۰۹:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۳

چرا احمدی نژاد بد است؟!

احمدی نژادیسم تفکری برخواسته از بدنه اصولگرایی(هرچند در حال حاضر هیچکدام از اصولگریان نمی پذیرند که خودشان روزی به احمدی نژاد پروبال دادند) و مخرب است چون نظرات شخصی خود را طی هشت سال بر مردم تحمیل کرده است، پاسخ به این سؤال که این تفکر باز هم میتواند با خیالبافی و لاف زنی و اتهام زدن و با حمایت جریان خاص(اصولگرایانی که سعادت کشور و خود را در این می بینند که اصلاح طلبان در اداره قوه مجریه نقش نداشته باشند)به قدرت برگردد را باید در میزان اگاهی مردم یافت.

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) سرویس سیاسی-سید مصطفی بهشتی:

سلطه و زورگویی بر ملت ها به دو فرم در تاریخ روایت میشود،یکی از سمت دولت های بیگانه و حکومت های استعمارگر و دیگری از سوی حکومت های درونی و و افراد داخلی که تمایل به دیکتاتوری قدرت داشته اند،با اندکی تفحص در حکومت اسلامی ایران میتوان به سادگی متوجه شد که نظام اسلامی هیچگاه قصد زورگویی و تحمیل نظرهای شخصی را نداشته است این مسیری است که انقلاب اسلامی از همان ابتدا با رفراندوم ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ در پیش گرفت و بعد از ان با حضور و مشارکت حداکثری مردم در عرصه های انتخاباتی تداوم پیدا کرده است،حسن طلوع خورشید انقلاب اسلامی پس از حکومت پهلوی حذف اعمال نظرات شخصی و قانون های خودساخته در سرنوشت جامعه و مردم است وبرای به نتیجه رسیدن این هدف وجود دولت های قانون مدار هم قدم با انقلاب اسلامی لازم بنظر می رسد،در طول عمر انقلاب و در چرخه ی رفت و امد دولت ها لازمه اجرای اهداف انقلاب حفظ شده تا ظهور تفکر احمدی نژادیسم در دولت های نهم و دهم خدشه هایی بر این  مسیر وارد است.

ahmadi nejad

احزاب در چهار دهه از انقلاب اسلامی

مسیر شکل گیری احزاب در ایران در طول گذشت سی و هفت سال از انقلاب مسیری پر پیچ و خم بوده است،گاهی مسیر هموار بوده ولی اراده از سوی سیاسیون کمتر به چشم خورده،گاهی سایه سنگین مسائل امنیتی و سختگیری های بی معنی کار را برای تشکیل احزاب سخت کرده است،در بازه ای از عمر انقلاب(دولت های نهم و دهم)دادن وجه قانونی به احزاب خواهان مجوز با کج سلیقه ای دولت وقت مواجه شده تا جایی که در زمان اقای احمدی نژاد خانه احزاب تعطیل شد، ،فارغ از دخالت سلیقه شخصی میتوان توازن در شکل گیری احزاب را در دوره اصلاحات مشاهده کرد،جایی که هم اراده سیاسیون قابل وصف بوده و هم دولت فضای لازم را ایجاد کرده است،از جمله احزاب تشکیل شده در دوران اصلاحات:حزب اسلامی کار(۱۳۷۷)،مجمع اسلامی بانوان(۱۳۷۷)،مردم سالاری(۱۳۷۸)،جبهه مشارکت(۱۳۷۶)،اعتدال و توسعه(۱۳۷۸)،سازمان عدالت و ازادی(۱۳۷۸)،ائتلاف ابادگران ایران اسلامی(۱۳۸۲)و …و البته تشکیل خانه احزاب در اسفند۷۹٫

همیشه در ایران وقتی از احزاب سخن به میان می اید،ناخواسته چهره ی دو جریان  بزرگ اصلاح طلب و اصول گرا در ذهن نقش می بندد که با توجه به حضور چهره های همراه این دو حزب طبیعی به نظر می رسد. اعتقاد به اصلاح طلبی و بهترین شکل ان را میتوان در قیام امام حسین (ع) در محرم سال ۶۱ هجری قمری مشاهده کرد و به نوعی اصلاح طلبی مردم برای تغییر حکومت حاکم پدید اورنده انقلاب اسلامی بود.اصولگرایی هم به نوعی شاخه جدا شده از حزب جمهوری اسلامی پس از انقلاب است که همزمان با عمر انقلاب رشد کرده و به شکل فعلی خود رسیده، در کنار شکل گیری این دو جریان فکری،تفکراتی شکل گرفته اند که به نوعی ریشه در وجود اصلاح طلبی و اصولگرایی دارند، برخی با گذشت زمان ترک فعالیت کرده و برخی با فشارهای وارده مبنی بر بهانه های تکراری امنیتی،از راهی که برای خود  پیش بینی کرده اند بودند فاصله گرفته اند یا در بیان واضح تر منحل شدند.

