۰۸:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲ مبارزه بررسی می کند :

بحران آب و دیوار کوتاه کشاورزی

آیا ما حق داریم کشاورزی را مقصر بحران آبی کشور معرفی کنیم.؟ ما حق نداریم و نمی توانیم به کودک روستایی بگوییم چون در مسیر روستا تا مدرسه خطر تعرض جانوران وحشی تهدیدت می کند پس درس نخوان . بلکه باید امنیت مسیر او را تامین کنیم. وضع کشاورزی ما هم همین است. ما حق نداریم یک تمدن و صنعت بنیادی و حیاتی را چون آب در مسیر رسیدن بدست کشاورز تلف می شود آماج اتهامات ناروا نموده تعطیل نماییم.

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام)سرویس جامعه:

به باور دیرینه شناسان اولین صنعتی که پس از اختراع ابزار ابتداعی شکار وارد حیات مادی بشر شد صنعت کشاورزی بود. که مخترع آن نیز زنان بودند. همچنین بر هیچکس پوشیده نیست که ارتباط تداوم بقا نسل بشر در زمین با صنعت کشاورزی ارتباطی مستقیم و لاینفک است. از طرفی تا قبل از دخالت انسان در نظم هستی ، تعادلی محیر العقول بر طبیعت حاکم بود و اجزاء محیط زیست طبیعی با یک هم پوشانی ستودنی ، در داد و ستدی نیکو و سخاوتمندانه زیبایی های زندگی زمینی را به نمایش می گذاشتند. که بعد ها این داد و ستد را زیست شناسان زنجیره ی غذایی نامیدند. اما خوی فزونی خواه و جستجوگر بشر به وضع موجود رضایت نداد ، و در تلاشی به درازنای زیست انسانی در زمین ، به دنبال فردایی بهتر و برتر ، هر روز به کشف و اختراعی نوین دست یافت و زندگی را بر خود سخت و سخت تر کرد. سر انجام جدال بی پایان بشر با طبیعت ، وی را قادر ساخت تا بخش اعظم زمین را به تسخیر خویش در آورده ، چشم به آسمان بدوزد. انسان که با تسخیر زمین خود را فاتحی شکست ناپذیر می دانست ، عزم آسمان نمود و بال پرواز را آفرید. حرکت کرگدن وار بشر در اختراع و ابداعات صنعتی و تکنولوژیک ، وی را از نگاه به پشت سر و بررسی و تحلیل عملکرد خویش غافل ساخت . انسان آهن را به عنوان یکی از سخت ترین عناصر طبیعت همچون موم با سرپنجه ی توانای خویش به خدمت گرفت. قلب زمین را شکافت تا نفت را به رگ صنعت تزریق نموده بر تولیدات خود بیفزاید. و سرمست از اینهمه فتوحات ، این مسیر را دیوانه وار به پیش می تاخت . تا سرانجام تنفس بر وی مشکل آمد، و با سیل افزایش جمعیت و کمبود غذا مواجه شد . آب را آلوده یافت. و هوا را نیز همچنین … ، اما این موجود به فرموده ی قرآن ” … ظلوما جهولا …” ، بجای تجدید نظر در رفتار پیشین خویش بر سرعت و شتاب اشتباهات گذشته افزود. او که از رمز و راز حاکم بر هستی ، غافل مانده بود ، با تولید انواع کود های شیمیایی مخرب محیط زیست و همچنین سموم دفع آفات به ظاهر مفید اما به واقع ویرانگر حیات ، برای مقطعی کوتاه ( البته در مقایسه با عمر انسان ) بر تولیدات کشاورزی افزود . لیکن خوی تمامت خواهی بشر که حتی به هم نوع خود نیز رحم نمی کند ، باعث شد تا این افزایش تولید که به بهای ویرانی محیط زیست خویش بدست آورده نیز عادلانه در زمین توزیع نشود و بر عکس باعث شد تا برخی از شدت فقر و برخی دیگر از شدت غنا هرگز قادر به ورود به دروازه ی حیاتی توام با امنیت، آسایش و رفاه نباشند.

