دفتر تحکیم وحدت در کشاکش سنت و تجدد
در یک نگاه کلی... دفتر تحکیم وحدت از گفتمان اسلام ناب به گفتمان روشنفکری دینی و از آنجا به گفتمان تجددی متطوّر شده است. چنین تطوّری وقتی که در کنار طرفداری بدنۀ دانشجویی و نیز موقعیت نسبتاً حاشیهای طیف شیراز (گفتمان اسلام ناب) قرار میگیرد، حکایت از بسط و گسترش دایرۀ حاکمیت گفتمان تجددی در دانشگاهها دارد که بسیاری از آموزههای آن در خلال کنشهای کلامی و غیرکلامی روزمرۀ آنها بازتولید میشود.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): تقابل سنت و تجدد، از موضوعات چالشی در میان صاحبنظران فلسفه و علوم اجتماعی بوده که در کشور ما هم محل جنجالیترین بحثها در جریانات موسوم به روشنفکری و روشنفکری دینی شده است. در این میان، اندیشمندان پستمدرن جدیترین آراء فلسفی و جامعهشناختی را مطرح کردهاند که دامنۀ آن به ایران نیز کشیده شده، تا جایی که برخی از مشهورترین چهرههای علوم اجتماعی ایران نیز رهیافتهای پستمدرنیستی را در نقد مدرنیته و دستاوردهای آن و به طور خاص در نقد علوم انسانی موجود غربی، به کار میبرند.
کتاب «دفتر تحکیم وحدت در کشاکش سنت و تجدد» نوشتۀ «دکتر عبدالحسین کلانتری» که در ۵۴۸ صفحه و در تابستان ۱۳۹۰ توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، برگرفته از رسالۀ دکترای او با عنوان «تطوّر گفتمانی دفتر تحکیم وحدت» است که با راهنمایی مرحوم «دکتر محمد عبدالهی»، مشاورۀ «دکتر حسین کچویان» و «دکتر هادی خانیکی» نگاشته شده است. نویسنده که کتاب «دیباچهای بر سطوح تحلیلی سنت و تجدد» را نیز بر اساس بخشی از رسالۀ دکترای خود منتشر کرده (موسسه فرهنگی طه، ۱۳۹۱)، در کتاب «دفتر تحکیم وحدت در کشاکش سنت و تجدد» هم پس از شرح مفصلی دربارۀ سیر تکوین و تطوّر افکار میشل فوکو، به طور مبسوط به تحلیل گفتمان (Discourse) بهمثابۀ یک روش تحلیل جامعهشناختی پرداخته است که بیش از صد صفحۀ کتاب را شامل میشود. کتاب یادشده از این منظر میتواند مدخلی برای مطالعه دربارۀ این موضوع به حساب آید، چرا که نویسنده توانسته با حُسن سلیقه، جمعی از برخی آرای مشهورترین روشنفکران غربی و ایرانی را در دو فصل ارائه کند.
بنابراین موضع کتاب همچون آثار مختلف دکتر کچویان، مواجهۀ گفتمان انقلاب اسلامی در برابر گفتمان مدرنیتۀ غربی است، چنانچه در مقدمۀ کتاب آمده است:
«انقلاب اسلامی ایران در عصر غلبۀ ساحت مادی و ابزاری انسان بر ساحت الهی و معنوی آن پیروز شد، لذا در عالم غرب نیز همزبانانی یافت که در زمانۀ عسرت تفکر انسانی با این پدیدۀ بزرگ قرن همنوا شدند. گروهی از این متفکرین که از ظلمتکدۀ دنیای مدرن آشفته شده و عقل خودبنیاد را برای راهبری انسان و جامعه صالح نمیدانستند، منتظر فرارسیدن عصر دیگری بودند و پیروزی انقلاب اسلامی را طلیعۀ این دنیای در حال تولد یافتند.