احمدی نژادیسم،ماحصل یک غفلت

شکل گیری احزاب را میتوان در گرو همدلی،قانونمداری و نتیجه یک تفکر جمعی و کارگروهی تعریف کرد که به دنبال تاثیرگذاری در جامعه(سیاسی،اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی و…) است،یعنی مهیا شدن بستری برای کارکردن افرادی با اندیشه های مشابه هر چند با سلیقه های مختلف و خروجی برخواسته از نظر تمامی افراد.

با توجه به بیان فوق ((احمدی نژادیسم(( را نمی توان در قالب احزاب جا داد،جایی که یک تفکر با نظر شخصی یک فرد و به ندرت نظر یک تیم چند نفره شکل گرفته و حضور افراد ثانویه فقط شکل یارگیری و حضور فیزیکی را حکایت میکند.

احمدی نژادیسم تفکر شکل گرفته در یک فضای پیش بینی نشده است،فرصتی که در یک واقعه تاریخی در تیرماه ۸۴ در اختیار فردی قرار گرفت که انتظار ان را نداشت،شرایط بوجود امده دکتراحمدی نژاد را در موقعیتی کشوری قرار داد بدون برنامه ،،طرزتفکر خاص احمدی نژاد منجر به فاصله گرفتن وی از حامیان خود شد.ادامه حضور احمدی نژاد در میان اصولگریان به منزله تاثیرگذاری نظرات جمعی اصولگریان در تعیین مسیر حرکت دولت نهم بود گویا شرایط مذکور و تبعیت از یک نظر جمعی با روحیات دکتراحمدی نژاد همخوانی نداشت و احمدی نژاد به فکر تشکیل کارگروهی با ظرفیت کارایی فقط در عده ای خاص در راس امور (جوانفکر،بقایی،الهام،مشایی،ثمره هاشمی،سعیدلو،علی ابادی)افتاد و عده ای را صرفا با هدف پوشش صندلی های خالی جذب کرد.بالطبع با این شیوه انتخاب،افرادی فاقد توانایی در یک فضا و درجه ای از جایگاه اجتماعی قرار گرفته که انتظار ان را نداشته اند و مطمئنا اگر از جایگاه و قدرت اجرایی خود اطلاعات کامل تری داشتند ،به هیچ وجه اجازه دخالت رئیس جمهور وقت را در همه امور جاری مملکت نمی دانند و البته افرادی مثل پرویز کاظمی(وزیر دولت نهم)شرایط را برنتابیدند و دعوت دکتر را پس فرستادند.بدیهی است افرادی که فاقد قدرت اجرایی  هستند و با اینگونه روابط به مقام و جایگاهی رسیده اند بر اساس همان رابطه ((چشم گوی قربان))های خوبی باشند و این همان هدفی است که احمدی نژاد بدنبال رسیدن به آن است .

سوالی که پیش می اید این است که چگونه احمدی نژاد که قبل از انتخابات ۸۴ یاری نداشته اراء لازم را برای رسیدن به پاستور کسب کرد؟احمدی نژادیسم  تفکری برخواسته از بدنه اصولگرایی(هرچند در حال حاضر هیچکدام از اصولگریان نمی پذیرند که خودشان روزی به احمدی نژاد پروبال دادند) است که با حمایت همین قشر راه پاستور را طی کرد،روزی که احمدی نژاد رئیس جمهور ایران شد همین اصولگرایان که حال تغییر موضع داده اند، از حضور وی در ریاست دولت نهم سرمست و شادمان بودند ،اما با گذشت زمان احمدی نژاد از اصولگریان فاصله گرفت و در واقع به انها پشت کرد اما با این وجود حمایت مجدد اصولگریان در سال ۸۸ از احمدی نژاد صرفا جهت جلوگیری از روی کارامدن گزینه اصلاحات بود وبس.

