۱۷:۵۶ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۰

نظر جالب امام(ره) درباره دستگیری یکی از نمایندگان شورای نگهبان

یکی از نمایندگان شورای نگهبان تخلفی کرده بود. من وزیر کشور بودم. دستور دادم دستگیرش کنند. احمدآقا زنگ زد ماجرا را پرسید. گفتم: «در انتخابات اخلال کرده و باید دستگیر شود. اگر آقا می فرمایند من به قانون عمل نکنم، اعلام کنید.» ده دقیقه بعد دوباره زنگ زد. گفت: «آقا می گوید طبق قانون عمل کنید. اما شورای نگهبان می گوید دیگر این تخلف تکرار نمی شود و می خواهند نماینده شان آزاد شود.» گفتم: «طبق قانون باید تا پایان انتخابات بازداشت باشد. اگر آقا می فرمایند ما به این قانون عمل نکنیم و آزادشان کنیم، اعلام بفرمایید.» ده دقیقه...

ta hamishe ashnaمبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): کتاب «تا همیشه آشنا» با عنوان فرعی «تصویرهایی از زندگی امام خمینی(ره)» به تازگی از سوی انتشارات روزانه و به قلم محمود محمدی نسب روانه بازار کتاب شده است. کتابی در ۳۲۰ صفحه که بازنویسی مینی‌مال بخشی از خاطرات حضرت امام خمینی(ره) است. متن این کتاب بسیار ساده و با پرهیز از حواشی معمول این‌گونه متون نگاشته شده و خاطرات به چهار بخش کلی “انقلاب”، “جمهوری اسلامی”، “جنگ تحمیلی” و “رحلت” تقسیم شده اند. در دل این خاطرات ویژگی های منحصر به فرد امام خمینی(ره) در قالب روایت اتفاقات مختلف، نمایان است و نویسنده تلاش کرده، به کوتاه ترین شکل ممکن واکنش ها، گفتارها و عملکرد امام در مواجهه با وقایع مختلف را بیان کند. نویسنده بی آنکه مستقیما قضاوتی درباره وجوه مختلف شخصیت امام کرده باشد، ابعاد مختلف علمی و شخصیتی ایشان را به تصویر کشیده و قضاوت را به عهده خواننده گذاشته است. نویسنده در خاطرات از لفظ «آقا» برای امام خمینی(ره) استفاده کرده است. چند برش از کتاب را به نقل از فارس می خوانید:

یکی که سابقه آشنایی هم با آقا داشت، ساز مخالف می زد. آقا گفت: «برو خودت را بساز و به علم و عمل مسلح شو تا مردم حرفت را بخرند و به حرف هایت اعتقاد پیدا کنند. آن وقت اگر اعتراض به نظام داشتی، وظیفه داری ظاهر کنی».

*

برای مشورت رفته بودیم پیشش. لازم بود یک کار سیاسی پنهانی بکنیم. دلایلمان را گفتیم. آقا گفت: «کاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح بدهید.»

*

انتخابات مجلس بود. یکی از نمایندگان شورای نگهبان تخلفی کرده بود. من وزیر کشور بودم. دستور دادم دستگیرش کنند. احمدآقا زنگ زد ماجرا را پرسید. گفتم: «در انتخابات اخلال کرده و باید دستگیر شود. اگر آقا می فرمایند من به قانون عمل نکنم، اعلام کنید.» ده دقیقه بعد دوباره زنگ زد. گفت: «آقا می گوید طبق قانون عمل کنید. اما شورای نگهبان می گوید دیگر این تخلف تکرار نمی شود و می خواهند نماینده شان آزاد شود.» گفتم: «طبق قانون باید تا پایان انتخابات بازداشت باشد. اگر آقا می فرمایند ما به این قانون عمل نکنیم و آزادشان کنیم، اعلام بفرمایید.» ده دقیقه ای گذشت. احمدآقا دوباره زنگ زد. گفت: «آقا می گوید قانون را اعمال کنید.»

*

ناو آمریکایی آمده بود توی خلیج فارس. همه می دانستند معنای این کار جنگ مستقیم آمریکا علیه ایران است. مسئولان مملکتی جمع شده بودند توی جماران تا تصمیم بگیرند که چه کنند. آقا معمولا توی این جلسه ها نمی رفت، اما توی این جلسه شرکت کرد. همه نظر دادند و آخر سر هم نظر آقا را پرسیدند. گفت: «اگر من بودم، با ورود اولین ناو آن را هدف قرار می دادم.» بعد جلسه را ترک کرد. حاضران در جلسه دوباره رفتند پیش آقا تا درباره تبعات این تصمیم با او صحبت کنند. گفت: «اگر من بودم، اولین ناو آمریکایی را هدف قرار می دادم، ولی شما سران کشور بیشتر بحث کنید و پس از مشورت با کارشناسان نظامی تصمیم آخری که مصلحت نظام و مسلمانان در آن باشد را بگیرید.»

که گرفتند آن تصمیم را که مخالف نظر امام بود. تا رسید به جایی که در مورد پذیرش قطعنامه:

«تا چند روز پیش نظرم غیر از این بود و امروز…» …

و داستان جام زهری که سر دراز دارد.

پرسیدم: «چرا قطعنامه را قبول کردید؟» چیزی نگفت. اولین بار بود که سوالم را بی جواب می گذاشت. با دست چشمانش را پوشاند.

*

«تا همیشه آشنا»(تصویرهایی از زندگی امام خمینی) توسط انتشارات روزانه در آذر ماه سال جاری، و به قلم محمود محمدی نسب روانه بازار کتاب شده است.

منبع: خبرانلاین

::::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

25 - 23 =