و اما محصول تلاش میلیون ها ساله ی نوع بشر ، زمینی گرم ، هوا ، آب و خاکی آلوده ، بحران غذایی و بدتر از آن بحران آب و سرانجام تقسیم ساکنان مشترک المنافع زمین به جهان اول ، جهان دوم یا در حال توسعه و جهان سوم است. جالب اینجاست ، که جهان اولی ها به عنوان بانیان ویرانی محیط زیست ، امروزه خود را منجی بشر معرفی نموده و به علت برتری علمی و تکنولوژیک ، هیچ تمردی را از فرامین مخرب خویش بر نمی تابند. و غمبار تر اینکه جهان سومی ها با تلاش شبانه روزی ، در حسرت طی مسیر مخرب همین جهان اولی ها روزگار می گذرانند. لازم به ذکر است که نوشتار موجود نه تنها مشوق چشم بر بستن بر توفیقات متعدد بشر در زندگی مادی او نیست ، بلکه به اختراعات و اکتشافات ، مفید انسان در هر کجای این کره خاکی به دیده ی تکریم و تعظیم می نگرد.

حال با عبور از این مقدمه برگردیم به اصل موضوع که همان بحران آب موجود در کشور عزیزمان ایران اسلامی است ، و ستمی که این روز ها به ناحق بر حیاتی ترین صنعت کشور یعنی کشاورزی روا داشته می شود. و این ستم تا جایی پیش رفته که اخیرا در یکی از سایت ها (عصر ایران ) از این صنعت به عنوان “گودزیلای کشاورزی” یاد شده است. هرچند حسن نیت نویسنده مطلب مورد اشاره کاملا مشهود است و دغدغه بحق وی از بحران آبی جاری کشور قابل ستایش ، وبخش اعظم نوشتار مذکور حقیقتی غیر قابل کتمان است. لیکن نگارنده معظم نوشتار ” گودزیلای کشاورزی ” دانسته یا ندانسته ، بنیادی ترین صنعت این سرزمین را بدون عنایت به تبعات ترسیم چنین چهره ای کریه از یکی از صنایع اولیه اختراعی نوع بشر ، به هولناکترین وجه ممکن مورد هجمه قرار داده ، در صورتی که بر هیچ کس پوشیده نیست که کشاورزی اولین صنعتی است که بقا نسل بشر را در زمین تضمین نمود. و تنها صنعتی است که یکی از حلقه های زنجیره ی حیات ( زنجیره غذایی) به آن اختصاص دارد. و باز تنها صنعتی است که به درستی مورد ستایش اکثر قریب به اتفاق کتب آسمانی قرار گرفته ، پس تشبیه آن به گودزیلای نفرت و ویرانی نمی تواند قرین به صواب باشد. و چنین تشبیهی ظلمی آشکار به حیاتی ترین و در عین حال رها شده ترین صنعت کشور است.

شاید بد نباشد جهت پرهیز از قضاوت عجولانه در مورد کشاورزی ، نگاهی به پشت سر بیندازیم و هر چند گذرا ، نظری افزون بر سی ساله به سرنوشت این محکوم بی دفاع ( کشاورزی ) بیفکنیم. تا بدانیم با این صنعت سراسر سود و برکت چه کرده ایم. مطابق آمارهای رسمی سایت مرکز آمار ایران ، نسبت جمعیت روستایی کشور به عنوان جمعیت مولد ( کشاورز) به جمعیت شهر نشین مصرف کننده ، تا سال ۱۳۵۷ ، ۷۰ به ۳۰ بوده ، یعنی ۷۰ درصد جمعیت کشور نه تنها تقریبا خودکفا بوده اند بلکه بخش اعظم نیاز شهر نشینان ما را نیز تامین می کرده اند. یعنی ۷۰ درصد جمعیت کشور آب آشامیدنی خود را با ذخیره آب باران در آب انبارهای سنتی به عنوان بهترین تصفیه خانه های طبیعی تامین می کرده اند. یعنی ۷۰ درصد جمعیت کشور نان مصرفی خود را بدون نیاز به نانوایی و آرد وارداتی در خانه تهیه می کرده اند. یعنی ۷۰ درصد جمعیت کشور مواد لبنی و پروتئینی خود را در روستا تهیه می کرده اند. و یعنی ……

