۰۸:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۷

پاسخ خامنه ای به شبهات مستند انقلاب۵۷ «من و تو»

فرض کنید بلاتشبیه اسم علی(ع) در زمان معاویه برده نشد، علی(ع) فراموش شد؟! یا اینهمه آدم در زمان بنی امیه و بنی عباس به‌خاطر حب علی(ع)کشته شدند، ایشان فراموش شد؟! بنابراین این­ها حرفهایی است که از سر حسادت و کینه زده می‌شود و خیلی هم مضحک است. اسم امام(ره) هیچگاه فراموش نشد و انقلاب در سال ۱۳۵۶ یک کلید مجدد خورد و قبل از آن حتی باز شدن فضای سیاسی مطرح شد و به فکر خود آقایان سیاستمدار داخلی هم رسید که به تبعیت از آمریکا فضا را باز کنند شاید به دوام حکومت کمک کند

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):

یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای (من و تو)مستند ده‌ساعته‌ای به نام «انقلاب ۵۷» ساخته و پخش کرد که در ساخت آن از آرشیو شبکه‌های بین المللی، آرشیو تلویزیون ملی ایران در زمان پهلوی و حتی اسنادآرشیوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز استفاده کرده و نهایتا یک کار قوی از نظر کیفیت تصاویر قدیمی، ارائه داده وبا لحنی خطابی و ایجابی در ذهن مخاطب جوانی که شناختی از انقلاب ندارد و آن ایام را درک نکرده،شبهات اساسی وارد می کند.این مستند، قرائتی جدیداز رژیم پهلوی ارائه می‌کند و سعی دارد القا کند که به دنبال تبلیغ پهلوی یا بازگرداندن آن نیست بلکه با مشابه‌سازی بین جمهوری اسلامی ایران و رژیم پهلوی، به نوعی درصدد هدف‌گذاری برای آینده است.

سازندگان این مستند با طرح مواردی چون توسعه بر مبنای نفت در هر دو دوران، دفاع از حقوق فلسطین(اینکه شاه به انور سادات نفت رایگان می‌داد و به تل آویو می فروخت) یا سخنرانی شاه مبنی بر اداره یک کشور شیعه، سعی در ارائه تفسیر جدیدی از انقلاب دارند و به نحوی می‌خواهند وقوع انقلاب و تداوم آن را غیرضروری جلوه دهند.

در این مستند تلویزیونی، ایران دوره پهلوی از نظر سیاسی و نظامی قدرت اول منطقه و شاه نیز نه عامل غرب که متحد آن و یک چهره مقتدر بین المللی معرفی می‌شود و به عنوان مستند این توجیه،چندین سخنرانی از شاه مبنی بر انتقاد از گذشته آمریکا و انگلیس و نقش منفی آنها در ایران پخش می‌کند و ادعا می‌کندایران در دوره شاه دربهترین شرایط اقتصادی قرار داشت چنان‌که حتی بانک جهانی،فرانسه یاانگلیس میلیون‌هادلارازایران وام می‌گیرند.

به بهانه‌ای این مستند که به پهلوی دوم اختصاص دارد ،با حجت‌الاسلام و المسلمین سید هادی خامنه‌ای ، از مبارزان فعال سیاسی در دوران پیش از انقلاب، گفت‌وگویی انجام گرفته که در آن محورهای اساسی مورد ادعای این مستند مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.

سید هادی خامنه‌ای،نمایندهاسبق مشهد در دوره‌های اول، دوم و سوم مجلس و نماینده تهران درمجلس ششم، مدیر مسئول روزنامه‌های«جهان اسلام» و «حیات نو»، و در حال حاضر عضو مجمع روحانیون مبارز، دبیرکل مجمع نیروهای خط امام و رئیس پژوهشکده تاریخ اسلام است.

khamenei

ادعای قانونمندی رژیم پهلوی

سید هادی خامنه ای در توضیح پیرامون ادعای محمدرضا شاه مبنی بر قانونمندی ایران و انتصابش از طریق قانون اساسی مشروطه و تبلیغ قانونمندی حکومت پهلوی و آزادی سیاسی در آن دوره، خاطرنشان کرد: معمولا نظام‌ها برای آبرومندی خود حرف‌های زیبایی ارائه می‌کنند که مشاورین تهیه و تنظیم می‌کنند و شاه هم یکی از آن­ها است.

آنطور که ما حس می‌کردیم یعنی همه جا این مسئله کاملا محسوس بود که قدرت مطلق مربوط به شاه است و قانونی بالاتر از حرف او وجود ندارد. البته تلاش برای کمرنگ کردن ضرورت انقلاب،مأموریت این شبکه‌هاست ولی نباید از این نکته غافل بود که بعد از گذشته بیش از سه دهه از ظهور انقلاب تازه این مباحث را مطرح می‌کنند.