شکل گیری احمدی نژادیسم ماحصل یک غفلت است،غفلت  اصلاح طلبان بخاطر عدم اتحاد و تجمیع در انتخابات ۸۴ و غفلت اصولگریان بخاطر حمایت های نابجا و بی برنامه.

 احمدی نژادیسم،تظاهر پوپولیسم

در چند وقت اخیر از پوپولیسم بودن احمدی نژادیسم صحبت شده،با مقایسه سطحی بین شعار های انتخاباتی احمدی نژاد در سال ۸۴(حتی پس ازانتخابات ریاست جمهوری)و مفهوم پوپولیسم(حمایت از قشر عامه مردم و تنظیم نقشه راه بر مبنای درخواست های عوام گرا)به همخوانی این دو می رسیم،حال و با سپری کردن یک دهه از انتخاب دکتر احمدی نژاد به ریاست جمهوری ایران و انچه از مقایسه  پوپولیسم و شعار های احمدی نژاد میتوان دریافت،این است که شعارهای احمدی نژآد در همان تابستان ۸۴ چال شد،با وضعیت اقتصادی حاصله و توجه به افزایش فقر،کاهش قدرت خرید همان مردم عامه مورد نظر،زیر سؤال رفتن جایگاه اجتماعی مردم در قشرهای ضعیف تر جامعه، گسترش شکاف طبقاتی،تقویت عده ای ثروتمند با رابطه و باندبازی،ظهور چهره های ناشناخته در عرصه های مختلف سیاسی،اقتصادی و محتاج کردن مردم به مبلغ ناچیز یارانه و …پی بردن به اینکه نتیجه جاری شدن تفکرات احمدی نژادیسم در رگ های جامعه،تضعیف قشر عامه مردم است کار سختی به نظر نمی رسد،رابطه احمدی نژادیسم با پوپولیسم فقط در ظاهر ان (شعارهای انتخاباتی) خلاصه میشود،هیچوقت پوپولیسم نمی پسندد که برای کسب رای  مردم و حفظ قدرت راه فریب مردم را در پیش گرفت،پوپولیسم جذب حمایت عامه مردم است در عمل و نه فقط در شعار،هرچند پوپولیسم خود جای نقد فراوان دارد.

احمدی نژادیسم، تفکری مخرب

احمدی نژادیسم بر هیچ مبنا و پایه ی اساسی شکل نگرفته و از هیچکدام از اصول حزبی در هیچ کجای دنیا نشانی ندارد.احمدی نژادیسم را میتوان در اجرای قوانین موردسلیقه این تفکر خلاصه کرد به شکلی که در مواردی که قانون با سلیقه رئیس جمهور همسو نیست ان را نقض کرده و خود را قانون خطاب میکند.

-محمود احمدی نژاد:قانون را اجرا نمیکنم،به رفراندوم بگذارید،اشاره به نحوه تصویب لایحه هدفمندسازی یارانه ها[۱]

احمدی نژادیسم برای عده ای این راه را باز کرد تا هر زمانی که تفاهمی بین قانون و تفکرات خود نمی بینند با استفاده از جایگاه سازمانی و قدرت اجرایی خود قانون را کنار زده و اهداف خود را دنبال کنند.

احمدی نژادیسم تفکری مخرب است چون نظرات شخصی خود را طی هشت سال بر مردم تحمیل کرده است،تخریب اقتصاد کشور،تخریب چهره بین المللی ایران،تخریب وضعیت اجتماعی،تخریب فضای دانشگاهی،سیاست های داخلی مخرب،حاکم کردن اضطراب بر جامعه ،اختلاس ها و فسادهای بی رویه و …اینها همه از اعتماد مردم به انقلاب و نظام می کاهد.

از مزایای ظهور انقلاب و حذف اعمال نظر های شخصی گفته شد،ارمانی که در هشت سال کار دولت نهم و دهم به عینه زیر پاگذاشته شد،شاید بتوان پایان کار دولت دهم را انتهای فعالیت های پر از اشتباه احمدی نژاد دانست اما مسیر را برای عده ای خودسر که بلوغ خود را در نقض قانون می بینند هموار کرد.

پاسخ به این سؤال که این تفکر باز هم میتواند با خیالبافی و لاف زنی و اتهام زدن و با حمایت جریان خاص(اصولگرایانی که سعادت کشور و خود را در این می بینند که اصلاح طلبان در اداره قوه مجریه نقش نداشته باشند)به قدرت برگردد را باید در میزان اگاهی مردم یافت.

::::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

1 + 8 =