اما اکنون با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب ، باز به استناد آمارهای موجود در سایت مرکز آمار ایران که بحمدالله برای همگان قابل دسترسی است. نسبت جمعیت روستایی به شهری ما دقیقا برعکس شده ، یعنی نسبت جمعیت روستایی به شهری تقریبا اندکی حتی کمتر از۳۰ به ۷۰ است. اما روستایی امروز با روستایی سی و اندی سال پیش ، تفاوت فرا تصوری دارد. یعنی همین جمعیت ۳۰ درصدی روستا نشین ما دیگر یک قطره از آب باران را ذخیره نمی کند ، و منتظر است تا از سد احداثی در ناکجا آباد با سیستم لوله کشی پر مشکل ( لوله های آزبستی سرطان زا یا …) آب به در خانه اش تحویل شود. یعنی همین جمعیت ۳۰ درصدی روستا نشین ما دیگر نه تنها تامین کننده ی نیازهای شهرنشینان جامعه نیست بلکه قادر به تامین مواد لبنی و پروتئینی خود نیز نمی باشد و منتظر است تا لبنیات و پروتئین پرورشی با انواع تحریک کننده های هورمونی و افزودنی های بیماری زا را ، از سوپری محله خریداری نماید. یعنی دیگر در خانه های روستایی ما از بوی خوش پخت نان با گندم ارگانیک خبری نیست . و یعنی …..

و حال به پرسش اساسی می رسیم که آیا خواست و اراده بانیان انقلاب ، رساندن جامعه از آن نقطه به این وضع فلاکت بار بود.؟ پاسخ کاملا روشن است. بی هیچ تردیدی بنیانگذاران انقلاب جز به رستگاری دنیوی و اخروی این ملت نمی اندیشیده اند. پس مشکل کجاست.؟

۱- اولین خطای راهبردی در نهادسازی های اولیه انقلاب که تا امروز نیز جامعه متحمل تبعات زیانبار آن است ، و با کمال تاسف همچنان ادامه دارد . بحث تقابل بین تعهد و تخصص بود. زیرا بلافاصله پس از طرح چنین مبحثی به خودی خود ، قشر اعظم متخصصین جامعه در مظان اتهام قرار می گرفتند. و این باعث بی توجهی به نظرات کارشناسی از یک سو و رشد سرطانی نیروهای غیر متخصص در مصادر امور گردید. این تقابل به حدی بود که شهید مصطفی چمران رحمه الله علیه که خود از متخصصین برجسته محافل علمی و اجرایی به حساب می آمد ، و از تبعات چنین تقابلی بخوبی آگاه بود و زیانهای وارده به انقلاب و ملت در درازمدت را لمس می نمود ، در جمله ای زیبا می فرماید ” شما می گویید تعهد بر تخصص برتر است ، قبول اما من می گویم کسی که مسئولیتی را می پذیرد که در آن تخصص ندارد بی تقوی است.” ( نقل به مضمون) از دیگر مصائب این طرح ، تظاهر به تعهد و فرصت طلبی بود که از حذف متخصصین نیز زیانبارتر است. زیرا بستری شد جهت رشد کسانی که در وجودشان نه از تعهد خبری بود و نه از تخصص ، و تنها با ظاهر سازی و ریاکاری می توانستند به مناصب مهم دسترسی پیدا کنند. از آنجایی که تخصص قابل سنجش بود ولی اشلی برای سنجش تعهد در دسترس نیست ، این طیف لمپن ظاهر ساز و ریاکار به سرعت در بدنه نظام نفوذ و رشد کرد . تا هر نظر کارشناسی را متهم به انواع انگ ها نموده از صحنه بدر کند. که حد اقل پیامد آن پدیده فرار مغز هاست که امروزه هر دلسوزی از آن می نالد. و این درست در زمانیست که ما با هزینه های گزاف از کشور هایی چون روسیه کارشناس وارد می کنیم آنهم کارشناسی که حتی به وجود خدا اعتقادی ندارد.