انقلاب یک جهش یک‌شبه نبود بلکه ریشه در اعتقادات مردم داشت

این مبارز سیاسی با نفی یک‌شبه و جهشی بودن روند انقلاب اسلامی ایران، تأکید کردکه از زمان شکل‌گیری مرحله اصلی انقلاب در سال ۱۳۴۲ تا پیروزی آن در سال ۱۳۵۷، حدود پانزده سال طول کشیدو یک جهش مصنوعی نبود بلکه با شکل طبیعی خود ادامه پیدا کرد. در آخرین مرحله، جریان خونباری مانند هفدهم شهریور را داشت که انتقاد برخی گروه‌های سیاسی کشور مثل مجاهدین خلق را در پی داشت مبنی بر اینکه جریان هفدهم شهریور بازگشت به پانزده سال قبل بود چون عین این جریان پانزده خرداد هم پیش آمده بود.در جریان انقلاب حضور همه قشرها و تیپ‌های کشور از روستاها و شهرهای بزرگ و کوچک مشاهده می‌شدند. به طوری که بنا به تحلیل خبرنگاران خارجی آن زمان که داستان ایران را از نزدیک می‌دیدند، انقلاب ایران یکی از آگاه‌ترین انقلاب‌های دنیا بود؛ چرا که دیگر انقلاب‌ها همچون انقلاب فرانسه و روسیه، مدیریت شده و با سلاح همراه بود و شرایط متفاوتی داشت.

سیدهادی خامنه‌ای با تأکید بر اینکه مردم با دست خالی در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردند، به نقل خاطره‌ای از پاسخ یک روستایی ساده به یک خبرنگار خارجی پرداخت و چنین گفت: یکی از خبرنگاران به یکی از روستاها سر زده و با یک روستایی مصاحبۀ درباره امام(ره) و شاه انجام داده بود. آن روستایی می‌گوید این چه سؤالی است؟! شاه نهایتا یک آدم معمولی اما امام خمینی[ره] نماینده پیغمبر است! این نشاندهنده عمق انقلاب اسلامی است که این آدم با این زبان حرف‌های خود را می‌زند. انقلاب اسلامی در این سطح شکل گرفت و یک ارتش تا دندان مسلح، بدون سلاح به اختیار مردم درآمد.

وی با بیان اینکه ما اشتباهات و خطاهای ریز و درشت انقلاب را نادیده نمی‌گیریم، تصریح کرد:در همه انقلاب‌ها این حرف‌ها هست یعنی وقتی مردم در حالت هیجان هستند و شرایط، شرایط بحرانی و طوفانی است کارهای زیادی صورت می‌گیرد که در ایران هم صورت گرفته که می‌شود جلوی هر کدام از آنها علامت سؤال گذاشت؛ اما اصل انقلاب چیز دیگری است و اگرکسی بخواهد بگوید انقلاب ضرورت نداشته، یعنی نزدیک به سی و پنج میلیون جمعیت ایران که ـ به‌جز چند ژنرال نظامی و برخی سرکرده‌های ساواک ـ که در تظاهرات حاضر بودند، همه اشتباه می‌کردند!این حرف خنده داریست.

ایران تابع امریکا بود نه متحد آن

یکی از دلایل کلی ضرورت شکل‌گیری انقلاب، به باور سیدهادی خامنه‌ای، این است که ایران در اختیار و تابع آمریکا بود نه متحدش؛کمااینکه در قضیه کاپیتولاسیون که نشانه بردگیست، ما در مقابل آمریکایی‌ها شهروند درجه دهم هستیم؛ حتی شهروند هم نیستیم بلکه یک حیوانیم. امام خمینی(ره) نیز دراین‌باره فرمود که قانون کاپیتولاسیون(که حتی رضا شاه هم زیر بار قانون مشابهی مثل این که مربوط به روسیه بود، نرفت و بعدها روس‌ها آن را به مجلس آوردند و مرحوم مدرس جلویش را گرفت) اثرش این است که اگر یک آشپز آمریکایی یک آدم صاحب نام ایرانی را با ماشین زیر بگیرد، کسی نمی‌تواند اورا محاکمه کند و باید در کشور خودش و بنا به صلاحدید دولتمردن آمریکایی محاکمه شود. اما متقابلا اگر یک صاحب منصب ایرانی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد باید محاکمه شود. این قانون را شاه عرضه و به زور تصویب هم کرد.امام(ره) در همان سخنرانی جمله قابل تأملی دارد که اگر این کشور اشغال آمریکاست، (صدها هزار کارشناس آمریکایی بالای سر متخصصان ما حضور داشتند) پس چرا آنقدر فریاد می زنید، شعار می‌دهید و افتخار می‌کنید؟ اگر مستقل است، پس این رسوایی‌ها چیست که شما راه انداختید؟ اگر این کشور اشغال آمریکایی‌هاست پس بیایید ما را از این کشور بیرون کنید. اینها هم همین کار را کردند و دو روز بعد امام(ره) را به ترکیه تبعید کردند! اعلامیه‌هایی که بلافاصله منتشر شد، به این موضوع اشاره کردکه شاهنشان داد این کشور در اشغال آمریکاست.

رژیم شاه در مقابل ملت فلسطین از اسرائیل حمایت می‌کرد

وی در بخش دیگری از این گفت‌وگو، در ردّ ادعای همراهی و پشتیبانی نظام پهلوی از ملت فلسطین، چنین توضیح داد: در جریان جنگ ۱۹۶۷ اسرائیل با سه کشور عربی مصر، سوریه و اردن رسما اعلام شد که هواپیماهای جنگنده اسراییل،سوخت رسانی را از ایران انجام می‌دادند تا مسیر طوری باشدکه نفهمند از کجا آمده! در داخل ایران هم همکاری‌های گسترده‌ای وجود داشت به طوری که مزارع نیمه صنعتی ما در دشت قزوین در اختیار اسرائیلی‌ها و بسیاری از صنایع ما در لاستیک سازی، داروسازی و قماش، اختصاصی یهودی‌ها بود. دکتر کوهن، استاد یهودی ما در دانشکده علوم مشهد، زمانی که رشته شیمی تحصیل می‌کردم، آزمایشات بسیار گرانقیمت شیمیایی را در همان آزمایشگاه دانشکده انجام می‌داد و نتایج حاصله را برای اسرائیل ارسال می‌کرد! نزدیک انقلاب نیز به اسرائیل رفت.

