انجمنهای اسلامی در مهمانی حزبی- دولتی؟
اساساً ماهیت و کارکرد تشکلهای دانشجویی در نظر دولت چیست؟ آیا تنها اینست که تشکلهای اصلاحطلبی وجود داشته باشند که فشار تشکلهای رادیکال اصولگرا را خنثی کنند؟ یا آنکه اعتقاد و التزام جدی به احیای فضای آزاداندیشی و پویایی سیاسی در دانشگاهها وجود دارد، به نحوی که انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت احیا شوند، حتی اگر در آینده به عملکرد دولت در برخی حوزهها انتقاد داشته باشند؟
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – سرویس دانشگاه: چند هفته قبل مهمانی حزبی تشکلهای دانشجویی اصلاحطلب برگزار شد، در حالی که ردپای دولتی نیز در آن دیده میشد. همایش دو روزهای با حضور تشکلهای دانشجویی اصلاحطلب – و در رأس آن، انجمنهای اسلامی – که شامل دیدار با آیت الله هاشمی رفسنجانی، و حجج اسلام سیدمحمد خاتمی و مجید انصاری میشد. برنامهای که دو روز به طول انجامید و میزبانی دانشگاه شهید عباسپور، این شبهه را به وجود آورده بود که آیا وزارت علوم هم در این برنامه سهیم و دخیل است؟
اخبار دومین همایش دانشجویان اصلاحطلب که بار نخست با عنوان فعالان ستادهای انتخاباتی برگزار شد و این بار با حضور تشکلهای دانشجویی اصلاحطلب، این فرضیه را به اذهان فعالان و ناطران دانشجویی متبادر میکرد که دولت و احزاب اصلاحات، خواستار یارگیری مستقیم از دانشگاهها هستند و ترجیح میدهند مستقیماً با دانشجویان یا تشکلهای دانشجویی کار کنند تا با اتحادیه تشکلهای دانشجویی اصلاحطلب.
اتحادیهای که پیشتر با عنوان «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور (دفتر تحکیم وحدت)» در سراسر کشور دفاتر فعال داشت و در گذشته با چهار حق رأی در شورای هماهنگی نیروهای خط امام و یک حق رأی در شورای ۱۸گانه نیروهای دوم خرداد حضور مییافت که در طول هشت سال دولت گذشته، تشکلهای زیرمجموعه آن در قالب دو طیف اصلی موسوم به شیراز و علامه متفرق شدهاند. طیف علامه پس از آنکه در شهریور ۱۳۸۱ خروج از جبهه نیروهای دوم خرداد را با هدف “عبور از اصلاحات حاکمیتی” اعلام کرد و انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ را نیز تحریم نمود، به سه فراکسیون سنتی، مدرن و دموکراسیخواه منشق گردید تا آنکه در سال ۸۷ به واسطه تخلف از اساسنامه، از سوی هیئت نظارت بر تشکلهای اسلامی دانشگاهیان غیرقانونی اعلام شد. طیف شیراز نیز که ابتدا با موضع خط امامی و مشی انتقاد از اصلاحات رادیکال فعالیت میکرد، اگرچه بقایای آن تا چندی پیش با موضع اصولگرایی وجود داشت، اما از زمان برگزاری انتخابات در مهرماه گذشته، از سوی اکثریت انجمنهای اسلامی بایکوت شده و آنان (که برخیشان پیشتر در این جریان حضور داشته و نهایتاً به خاطر غلبه مواضع اصولگرایی و عدم رعایت مناسبات قانونی آن را ترک کردند) خواستار ابطال انتخابات آن از سوی هیئت نظارت هستند.
در این شرایط بحرانیِ انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت، برگزاری همایشهای حزبی-دولتی برای تشکلهای دانشجویی، پرسشهای متعددی را به اذهان متبادر میکند.
