از عضویت در این دولت گفته است: وقتی شهید رجایی نخست وزیرشد، تصمیم گرفت برای تعیین کابینه با گروه‌ها و شخصیت‌هایی که آن‌ها را قبول داشت، مشورت کند. در همین رابطه با بسیاری از انجمن‌های اسلامی ادارات، سازمان مجاهدین و حزب جمهوری ارتباط برقرار کرد و از نظرات آن‌ها مطلع شد. در چندین جلسه با آن‌ها و در جمع‌شان در خصوص کابینه تبادل نظر می‌کرد. دوستان سازمان از مجموع اعضای تشکیلات، بنده و آقای نبوی را برای عضویت در کابینه معرفی کردند. اعضای سازمان مجاهدین در آن برهه زمانی افرادی مانند محسن رضایی، ذوالقدر، شهید بروجردی، علی عسگری و الویری بودند. با توجه به ارتباط نزدیکی که بهزاد نبوی با شهید رجایی در قبل از انقلاب و در زندان داشت، بهتر می‌توانست با ایشان تبادل نظر کند. به پیشنهاد دوستان سازمان، بهزاد نبوی به عنوان مشاور نخست وزیر و سخنگوی دولت پیشنهاد شد که شهید رجایی نیز پذیرفتند؛ همچنین دوستان سازمان بنده را برای تصدی وزارت کشاورزی معرفی کردند.

وی ادامه داد: شهید رجایی شخصا مخلص و بی‌تکلف بود و زندگی ساده‌ای داشت و از همان خانه‌ای که قبل از رییس‌جمهور شدن ساکن بود استفاده می‌کرد و هیچ تشریفاتی نداشت. یادم هست یک روز سر ظهر با ایشان در محل دفتر ریاست جمهوری جلسه‌ داشتیم. بعد از صحبت‌هایی که انجام شد، هنگام خداحافظی شهید رجایی گفت نهار بمان. به شوخی گفتم نهار چیست؟ او به نان و انگوری که گوشه‌ دفترش بود اشاره کرد و گفت نهار همین است.

وی گفت:‌ شهید رجایی با هیچ‌کس رو دربایستی نداشت. علی‌رغم آن‌که با اعضای کابینه خیلی دوست بود، اما این به معنا نبود که بخواهد امتیاز بدهد. در این زمینه یادم هست گزارشی در مورد کشاورزی به هیات دولت ارائه کردم، شهید رجایی جمله‌ای گفت که احساس کردم غلوآمیز است و همچنین از من خواست که این گزارش را به مرحوم بهشتی هم ارائه دهم. به شهید رجایی گفتم که شما درمورد این گزارش غلو می‌کنید. شهید رجایی پاسخ داد: نه. ببین محمد! من درست می‌گویم و حاضر نیستم به خاطر هرکس، از جمله تو به جهنم بروم. یعنی دروغ نمی‌گویم و صریحا گفت علی‌رغم آن‌که دوست هستیم و کار تو را می‌پسندم، این حرف را قبول نمی‌کنم؛ چون خارج از چیزی است که به آن اعتقاد دارم.

این عضو کابینه شهید رجایی گفت: به لحاظ اقتصادی مهمترین محور دولت رجایی حمایت از مستضعفین و محرومین بود. عنایت خاص شهید رجایی و مجموعه دولت این بود که طبقه محروم را دریابیم و اصلاحات ارضی، تشکیل تعاونی‌ها به همین منظور پیگیری می‌شد. خود من در وزارت کشاورزی، ایجاد مراکز خدمات کشاورزی را به همین سمت شروع کردم تا خدمات مستقیم به خود روستاییان برسد و در ارتباط با کارگران هم همین مساله مطرح بود. همه این‌ها بازتاب دیدگاه شهید رجایی و کابینه ایشان و ناشی از دیدگاه خط امامی وی بود.

