۱۷:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۲ به مناسبت هفتاد و دومین سالروز تولد گل آقا

«گل آقا» به روایت «گل آقا»/ من تا روزی گل آقا هستم که مردم بخواهند

با خود می گویم: گل آقا! این مردم باوفا و صفا، طاقت جفا و نامهربانی ندارند و از خدا می خواهم به من لیاقت خدمتگزاری به این ملت شریف و با عاطفه را عنایت کند. به این ملتی که اگر در برابرشان خاضع نباشیم کفران نعمت کرده ایم… من تا روزی گل آقا هستم که مردم بخواهند. هروقت نخواستند، قلمم را درپای این ملت می شکنم و… غرورم را!

golagaمبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): هفتم شهریور ماه، سالروز تولد کیومرث صابری، ملقب به «گل آقا»ست؛ طنزپردازی که پس از انقلاب به گل آقای ملت ایران تبدیل شد و تاکنون نیز گل آقایی هم شأن وی پیدا نشده است.

در سال ۱۳۲۰ در یکی از روستاهای شهرستان صومعه‌سرا به دنیا آمد و پس از تحصیلات ابتدایی در زادگاهش به تهران رفت و موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد.از سال ۱۳۴۰ همکاری خود با نشریه توفیق را آغاز کرد که این همکاری تا زمان توقیف این نشریه در سال ۱۳۵۰ ادامه داشت. در سال ۱۳۵۰ در هنرستان کارآموز تهران با محمدعلی رجایی آشنا شد که به دوستی صمیمانه این دو انجامید و پس از انقلاب در زمان نخست‌وزیری شهید رجایی به مقام مشاورت فرهنگی و مطبوعاتی وی و در زمان ریاست‌جمهوری‌اش به مقام مشاورت فرهنگی او رسید. در زمان ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای نیز در این سمت باقی ماند تا اینکه در آذر ۱۳۶۲ رسماً از مشاغل سیاسی کناره گرفت و یک سال بعد نگارش ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات آغاز کرد که سرآغازی بر طنز سیاسی بعد از انقلاب بود. در آبان ماه ۱۳۶۹ هفته نامه گل آقا را منتشر کرد که برای اولین بار کاریکاتور چهره مسئولان به چاپ رسید. وی در سال ۱۳۸۱ همزمان با سیزدهمین سالگرد انتشار هفته نامه گل آقا انتشار آن را متوقف کرد و هیچگاه دلایل آن را بازگو نکرد. « کیومرث صابری فومنی » معروف به «گل آقا» سرانجام در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۳ به دیار باقی شتافت.

سال ۱۳۷۱ در اولین شماره دوره چهارم نشریه سوره، به سردبیری شهید مرتضی آوینی مصاحبه مفصلی با مرحوم صابری با عنوان ” یک گفتگوی جدی با گل آقا” منتشر شد، که به مناسبت هفتاد و دومین سالروز تولد گل آقا برای اولین بار در فضای مجازی و با تنظیم مجدد در صبح هنر منتشر می شود:

برای اولین بار

فکر تاسیس یک مجله طنز مدتها در ذهنم بود. و از همان اول انقلاب تصمیم به راه انداختن آن را داشتم.اما آن زمان به علت شرایطی که وجود داشت از این کار امتناع کردم. و بیشتر دل به کارهایی نمودم که در آن زمان بیشتر ضروری می نمود.که لابد خودتان می دانید و شاید ذکرش فایده ای نداشته باشد. تا اینکه از کار مشاوره ای مستقیم در امور دولتی کناره گرفتم و بعد در حج سال ۱۳۶۳ بود که برای اولین بار – البته پس از انقلاب-  کار طنز در نشریه ی “خبرنامه”، که در مکه و مدینه منتشر می شد، کمی جدی تر دنبال کردم.