سیدهادی خامنه‌ای ضمن تأیید این مطلب که جایگاه ایران در منطقه جایگاه کمی نبود، یادآورشد: ایران به عنوان بهترین مدافع جایگاه آمریکا در منطقه از جایگاه بسیار بالایی برخوردار و برای آمریکا از اسرائیل بسیار مهم‌تر بود.البته آن هم به دلیل مستقل، مسلمان و شیعی بودن ایران در منطقه خاورمیانه بود.اسرائیل نمی‌توانست منافع آمریکا را تأمین کند ولی ایران می‌توانست چون کشوری بزرگ، ثروتمند و دارای نفت و بسیاری از معادن دیگر بود. علاوه بر آن یک کشور قدرتمند، باستانی،سابقه‌دار و شناسنامه‌دار بود اما اسرائیل شناسنامه درستی نداشت. لذا تسلیح ارتش ایران در اولویت آمریکایی‌ها قرار داشت! به همین منظور هواپیماهای اف ۴ را که در اختیار ارتش ایران قرار داد که بعدها به اسرائیل دادند. ارتباط با آمریکا ارتباط بسیار گسترده‌ای بود و آمریکایی‌ها هم شاه را در جریان کودتای ۲۸ مرداد در منطقه احیا کردند. نه اینکه خدمتی به او کرده باشند؛ بلکه شاه را آوردند تاضمن نوکری آن‌ها منافع شان را هم تأمین کند.

وی همچنین داستان فروش نفت به اسرائیل و اهدا به مصر از سوی شاه را غیرمستند خواند و گفت: تنها به صرف ادعای فلان سایت یا شبکه تلویزیونی خارجی، اثبات شدنی نیست و باید با عدد و رقم به اثبات برسد. ما ارقام و اسناد مهم‌تر و اتفاق افتاده‌ای داریم که فوق آن حرف‌هاست.

چرا شاه از امریکا انتقاد می‌کرد؟

این فعال سیاسی همچنین در تبیین شعارهای انتقادی شاه از آمریکا چنین توضیح داد: در ظاهر این حرف‌ها را می‌زدند. خود من سال ۱۳۵۰ بعد از جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، در شهر مشهد دستگیر شدم. بازجوی من به نام بابایی، که بعدها اعدام شد، می‌خواست به اصطلاح خودش ذهن مرا آماده کند و می‌گفت«ما کشور مستقلی هستیم و وقتی دیدیم آمریکا به ما ذوب آهن نمی‌دهد، رفتیم از شوروی گرفتیم!» این در صورتی بود که شوروی هم سرشان کلاه گذاشته بود و ذوب آهنی هم که از آنها گرفتند هم درست و حسابی نبود.یا مثلا گاه گاهی ساواکی‌ها به دولت ناسزا می‌گفتند؛ اما نشانه‌ها حاکی از آن بود که قدرت شاه قدرت مطلق و غیر قابل بحث است. برای مثال، یکی از دوستانی که در سال ۱۳۵۳در ساواک گرفتار بود گفت در بازجویی‌ها از من سؤال کردند چرا این حرف را زدی؟ گفتم نخست وزیر، آقای هویدا هم در فلان وقت این حرف را زده و بازجو تأکید می‌کند که هویدا بیخود کرده ما فقط تابع اعلی­حضرتیم.

سیدهادی خامنه‌ای سخنانش را این‌گونه تکمیل کرد: اینکه می‌گویند شاه از قانونمندی کشور گفته، بله، قانونش قانون شاهنشاهی بود یعنی هر چه شاه بگوید، همان قانون است. بنابراین این گفته‌ها آن هم بعد از گذشت سه دهه فقط ادعا است و البته و مهم این است که این­ها احساس می‌کنند مخاطبشان نسل امروز است که نسل امروز با نسل انقلاب ارتباطی نداشته؛مگر اینکه کشور ما بتواند این گذار از یک نسل به نسل دیگر را طوری بگذراندکه خدای ناکرده گسست نسلی پیش نیاید. در این زمینه هم بحث فراوان استو متأسفانه مسئولان هم تاکنون خوب عمل نکرده‌اند تا مسائل افراط و تفریطی مطرح نشود و یک حرکت منطقی صحیحی وجود داشته باشد که این مسائل و این فرهنگ سالم و دست نخورده دراختیار نسل بعدی قرار گیرد.نسل امروز تحت تأثیر مباحث سیاسی پدید آمده طی سالیان اخیر در اثر اشتباهاتی که مسئولین مرتکب شدند(به نظر بنده بعضا کارهایی شده که نباید می‌شده و ایجاد نارضایتی صورت گرفته که این نارضایتی‌ها طبیعی است مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد) نسبت به عملکرد مسئولین در داخل خوشبین نیستند و طبیعتا ذهنشان برای گوش دادن به چنین ادعاهایی آماده می‌شود.