وی با بیان این‌که « در کابینه شهید رجایی از تمام نیروها با تفکرات سیاسی مختلف استفاده می‌شد» تصریح کرد: دولتمردان باید خود را برای همه مردم بدانند و از همه مردم برای کار کمک بگیرند. هنر مسوولان این است که از همه نیروها و تفکرات استفاده کنند در غیر این صورت ضعف دارند. هرچه در استفاده از توانایی همه نیروها کوتاهی کنند بیانگر ضعف آن‌هاست.

***

حبیب‌الله عسگراولادی؛ وزیر بازرگانی دولت شهید رجایی، قدمت آشنایی‌اش با شهید رجایی را به دوران قبل از انقلاب و در زندان مربوط دانست و یادآور ‌شد: آشنایی اینجانب با شهید رجایی از زندان شروع شد و توفیق ارتباط با شهید باهنر را هم در آغاز نهضت اسلامی داشتم. با این دو بزرگوار در زندان آشنایی و همفکری داشتم و در کوران مبارزات علیه رژیم شاه نیز از نزدیک همکاری داشتیم. بعد از انقلاب، در مجلس اول توفیق ادامه همکاری و همفکری دست داد و به فاصله کوتاهی در دولت شهید رجایی و شهید باهنر این همکاری استمرار یافت.

وی درباره چگونگی انتخابش به عنوان وزیر بازرگانی گفت: بنده در آن دوره نایب رییس مجلس بودم که به تقاضای شهید رجایی به دولت رفتم و خدمت در وزارت بازرگانی را پذیرفتم. خاطره‌ای که از آن دوران دارم این بود که شهید رجایی به من فرمود ما می‌خواهیم خرمشهر را آزاد کنیم، اما نه ارز داریم نه ریال کافی. انبارها هم نیمه خالی هستند. تو باید همین مسوولیت را بپذیری. بنده اول استنکاف داشتم و به اصرار ایشان پذیرفتم.

وی رییس‌جمهور و نخست وزیر شهید را نماد مدیریت اسلامی در کشور توصیف کرد و گفت: رجایی و باهنر دو نمونه از مدیران ارشد جمهوری اسلامی هستند که مناسبات انسانی و قرآنی را در مدیریت کشور وارد کردند و اکنون به عنوان “نماد مدیریت اسلامی” در کشور شناخته می‌شوند. علم، درایت، شجاعت، عدالت و ساده‌زیستی از مهمترین خصیصه‌های آنان است. اگر بخواهیم راه انقلاب را درست طی کنیم، باید مطابق مشی این دو بزرگوار در مدیریت کشور ظاهر شویم.

عسگراولادی با توصیه احزاب به اتخاذ مشی شهیدان رجایی و باهنر، تصریح کرد: توصیه‌ای که می‌توانم به احزاب و گروه‌ها داشته باشم این است که باید شرایطی به وجود بیاوریم که در احزاب ما شخصیت‌هایی مثل رجایی و باهنر به عنوان کادر تربیت شوند تا بتوانند مسوولیت‌های کلیدی را در آینده به عهده بگیرند. اگر احزاب ما چنین توفیقی پیدا کنند، ما هیچ نگرانی از این نخواهیم داشت که چه کسی در انتخابات پیروز شود. چون هر حزبی پیروز شود دولت در دست انسان‌های پاک و مذهبی چون شهید باهنر و شهید رجایی خواهد بود.

***

حسین کاظم‌پور اردبیلی؛ وزیر بازرگانی کابینه شهید رجایی درباره این کابینه گفته است: درمجموع کابینه رجایی، کابینه زمان بحران بود، وقتی من به وزارت بازرگانی رفتم همه انبارها و سیلوها تخلیه بود. تازه سیستم کوپنی به زحمت جا می‌افتاد. ارز کم بود، جنگ بود، اولویت‌ها فرق داشت و ارزاق عمومی و دارو و تامین نیازهای جبهه‌ای با محدودیت درآمدهای نفتی با مشکل صادرات و واردات مواجه بودیم. چه از نظر تولید نفت و چه از نظر حمل و نقل و بیمه‌های کشتیرانی برای واردات و نفت‌کش‌ها برای صادرات با مشکل مواجه بودیم.