۲- تقابل غیر منطقی علم و ایدئولوژی ، نگاه به مقولات علمی از دریچه تنگ ایدئولوژیک که با عنایت به تاکیدات مکرر قرآن و احادیث و روایات معصومین سلام الله علیهم اجمعین به جایگاه علم ، به دلیل نفوذ و رشد لمپنیزم در کالبد نظام ، بسیاری از نظریات اثبات شده علمی به جرم تقابل با مبانی دینی به محاق می رفت و فریادرسی هم نبود و نیست تا به این روند رو به انحطاط پایان دهد. برای مثال سخن گفتن از محدودیت منابع زمین و ضرورت بهره برداری با برنامه از این منابع کفر محسوب می شد و تا هنوز در بین برخی صاحبان قدرت که تنها از روزنه تنگ ایدئولوژیک به جهان می نگرند محسوب می شود. و این شعار هرآنکس که دندان دهد نان دهد را طیف متخصص ایرانی هرگز فراموش نخواهد کرد . در صورتی که می توانست بجای این شعار خردستیز و مخدر ، شعار زیبای ” وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ” و یا ” اطلبوا العلم و لو بالصین” تبلیغ و ترویج شود.

۳- اسرار به قطع ارتباط با محافل علمی و آکادمیک جهان و ضرورت اختراع دوباره چرخ از دیگر اشتباهات راهبردی تصمیم سازان نظام بود ، که تبعات سنگینی برای انقلاب ، نظام و ملت در پی داشته و دارد.

و اما مقوله آب و کشاورزی ، آنچه برای نگارنده جای تردید ندارد ، برنامه ریزی درازمدت اتاق های فکر سرمایه داری جهانی جهت وابسته سازی ایران به تولیدات غذایی برون مرزی ، زیرا تنها چیزی که می تواند یک ملت را از پای درآورده و از فرق سر تا نوک پا وابسته نماید ، انهدام صنعت کشاورزی است. هر چند این صنعت مظلوم تا امروز به حد کافی مورد بی مهری رژیم ظطاغوت و دولت های ادوار مختلف جمهوری اسلامی واقع شده ، و در این دولت گویا تصمیم بر ذبح به ظاهر علمی این صنعت است.

حال پرسشی که در مقابل مخاطب قرار می گیرد و انتظار بحق گرفتن پاسخ آن را از این نوشتار دارد ، این است که بلاخره آیا کشاورزی عامل بحران آب در این سرزمین است یا خیر ؟

 

هرچند پاسخ در بخش فوق مستتر است لیکن جهت تبیین بیشتر ، به کالبد شکافی بحران آب می پردازیم . در ابتدا توجه عزیزان را به نمودار چرخه آب جلب می نمایم :

  

0565369_2662

 همانگونه که در نمودار بالا مشاهده می فرمایید آب موجود در سطح ، اعماق و اتمسفر زمین ، دائما در حال تغییر حالت و چرخش است. و خالق هستی به زیباترین و منظم ترین شکل ممکن این چرخه را طراحی و اجرا نموده است. لیکن انسان با دست بردن در نظم هستی ، خسارات جبران ناپذیری را بر زیستگاه خویش وارد نموده است. که نمونه بارز آن ایجاد سد ها و قطع چرخه آب یا انحراف این چرخه از حالت طبیعی آن است. آبی که بر اثر تابش آفتاب به سطح آقیانوس ها ، دریا ها ، دریاچه ها ، تالاب ها ، رودخانه ها، جنگلها و … تبخیر شده و وارد جو زمین می شود تا سرانجام به شکل برف ، باران ، تگرگ ، شبنم و … به سطح زمین برگردد ، و ضامن بقا حیات در این کره کوچک خاکی شود. ما با ایجاد سد ، برشی ویرانگر در این چرخه ایجاد کرده ایم که اولا باعث خشکیدن بسیاری از تالاب ها به عنوان بهترین ریه های تنفسی محیط زیست ، دریاچه ها ، رودخانه ها و …. شده ایم. و ثانیا با قرار دادن توده آبی که بخش اعظم آن در طی مسیر رودخانه ها جذب سفره های آب زیرزمینی می شد و اراضی همجوار را مشروب می ساخت و همچنین با ریختن به دریا بستر تامین مواد غذایی بخش زیادی از آبزیان را فراهم می نمود ، در معرض تابش خورشید ، آن را دچار تبخیر زودرس نموده ایم یا به روایت روشنتر ، میوه کال را چیده ایم. و به این نحو نظم هستی را به هم ریخته و آنگاه در ادامه اشتباهات بنیانکن خویش با معرفی کشاورزی به عنوان مسئول این بحران ، قلب تمدن سرزمین خویش را نشانه می رویم.

