مروری بر تطور نگاه فقهای شیعه به عید نوروز: از نیروز تا نوروز
به تدریج فقها ترجیح دادهاند نوروزِ متعارف در ده قرن گذشته را به عنوان نوروزِ مورد نظر روایات شیعی تلقی کنند. از همین رو میبینیم که در طول دهههای گذشته نیز روز اول فروردین هر سال، بیشتر دروس حوزههای علمیه تعطیل میشده و مراجع تقلید در دفاتر و بیوت خود جلوس میکرده و پذیرای افرادی بودهاند که برای تبریک یا گرفتن عیدی نزد آنان میآمدهاند.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) - علی اشرف فتحی: داستان نوروز در متون روایی و فقهی از مبنای یکسانی برخوردار نیست، هرچند به تدریج شاهد بودهایم که فقها به نظر یکسانی درباره آن دست یافتهاند. تقریبا میشود گفت که در تمامی این متون، از «نوروز» با عنوان معرّب «نیروز» یاد شده است. هرچند برخی نیز معتقدند که این دو واژه با یکدیگر متفاوتاند.
منشأ بسیاری از تردیدهای فقها درباره احکام شرعی مربوط به نوروز، اختلافی است که در ریشه عید نوروز و زمان دقیق آن وجود دارد. مشخص نیست که این عید از سوی چه کسانی و برای چه روزی یا روزهایی ابداع شده است، اما آنچه مشخص است این است که تعیین روز اول فروردین به عنوان نوروز از زمان جلالالدین ملکشاه سلجوقی (بانی تقویم جلالی) باب شده و برخی فقها نیز به این مسئله اشاره کرده و گفتهاند که چگونه میشود نوروز کنونی را که از قرن پنجم وضع شده، بر نوروز یا نیروز موجود در روایات ائمه (ع) ربط داد (۱). به ویژه آنکه گفته میشود نوروز در زمان ظهور اسلام و پیش از آن در حد فاصل میان روزهای پایانی اسفند تا روزهای نخستین اردیبهشت جشن گرفته میشده است.
بغرنج بودن تعیین روز عید نوروز از آن جهت، دغدغه فقها بوده که روایاتی دال بر استحباب روزه و نماز و غسل و شادی در چنین روزی وارد شده است (۲). در این میان فقها به روایاتی نیز اشاره کردهاند که طبق آنها، حضرت علی (ع) در عید نوروز در غدیرخم به عنوان جانشین پیامبر اکرم (ص) اعلام شد (۳)، ولی گویا روز عید نوروز مصادف با ۱۹ ذیالحجه سال ۱۰ هجری بوده است (۴). از همین رو برخی فقها درباره تعیین روز خاصی برای «نوروز» به نتیجه شخصی نرسیده و به نقل اقوال اکتفا کردهاند (۵). فقهای متأخر نیز به شهرت متأخر این مسئله اشاره کرده و آن را به عنوان مبنا قرار دادهاند (۶). این مسئله کمکم به عنوان یکی از مقبولات در میان فقهای معاصر پذیرفته شده و کمتر درباره آن بحث کردهاند (۷).
بنابر این نمیتوان مشخصا از تعیین اول فروردین به عنوان نوروزِ مورد نظر ائمه شیعه (ع) سخن گفت. حتی برخی فقهای نامدار شیعه، این «نیروز» یا «نوروز» مورد نظر روایات شیعی را منطبق بر دهم ماه خرداد کردهاند (۸). بعدها نیز برخی فقهای متأخر از عدم اختلاف در تعیین نوروز سخن گفته و آن را مصادف با تحویل خورشید به برج حمل دانستهاند (۹). صاحب جواهر نیز ضمن آنکه مؤیداتی به سود نوروز بودن اول فروردین اقامه کرده، احتمال داده که ایار (مصادف با خرداد) تصحیف شده آذار (ماه اول بهار نزد رومیها) است (۱۰). در تفاسیر اسلامی نیز میتوان برخی نقلهای منفی درباره ریشه نوروز پیدا کرد (۱۱).
با این حال همانگونه که گفته شد، به تدریج فقها ترجیح دادهاند نوروزِ متعارف در ده قرن گذشته را به عنوان نوروزِ مورد نظر روایات شیعی تلقی کنند. از همین رو میبینیم که در طول دهههای گذشته نیز روز اول فروردین هر سال، بیشتر دروس حوزههای علمیه تعطیل میشده و مراجع تقلید در دفاتر و بیوت خود جلوس میکرده و پذیرای افرادی بودهاند که برای تبریک یا گرفتن عیدی نزد آنان میآمدهاند.
بدیهی و روشن است که قاعده «تسامح در ادله سنن» از مهمترین مستمسکهایی است که نوروز را وارد فرهنگ حوزویان و فقها نیز کرده است. با این حال، این تسامح در دهههای گذشته تنها محدود به نخستین روز بهار بوده و آنگونه که معمّرین حوزه نقل میکنند، حتی برخی دروس در لحظات تحویل سال هم برقرار بوده و البته غالب دروس در روز اول فروردین تعطیل میشده است.
پس از انقلاب و پس از آنکه امام خمینی هر ساله نوروز را تبریک رسمی میگفت و پیام تلویزیونی میداد، تعطیلات نوروز در راستای همنوایی حوزه با نظام جدید، جدیتر گرفته شده و روزهای بیشتری از نوروز به عنوان روزهای تعطیل حوزوی مطرح و مرسوم شد.
اکنون سالهاست که هفته اول هر سال در تمامی حوزههای علمیه تعطیل است و طلبهها نیز مثل بقیه مردم به مسافرت و دید و بازدید میپردازند. با این حال، مدارس حوزه سعی میکنند درسهای خود را از هفته دوم سال از سرگیرند و فقهای بزرگ نیز غالبا دروس خود را از هفته دوم سال جدید آغاز میکنند. یکی از دلایل این اقدام، مقابله با اعتقاد به «نحسی سیزده بهدر» است که مورد مذمت روایات شیعی قرار گرفته و عمل به آن مورد مخالفت فقها نیز بوده است. در این مورد، همانند «چهارشنبهسوری» هیچگونه تسامحی را برنتابیده و ترجیح دادهاند مستمرا مخالفت خود را با این دو باور ایرانی نشان دهند.
منابع:
۱- مصباح الفقیه، آقارضا همدانی، جج ۱، ص ۴۳۸
۲- المهذب البارع، ابن فهد حلّی، ج ۱، ص ۱۹۱
۳- همان، ص ۱۹۴. وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۱۷۳
۴- همان، ص ۱۹۶
۵- کشف اللثام، محقق اصفهانی، ج ۱، ص ۱۴۵
۶- الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، شهید ثانی، ج ۱، ص ۶۸۶. جواهرالکلام، شیخ محمدحسن نجفی، ج ۵، ص ۴۳
۷- العروة الوثقی، سید محمدکاظم یزدی (به همراه تعلیقات فقهای معاصر)، ج ۳، ص ۶۵۹
۸- السرائر، ابن ادریس حلی، ج ۱، ص ۳۱۵
۹- مجمع الفائدة و البرهان، مقدس اردبیلی، ج ۲، ص ۷۳
۱۰- جواهرالکلام، شیخ محمدحسن نجفی، ج ۵، ص ۴۳
۱۱- تفسیر کشاف، زمخشری، ج ۱، ص ۱۶۸. تفسیر ثعلبی، ج ۱، ص ۲۳۸
منبع: مباحثات
::::