وی ترکیب کابینه رجایی را ترکیبی از حضور همه اندیشه‌های موافق و مخالف دانست و اظهار کرد: تقریبا موضوع گرایشات فکری و اختلافات نگاهی و دیدگاهی و خطی که ما امروز به عنوان جناح می‌بینیم، وجود نداشت. نمی‌گویم اختلاف نگاه بین اعضا نبود، در این دولت مهدوی‌کنی، بهزاد نبوی، من و نوربخش در کنار هم بودیم. با همه اختلاف‌ها به دلیل وحدت هدف یعنی تامین امنیت و منافع ملی کشور درحمایت و هدایت و نظارت مرحوم رجایی یکسان بودیم؛ حتی اگر اختلاف نگاهی وجود داشت به هیچ وجه در صحنه نبود و هم‌افزایی ایجاد می‌شد که آثار آن رضایت نسبی مردم بود.

وی افزود: تعهد به رجایی، تعهد او به انقلاب و امام(ره) و تعهد ما به منافع کشور و امنیت ملی و استقلال، توان ما در مواجهه با بحرانی بود که همه ابعاد زندگی مردم از داخلی و خارجی و سیاسی و اقتصادی را فرا گرفته بود. ما در یک همدلی و همکاری و تلاش همه‌جانبه در اوایل جنگ وارد میدان شدیم. نگاهی که من می‌توانم بگویم، فراگیری جناحی و جریان‌ها در هر دو نفر است که امروز اهمیت آن برای ما شاید بیشتر ملموس است.

وزیر بازرگانی دولت شهید رجایی، شعارهای انتخاباتی رجایی به عنوان نخست‌وزیر را تابع امام(ره)، فرزند مجلس و خدمت‌گزار مردم برشمرد و گفت: شاخصه عمده او سه شعار اصلی‌اش در مسیر کار بود؛ آن روز این شعارهای حمایت ازمردم محروم و خدمتگزاری و تبعیت از امام (ره) که شعار همیشگی او بود و صحیح است، کافی بود. این سه شرط آن روزها شرط لازم و کافی بود و این سه عامل کفایت داشت تا رای مردم را جمع کند اما؛ معنی آن، این نیست که امروز هم این شروط هم لازم و هم کافی هستند، البته امروز نیز این شروط لازم است،اما کافی نیست و باید به کارآمدی و پاسخگویی هم توجه کرد.

وی ادامه داد: وجه تمایز رجایی این بود که با مهدوی کنی راستگرا و بهزاد نبوی چپگرا همراه بود و با همه این‌ها کار می‌کرد و به همه این‌ها کمک می‌کرد تا موفق باشند و همه با جان و دل کار می‌کردند و خود را فرزند مجلس، خدمتگزار مردم و تابع امام (ره) می‌دید و همین کفایت داشت.

***

حسن عارفی؛ وزیر فرهنگ و آموزش عالی کابینه رجایی درباره نحوه ورود خود به کابینه شهید رجایی گفته است: مرحوم شهیدرجایی تصمیم داشت تا وزرای خود را با این مشخصه انتخاب کند که منزل آن‌ها پایین‌تر از خیابان سرچشمه باشد تا این افراد با درد مردم و امکانات آن‌ها و مشخصات مستضعف آشنایی بیشتری داشته باشند و از آن جایی که پایین‌تر از چهار راه حسن‌آباد، منزل داشتم، من نیز در این محدود قرار می‌گرفتم. در ضمن آقای رجایی از عده‌ای درباره من سوال کرده بودند.

وی افزود: البته زمانی‌که شهید رجایی از زندان آزاد شده بود، به مطب من آمد تا بررسی شود که دچار بیماری در زندان نشده باشد. ایشان به دلیل شکنجه‌های بسیار احتمال داشت تا بیماری جدی داشته باشد و خانواده‌شان، به مطب من آمدند.

