۰۸:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۷ درباره مجادله حاتمی‌کیا و کیارستمی در سینمای دفاع مقدس:

سینمایی که هیچ مفهومی ‌ندارد !

کیارستمی کارگردان صادقی است، چون مدتهاست که نه سرمایه فیلم‌هایش را از ایران می‌گیرد، نه جوایزش را. نه در ایران فیلم می‌سازد نه به جشنواره‌های ایران فیلم می‌دهد. نه درباره مردم ایران فیلم می‌سازد نه مردم ایران فیلم‌هایش را می‌بینند. نه در انقلاب و دفاع مقدس ادعایی داشته، نه درباره آنها فیلم می‌سازد و نه اساساً این نوع فیلمسازی را قبول دارد. نه در مقابل تجاوز به ایران دغدغه‌ای داشته، نه به زندگی در ایران پس از جنگ علاقه‌ای دارد.

hatamikia kiarostamiمبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – سرویس فرهنگ: وقتی استنلی کوبریک فیلم «راه‌های افتخار» (Paths of Glory) را ساخت، اکران این فیلم در فرانسه به مدت ۱۸ سال ممنوع شد، چون داستان شکست فرانسه در یکی از نبردهای جنگ جهانی اول و اعدام چند سرباز بی‌گناه به عنوان مقصران آن را به تصویر کشیده بود.

دفاع از خاک کشور برای فرانسوی‌ها چنان معنایی داشت که وقتی جو انتقاد از اسطوره «جبهه مقاومت فرانسه» بالا گرفت، ژان پیر ملویل (کارگردان مشهور فرانسوی که بیشتر به خاطر فیلم‌های پلیسی و جنایی شناخته می‌شود) در دفاع از جبهه مقاومت که خود سابقه حضور در آن را داشت، فیلم «ارتش سایه‌ها» (l’Armée des ombres) را ساخت.

فرانسوی‌ها آنقدر روی مسائل ملی خود حساس بودند که استعمار فرانسه را هم توجیه می‌کردند، چنانچه نمایش فیلم درخشان «نبرد الجزیره» (La battaglia di Algeri) جیلو پونته‌کوروو هم در فرانسه ممنوع بود.

البته فرانسوی‌ها امروز از مواضع فاشیستی گذشته عقب‌نشینی کرده‌اند و با ژست اخلاقی و انسانی، نه تنها فیلم‌های ضداستعماری می‌سازند که جوایز کن هم به آنها تعلق می‌گیرد. به عنوان مثال، رشید بوشارب (کارگردان الجزایری‌الاصل فرانسه) برای «سنگال کوچک» ((Little Senegal جایزه گرفت و نیز فیلمهای رادیکال «روزهای افتخار» (Days of Glory)، «خارج از قانون» یا «یاغی» (Hors la loi) نامزد جشنواره کن و جایزه بهترین فیلم خارجی اسکار (همان جشنواره‌ای که بهترین جوایز خود را به فیلم‌های آمریکایی درباره جنگ جهانی دوم داده) شدند.

حال معلوم نیست آقای کیارستمی که خود برگزیده جشنواره کن است و ساکن فرانسه، چگونه این مسائل را نادیده می‌گیرد و تنها جنگ قرون اخیر را که ایران در آن پیروز بوده و حتی یک سانتیمتر از خاکش را از دست نداده، «یک جنگی که هیچ مفهومی ‌نداشت» می‌نامد. جنگی تمام عیار با بزرگترین ارتش منطقه (با حمایت بلوک شق و غرب) که همین نوجوانان و جوانان ایران (که آقای کیارستمی آنها را هیجان‌زده و فریب‌خورده می‌پندارد) در آن جنگیدند و پیروز شدند، نه سربازان بیگانه. نه مثل فرانسوی‌ها که با اجیر کردن سربازان مستعمرات آفریقایی خود (داستان فیلم رشید بوشارب) و انگلیسی‌ها که با سربازان هندی، کشورهایشان را از تجاوز هیتلر نجات دادند. همین پدر و برادرهایمان را داشتیم که آنها هم از جنگ نترسیدند (مثل فرانسوی ها که با هیتلر سازش کردند و دولت ویشی را به عنوان دست نشانده پذیرفتند) و لذا ما هم تا همیشه درود بر آنها می‌فرستیم و افتخار می‌کنیم که درباره حماسه‌شان فیلم بسازیم.