امام بعد از تبعید از یادها نرفته بود!

نکته دیگری که بسیار از سوی مغرضان و معاندان مطرح می‌شود این است که امام(ره) بعد از تبعید به ترکیه و نجف از یادها رفته و تأثیر چندانی در انقلاب نداشتند تا اینکه مقاله رشیدی مطلق در سال ۱۳۵۶نام ایشان را دوباره زنده کرد. اینکه در این صورت آیا تعمدی بین انقلابی‌ها وجود داشته برای کمتر بردن نام امام(ره) در آن سال‌ها یا نه؛ سید هادی خامنه‌ای، اینگونه پاسخ داد: اسم امام(ره) ممنوع بود اما یک سال پس از آغاز نهضت و در جریان پانزده خرداد و دستگیری‌ها و کشتارها، عده‌ای خودبخود عقب کشیدند و کسانی که جلوتر بودند، سکوت کردند؛ طبیعی است؛ولی انقلابی‌ها که خط امام(ره) را دنبال می‌کردند، از ادامه راه باز نایستاده و به همین دلیل هم زندان رفتند یا فراری وگرفتار شدند. حتی بعد از آزادی کوتاه مدت امام(ره) و سخنرانی ایشان درباره کاپیتولاسیون و سپس دستگیریشان، دورۀ اختناق شدیدی آغاز شد و اصلا اسم امام را نمی‌شد در سخنرانی‌ها و اجتماعات برد؛ اما با این حال عده‌ای نام ایشان را می‌بردند. خود من آن وقت‌ها نوجوان بودم ولی در شهرستان‌ها که برای سخنرانی می‌رفتیم تقید داشتیم حتی المقدور نام ایشان را ببریم. برخی علما و بزرگان دیگری همچون مرحوم حاج آقای انصاری شیرازی(ره) با اینکه در کسوت استاد فلسفه قم مطرح بودند، ولی انسان بسیار مبارز و بسیار بسیار به امام(ره) وفادار بود و با همان لهجه شیرین شیرازی می‌گفت«امکان ندارد سخنرانی کنم و نام امام را نبرم».

رئیس پژوهشکده تاریخ اسلام ادامه داد: فقط اسم بردن نبود بلکه رسم و آئین امام(س) را نیز ادامه می‌دادند. ما مردان شجاعی در این زمینه داریم؛ مرحوم آیت الله ربانی شیرازی، که من نمی‌توانم هیچ‌گاه از شجاعت ایشان یاد نکنم(ایشان اوایل انقلاب در سانحه تصادف از دنیا رفتند)یا آیت الله منتظری، و بسیاری دیگر که من فقط از آدم‌های مطرح‌تری نام می‌برم مثل آقای هاشمی رفسنجانی. طبیعی است که وقتی فضا خیلی باز باشد اکثریت بیشتری به صحنه می‌آیند وبا بسته‌تر شدن فضا، آن اکثریت عقب نشینی می‌کنند و نمی‌توان گفت امام(س) فراموش شد. لذا در قم برای اینکه اسم ایشان فراموش نشود،فضلا و عده‌ای از طلاب شجاع و مبارزین قم در حرم حضرت معصومه(س)هر شب مراسم دعای توسلی داشتند که در انتهای آن دعا کرده و نام امام را هم می‌بردند.خبر به ما رسید و ما آرزو می‌کردیم کاش در مشهد هم بشود چنین کاری کرد؛ خب مشهد اختناق خیلی بیش‌تر از قم بود چون هم شهر بزرگ‌تری نسبت به قم بود و هم به لحاظ استراتژیک مرزی و ساواک نسبت به آن حساس‌تر بود. در همین اثنا، مرحوم آیت الله ربانی شیرازی به مشهد آمده و پایه‌گذار راه‌اندازی جلسات دعای توسل در این شهر شدند که به تدریج همه را دستگیر کردند تا اینکه من ماندم وبه تنهایی دعای توسل را خواندم و همان شب هم دستگیر شدم و اولین زندان من مربوط به همان دعای توسل سال ۱۳۴۴ بود که۱۷ سال داشتم. این داستان ساخته و پرداخته آیت الله ربانی شیرازی و شجاعت ایشان بود که مردم هم خیلی استقبال کردند و خود، منشأ تحولات دیگری شد.

ایشان تأکید کرد:حال فرض کنید بلاتشبیه اسم علی(ع) در زمان معاویه برده نشد، علی(ع) فراموش شد؟! یا اینهمه آدم در زمان بنی امیه و بنی عباس به‌خاطر حب علی(ع)کشته شدند، ایشان فراموش شد؟! بنابراین این­ها حرفهایی است که از سر حسادت و کینه زده می‌شود و خیلی هم مضحک است. اسم امام(ره) هیچگاه فراموش نشد و انقلاب در سال ۱۳۵۶ یک کلید مجدد خورد و قبل از آن حتی باز شدن فضای سیاسی مطرح شد و به فکر خود آقایان سیاستمدار داخلی هم رسید که به تبعیت از آمریکا فضا را باز کنند شاید به دوام حکومت کمک کند، چون احساس می‌کردند اختناق دارد اوضاع را به جاهای وحشتناکی می‌رساند. زندان‌ها پر بود و شکنجه‌ها از سال ۵۰ تا ۵۵ غوغا می‌کرد. از سال ۵۰ به بعد که آقای هلمز، سفیر سابق آمریکا در ایران و بعد رئیس سی آی ای، به ایران آمد ما متوجه شدیم که چه خواهد شد. حتی کمیته‌های مشترک را هم ایشان اختراع کرد و راه انداخت! بنابراین باز شدن فضا را ما در زندان هم احساس می‌کردیم در همان سال‌های ۵۵ و ۵۶.