دیگر آبدارخانه کفاف نمی داد

اعتقاد دارم که کار طنز کار بسیار جدی است. همان نوشته های کوتاه در خبرنامه حج باعث شد تا ستون دو کلمه حرف حساب،همان شخصیت گل آقا و اصحاب آبدارخانه شکل بگیرد. در آن زمان کار من با یک ستون طنز می گذشت و با توجه به شرایط جنگ و عدم تثبیت وضعیت، ضروری نمی دانستم که به طرف یک مجله مستقل طنز بروم  .تا سال ۶۷ که به فکر یک نشریه جدی افتادم،  نشریه ای هفتگی که قرار بود اجتماعی سیاسی باشد و عنوانش را هم انتخاب کرده بودم مجله فصل جدید. این مجله به دلایلی منتشر نشد. البته امتیازش را هم گرفتم .اما شرایط فراوانی دست به دست هم دادند و نگذاشتند که این کار صورت بگیرد. الخیر فی ماوقع. در سال ۶۸ بود که به فکر گرفتن امتیاز یک مجله طنز افتادم. چون دیگر فضای محدود آبدارخانه با یک کادر محدود چهار پنج نفری در صفحه ۳ روزنامه اطلاعات کفاف یک برخورد گسترده را نمی داد. گل آقایی که در یک ستون دو کلمه حرف حساب شکل گرفته بود، نیاز به همکارانی تازه و فضایی تازه داشت تا بتواند راحت تر حرف بزند و به مسائلی گسترده تر بپردازد. برای همین بود که از طریق بعضی دوستان مقدمات بک نشریه طنز را فراهم کردم. و گل آقا شکل گرفت.  یعنی از نیمه ی دوم سال ۶۹ البته دوستان زیادی به ضرورت وجود چنین مجله ای اشاره می کردند و گاه حرف هایی هم می زدند ولی خودم به این نتیجه رسیده بودم.

کار عاقلانه ارشاد

برای کسب مجوز مشکلی نداشتم،۴ عدد عکس داشتم و فتوکپی کامل شناسنامه ،فتوکپی دفترچه بسیج اعتقادی، گواهی عدم سوءپیشینه و تعدادی معرف! برای پر کرن پرسشنامه ای که در آن سوابقم را نوشته بودم! و مدت یک سال انتظار تا مجوز انتشار مجله را از ارشاد بگیرم. البته کار عاقلانه ای کردند! چون من تمام مشخصات قانونی برای دریافت این مجوز را داشتم.

گل آقا، نامی که هم اعتبار داشت هم لطافت

و اما چرا گل آقا؟ برای این که این نام در ستون دو کلمه حرف حساب اطلاعات، حیثیت و اعتباری کسب کرده بود. و طبعاً من به عنوان شخصیت گل آقا این صلاحیت را داشتم که از اعتبار او یعنی خودم استفاده کنم. و همین کار را کردم.اسم زیبایی بود، ایرانی بود با سنتهای ما بخصوص پیشینه خودم رابطه داشت. و قدری مهر هم در آن بود. مهری که از لطافت گل می آمد.

روزی که نتوانم در حدود قانون حرف بزنم در مجله را گل خواهم گرفت

در مجوز بنده نوشته نشده که حق دارم کاریکاتور وزرا را چاپ کنم و در مجوز نشریه ی دیگر طنز هم نوشته نشده که حق ندارد کاریکاتور وزرا را چاپ کند، بلکه این مدیر مسئول، سردبیر و گروه نویسندگان یک نشریه اند که  تصمیم می  گیرند تا کجا پیش بروند. ما تا به حال حرف هایی را در حدود قانون زده ایم و این که نشریه گل آقا بتواند در حدود قانون حرفش را بزند، حق طبیعی گل آقا است. روزی که نتوانم در حدود قانون حرف بزنم مطمئن باشید که در مجله را گل خواهم گرفت.