میشل فوکو متفکر فرانسوی یکی از برجستهترینِ این زمره بود که البته حافظان و مدافعان وضع موجود در غرب آنان را مرتجعانی نامیدند که مانع اتمام مدرنیتهاند. متفکران پستمدرن غرب با پرسش از بنیادهای مدرنیته در ایجاد شکاف در باورهای انسان مدرن مؤثر بودند و با نگاهی ویژه به تاریخ از منظری غیر از دید تجددی در فهم ما از تاریخ و قطعیتزدایی از مدرنیته دخیل شدند. در میان اندیشمندان افکار فوکو تأثیرات ژرفی در گفتمان فرامدرنیته داشته است. فوکو تاریخ را یک خط سیر تکاملی و بلاانقطاع نمیداند بلکه این خط سیر را نامستمر تفسیر میکند و در این راه روشهای دیرینهشناسی و تبارشناسی را بهکار بسته است.
اثر پیشرو تحقیقی است دربارۀ چگونگی و روند تطوّر گفتمان دفتر تحکیم وحدت از زمان شکلگیری تا حال؛ نگارندۀ کتاب نخست با بررسی و توضیح نظریۀ گفتمان فوکو و معرفی آثار اصلی این متفکر و با استفاده از تبارشناسی و دیرینهشناسی در پی آن است تا شیوۀ نهفته و ناآگاهانۀ تشکیل گفتمانهای این گروه را آشکار کند.»
البته این کتاب به یک نمونۀ خاص یعنی تحلیل و نقد گفتمان «دفتر تحکیم وحدت» (اتحادیۀ انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاهها و سایر مراکز آموزش عالی کشور) بهمثابۀ نماد جنبش دانشجویی مسلمان اختصاص یافته است. ازاینرو نقد و بررسی این اثر در آستانۀ دوازدهمین سالگرد انشقاق دفتر تحکیم وحدت (اسفند ۱۳۸۰) میتواند گامی در جهت نقد و بررسی سرشت و سرنوشت این تشکل باسابقه و بانفوذ دانشجویی باشد که در حال حاضر نیز تلاشهایی برای بازسازی آن در حال انجامشدن است.
کتاب حاضر در چهار فصل با عناوین «تدقیق مسائل و روش تحقیق»، «چهارچوب نظری»، «تجزیهوتحلیل گزارهها و گفتمانها» و «پاسخ به سؤالات و نتیجهگیری» تدوین شده است و در سیر کلی خود به چگونگی و روند تطوّر گفتمان دفتر تحکیم وحدت از زمان شکلگیری تا امروز میپردازد.
کتاب برخلاف رویۀ موجود در مرکز اسناد انقلاب اسلامی که به تاریخ توصیفی یا تحلیلی عموماً از جنس جریانشناسی سیاسی میپردازد، به شکل دیگری به موضوع پرداخته است. نویسنده در پیشگفتار کتاب مینویسد: «جریانهای دانشجویی در ایران همواره یکی از موضوعات مورد علاقۀ تحلیلگران داخلی و خارجی بوده است اما چنین بررسی و تحلیلهایی عموماً از منظری سیاسی و ژورنالیستی به موضوع پرداختهاند، لذا صراحتاً یا معطوف به منافع جناحی و گروهی بودهاند و یا با اینکه بر مبنای نظامات نظری و تحلیلی علوم اجتماعی (بالأخص جامعهشناسی و علوم سیاسی) به بحث و بررسی پیرامون این موضوع پرداختهاند.»