سید هادی خامنه‌ای در بخش دیگری از این گفت‌وگو به سابقه‌دار بودن جملات و ادعاهای بی‌اساس علیه امام راحل اشاره و ضمن استناد به موضوعی مستند، تصریح کرد: حملات به امام(ره) قبلا هم ادامه داشت. در سال ۱۳۵۰ که عده‌ای از ایرانی‌ها از عراق اخراج شدند، یکی از نمایندگان سنای مجلس حرف بی ربطی زده و گفته بود که اینهمه ایرانی‌ها را اخراج می‌کنند و فلانی(منظورش امام(ره) بود) آنجا بی تفاوت نشسته و می‌خواست مردم را علیه امام تحریک کند که او به فکر شما نیست.در حالی که امام(ره) اتفاقا اعتراض هم کرده بود.آقای فلسفی در همان زمان که شاید ایام محرم هم بود، سخنرانی ایراد کرد که طی آن به حسن البکر، حمله کرد؛ این حمله به نوعی همدلی با حکومت شاه هم بود؛ به همین منظور نطق وی را در رادیو پخش کردند. من در زندان مشهد این نطق را شنیدم و بسیار هم برای ما بد شد چون گروه‌های کمونیستی هم آنجا بودند که نگاه بدی نسبت به روحانیت داشتند.بعدها انقلابی‌ها نزدآقای فلسفی رفته و از ایشان خواستنددر سخنرانی دیگری یادآور شود که امام(ره) با قضیه اخراج ایرانی‌ها از عراق برخورد داشتند. بدین ترتیب به واسطه مراسم فوت یکی از علما در مسجد ارگ، آقای فلسفی منبر می‌رود و اشاره به این موضوع هم می‌کند و چون واقعا در پردازش خیلی مهارت داشتند سخنرانی خیلی خوبی کرده و گفتند: «من می‌خواهم امروز اشاره کنم به یک ظلم بزرگی که یک فردی (یکی از این وکلا) کرده که گفته خمینی در عراق هیچ نگفته»و آن وکیل راخیلی هم تحقیر کرد و گفت «من نمی دانم او کیست الان هم اگر اینجا بیاید کسی او را نمی‌شناسد»(می خواست بگوید تحریک‌ها از جاهای بالاتر است).ولی کلمه ظلم را که به کار می‌برد مردم شروع به گریه می‌کنند و بعد نام امام(ره) را که برد مسجد اصلا از صلوات منفجر شد.بعد از آن، سخنرانی ایشان از سال ۱۳۵۰تا انقلاب ممنوع شد.

تجاهل سیاسی شاه

یکی از موارد قابل تأمل در مستند مورد بررسی، مبرا کردن شاه از برخی قضایا همچون مقاله رشیدی مطلق است؛ مانند بیان اینکه آخر هم معلوم نشد مقاله رشیدی مطلق کار هویدا بود یا داریوش همایون یا ساواک؛ یعنی گویی شاه اصلا خبر نداشته و بقیه مستقل کار می کردند.

سیدهادی خامنه ای در این باره نیز توضیح داد: این شیوه‌ای بود که شاه داشت و معمولا همه سیاستمداران سعی می‌کنند، داشته باشندکه یک موردی را کاملا به کار می‌گیرند بعد هم به موقع از آن تبرّی می‌جویند. این مسئله در سیاست مرسوم است! برای اینکه مسئولیت مستقیم کاری را بر عهده نداشته باشند همه جا تبلیغ می‌کنندکه فلانی خودش خبر ندارد و برای شاه هم این تبلیغ زیاد می‌شد. من گوشم پر است از این کلمه سال‌های سال که مثلا: خود شاه خبر ندارد، اطرافیانش بد هستند.در حالی که با جزئیات آشنا بوده به دلیل اینکه در مورد اعدام خیلی از افراد با شخص شاه تماس گرفته می‌شد!

به باورسیدهادی خامنه‌ای،ادعای بیخبری شاه از اوضاع ، عذربدتر ازگناهاست. اومدام ازخدمات ارائه شده به ملت می‌گفت ومنظورش شاید فعالیت عمرانی وزیربنایی مثل ذوب آهن و … بودکه این خدمات را هردولت ونظامی برای گذران روندعادی خودناچار است ارائه دهد.

مردم برای رفاه انقلاب نکردند

اینکه می‌گویند انقلاب برای پیشرفت و توسعه و رفاه صورت گرفت، نوعی فرافکنی است چون پیش از آن، این مؤلفه‌ها در جامعه ایران وجود داشت و لازم نبود مردم برای آن چیزها انقلاب کنند. نه تنها معاندان آگاه خارجی برخی بهانه جویان ناآگاه داخلی نیز چنین چیزهایی می‌گویند در حالی که این توجیه اصلا درست نیست.