 مردم گل آقا را دوست دارند چون …

مردم گل آقا را دوست دارند چون احساس می کنند با آن ها رو راست است و به آنها دروغ نمی گوید و از اعتمادشان سوء استفاده نمی کند. مردم گل آقا را دوست دارند چون حرف آن ها را می زند و در مشکل آن ها شریک می شود و مسائل آن ها را با صدای بلند و موثر به گوش همه و از جمله مسولان کشور می رساند. مردم گل آقا را دوست دارند چون ساده و معمولی حرف می زند و از نشانه ها و تصاویر مبهم و گنگ برای بیان حرف هایش استفاده نمی کند.شاید علت تفاوت عمده تیراژ مجله ی گل آقا با مجلات دیگر این است که مجله ی گل آقا مهم ترین مسائل کشور را با زبانی ساده می گوید ولی بسیاری از مجلات کشور پیش پا افتاده ترین مسائل را آنچنان پیچیده و گنگ می گویند که کسی متوجه نمی شود. و حداقل عامه مردم آن را متوجه نمی شوند. و از همین سر است که گل آقا به مردم توهین نمی کند و آن ها را دوست دارد. مردم هم متقابلاً گل آقا را دوست دارند. چون شاد است و آن ها را شاد می کند.حتی دردها را هم آنچنان می گوید که مردم را  عذاب ندهد. مردم گل آقا را دوست دارند چون در پی اصلاح امور است،نه تبلیغات چی دولت است که حرف هایش بوی ذولتی بدهد و نه درصدد براندازی حکومت است که مردم را به یاد کسانی بیندازد که دولت مستعجل مبارزه شان به ۶ ماه هم نکشید. مردم مشکل دارند و توقع حل مشکلشان را دارند.گل آقا در اولین قدم مشکلات آن ها را از آنان می گیرد و بیان می کند و این یعنی زبان حال مردم بودن و مهم تر از همه ی این ها این که گل آقا حرف تازه دارد.حرف هایش بوی نا و کهنگی و تکرار نمی دهد.شعار نمی هد.و شبیه حرف هایش از صبح تا شب در همه روزنامه ها و صدا و سیما تکرار نمی شود و مردم حرف تازه را دوست دارند.مخصوصا وقتی که این حرف با زیبایی و شیرینی زده شود.

به پشتوانه ی تمام تاریخ طنز ایران

البته چیزهای دیگری هم مطرح است، مثلاً اینکه گل آقا از پشتوانه ی تمام تاریخ طنز ایران برخوردار است و با زندگی فرهنگی مردم ما پیوند تاریخی دارد، جهت اطلاعتان نکته ای را که قبلا در جایی دیگر گفته ام تکرار می کنم که جمع سابقه ی فعالیت ادبی هیئت تحریریه ی گل آقا از هزار سال هم بیشتر است اگر با این همه ویژگی گل آقا موفق نمی شد، جای  تعجب داشت.

نیمی از مطالب گل آقا توسط نویسندگانی نوشته می شود که عضو تحریریه توفیق بوده اند و از این دید که اکثر اعضای تحریریه ی توفیق که زنده اند و در ایران هستنند با مجله گل آقا همکاری دارند.اما این همه ی ماجرا نیست.نصف دوم ماجرا را بچه هایی دنبال می کنند که در زمان انتشار توفیق نوجوان بودند و احتمالا پدرانشان توفیق می خواندند .من یک ارزیابی کردم در مورد یکی از شماره های سال دوم گل آقا. ۴۵درصد از مطالب این شماره توسط بچه هایی نوشته شده که در تحریریه ی توفیق نبوده اند. مضافاً بر این که سه ستون پرطرفدار مجله یعنی ستون تذکره المقامات،شعر نو و چهل سال بعد در همین هفته توسط کسانی نوشته  می شود که از نسل جدیدند.