بر این اساس میتوان گفت این کتاب دو مزیت ویژه دارد: نخست آنکه به تحلیل گفتمانی، هم در مقام روش و هم در مقام نظریه، پرداخته که فراتر از سطوح تحلیلی پیشین است. دوم آنکه موضع سیاسی آن، مسئولان مرکز اسناد را که گرایشات سیاسی خاص دارند، بازتاب نمیدهد و با یک رویکرد انتقادی و آکادمیک به نقد گفتمان و عملکرد جناحهای سیاسی از جمله موضع مسئولان مرکز اسناد میپردازد. (برای نمونه بنگرید به صفحات ۲۵۲، ۲۷۴ و ۲۷۶)
بخش اصلی کتاب تحت عنوان «تجزیه و تحلیل گزارهها و گفتمانها» به بررسی اسناد با روش تحلیل دیرینهشناسی اختصاص یافته که تفاوت آن با تحلیل محتوای کیفی و روش اسنادی و تاریخی، در بخش نخست گفته شده است. (ص ۲۹) در این بخش اسنادی همچون بیانیهها و اطلاعیههای تشکیلات دفتر تحکیم وحدت و گاه مصاحبهها و مقالههای فعالان تحکیم و انجمنهای اسلامی، موضوع بررسی قرار گرفتهاند که مستلزم رجوع به آرشیوِ بیش از دو دهه فعالیت روزنامههای مختلف همچون «کیهان»، «سلام»، «رسالت»، «حیاتنو» و… بوده است. نقطۀ عطف این فصل از کتاب، تحلیل نخستین گزارههای گفتمان تجددی بهمثابۀ «گزارههای مؤثر فوکویی» است که با تحلیل سخنان عباس عبدی در نشست دفتر تحکیم وحدت در مردادماه ۱۳۷۱ آغاز میشود. (ص ۲۷۷) این تحلیل تا چندی پس از انشقاق دفتر تحکیم وحدت به دو طیف «شیراز» و «علامه» و بررسی مواجهۀ آندو در قالب تقابل گفتمانی سنت و تجدد ادامه مییابد و در نهایت نویسنده به سؤالات تحقیق پاسخ میدهد که این سؤالات عبارتاند از:
- آیا اساساً گفتمانهای حاکم بر دفتر تحکیم وحدت را که در کنشهای کلامی و غیرکلامی آن متجلی میشود، میتوان بر اساس رویارویی سنت و تجدد فهم کرد؟
- بر این مبنا، دفتر تحکیم وحدت چه تطوّرات گفتمانیای (به معنای فوکویی آن) را از ابتدای شکلگیری تا انشعاب پشت سر نهاده است؟ و دورهبندی زمانی این تحولات آن چگونه است؟
- صورتبندی گفتمانی هریک از آنها طی چه فرایند و مکانیسمی تحقق یافته است؟ به عبارت دیگر آیا فرایند و مکانیسم صورتبندی گفتمانی هریک از آنها را در پرتو مدل نظری فوکو میتوان فهم کرد؟
۱-۳) آیا صورتبندی موضوعات صورت گرفته است؟
۲-۳) آیا صورتبندی قواعد اظهار و بیان صورت گرفته است؟
۳-۳) آیا صورتبندی مفاهیم صورت گرفته است؟
۴-۳) آیا صورتبندی راهبردها صورت گرفته است؟
- فرآیند این تطوّرات گفتمانی چگونه بوده است؟ به عبارت دیگر آیا فرایند این تطوّرات بر مبنای نظریۀ فوکو قابلتحلیل است؟
- چه نوع گزارههایی موجبات اختلال در بازتولید گفتمان موجود شده و امکان تطوّر گفتمانی را فراهم آورده است؟
- هر یک از این گفتمانها تا کدامین آستانه پیش رفتهاند؟
- شاخصههای هریک از این دورههای گفتمانی بهجهت نسبتشان با گفتمان سنتی و تجددی چیست؟
از میان سؤالات یادشده، برخی از آنها را که اهمیت بیشتری دارند، بررسی میکنیم. نویسنده در پاسخ به پرسش دوم، پنج دورۀ تطوّر گفتمانی دفتر تحکیم وحدت را برمیشمارد:
- تطوّر از گفتمان روشنفکری دینی به گفتمان اسلام ناب که از زمان شکلگیری دفتر تحکیم وحدت تا بازگشایی دانشگاهها را دربرمیگیرد. (ص ۴۴۲)
- بازتولید گفتمان اسلام ناب که پس از بازگشایی دانشگاهها آغاز شده و تا سال ۱۳۷۰ ادامه مییابد. (ص ۴۴۳)
- تطوّر از گفتمان اسلام ناب بهسمت گفتمان روشنفکری دینی که از انتخابات مجلس چهارم (۱۳۷۰) تا دوم خرداد ۱۳۷۶ را دربرمیگیرد. (ص ۴۴۴)
- تطوّر از گفتمانی روشنفکری دینی به گفتمان تجددی و تشدید نقاط تفرق گفتمانی و شکلگیری دو تحکیم با دو گفتمان مجزا که از دوم خرداد ۱۳۷۶ تا اسفند ۱۳۸۰ را دربرمیگیرد. (ص ۴۴۶)
- دورۀ پنجم که از اسفند ۱۳۸۰ آغاز شده و تاکنون ادامه مییابد، دورۀ صورتبندی و تعمیق دو گفتمان متعارض در دفتر تحکیم وحدت میباشد. (همان)
او در پاسخ به سؤال سوم بیان میکند که صورتبندی موضوعات، صورتبندی قواعد اظهار و بیان، صورتبندی مفاهیم و صورتبندی راهبردها، در چهارچوب تحلیل دیرینهشناسی فوکو در سیر تطوّر گفتمانی دفتر تحکیم وحدت صورت گرفته است. برایناساس در پاسخ به سؤال چهارم هم تحلیل فرایند این تطوّرات بر مبنای نظریۀ فوکو را امکانپذیر میداند.