وی در ادامه اظهار داشت: انقلاب ایران، انقلاب طبقه متوسط (به قول آن­ها) نبود؛ انقلاب طبقات پایین و مستضعفان بود. آن‌هایی که به اروپا سفرمی‌کردند، متعلق به طبقه اول و پولدارها بودند که انقلاب مال آ­­ن­ها نبود. حتی بسیاری از احزاب مثل «جبهه ملی» و «نهضت آزادی»فعالیت سیاسی کردند، سهم هم داشتند اما آن انقلابی که رخ داد، کار اینها نبود، چرا که آنها به دنبال مباحث دیگری همچون پارلمان و … بودند. درست است، رفاه برای اکثریت مردم نبود. چه مثالی بهتر از زندگی خودمان؟ما جزو طبقات خیلی پایین در مشهد بودیم. پدر ما یکی از علمای سرشناس و محترم مشهد بود اما خانه‌ای که ما زندگی می‌کردیم و زندگی‌ای که داشتیم به لحاظ خوراک و لباس و … وضعیت بسیار ترحم انگیزی داشت. خودمان عقلمان نمی‌رسید که آیا بهتر از این زندگی هم وجود دارد؟ ما به آن زندگی عادت داشتیم و لباس‌های نو و غذاهای آنچنانی اصلا در زندگی ما مطرح نبود.من خودم تا زمان پس از انقلاب با نوعی غذا با عنوان «جوجه کباب» اصلا آشنایی نداشتم! غالب مردم اینطور بودند و پیشرفت و توسعه برای یک عده بود.خودشان بسیار خوش می‌گذراندند.

برخلاف جمهوری اسلامی، به شاه کمک می‌شد چون در اختیار آمریکا بود

خامنه‌ای اظهار داشت: وقتی کشوری در اختیار آمریکاست، طبیعتا آمریکا ترجیح می‌دهد این کشور هرچه پیشرفته‌تر باشد تا بتواند در اختیار او قرار گیرد در غیر این‌صورت یک کشور خرابه است که به درد آن­ها نمی‌خورد. برای مثال آن­ها می‌خواستند یک کشور اتمیزه‌ای مثل ایران در مقابل کشورهایی مثل مصر و عربستان(که آن زمان آمریکا خیلی توجهی به آنها نداشت) بسازند تا قوی و نیرومند باشد اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تمام تعهداتشان را در پرونده اتمی بر هم زدند و می‌بینید ما هنوز بعد از سی و پنح سال گرفتار مشکلاتش هستیم.در حالی که ما همان کشوریم که آمریکا قصد داشت سی و پنج سال پیش آن را اتمیزه کامل کند اما امروز حتی روی بخش بسیار کوچکش اما و اگر دارد. با اینکه چیزی هم به ما نداده و خود کشور ما همه کارها را تاکنون پیش برده است یا سلاح‌هایی که مانند اف ۱۴ قرارداد بسته بود، اینها را نزدیک بود پس بگیرد و بخشی از پول‌هایی که ما آنجا داشتیم هنوز بلوکه است.

منبع: خط امام

::::

ادعای قانونمندی رژیم پهلوی

سید هادی خامنه ای در توضیح پیرامون ادعای محمدرضا شاه مبنی بر قانونمندی ایران و انتصابش از طریق قانون اساسی مشروطه و تبلیغ قانونمندی حکومت پهلوی و آزادی سیاسی در آن دوره، خاطرنشان کرد: معمولا نظام‌ها برای آبرومندی خود حرف‌های زیبایی ارائه می‌کنند که مشاورین تهیه و تنظیم می‌کنند و شاه هم یکی از آن­ها است.

آنطور که ما حس می‌کردیم یعنی همه جا این مسئله کاملا محسوس بود که قدرت مطلق مربوط به شاه است و قانونی بالاتر از حرف او وجود ندارد. البته تلاش برای کمرنگ کردن ضرورت انقلاب،مأموریت این شبکه‌هاست ولی نباید از این نکته غافل بود که بعد از گذشته بیش از سه دهه از ظهور انقلاب تازه این مباحث را مطرح می‌کنند.

انقلاب یک جهش یک‌شبه نبود بلکه ریشه در اعتقادات مردم داشت

این مبارز سیاسی با نفی یک‌شبه و جهشی بودن روند انقلاب اسلامی ایران، تأکید کردکه از زمان شکل‌گیری مرحله اصلی انقلاب در سال ۱۳۴۲ تا پیروزی آن در سال ۱۳۵۷، حدود پانزده سال طول کشیدو یک جهش مصنوعی نبود بلکه با شکل طبیعی خود ادامه پیدا کرد. در آخرین مرحله، جریان خونباری مانند هفدهم شهریور را داشت که انتقاد برخی گروه‌های سیاسی کشور مثل مجاهدین خلق را در پی داشت مبنی بر اینکه جریان هفدهم شهریور بازگشت به پانزده سال قبل بود چون عین این جریان پانزده خرداد هم پیش آمده بود.در جریان انقلاب حضور همه قشرها و تیپ‌های کشور از روستاها و شهرهای بزرگ و کوچک مشاهده می‌شدند. به طوری که بنا به تحلیل خبرنگاران خارجی آن زمان که داستان ایران را از نزدیک می‌دیدند، انقلاب ایران یکی از آگاه‌ترین انقلاب‌های دنیا بود؛ چرا که دیگر انقلاب‌ها همچون انقلاب فرانسه و روسیه، مدیریت شده و با سلاح همراه بود و شرایط متفاوتی داشت.