اما در مورد فرم و محتوای مجله، دوست دارم این نظر را  با یک دید کارشناسانه تری ارزیابی کنید. فرم صفحه آرایی ما تا حدی  شبیه توفق است اما در محتوای مجله تفاوت های زیادی با توفیق داریم. تفاوت هایی که ناشی از سیاسی بودن مجله ما و حذف طنز های جنسی توفیق در گل آقا است و همچنین این که ما در گل آقا درصد پایینی طنز حنثی داریم ،در حالی که طنز خنثی در توفیق بسیار بیشتر بود. ضمناً دوست دارم دست آویزی برای طرفداران تئوری سوپاپ به دست بدهم، و آن این که توفیق با نفرت در مورد حکومت حرف میزد و به همین خاطر چند حرف اساسی را بیش تر در مورد حکومت نمی زد: این که حکومت وابسته است،حکومت گران احمقند و مدیران دولتی دزدند.اما گل آقا منتقد سیاسی دولت است، با هر کس بر اساس مشخصه خودش و در جهت اصلاحش حرف می زند. و برای همین است که کار گل آقا دشوار است.گاهی وقت ها باید آنقدر در بیان یک نکته دقت کنیم که آرزو می کنم کاش طنز نمی نوشتیم و کار جدی می کردیم.

تنها مرزهای گل آقا

برای انتقادها و طنزهای ما تنها مرز پیش بینی شده قانون مطبوعات است که ما آن را مراعات می کنیم و به آن احترام می گذاریم وتا کنون هم از سوی مسولان مربوطه مرز خاصی پیشنهاد نشده است.اما خودمان معیار هایی داریم که قبلا آن ها را ذکر کرده ام. من به اسلام ایران قانون اساسی و مردم احترام می گذارم و به هیچ کدام از این ها توهین نمی کنم و آنها را به تمسخر و حتی طنز هم نمی کشم. در مورد مسولین کشور در نوشته هایمان حتی با رئیس جمهور هم شوخی میکنیم و فکر هم نمی کنم ایشان بدشان بیاید. در مورد کاریکاتور هم ما کاریکاتور تمام مقامات کشور را چاپ می کنیم و هیچ کدامشان را از این فیض محروم نمی کنیم! اما با لباس روحانیت در کاریکاتور شوخی نمی کنیم، چون به عقاید مردم احترام می گذاریم.

بفرمایید شام…

ما اساساً در کاریکاتورها و در مطالب قصد مایوس کردن مردم را نداریم،چون در این یاس مرگ خود ما هم نهفته است ما با امید زنده هستیم و امید می دهیم امید به زندگی و امید به اصلاح.من چند مثال می زنم: کاریکاتوری داریم که در آن تلویزیونی را کشیده ایم که مدیر عاملش در حال حرف زدن است و پدر خانواده ای در کایکاتور است می گوید: از بس حرف زدید خسته شدید…بفرمایید شام. یعنی تلویزیون جای حرف زدن و شعار دادن نیست. کاریکاتورهای ما اصلاح را می خواهند و انتظار بیهوده و وعده وعید را نادرست می دانند و این یعنی امید به حرکت.

تکرار و کلیشه ممنوع

ما تلاش کرده ایم به مسائل داخلی اهمیت بیش تری بدهیم.اما از مسائل خارجی هم غفلت نکنیم.اقدامات وزارت امور حارجه از مواردی است که در گل آقا به صورت طنز یا کاریکاتور مطرح شده است.بحران خلیج فارس مسائل سیاست خارجی کنفرانس مادرید،مسائل فلسطین اشغالی،الجزایر،افغانستان،شوروی و نظم نوین جهانی از اتفاقات یکسال و نیم اخیر است که ما در همه ی این موارد کاریکاتورها و نوشته های متعددی داشته ایم اما علی رغم اینها به مسائل داخلی اهمیت بیشتری میدهیم چون در محدوده ی مرزهای ایران منتشر می شویم و برای مردم ایران می نویسیم. اما درکی را که در بسیاری از مطبوعات موجود است و این که گمان می کنند سیاست یعنی فحاشی به اسرائیل و آمریکا، این را قبول نداریم و ضمنا سعی نمی کنیم با تکرار و کلیشه اثر نشریه را از بین بریم.به همین خاطر همین نوشته تازه و هنرمندانه در مجله ی گل آقا از صدها صفحه نوشته تکراری اثر بهتری در خوانندگان دارد.