Director Kiarostami poses during a photocall for the film Like Someone in Love in competition at the 65th Cannes Film Festival

البته در اینجا نقدی به آقای حاتمی‌کیا هم وارد است. حاتمی‌کیا به عنوان کارگردانی که مهمترین فیلم سینمایی پس از انقلاب (آژانس شیشه‌ای) را ساخته و به عنوان مهمترین کارگردان مهمترین ژانر سینمایی ملی ما (دفاع مقدس) شناخته می‌شود، نیازی به جنجال و جدل با کارگردانان دیگر ندارد. او مرد میدان فیلمسازی است و حرف‌هایش را به بهترین شکل ممکن در این عرصه زده است. آقای کیارستمی هم حرف‌هایش را در عرصه سینما زده و حال مردم ایران به عنوان مخاطبان این دو کارگردان می‌توانند درباره آن قضاوت کنند. به عنوان مثال اکران فیلم رفع توقیف شده «شیرین» آقای کیارستمی (که به یک افتضاح تبدیل شد، همچنانکه فیلم آخر او را هم گروهی در جشنواره کن هو کردند) را مقایسه کنید با اکران فیلم رفع توقیف شده «به رنگ ارغوان» حاتمی‌کیا.

اما به نظر می‌رسد آقای کیارستمی که ساکن فرانسه است و آخرین فیلمش را به زبان فرانسه و با بازیگران فرانسوی در کشور ایتالیا ساخته (Copie conforme) و جوایز جشنواره کن فرانسه را هم گرفته، نگاهش به خارج از ایران است، وقتی می‌گوید «یکی از پربیننده‌ترین فیلمهایی بود که من ساختم، در واقع همه جای دنیا آن را می‌شناسند». آقای کیارستمی کارگردان صادقی است، چون مدتهاست که نه سرمایه فیلم‌هایش را از ایران می‌گیرد، نه جوایزش را. نه در ایران فیلم می‌سازد نه به جشنواره‌های ایران فیلم می‌دهد. نه درباره مردم ایران فیلم می‌سازد نه مردم ایران فیلم‌هایش را می‌بینند. نه در انقلاب و دفاع مقدس ادعایی داشته، نه درباره آنها فیلم می‌سازد و نه اساساً این نوع فیلمسازی را قبول دارد. و نهایتاً نه در مقابل تجاوز به ایران دغدغه‌ای داشته، نه به زندگی در ایران پس از جنگ علاقه‌ای دارد.

صداقت آفای کیارستمی – برخلاف بسیاری کارگردانان وابسته به بودجه‌های نفتی که آروغ روشنفکری می‌زنند و فیلم‌هایشان هم مورد استقبال مردم قرار نمی‌گیرد – ارزشمند است. هرچند برخی حرف‌هایی که او صادقانه می‌گوید، خلاف ارزش‌های انسانی اند؛ نظیر اینکه اعتراف می‌کند اعتباری برای دفاع از میهن قائل نیست. ارزشی که فیلم‌های بسیاری در کشورهای صاحب سینمای جهانی بر اساس آن ساخته شده و جوایز معتبری گرفته‌اند، در تمام جشنواره‌هایی که آقای کیارستمی هم یکی دو جایزه از آن‌ها گرفته.

hatami kia (3)

بنابراین باید به آقای حاتمی‌کیا توصیه کرد به جای جدل درباره افکار و آثار اشخاص با ذکر نام این و آن (که در شأن پارتیزان‌های بصیرت‌مدار جبهه جنگ نرم است نه کارگردانی مثل حاتمی‌کیا که هم در زمینه اعتقاد به انقلاب و هم انتقاد از اشکالات نظام، فیلم‌های درخشانی ساخته که گاه توقیف شده‌اند و یا هنوز توقیف مانده‌اند)، به نقد کلی رویکردهای غیرملی و ضدمیهنی در سینمای موسوم به روشنفکری بپردازد و  از مجادله در مسائلی که موجب وهن ارزش‌های انسانی جهان‌شمول است، پرهیز کند. چرا که کارگردانی به نام عباس کیارستمی وجود دارد که آن ارزش‌ها را قبول ندارد: «خانه دوست یکی از پربیننده‌ترین فیلمهایی بود که من ساختم، در واقع همه جای دنیا آن را می‌شناسند. «خانه دوست» ماندگار شد چون راجع به یک ارزش انسانی صحبت می‌کرد. اما فیلم‌های تو نماند چون تو راجع به یک پریودی از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن پریود هم به هیجان آورد بچه‌ها را. احمدپور [شخصیت اصلی فیلم «خانه دوست کجاست؟»] رفت پس داد دفترچه را، اما تو به هیجان آوردی و احمدپورهای دیگر رفتند در جنگ و کشته شدند. و حالا پس از سال‌ها می‌شود راجع به آن‌ها فکر کرد که آن‌ها چطوری از بین رفتند. در یک جنگی که هیچ مفهومی ‌نداشت.»

و البته شکی نیست که او صادق‌ترین کارگردان در جریان سینمای روشنفکری است؛ سینمایی که وقتی از مسائل و ارزش‌های جامعه خود جدا شود و به دنبال کسب مخاطب جهانی، مخاطب ملی خود را فراموش کند، تبدیل می‌شود به «سینمایی که هیچ مفهومی ‌ندارد».

:::::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

2 + 1 =