سیدهادی خامنه‌ای با تأکید بر اینکه مردم با دست خالی در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردند، به نقل خاطره‌ای از پاسخ یک روستایی ساده به یک خبرنگار خارجی پرداخت و چنین گفت: یکی از خبرنگاران به یکی از روستاها سر زده و با یک روستایی مصاحبۀ درباره امام(ره) و شاه انجام داده بود. آن روستایی می‌گوید این چه سؤالی است؟! شاه نهایتا یک آدم معمولی اما امام خمینی[ره] نماینده پیغمبر است! این نشاندهنده عمق انقلاب اسلامی است که این آدم با این زبان حرف‌های خود را می‌زند. انقلاب اسلامی در این سطح شکل گرفت و یک ارتش تا دندان مسلح، بدون سلاح به اختیار مردم درآمد.

وی با بیان اینکه ما اشتباهات و خطاهای ریز و درشت انقلاب را نادیده نمی‌گیریم، تصریح کرد:در همه انقلاب‌ها این حرف‌ها هست یعنی وقتی مردم در حالت هیجان هستند و شرایط، شرایط بحرانی و طوفانی است کارهای زیادی صورت می‌گیرد که در ایران هم صورت گرفته که می‌شود جلوی هر کدام از آنها علامت سؤال گذاشت؛ اما اصل انقلاب چیز دیگری است و اگرکسی بخواهد بگوید انقلاب ضرورت نداشته، یعنی نزدیک به سی و پنج میلیون جمعیت ایران که ـ به‌جز چند ژنرال نظامی و برخی سرکرده‌های ساواک ـ که در تظاهرات حاضر بودند، همه اشتباه می‌کردند!این حرف خنده داریست.

ایران تابع امریکا بود نه متحد آن

یکی از دلایل کلی ضرورت شکل‌گیری انقلاب، به باور سیدهادی خامنه‌ای، این است که ایران در اختیار و تابع آمریکا بود نه متحدش؛کمااینکه در قضیه کاپیتولاسیون که نشانه بردگیست، ما در مقابل آمریکایی‌ها شهروند درجه دهم هستیم؛ حتی شهروند هم نیستیم بلکه یک حیوانیم. امام خمینی(ره) نیز دراین‌باره فرمود که قانون کاپیتولاسیون(که حتی رضا شاه هم زیر بار قانون مشابهی مثل این که مربوط به روسیه بود، نرفت و بعدها روس‌ها آن را به مجلس آوردند و مرحوم مدرس جلویش را گرفت) اثرش این است که اگر یک آشپز آمریکایی یک آدم صاحب نام ایرانی را با ماشین زیر بگیرد، کسی نمی‌تواند اورا محاکمه کند و باید در کشور خودش و بنا به صلاحدید دولتمردن آمریکایی محاکمه شود. اما متقابلا اگر یک صاحب منصب ایرانی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد باید محاکمه شود. این قانون را شاه عرضه و به زور تصویب هم کرد.امام(ره) در همان سخنرانی جمله قابل تأملی دارد که اگر این کشور اشغال آمریکاست، (صدها هزار کارشناس آمریکایی بالای سر متخصصان ما حضور داشتند) پس چرا آنقدر فریاد می زنید، شعار می‌دهید و افتخار می‌کنید؟ اگر مستقل است، پس این رسوایی‌ها چیست که شما راه انداختید؟ اگر این کشور اشغال آمریکایی‌هاست پس بیایید ما را از این کشور بیرون کنید. اینها هم همین کار را کردند و دو روز بعد امام(ره) را به ترکیه تبعید کردند! اعلامیه‌هایی که بلافاصله منتشر شد، به این موضوع اشاره کردکه شاهنشان داد این کشور در اشغال آمریکاست.

رژیم شاه در مقابل ملت فلسطین از اسرائیل حمایت می‌کرد

وی در بخش دیگری از این گفت‌وگو، در ردّ ادعای همراهی و پشتیبانی نظام پهلوی از ملت فلسطین، چنین توضیح داد: در جریان جنگ ۱۹۶۷ اسرائیل با سه کشور عربی مصر، سوریه و اردن رسما اعلام شد که هواپیماهای جنگنده اسراییل،سوخت رسانی را از ایران انجام می‌دادند تا مسیر طوری باشدکه نفهمند از کجا آمده! در داخل ایران هم همکاری‌های گسترده‌ای وجود داشت به طوری که مزارع نیمه صنعتی ما در دشت قزوین در اختیار اسرائیلی‌ها و بسیاری از صنایع ما در لاستیک سازی، داروسازی و قماش، اختصاصی یهودی‌ها بود. دکتر کوهن، استاد یهودی ما در دانشکده علوم مشهد، زمانی که رشته شیمی تحصیل می‌کردم، آزمایشات بسیار گرانقیمت شیمیایی را در همان آزمایشگاه دانشکده انجام می‌داد و نتایج حاصله را برای اسرائیل ارسال می‌کرد! نزدیک انقلاب نیز به اسرائیل رفت.