من برای تیراژ نمی نویسم

ما مشکلات اقتصادی موجود را از اهم مشکلات مردم میدانیم. مسائلی مانند استقراض خارجی، عدم تعادل در هزینه و در آمد دولت ،ورود تورم جهانی به اقتصاد داخلی،تورم گرانی بیکاری و … از مسائل حاد امروز جامعه ما هستند و مجله گل آقا این مسائل را عنوان می کند. اما اگر گرایش مجله را به سوی تیراژ بالاتر عنوان می کنید این را نمی پذیرم. ما برای تیراژبالاتر نیست که مطلب خاصی را چاپ می کنیم، بلکه در مجله ای با تیراژ گل آقا چنان مطلبی چاپ می شود این نکته را قبلا در جایی گفته ام که من برای تیراژ نمی نویسم.

افتخار طنز فهم کردن بچه ها

تیراژ گل آقا بین صد تا صد و پنجاه هزار است و بین نیم میلیون تا یک میلیون خواننده دارد. خوانندگان چنین مجله ای را نمی توان قشر بندی کرد. اما اگربخواهیم تا حد امکان قشر بندی کنیم مهم ترین خوانندگان مجله را طبقات متوسط شهری تشکیل می دهند(دانشجویان،کارمندان دولت،معلمین،کارگران و کارکنان خرده پا) و بعد از آن طبقات محرومتر جامعه و در رده بعد اقشار پردرآمد که مجله را می خوانند و تقریبا تمام اینها برای ما نامه می نویسند.بچه ها قشربندی را می شکنند و فارغ از سطح درآمد پدر و مادرشان با گل  آقا برخورد می کنند و همین ها هستند که مجله ی ما را به همه ی خانه ها می برند. و از گروه های سنی جوان ها و دانشجوها هستند که توجه زیادی به گل آقا دارند. ما افتخار این را داریم که حتی بچه ها را طنز فهم کرده ایم. کودکان نوجوانان از طرفداران جدی گل اقا هستند و استقبال آن هاست که گل آقا را سرپا نگه داشته است.

موجودات بی خاصیت

من چندان نگاه خوشبینانه ای به روشنفکران ندارم، روشنفکران ما نه بلد هستند حرفشان را بزنند و نه جرأت حرف زدن را دارند و نه پای حرفی که زده اند می ایستند. این جماعت دور گود می ایستند تا پهلوان زنده را زمین بزنند و بعد در رثای پهلوانی او بنویسند. از نظر این گروه هیچ موجود زنده ای ارزش ندارد و همه مجلاتی که منتشر می شوند و تعطیل نشده اند، سوپاپ اطمینان اند، البته این نکته را بگویم که حرف من با همه روشنفکران ایران نیست، بسیاری از آنها با ما مراوده دارند و به ما هم مطلب می دهند. و من نمی دانم چرا رایج شده است که به موجودات بی خاصیت روشنفکر بگویند!

برخورد تند سیاسی

نکته دیگری را که باید روشن کنم این است که ما اساساً برخورد تند سیاسی نمی کنیم. برخورد تند سیاسی یعنی براندازی، کودتا و اقداماتی در این رده. به انتقاداتی که ما در مجله می کنیم برخورد تند سیاسی نمی گویند، می گویند انتقادات آرام و ملایمی که با طنز همراه است و هنرمندانه عنوان شده است. البته بعضی ها حق دارند که به نوشته های گل آقا بگویند “برخورد تند سیاسی” چون مجلات و روزنامه های ما اکثراً “رپرتاژ آگهی” چاپ می کنند و با این وضع، طبیعی است که حتی ذکر یک خبر بدون تحسین و بدون تشویق قطعاً برخورد سیاسی خواهد بود!