پرسش دوم و اساسی تر که ذهن هر انسان جستجوگری را به خود معطوف می دارد این است که آیا میزان آب موجود در زمین معین و مشخص و قابل اندازه گیری است یا بی منتهاست.که پاسخ آن را می توان در نمودار زیر ملاحظه نمود.

نمودارها ی چرخه آب ، میزان آب و توزیع آب که در پی می آید بر گرفته از سایت “usgs ” ( U.S. Geological Survey ) سازمان نقشه برداری ایالات متحده آمریکا می باشد.

 

0565589_7313                          

Spheres showing:
(1) All water (sphere over western U.S., 860 miles in diameter)
(2) Fresh liquid water in the ground, lakes, swamps, and rivers (sphere over Kentucky, 169.5 miles in diameter), and
(3) Fresh-water lakes and rivers (sphere over Georgia, 34.9 miles in diameter).

 

در نمودار فوق کره ای که با پیکان آبی به آن اشاره نموده ام با شعاع ( ۸۶۰) مایل معادل ( ۱۳۸۵) کیلومتر ، نشان دهنده کل حجم آب موجود در زمین یعنی تقریبا ((۱۳۹۱۱۰۰۰۰۰ km3 است. و کره ای که با پیکان زرد به آن اشاره شده ، با شعاع ( ۵/۱۶۹ ) مایل معادل ( ۲۷۳ ) کیلومتر گویای کل آب شیرین موجود در زمین یعنی ( (۱۱۰۰۰۰۰۰ km3می باشد، که تقریبا ( ۷۹/۰) درصد کل آب زمین را تشکیل می دهد. و سر انجام کل آب شیرین در دسترس بشر که با پیکان قرمز به آن اشاره شده همان نقطه کوچک آبی رنگی است که با شعاع (۹/۳۴) مایل معادل ( ۵۶ ) کیلومتر در مقابل نوک پیکان دیده می شود، و حجمی معادل ( ۹۲۰۰۰km3) را دارا می باشد. که تقریبا ( ۰۰۷/۰ ) درصد کل آب زمین را به خود اختصاص داده است.

جالب است بدانیم که همین درصد اندک (۰۰۷/۰) آب شیرین از کل آب زمین ، موجود در دریاچه ها و رودخانه ها نیز توسط خود انسانها به انواع مواد شیمیایی آلوده شده و عملا غیر قابل استفاده می باشد. هر چند بشر از سر اضطرار و استیصال امروزه از همین آبهای آلوده بهره برداری می نماید ، که پیامد های آن شیوع انواع بیماری های صعب العلاج و یا لاعلاج است. جهت اثبات این ادعا لازم نیست جای دوری رویم . همین هشدار وزیر محترم بهداشت مبنی بر اینکه سیل سرطان در راه است ، کفایت می کند. هرچند عوامل دیگر مثل آلودگی هوا و مصرف بی رویه کود و سموم دفع آفات در کشاورزی نیز در کنار موروثی بودن برخی بیماریها از جمله سرطان دخالت دارند.

همچنین نمودار زیر چگونگی توزیع آب شور و شیرین را در بخش های مختلف زمین به نمایش می گذارد. تا بر ما روشن سازد که سهم آب قابل استفاده جهت آشامیدن و کشاورزی از کل آب جهان به چه میزان است.