کلانتری در پاسخ به سؤال هفتم نیز تصریح میکند که «گفتمان حاکم بر دورۀ اول دفتر تحکیم وحدت، به میزانی که به پایان این دوره میرسید، از گفتمان التقاطی روشنفکری دینی دورتر میشد و به گفتمان سنتی نزدیکتر میشد. در دورۀ دوم، گفتمان حاکم بر این تشکل بر مبنای گفتمان اسلام ناب و گفتمان سنتی سامان یافته بود. در این دوره گفتمان تجددی از این تشکل رخت بربسته بود و گزارهها و مفاهیم تجددی نیز بر مبنایی اسلامی تفسیر و به کار بسته میشد. اما در دورۀ سوم و چهارم با تطوّر به سمت گفتمان روشنفکری دینی، نزدیکی به گفتمان تجددی و دوری از گفتمان سنتی باز هم افزایش یافت و در نهایت، در نتیجۀ مقاومتهای درونی در برابر این تطوّر، منجر به جدایی دو گفتمان سنتی و تجددی شد که هریک از اینها در دورۀ پنجم بهطور مستقل به حیات خود ادامه میدادند.» (صص ۵۷-۴۵۶)
نویسنده در صفحات پایانی کتاب، استنباط خود از موضوع تحقیق را اینطور مینویسد: «این تحقیق نشان داد که فارغ از تحولات جزئی هر دوره، در یک نگاه کلی و ماکروسکوپیک، دفتر تحکیم وحدت از گفتمان اسلام ناب به گفتمان روشنفکری دینی و از آنجا به گفتمان تجددی متطوّر شده است. چنین تطوّری وقتی که در کنار طرفداری بدنۀ دانشجویی و نیز موقعیت نسبتاً حاشیهای طیف شیراز (گفتمان اسلام ناب) قرار میگیرد، حکایت از بسط و گسترش دایرۀ حاکمیت گفتمان تجددی در دانشگاهها دارد که بسیاری از آموزههای آن در خلال کنشهای کلامی و غیرکلامی روزمرۀ آنها بازتولید میشود. چنین وضعیتی نه تنها محصول بسط اندیشۀ تجددی از خلال آموزههای مختلف دانشگاهی (بالأخص علوم انسانی و اجتماعی) است بلکه محصول گسترش فضای روشنفکری و تکثیر آموزههای تجددی از آن مسیر میباشد.» (صص ۵۸-۴۵۷)
این مطلب را میتوان با این بخش از کتاب به پایان رساند: «این تحقیق همچنین موقعیت لغزندۀ گفتمان روشنفکری دینی و اساساً کاربست بیمبنای گزارههای تجددی و اسلامی را در کنار یکدیگر نشان داد. بهطوری که این گفتمان موقعیت بندبازی را دارد که در نهایت به یکی از دو سمت گفتمان سنتی و یا تجددی خواهد افتاد. اما با توجه به روند تطوّرات گفتمان روشنفکری دینی حاکم بر دفتر تحکیم وحدت، میتوان ادعا کرد که اکثریت سوژههای این گفتمان در نهایت در جهت افق و مسیری که برای آیندۀ جامعه متصور هستند، گام برخواهند داشت [...] چنین برخوردهایی وقتی در کنار سایر عوامل قرار گرفت موجبات تطوّر از گفتمان اسلام ناب به گفتمان روشنفکری دینی را فراهم کرد و باز هم تحت تأثیر ترکیبی از عوامل گفتمانی و غیرگفتمانی (بالأخص نوع برخورد حاکمیت با دفتر تحکیم وحدت) این گفتمان به سمت گفتمان تجددی تطوّر یافت.» (صص ۶۰-۴۵۹)
منبع: علوم اجتماعی اسلامی ایرانی
::::