پرسش نخست: احزاب از انجمنهای اسلامی چه میخواهند؟
در حالی که از پنج ماه قبل وزارت علوم به درخواست ۴ ماه قبل اکثریت انجمنهای اسلامی برای ابطال انتخابات طیف شیراز و برگزاری نشست قانونی و فراگیر با حضور انجمنهای اسلامی پاسخی نداده و مسئولان از برگزاری جلسه هیئت مذکور امتناع میکنند، همایشی برگزار میشود که انجمنهای اسلامی به آن دعوت شدهاند. بنابراین این پرسش مطرح میشود که آیا همایش مذکور، دخالت در امور انجمنهای اسلامی نبوده است؟ آیا کسانی تلاش میکنند جریان دلخواه خود را از میان انجمنهای اسلامی تشکیل دهند؟
با توجه به اینکه میزبان همایبش مذکور «انجمن اسلامی جامعه پزشکی» بوده و کسانی از «جبهه مشارکت» و «مجمع روحانیون مبارز» در برنامه حسینیه جماران حضور داشتهاند و نیز با توجه به روابط نزدیک یکی از انجمنهای اسلامی با این احزاب، این پرسش جدی بار دیگر مطرح است که آیا احزاب اصلاحطلب به دنبال شکل دادن به گروهی از انجمنهای اسلامی همسو هستند که کارکرد شاخه دانشجویی آنان در دانشگاه را داشته باشد؟ آنهم در شرایطی که به خواست اکثریت انجمنهای اسلامی برای احیای اتحادیهای واحد و قانونی تحت عنوان «دفتر تحکیم وحدت» بیتوجهی میشود؟
پرسش دوم: وزارت علوم از انجمنهای اسلامی چه میخواهد؟
بر همین اساس، پرسشی مهمتر در اذهان دانشجویان شکل میگیرد که علت تعلل وزارت علوم در رسیدگی به خواست دانشجویان چیست؟ آیا کسانی در وزارت علوم، منافع خاصی در مسئله انجمنهای اسلامی دارند و ترکیب و تفکر خاصی را برای آینده دفتر تحکیم وحدت ترجیح میدهند؟
علیرغم حمایت بیش از ۲۰ انجمن اسلامی و بیش از ۱۰ هیئت موسس انجمن از سرپرست سابق این وزارتخانه و وزیر کنونی در برابر گروههای فشار، چرا وزارت علوم آنان را در برابر همان فرصتطلبانی که به انجمنهای اسلامی چشم دوخته و مانع از وحدت همه انجمنها در قالب یک اتحادیه قانونی و منتقد هستند، تنها گذارده است؟
پرسش سوم: سیاست دولت در برابر انجمنهای اسلامی چیست؟
با توجه به تعلل وزارت علوم در رسیدگی به مطالبات انجمنهای اسلامی که اجرای آییننامه تشکلهای دانشجویی در قبال تخلفات گروه مدعی دفتر تحکیم وحدت (شاخه اصولگرای باقیمانده در طیف شیراز)، این پرسش اساسیتر را میتوان طرح نمود که سیاست دولت در قبال دانشگاه چیست؟ چرا در شرایطی که رئیس جمهور از لزوم آزادی بیان و پویایی دانشگاهها میگوید و اصرار دارد که ما دانشگاه بانشاط میخواهیم، شاهد عملکرد متفاوتی از دولت در دانشگاهها هستیم؟
اساساً ماهیت و کارکرد تشکلهای دانشجویی در نظر دولت چیست؟ آیا تنها اینست که تشکلهای اصلاحطلبی وجود داشته باشند که فشار تشکلهای رادیکال اصولگرا را خنثی کنند؟ آیا هدف دولت اعتدال، برقراری توازن قوا در دانشگاهها است، به نحوی که فشار تشکلهای متعدد اصولگرا به دولت خنثی شود؟ یا آنکه اعتقاد و التزام جدی به احیای فضای آزاداندیشی و پویایی سیاسی در دانشگاهها وجود دارد، به نحوی که انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت احیا شوند، حتی اگر در آینده به عملکرد دولت در برخی حوزهها انتقاد داشته باشند؟
برای پاسخ به این پرسش باید رئوس مواضع رئیسجمهور در باره ماهیت و کارکرد دانشگاه را بازخوانی کرد. همزمان با همایش مذکور، رییسجمهور در اجلاس روسای دانشگاهها، پژوهشگاهها، پارکهای علم و فناوری و مراکز آموزشی و تحقیقاتی سخنرانی مهمی داشت که برخی رئوس آن به شرح زیر بود:
- باید در کنار پرورش و فلاح بخش علمی و تحقیقی، به فکر بخش اجتماعی و سیاسی هم باشیم… دانشجوی ما، باید دانشجوی مسوول، جامعه پذیر و آگاه باشد.