0565352_1460

حال چکیده دو نمودار پیشین را در جدول زیر به طور تخمینی خلاصه می کنیم ، تا تصور لایتناهی بودن منابع آبی زمین از ذهنمان خارج شود.لازم به ذکر است که اندک اختلاف بین حجم کل آب محاسبه شده از داده های نمودار فوق با جدول بعدی به دلیل گرفتن داده های جدول از اینترنت است ، در صورتی که حجم قبل الذکر حاصل محاسبات نگارنده با دیتاهای نمودار سایت(usgs)  می باشد. در ضمن ترجمه لغات کلیدی نمودارهای فوق تقریبا در جدول زیر آمده است.

درصد آب شیرین

درصد کل حجم آب

حجم آب به کیلومتر مکعب

منابع آب زمین

۹۶٫۵

۱۳۳۸۰۰۰۰۰۰

اقیانوس‌ها، دریاها و گذرگاه‌ها

۱٫۴۷

۶۸٫۷

۲۴۰۶۴۰۰۰

توده‌های یخ،‌یخچال‌ها و برف‌های دائمی

۱٫۷

۲۳۴۰۰۰۰۰

آب زیرزمینی

۳۰٫۱

۰٫۷۶

۱۰۵۳۰۰۰۰

شیرین

۰٫۹۴

۱۲۸۷۰۰۰۰

شور

۰٫۰۵

۰٫۰۰۱

۱۶۵۰۰

رطوبت خاک

۰٫۸۶

۰٫۰۲۲

۳۰۰۰۰۰

یخ زیرزمینی و یخ دائمی

۰٫۰۱۳

۱۷۶۴۰۰

دریاچه‌ها

۰٫۲۶

۰٫۰۰۷

۹۱۰۰۰

شیرین

۰٫۰۰۶

۸۵۴۰۰

شور

۰٫۰۴

۰٫۰۰۱

۱۲۹۰۰

اتمسفر

۰٫۰۳

۰٫۰۰۰۸

۱۱۴۷۰

آب تالاب‌ها

۰٫۰۰۶

۰٫۰۰۰۲

۲۱۲۰

رودخانه‌ها

۰٫۰۰۳

۰٫۰۰۰۱

۱۱۲۰

آب بیولوژیکی

-

۱۰۰

۱۳۸۶۰۰۰۰۰۰

کل

 

حال که با وضعیت آب در جهان تا حدی آشنا شدیم لازم است بدانیم که کشور عزیز ما ایران در منطقه خشک زمین ، با تنش آبی بالا و درآمد سرانه پایین قرار دارد. و صنعت کشاورزی که مصرف ( ۷۰% ) متوسط سرانه آب تجدید پذیر جهان را به خود اختصاص داده ، در ایران این رقم تقریبا ( ۵/۹۲ % ) است. و جالب تر اینکه میزان هدر رفت آب در صنعت کشاورزی که در جهان بطور متوسط زیر ( ۵۵% ) و در کشور های پیشرفته زیر ( ۳۰% ) است. در ایران عزیز ما بالای ( ۸۵% ) می باشد. همچنین منابع آب زیر زمینی که در جهان به عنوان آبهای تجدید ناپذیر آز آنها یاد می شود ، و به ندرت مورد بهره برداری قرار می گیرد ، در ایران از منابع اصلی بهره برداری در امر کشاورزی است. که رقمی معادل ( ۵/۶۲ % ) از ( ۵/۹۲ % ) آب مصرفی در امر کشاورزی را به خود اختصاص می دهد.

اما آیا واقعا علت بحران آبی جاری در کشور ، صنعت کشاورزی بوده یا سوء مدیریت منابع آب است.؟

برای پاسخ به این پرسش توجه مخاطبین مکرم را به نمودار بعد که دیتاهای آن از سایت فائو استخراج شده ، جلب می نمایم. لازم به ذکر است که وقتی به سایت های بین المللی مراجعه می کنید ، مخدوش ترین آمارها مربوط به ایران می باشد و این خود گویای میزان توجه و برنامه ریزی پیرامون مسائل حیاتی از جمله آب در کشور است.

 


0565381_2308

مطابق نمودار بالا طی ۵۰ سال اخیر در هر دهه بطور متوسط ۸۴۰ متر مکعب سرانه آب شیرین تجدید پذیر را از دست داده ایم . و این خود گویای غفلت ۵۰ ساله از مایع حیات در این سرزمین است.