سوپاپ اطمینان

من تعجب می کنم از کسانی که ما را سوپاپ اطمینان می دانند. این تئوری سوپاپ اطمینان را باید کسانی عنوان کنند که معتقد به تئوری انقلاب و انفجار هستند. آنها معتقدند که این دیگ در حال جوشش باید اینقدر جوش بزند تا منفجر شود. اگر به نحوی آتش آن سرد شود یا دیگ از جوش بیفتد یا هر اتفاقی بیفتد سر و صدای این منتظران انفجار در می آید که سوپاپ اطمینان گذاشته اند. حالا جالب است که تمام این مملکت را گشته اند و یک راست آمده اند و ما را متهم به سوپاپ بودن می کنند. آنهم از طرف کسانی که یا طرفدار سفت و سخت دولت اند و آتش شان تند است و یا از طرف کسانی که بخار ندارند! ما،البته تعدادی خواننده از این دست هم داریم، و این طبیعی است. اما اکثریت خوانندگان ما، با آگاهی و علاقه، طرفدار گل آقایند. آنها می فهمند که حضور گل آقا، یعنی چی و می خواهند گل آقا باقی بماند و همین حرفهایی را بزند که می زند.

تا هستیم، پا به پای مردم می رویم

ما دقیقاً در بستری حرکت می کنیم که طبیعتاً باید حرکت کنیم و آن بستر زندگی است. ما با مردم حرکت می کنیم، با آنها می خندیم و با آنها همدردی می کنیم. با آنها با ناملایمات برخورد می کنیم و با آنها به سوی افقی حرکت می کنیم که زندگی بهتر، سالمتر و زیبا تر وجود دارد. این دیگران هستند که برخلاف جریان آب، حرکت می کنند. دیگرانی که به جای حرکت به سوی آینده، میل به ماندن یا برگشتن دارند. و خوب، طبیعی است، مقاومت در مقابل زندگی آنها را خسته خواهد کرد. و به پرخاشجویی وادار خواهد کرد و آنها را به توهین به جریان زندگی وا خواهد داشت. ما باید حرکت کنیم و باید در جریان حرکت، ناملایمات و نابسامانیها را به سامان در بیاوریم. مردم، این جور را بهتر و بیشتر می پسندند. و ما تا هستیم، پا به پای مردم می رویم. نه جلوتر و نه عقب تر. ما مخاطب خود را کشف کرده ایم و آنها نیز حرف ما را فهمیده اند، این تفاهم و همدلی را سعی می کنیم از دست ندهیم.

به چپ چپ، به راست راست

بسیاری از وزرا، معاونین رییس جمهور؛ نمایندگان محترم مجلس و مسئولان مختلف کشور است.هرکدام از آنها به شکلی با گل آقا برخورد کرده اند: بسیاری گل آقا را تحسین کرده یا از آن حمایت کرده اند. بسیاری هم از گل آقا دلخور شده اند و بفهمی نفهمی با ما به سردی برخورد کرده اند. بعضی ها که ـ«چپ»تر بوده اند به ما گفته اند که کمی به راست رفته اید و بعضی ها که راست تر بوده اند به ما گفته اند که چرا چپ می زنید. ما تنها کاری که کردیم این بوده است که برای آنها مسایلمان را توضیح داده ایم، دیدگاه هایمان را گفته ایم و این نوعی تفاهم را بوجود آورده است.حتی در بعضی موارد نوشتن مطالبی در گل آقا باعث شده است که یک مسئول، یک جریان ناسالم که ما به طنز کشیده بودیم را اصلاح کند. ما از درک این نکته بسیار خوشحال شده ایم. آنها که طنز را فهمیده اند با ما رابطه بهتری داشته اند و گاه برایمان نوشته های شیرینی فرستاده اند که در مجله چاپ کرده ایم و آنها که طنز را نفهمیده اند، ناراحت شده اند! اما در مجموع برخوردها با آمیزه ای از حمایت و انتقاد -با اندکی اخم و ترشرویی از طرف تعدادی محدود- همراه بوده است.