- نیاز به محیطی امن در دانشگاهها داریم نه محیط امنیتی… فضای دانشگاه باید آرام و علمی باشد نه خاموش و سیاست زده.
- هیچ کس حق ندارد با پول بیتالمال برای تبلیغ یک حزب یا جناح در دانشگاه کار کند.
- از این کارهای جناحی و حزبی دست برداریم؛ این جناح، آن جناح و راست و چپ را رها کنیم؛ بس است؛ کمی هم به فکر مردم، کشور و آینده باشیم….
اما آیا این دست یافتن به این مسائل، بدون احیای تشکلهای مستقل و منتقد ممکن است؟ و آیا هدف واقعی ایجاد فضای نشاط در دانشگاههاست یا ایجاد فضای تعادل و توازن سیاسی بهنحوی که تشکلهای اصولگرایی که مواضع بخش اندکی از دانشجویان کشور را نمایندگی میکنند، تنها صاحبان تریبون سیاسی در دانشگاهها نباشند؟ آیا هدف ایجاد تشکلهای منتقد و دارای مشروعیت و مقبولیت دانشجویی است یا تشکلهای هوادار دولت؟
شاید به زعم برخی از دولتمردان دولت اعتدال که آشنایی چندانی با فضای فعالیتهای دانشجویی ندارند، تشکلهای کوچک هوادار دولت ارجحیت داشته باشند تا اتحادیه مستقل و مقتدری چون دفتر تحکیم وحدت که در عین مخالفت با مواضع رادیکال گروههای محافطهکار و اقتدارگرا، کارکرد اصلی خود را دفاع از دولت نمیداند.
چرا که به زعم ما فعالان و فعالان سابق انجمنهای اسلامی، دانشجویان نه تنها موظف به دفاع از عملکرد دولت نیستند که حتی دفاع از نظام جمهوری اسلامی ایران نیز وظیفه آنها نیست. کارکرد اصلی تشکلهای دانشجویی، دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی است که بخشی از آن در قالب قانون اساسی و قوانین مدنی، ساختارها و نهادهای جمهوری اسلامی تحقق یافته و برخی نیز معطل مانده و یا حتی دچار انحراف شده است. به این ترتیب، اعتقاد به انقلاب اسلامی ایران (به معنای انقلاب اسلامی و مردمی) جدا از انتقاد به ساختارهای موجود و شخصیتهای مسئول در نظام جمهوری اسلامی نیست که دقیقا همان انتقادها هم بر اساس اعتقاد و در جهت اصلاح و تزکیه نظام است.
ضمن آنکه معتقدیم کارکرد تشکلهای دانشجویی به هیچ وجه کارکرد صرفا سیاسی نیست و جنبش دانشجویی زیرمجموعه احزاب نمیتواند باشد. لذا توصیه ما به احزاب اصلاحطلب آنست که از دستاندازی مجدد به انجمنهای اسلامی و تکرار اشتباهات گذشتهشان در قبال آنان که به انشقاق دفتر تحکیم وحدت در سال ۸۰ منجر شد، پرهیز کنند. احزاب مختلف اصلاحطلب و نیروهای اصلاحطلب حاضر در (و حامی) دولت اعتدال میبایست شرایطی را فراهم آورند تا انجمنهای اسلامی به صورت خودجوش و مستقل احیا شوند و اتحادیه فراگیر و مقتدری را به وجود آورند که علاوه بر کارکرد دانشجویی خود، در معادلات سیاسی نیز حضور یابد و در کنار احزاب اصلاحطلب در اصلاح فضای کشور ایقای نتقش نماید.