در ایران سال ۱۳۹۴ ، سرانه آب تجدید پذیر هر ایرانی تقریبا ۱۷۰۰ متر مکعب است. که حدود ۹۰% آن یعنی بالغ بر ۱۵۳۰ مترمکعب مصروف صنعت کشاورزی می شود. لیکن سهم واقعی صنعت کشاورزی از این رقم تنها حدود ۲۰۰ متر مکعب است . و بقیه سهم هدر رفت آب در این صنعت می باشد که نباید گناه آن را به گردن کشاورزی انداخت. بلکه ۱۳۰۰ متر مکعب هدر رفت را باید به پای سوء مدیریت ها و ضعف تکنولوژی در آبیاری نوشت. اگر بخواهیم بحران آبی کشور را در سه تراز تقسیم بندی نماییم ، می توان گفت ، تراز اول ، بحران فرهنگ مصرف آب است . دوم ، بحران مدیریت ناکارامد آب و سومین و آخرین تراز بحران منابع آب می باشد که در صورت رفع بحران در دو تراز اول مشکل تراز سوم خودبخود حل خواهد شد. هر چند نباید از تغییرات اقلیمی طبیعی و تحمیلی مصنوع بشر بر زمین چشم پوشی نمود. لیکن کافیست بدانیم که مثلا مصرف آب آشامیدنی در کشور ما تقریبا سه برابر اشل جهانی است. انهم در صورتیکه ایران در ناحیه گرم و خشک جهان قرار دارد. از طرفی امروزه در کشور ما به دلیل تورم تحمیلی افسارگسیخته ی حد اقل ۱۰ ساله اخیر که تاب و توان را از اقشار مختلف جامعه از جمله قشر کشاورز گرفته است. کشاورز ما به دلیل عدم حمایت علمی و تدارک بازار عرضه محصولات خویش بدون دلالی ، مجبور است جهت تامین معاش خود بجای پمپاژ مثلا یک متر آب ، ۱۰ متر پمپاژ نماید تا با افزایش سطح زیر کشت و در نهایت افزایش محصول ، قوت لایموت روزانه خود و خانواده را تامین کند. پس بخشی از مصرف بی رویه آب در صنعت کشاورزی نیز به بی توجهی دولت به کشاورز و کشاورزی برمی گردد. هر چند بخشی از هدر رفت یعنی بین ۳۰ تا ۴۰ درصد طبیعی می نماید لیکن این رقم نمی تواند تعادل منابع آبی کشور را اینگونه به هم ریزد. از طرفی افزایش بیکاری در جامعه قشر عظیمی را ناخواسته به سمت کشاورزی سوق داده است. که نه در این امر تجربه دارند و نه تخصص . عمده دلیل افزایش بی رویه حفر چاه های غیر مجاز ، بیکاری موجود در کشور است . که در صورت رونق اقتصاد و فراهم شدن فضا و بستر تنوع اشتغال ، طیف کثیری از این چاه ها ی غیر مجاز و حتی مجاز تعطیل خواهند شد. و کشاورزی به مسیر اولیه خود باز خواهد گشت. با کمال تاسف در کشور ما به دلیل فرهنگ استبداد زده ی چند هزار ساله همواره خواسته ایم مشکلات را با شیوه ی دستوری و تحریم و منع حل نماییم. در صورتی که پر واضح است که وقتی راه را بر کسی می بندیم و او را راهی کوچه بن بست می نماییم در صورت نشان ندادن راه خروج او از دیوار بالا خواهد رفت.علم اقتصاد هم مانند سایر علوم دستور بردار نیست. اگر به کشاورزی گفتیم کشاورزی نکن باید چند رشته کاری جلو پای او بگذاریم تا حتی مخیر به انتخاب باشد. همچنین در صورت تغییر الگوی کشت از مزرعه باز به گلخانه ای، ما همین رقم ۲۰۰ متری آب سهم خالص صنعت کشاورزی را می توانیم به حد اقل نصف کاهش دهیم و همزمان میزان محصول تولیدی نیز حد اقل ده برابر افزایش خواهد یافت. جهت روشن تر شدن موضوج به نمودار زیر توجه فرمایید:

0565357_4851

این نمودار وضعیت هدر رفت آب در یکی از استانهای جنوبی با تنش آبی بالا که توسط نگارنده بررسی شده ، را به تصویر کشیده است. آیا ما حق داریم کشاورزی را مقصر بحران آبی کشور معرفی کنیم.؟ آیا مطابق این نمودار گودزیلای تمدن ایران جهالت ما در مهارهدر رفت است ، یا کشاورزی.؟ و آیا هدر رفت چیزی جز محصول ضعف مدیریت و تکنولوژیست.؟

ما حق نداریم و نمی توانیم به کودک روستایی بگوییم چون در مسیر روستا تا مدرسه خطر تعرض جانوران وحشی تهدیدت می کند پس درس نخوان . بلکه باید امنیت مسیر او را تامین کنیم. وضع کشاورزی ما هم همین است. ما حق نداریم یک تمدن و صنعت بنیادی و حیاتی را چون آب در مسیر رسیدن بدست کشاورز تلف می شود آماج اتهامات ناروا نموده تعطیل نماییم.

پس راه چاره چیست.؟

۱- پرهیز از تنگ نظری دهه های اخیر و تکیه بر توان کارشناسی متخصصین ایرانی که به دلیل همین تنگ نظریها یا در داخل در انزوا ایام می گذرانند و یا در اقصا نقاط جهان پراکنده اند و دیگران بطور تقریبا رایگان از توان علمی آنان بهره می برند.

۲- اگر نمی توانیم هضم کنیم که نگاه ایدئولوژیک به مقولات علمی ضد دینی و ویرانگر است. لااقل در موارد تخصصی محض مثل آب ، علم را در مسیر رفع بحران به خدمت بگیریم. تا بیش از این به اسلام و ایران صدمه وارد نشود. آنچه مسلم است علم در آیین رهایی بخش دین مبین اسلام و تشیع علوی از رفیع ترین جایگاه برخوردار است. اما آنچه امروز علم و عالم را در این مملکت به استثنای موارد معدود زمین گیر نموده است ، نگاه ایدئولوژیک برگرفته از تشیع صفوی است.

۳- نقل مکان از مزارع روباز به کشت گلخانه ای در صنعت کشاورزی ، که برای روشن تر شدن ضرورت این نقل مکان توجه عزیزان را به نمودار زیر جلب می نمایم.

مطابق داده های این نمودار با کاهش بیش از ۵۰% مصرف آب در کشت گلخانه ، تولید تقریبا بیش از ۱۰ برابر افزایش یافته است. هر چند دیتاهای نمودار زیر مربوط به چند سال پیش است و با توسعه تکنولوژی کشت گلخانه ای ، امروزه هم میزان تولید در هکتار بالا رفته و هم میزان مصرف آب پایین آمده است. لیکن عنایت به همین تفاوت مصرف آب و تولید در کشت های گلخانه ای و مزارع روباز ، نیز ضرورت امر را به اثبات می رساند.

 0565363_3072

۴- پایان دادن به روند ویرانگر سد سازی در کشور ، و روی آوری به توسعه آبخیزداری و کشت های اقلیمی

۵- توسعه آبیاری مکانیزه و تزریق انبوه کارشناسان کشاورزی بیکار به بدنه مزارع یا به روایتی روی آوری به کشاورزی علمی

۶- تامین بازار فروش محصولات کشت های سازگار با اقلیم

۷- برقرسانی به چاههای آب کشاورزی در راستای توسعه کشت های گلخانه ای و پرورشگاه های دام و طیور در مقیاس های کوچک و ….

پس آنچه می توان از مبحث پیش رو نتیجه گرفت ، این است که گودزیلای تمدن ایران ، جهالت ، تنگ نظری ، سوء مدیریت و عدم عنایت به بدنه کارشناسی کشور می باشد نه کشاورزی که بحق الهه زایش زمین است.

 

محمد باقر عباسی سملی

کارشناس ارشد مهندسی محیط زیست

آب و فاضلاب

۱ دیدگاه

  1. ایرانی :

    سومدیریت منابع اب نابود کرد

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

+ 62 = 70