رپورتاژ آگهی، به جای انتقاد

پسر یکی از وزرا تلفن کرده بود و گفته بود که کاریکاتور پدرش زیاد مطابق با اصل نیست! بعضی از مسئولان تلفن می زنند و در مورد مسئله ای که نوشته ایم توضیح می دهند و ماهم درمورد مطلبی که نوشته ایم توضیح می دهیم. و بعضی هم تماس می گیرند و می گویند که ما از این به بعد حق نداریم کاریکاتورشان را چاپ کنیم. و ما هم برای مدتی یا علی الابد آنها را از این فیض بزرگ محروم می کنیم! در چند مورد هم چغلی ما را هم کرده اند که ما یک موردش را چاپ کرده ایم. یکی  دو مورد هم لطف کرده اند و از ما شکایت کرده اند و ما هم زحمت کشیدیم رفتیم دادگستری و جواب دادیم. اما در مجموع آنچه که ما را امیدوار کرد و می کند این است که مسئولان کشور هم قدرت تحمل انتقاد را دارند و هم مبل به اصلاح. و من نمیفهمم با وجود این، چرا خیلی از نشریات به جای انتقاد از آنها، رپورتاژ آگهی آنها را چاپ می کنند؟! این دیگر خیلی بد است که شخص رئیس جمهور از انتقاد استقبال کند ولی جراید استقبال نکنند!

کفران نعمت

ما در مورد ماه نامه سیاست خاصی را در پیش گرفته ایم و به این طریق ماه نامه را از هفتگی تفکیک کرده ایم. علت این تفکیک دوره انتشار ماه نامه است. یعنی باتوجه به این نکته که ماه نامه به مدت یک ماه دست خواننده است، او این فرصت را دارد که با تعمق بیشتری با ماه نامه برخورد کند. با این دید ما مطالب طولانی تر و عمیق تر را در ماه نامه گذاشته ایم. در مورد کاریکاتور هم تا حدی کاریکاتورهای بدون شرح و خارجی را که دقت نظر بیشتری لازم دارد در ماه نامه چاپ می کنیم . با وجود این ماه نامه ما به دلیل تاثیر پذیری اجتناب ناپذیر از هفتگی، گاه به آن شبیه می شود. ضمن اینکه نویسندگان ما بیشر میل دارند که مطالبشان در مجله هفتگی چاپ شود تا ماه نامه. با این وجود ماه نامه ما به تنهایی بیش از سه مجله طنز که در کشور منتشر می شود تیراژ دارد و کمتر از همه آنها برگشتی داشته است. واقعا من گاهی که به این استقبال و عنایت هم وطنان فکر می کنم، پشتم می لرزد. باخود می گویم:گل آقا! این مردم با وفا و صفا، طاقت جفا و نامهربانی ندارند و از خدا می خواهم به من لیاقت خدمتگزاری به این ملت شریف و با عاطفه را عنایت کند. به این ملتی که اگر در برابرشان خاضع نباشیم کفران نعمت کرده ایم.

سبد گل آقایی

بحث ماه نامه بود.و من باید این نکته را هم تذکر بدهم که ما در گل آقا چاه ویلی داریم که اسم مستعارش (سبد)است! هرمطلبی که مهر تایید نخورد می اندازیم داخل این سبد و این کار را با خشونت می کنیم و می دانیم که به همکارانمان بر نمی خورد اگر مطلبشان در سبد انداخته شود.چون به صلاحیت ویراستاران، سردبیر و مدیر مسئول اعتقاد دارند و می دانند که چاپ مطالب ضعیف مجله را غیر خواندنی می کند.

راز موفقیت گل آقا

مهمترین برگ برنده گل آقا را از دست او می گیرند. می خواهم پیش شما نکته ای را واگو کنم؛ نکته ای که رمز و  راز موفقیت گل آقا در آن نهفته است«گل آقا قطعا مجله ای خواندنی است» این، رای مردم ایران است…راز موفقیت گل آقا هم در همین است. فلذا(!) من تا روزی گل آقا هستم که مردم بخواهند. هر وقت نخواستند، قلمم را در پای این ملت می شکنم و… غرورم را!

منبع: صبح هنر

:::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

2 + 2 =