۲۲:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۹

گفتگوی خیلی خیلی محرمانه مشایی و احمدی نژاد

اسفندیار رحیم‌مشایی، در پاسخ یکی از شرکت‌کنندگان یکی از همایش‌های بخدا غیرانتخاباتی دولت در یزد که از وی پرسید «اگر بخواهید از آقای احمدی‌نژاد انتقاد کنید چه می‌گویید» گفت: «اگر بخواهم انتقاد کنم، در میان همه مزایایی که ایشان داشته‌اند، سوءاستفاده رسانه‌ای خواهد شد، ولی یک انتقاد به خاطر شما می‌کنم: این آقای احمدی‌نژاد از بس از من تعریف کرد پدر مرا در آورد.»

179484_4824894983991_892121423_n«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – سرویس طنز:

امید مهدی نژاد، شاعر و طنزپرداز در صفحه فیسبوک خود نوشت:

اسفندیار رحیم‌مشایی، در پاسخ یکی از شرکت‌کنندگان یکی از همایش‌های بخدا غیرانتخاباتی دولت در یزد که از وی پرسید «اگر بخواهید از آقای احمدی‌نژاد انتقاد کنید چه می‌گویید» گفت: «اگر بخواهم انتقاد کنم، در میان همه مزایایی که ایشان داشته‌اند، سوءاستفاده رسانه‌ای خواهد شد، ولی یک انتقاد به خاطر شما می‌کنم: این آقای احمدی‌نژاد از بس از من تعریف کرد پدر مرا در آورد.»

لذا در ادامه به آخرین گفتگوی محمود احمدی‌نژاد و اسفندیار رحیم‌مشایی که در یک جای خلوت ایراد و توسط شاهدان عینی ضبط و نقل شده است توجه کنید:

رحیم‌مشایی:
آقای احمدی‌نژاد، من می‌خواستم اخیراً از شما یک انتقادی بکنم، اما می‌ترسم مورد سواستفاده رسانه‌ای واقع بشود…
احمدی‌نژاد:
انتقاد؟ آقای مشایی، من که شما را از مدیران دلسوز و مؤمن و ولایی و پاک و خلاق ایران می‌دانم. چرا انتقاد؟
رحیم‌مشایی:
انتقادِ انتقاد که نه. در واقع تقدیر و تشکر است که در قالب انتقاد مطرح می‌کنم که ریا نشود. درباره این تعریفاتی که از من می‌کنید…
احمدی‌نژاد:
چرا تعریف نکنم؟ شما خدمات فراوانی داشته‌اید.
رحیم‌مشایی:
لطف دارید، اما از بس تعریف کرده‌اید یک‌کم یک‌طوری شده‌ام.
احمدی‌نژاد:
من هرچه از شما تعریف کنم کم کرده‌ام. خدمات شما در عرصه‌های مختلف میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ایران اگر بی‌نظیر نباشد، کم‌نظیر است.
رحیم‌مشایی:
محبت دارید. همین‌ها را که می‌گویید بنده یک‌طوری می‌شوم.
احمدی‌نژاد:
من می‌دانم برخی از روی دلسوزی و برداشت خود نسبت به شما از شما انتقاد و گلایه می‌کنند، اما اگر کسی از نزدیک با شما آشنا شود، نظراتش تغییر خواهد کرد.
رحیم‌مشایی:
لطف دارید شما. خجالتم می‌دهید. نگویید.
احمدی‌نژاد:
من باید بگویم که شما را انسانی خودساخته، مؤمن و دلباخته حضرت ولی‌عصر و با تعهدی عمیق و آگاهانه به خط نورانی ولایت و مبانی جدی اسلامی می‌دانم.
رحیم‌مشایی:
خواهش می‌کنم. تمنا می‌کنم. بزرگوارید شما. نفرمایید این‌طوری. اذیت می‌شوم.
احمدی‌نژاد:
آقای مشایی، من به شما اعتماد کامل دارم. شما مؤمن به اصول جمهوری اسلامی ایران و اندیشه‌های انقلاب هستید. شما مؤمن به خط ولایت و انسانی پاک هستید.
رحیم‌مشایی:
قربان محبت شما، تو را خدا نگویید، بخدا یک‌جوری می‌شوم.
احمدی‌نژاد:
می‌گویم آقای مشایی. می‌گویم. شما مؤمن، لطیف و ضداستکبار هستید.
رحیم‌مشایی:
لطافت از شماست. نزنید این حرف‌ها را. داغونم کردید. له له شدم. خواهش می‌کنم بس کنید.
احمدی‌نژاد:
آقای مشایی، شما فردی پاک، مؤمن و زلال، دارای اندیشه‌های بلند و محکم، طرفدار مردم، ساده‌زیست، پرکار و ضداستکبار هستید. اما شما را تخریب می‌کنند و مثلاً می‌آیند تصویرتان را در کنار یک مرتاض هندی قرار می‌دهند.
رحیم‌مشایی:
می‌دانم. می‌دانم. ولی نفرمایید. پدرم در آمد بخدا. بیچاره شدم. ویران شدم. احساس درد دارم الان. تو را خدا نفرمایید.
احمدی‌نژاد:
وقتی من این همه هجمه و تخریب را علیه شما می‌بینم به حال‌تان غبطه می‌خورم. شما انسان زلالی هستید و برای خدمت از آبروی خودتان مایه گذاشته‌اید.
رحیم‌مشایی:
اختیار دارید. محبت دارید. شرحه‌شرحه‌ام کردید. خواهش می‌کنم. جان بچه‌تان بس کنید. داغون شدم.
احمدی‌نژاد:
آقای مشایی، من ۲۵ سال است که شما را می‌شناسم. در این مدت نماز شب‌تان ترک نشده، شما همچون شهید بهشتی مظلومید و شک ندارم خداوند مزد مظلومیت‌تان را طوری خواهد داد که همه متحیر خواهند شد.
رحیم‌مشایی:
انشاءالله. انشاءالله. خرابم کردید بقرعان. ددم یاندور به ولای علی. بی‌خیال شوید. پدرم در آمد…

این مکالمه تا لحظه مخابره خبر ادامه داشته است.
::

[پ.ن:
مکالمه فوق کاملاً فرضی و زاده ذهن منحرف نگارنده بوده و هرگونه شباهت میان اسامی متن با نمونه‌های واقعی در جهان خارج، از بنیاد تکذیب می‌شود.]

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

61 - = 60