جای خالی «رسانه»ی ملی
اینکه رسانه ملی خود به طور مستقیم تشخیص میدهد که عنوان کردن چه معضل یا مشکلی به صلاح است و کدام نیست، عملاً شخصیت «رسانه» بودن را از آن گرفته. این موضوع باعث شده مدیران، مسئولین و مجریان صدا و سیما بیشتر از آنکه به دنبال پیگیری مطالبات مردم باشند، با خودسانسوری و سکوت در قبال قضایای مختلف تنها به حفظ موقعیت فعلی و حاشیه امن خود باشند.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – حسن فکوری: یک هفته از گروگانگیری سربازان ایرانی توسط گروهک تروریستی جیشالعدل میگذرد و در این مدت همتی همگانی در فضای مجازی شکل گرفت که با ترند کردن عبارت freeiraniansoldiers در شبکههای اجتماعی، صدای مظلومیت و زخم خوردن میهن مان از تروریسم را به گوش جهانیان برساند. اما بعد از یک هفته باید دید در دنیای واقعی چه اتفاقی افتاده است؟ وقتی شرق و غرب کشورمان، سوریه، عراق، بحرین، افغانستان و حتی خود پاکستان (که الآن گروگانهای ایرانی به آنجا منتقل شدهاند)، هر روز درگیر یک واقعهی تروریستی هستند و غربیها عملا تفاوتی بین ایران و این کشورهای منطقه نمی بینند، این حجم از انتشار خبر گروگانگیری در اینترنت بیش از آنکه راهگشا باشد، تنها به معروفتر شدن جیشالعدل و ترسناکتر نشان دادن این گروه تروریستی کمک کرد، یعنی چیزی که شاید با هزاران رسانه، خودِ این گروه نمیتوانستند در سطح بینالمللی به آن دست یابند. اما به واقع چرا چنین موجی در فضای مجازی به راه افتاد؟
شاید اولین پاسخ به این موضوع را بتوان در متن هایی که در روزهای آغازین گروگانگیری در شبکههای اجتماعی منتشر شد جستجو کرد، و آن اینکه متأسفانه رسانههای فارسی زبان و در رأس آنها صدا و سیمای جمهوری اسلامی، از انتشار خبر و یا گزارشی از وضعیت گروگانها امتناع میکند.
پس از تجربهی تلخ وقایع سال هشتاد و هشت، و سکوت عجیب رسانه ملی در هفته اول بعد از انتخابات و تبعاتی که این سکوت به ارمغان آورد، از قبیل از بین رفتن اعتماد عمومی نسبت به این رسانه، انتظار میرفت صدا و سیما درس بزرگی را آموخته باشد و آن اینکه بداند با پاک کردن صورت مسأله، هیچ مشکلی حل نمیشود، تنها مخاطبین هستند که از رسانه ملی رویگردان میشوند. اما متأسفانه این تجربهی تلخ در روزهای آغازین وقایع سوریه و این اواخر در وقایع عراق نیز تکرار شد و تقریبا ثابت کرد سازمان عریض و طویل رسانه ملی بسیار فربهتر از آن است که بتواند در افکار ایزولهی مسئولین خود که خیال میکنند مردم دسترسی به هیچ منبع اطلاع رسانی دیگری ندارند، جهشی ایجاد کند.
مشکل دیگری که رسانه ملی درگیر آن است، این است که این سازمان در عمل میخواهد نقش سخنگویی تمامی ارکان نظام را به عهده بگیرد و حال اینکه هیأت دولت، وزارت امور خارجه، قوه قضاییه، شورای نگهبان و… همگی سخنگوی مخصوص به خود را دارند و صدا و سیما تنها بایستی انعکاس نظرات نظام را به مردم و در مقابل آن مطالبات مردمی از مسئولین را به عهده داشته باشد. اینکه رسانه ملی خود به طور مستقیم تشخیص میدهد که عنوان کردن چه معضل یا مشکلی به صلاح است و کدام نیست، عملاً شخصیت «رسانه» بودن را از آن گرفته. این موضوع باعث شده مدیران، مسئولین و مجریان صدا و سیما بیشتر از آنکه به دنبال پیگیری مطالبات مردم باشند، با خودسانسوری و سکوت در قبال قضایای مختلف تنها به حفظ موقعیت فعلی و حاشیه امن خود باشند.
با ابتداییترین انتظارات از این سازمانِ صمً بکم در چارچوب قوانین تعریف شدهی آن میتوان توقع داشت، یک گزارش چند دقیقهای از چندین مسئول مرتبط با موضوع گروگانگیری (که میتواند شامل دبیر شورای عالی امنیت ملی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، سخنگوی وزارت امور خارجه، فرماندهان نیروهای نظامی و… باشد) تهیه کند تا هم مردم بدانند که مسئولین در این ارتباط چه اقداماتی صورت داده اند و هم متولیان امر در جریان باشند که اگر کوتاهی کنند، کسی با اغماض و نادیده گرفتن رفتارشان به آنها لبخند نخواهد زد.
امیدواریم روزی برسد که رسانه ملی به این باور برسد که گزارش از عملکرد مسئولین نظام نه تنها تضعیف نظام نیست بلکه به اقتدار آن کمک میکند و باور کند ارزش گزارش از وضعیت سربازانی که برای حراست از این مرز و بوم آمادهی گزینههای روی میز هستند، به مراتب بیشتر از گزارش از زایمان خاله شادونهی برنامه کودک است!
:::::
احسنت به شما نویسنده محبوب و فعال فضای مجازی . بالاخره یکی پیدا شد حرف دل مردم را بزند . صدا و سیما تنها رسانه مورد دسترسی مردم نیست اما اکثریت مردم به آن اعتماد دارند، داشتند! ولی با همکاری بی مزد با مسولینی که کوتاهی خود را پشت عدم پوشش صدا وسیما پنهان می کنند اعتبار خود را در جامعه از دست داده است.