وی ادامه داد: شهید رجایی، متدین، مردمی و درد کشیده بود. در زندان بنا به روایت هم‌سلولی‌هایش هرچه او را زجر می‌دادند، هیچ اطلاعاتی نمی‌داد و تنها ناله‌های او شنیده می‌شد و حتی یک جمله اعتراف از او شنیده نشد؛ من به یاد دارم که آقای هاشمی می‌گفت که شهید رجایی بزرگ‌ترین شکنجه‌ها را تحمل می‌کرد اما کوچک‌ترین حرفی به ساواک نمی‌زد.

پزشک امام خمینی(ره)، به رابطه مثبت کابینه شهید رجایی با امام (ره) اشاره کرد و گفت: جلسات کابینه در محضر امام (ره) تشکیل نمی‌شد اما ما به عنوان مثال عید نوروز، صبح برای عرض تبریک همگی خدمت امام رسیدیم و بعد به قم خدمت آیات عظام رفتیم.

وی با اشاره به دعوت رجایی برای حضور خود در کابینه روایت کرد: روزی که شهید رجایی مرا برای صحبت دعوت کرد، برای دیدن ایشان به اتاق‌شان در باغ اکباتان رفتم. وقتی صحبت می‌کردیم، قسمت‌های سفید نامه‌ها و کاغذ‌ها را جدا می‌کرد و می‌گفت برای یادداشت خوب است. من از این رفتار فهمیدم شهید رجایی هم مقتصد است و هم به درد اجتماع آگاه است؛ منتها آن‌چه که همیشه ذکر می‌کرد، این بود که “سال‌ها مبارزه کردیم تا مملکت خود را اداره کنیم، تا شروع کردیم، نیروهای اجنبی به ما حمله کردند و ما هم توان و حواس خود را باید متوجه این مساله کنیم” و مساله همین بود که کابینه و همه دنبال این بودیم که در اثر حمله، هر جا مشکل داشت، به آن جا رسیدگی کنیم.

وی گفت: زمانی که ما در دولت بودیم، اولین جلسه هیات دولت را در مشهد تشکیل دادیم و این‌گونه نبوده است که ما به روستاها و شهرها و استان‌ها نرویم؛ برنامه‌ای که احمدی‌نژاد در شهرستان‌ها دارد، در زمان وزارت من نیز انجام شده است. منتها زمان ما، زمان جنگ و حضور ما در مناطق ضروری بود و باید در شرایطی که نفت مسدود شده بود و پول هم نداشتیم و هر روز هم بمباران می‌شد،‌ مردم خود را حفظ می‌کردیم؛ آن زمان وضعیت فرق داشت ولی مع‌الوصف، ما در سفرهای خود به شهرها می‌رفتیم و جلساتی در نیمه‌های شب داشتیم.

عارفی افزود: به منزل مردم می‌رفتیم، صبح زود به خانواده شهدا سر می‌زدیم و شخصا شهید رجایی اقدام می‌کرد، بنیان همه کارهایی که الان در دولت می‌بینیم را شهید رجایی گذاشته است. من به یاد می‌آورم که آقای حبیبی، خانواده‌های جنگ‌زده بی‌پناه را به تجار شیراز سپرد تا حمایت کند و این‌ها همه در زمان شهید رجایی بود، در آن زمان این روال جاری بود، شهید رجایی خبر این کار را به امام (ره) داد و امام (ره) بسیار خوشحال شد اما این‌که الان باید این کار را انجام داد یا نه، مساله مجزایی است. مثل بوعلی سینا که شب‌ها با چراغ پیه‌سوز در شرایطی درس می‌خواند اما الان آن زمان نیست و با اینترنت از تحقیقات به روز دنیا آگاه می‌شوید. در آن زمان خیلی ارزش داشت اما الان را با آن زمان نمی‌توان مقایسه کرد. این‌که الان باید چه کرد شاید پاسخ این است که باید روش دیگری برگزید و شاید باید همان را اجرا کرد.

منبع: کانون هابیلیان

:::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

94 - 88 =