پرسش چهارم: چه کسانی مدعی دفتر تحکیم وحدت اند؟
برگزاری این همایشهای حزبی-دولتی برای دست اندازی در انجمنهای اسلامی و شکلدهی دفتر تحکیم وحدت مورد نظر گروهها و نهادهای خارج دانشگاه، در شرایطی است که درون دانشگاهها هم گروههای مختلف مدعی احیای دفتر تحکیم وحدت شدهاند. به عنوان مثال گروهی که در طول سالهای اخیر با اقدامات تفریطی و محافظهکارانه در لاک دفاعی یک انجمن اسلامیِ خاص فرو رفته و به جلسات محفلی با شخصیتهای اصلاحطلب بسنده میکردند. همچنانکه این بار هم همایشی با هدایت آنها (که به نظر میرسد در وزارت علوم نیز نفوذ دارند) برگزار شده که باز هم دانشجویان را به دیدار شخصیتهای اصلاحطلب برده است، حال آنکه دوران جلسات مخفیانه و محفلی گذشته و میبایست با عبور از سد مخالفان رادیکال و محافظهکار، راه را برای حضور شخصیتهای اصلاحطلب و خط امامی در دانشگاهها گشود. که البته برای این کار، شخصیتهای تئوریک و انقلابی اولویت دارند تا مسئولان سابق و حاضر کشوری، که نیازی به تریبونهای دانشگاهی ندارند و حضورشان هم گرهای از مشکلات تشکلهای دانشجویی نمیگشاید.
این گروه که ممکن است مورد حمایت برخی احزاب اصلاحطلب باشند، این تجربه ناگوار را به اذهان متبادر میکنند که مبادا باز هم انجمنهای اسلامی به شاخه دانشجویی احزاب (یا شاخه دانشجویی دولت) و دفتر تحکیم وحدت به خط مقدم رادیکالیسم (یا سنگر مقابله با منتقدان دولت) بدل شود؟
در مقابل جریان دیگری هم مدعی دفتر تحکیم وحدت شدهاند که در سالهای گذشته با اقدامات افراطی و ساختارشکنانهی خود انجمنها را به مرز تعلیق و تعطیلی کشاندند. و حال نیز خواستار احیای انجمنهای اسلامی اند بیآنکه به مرامنامه انجمنها و دفتر تحکیم وحدت اعتقادی داشته یا از اشتباهات گذشته خود درسی آموخته باشند.
همچنین گروهی که باقیمانده انجمنهای راستگرای طیف شیراز هستند و هیچ نسبتی با ماهیت انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت ندارند و البته از جانب برخی نهادهای خاص امنیتی و غیرامنیتی و نیز رسانهها و گروههای اصولگرا حمایت میشوند تا پروژه تفرقه در دفتر تحکیم وحدت ادامه یابد.
پرسش پایانی: نسبت آن گروهها، این تعللها و این همایشها چیست؟
اما برخلاف این جریانات، گروهی از انجمنهای اسلامی که در سالهای اخیر به منظور حفظ مصالحی، با مشی حاکم بر شورای مرکزی طیف شیراز مماشات و همکاری حداقلی میکردند و نیز برخی انجمنها که که به طور مستقل و گسسته فعالیت خود را پیش میبردند، گرد هم جمع شده و پرچم احیای دفتر تحکیم وحدت را برافراشتهاند که بر این جمع باید انجمنهای اسلامی تازه تأسیس یا در دست احیا را هم افزود. این گروه که حدود ۲۵ انجمن اسلامی فعال و ۱۰ هیئت موسس انجمن اسلامی را شامل میشود، همچنان منتظر اقدام وزارت علوم در رسیدگی به اعتراض رسمیشان به انتخابات مجعول دفتر تحکیم وحدت هستند تا پس از ابطال آن، انتخاباتی قانونی و فراگیر با حضور همه انجمنهای اسلامی و در چارچوب مرامنامه و اساسنامه دفتر تحکیم وحدت برگزار کنند. بر همین اساس طبیعی است که هرگونه اقدام گروههای خارج از دانشگاه و نهادهای دانشگاهی و غیردانشگاهی برای دست اندازی در جمع انجمنهای اسلامی و یا پیوند دادن گروههایی از انجمنها در راستای اهداف خود را با حساسیت و نگرانی دنبال کرده و نسبت به آن هشدار دهند. آنهم در شرایطی که اعتراضات قانونیشان نسبت به اقدامات غیرقانونی پیشین همچنان بیپاسخ مانده است. امری که شبهات موجود را پررنگتر میکند و این پرسش را به اذهان متبادر مینماید که چه کسانی و با چه اهدافی در کار وحدت انجمنهای اسلامی و احیای دفتر تحکیم وحدت سنگاندازی میکنند؟ و نیز آنکه سیاست واقعی دولت در قبال دانشگاه و جنبش دانشجویی چیست؟
:::::