سیدهادی خامنه‌ای ضمن تأیید این مطلب که جایگاه ایران در منطقه جایگاه کمی نبود، یادآورشد: ایران به عنوان بهترین مدافع جایگاه آمریکا در منطقه از جایگاه بسیار بالایی برخوردار و برای آمریکا از اسرائیل بسیار مهم‌تر بود.البته آن هم به دلیل مستقل، مسلمان و شیعی بودن ایران در منطقه خاورمیانه بود.اسرائیل نمی‌توانست منافع آمریکا را تأمین کند ولی ایران می‌توانست چون کشوری بزرگ، ثروتمند و دارای نفت و بسیاری از معادن دیگر بود. علاوه بر آن یک کشور قدرتمند، باستانی،سابقه‌دار و شناسنامه‌دار بود اما اسرائیل شناسنامه درستی نداشت. لذا تسلیح ارتش ایران در اولویت آمریکایی‌ها قرار داشت! به همین منظور هواپیماهای اف ۴ را که در اختیار ارتش ایران قرار داد که بعدها به اسرائیل دادند. ارتباط با آمریکا ارتباط بسیار گسترده‌ای بود و آمریکایی‌ها هم شاه را در جریان کودتای ۲۸ مرداد در منطقه احیا کردند. نه اینکه خدمتی به او کرده باشند؛ بلکه شاه را آوردند تاضمن نوکری آن‌ها منافع شان را هم تأمین کند.

وی همچنین داستان فروش نفت به اسرائیل و اهدا به مصر از سوی شاه را غیرمستند خواند و گفت: تنها به صرف ادعای فلان سایت یا شبکه تلویزیونی خارجی، اثبات شدنی نیست و باید با عدد و رقم به اثبات برسد. ما ارقام و اسناد مهم‌تر و اتفاق افتاده‌ای داریم که فوق آن حرف‌هاست.

چرا شاه از امریکا انتقاد می‌کرد؟

این فعال سیاسی همچنین در تبیین شعارهای انتقادی شاه از آمریکا چنین توضیح داد: در ظاهر این حرف‌ها را می‌زدند. خود من سال ۱۳۵۰ بعد از جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، در شهر مشهد دستگیر شدم. بازجوی من به نام بابایی، که بعدها اعدام شد، می‌خواست به اصطلاح خودش ذهن مرا آماده کند و می‌گفت«ما کشور مستقلی هستیم و وقتی دیدیم آمریکا به ما ذوب آهن نمی‌دهد، رفتیم از شوروی گرفتیم!» این در صورتی بود که شوروی هم سرشان کلاه گذاشته بود و ذوب آهنی هم که از آنها گرفتند هم درست و حسابی نبود.یا مثلا گاه گاهی ساواکی‌ها به دولت ناسزا می‌گفتند؛ اما نشانه‌ها حاکی از آن بود که قدرت شاه قدرت مطلق و غیر قابل بحث است. برای مثال، یکی از دوستانی که در سال ۱۳۵۳در ساواک گرفتار بود گفت در بازجویی‌ها از من سؤال کردند چرا این حرف را زدی؟ گفتم نخست وزیر، آقای هویدا هم در فلان وقت این حرف را زده و بازجو تأکید می‌کند که هویدا بیخود کرده ما فقط تابع اعلی­حضرتیم.

سیدهادی خامنه‌ای سخنانش را این‌گونه تکمیل کرد: اینکه می‌گویند شاه از قانونمندی کشور گفته، بله، قانونش قانون شاهنشاهی بود یعنی هر چه شاه بگوید، همان قانون است. بنابراین این گفته‌ها آن هم بعد از گذشت سه دهه فقط ادعا است و البته و مهم این است که این­ها احساس می‌کنند مخاطبشان نسل امروز است که نسل امروز با نسل انقلاب ارتباطی نداشته؛مگر اینکه کشور ما بتواند این گذار از یک نسل به نسل دیگر را طوری بگذراندکه خدای ناکرده گسست نسلی پیش نیاید. در این زمینه هم بحث فراوان استو متأسفانه مسئولان هم تاکنون خوب عمل نکرده‌اند تا مسائل افراط و تفریطی مطرح نشود و یک حرکت منطقی صحیحی وجود داشته باشد که این مسائل و این فرهنگ سالم و دست نخورده دراختیار نسل بعدی قرار گیرد.نسل امروز تحت تأثیر مباحث سیاسی پدید آمده طی سالیان اخیر در اثر اشتباهاتی که مسئولین مرتکب شدند(به نظر بنده بعضا کارهایی شده که نباید می‌شده و ایجاد نارضایتی صورت گرفته که این نارضایتی‌ها طبیعی است مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد) نسبت به عملکرد مسئولین در داخل خوشبین نیستند و طبیعتا ذهنشان برای گوش دادن به چنین ادعاهایی آماده می‌شود.

امام بعد از تبعید از یادها نرفته بود!

نکته دیگری که بسیار از سوی مغرضان و معاندان مطرح می‌شود این است که امام(ره) بعد از تبعید به ترکیه و نجف از یادها رفته و تأثیر چندانی در انقلاب نداشتند تا اینکه مقاله رشیدی مطلق در سال ۱۳۵۶نام ایشان را دوباره زنده کرد. اینکه در این صورت آیا تعمدی بین انقلابی‌ها وجود داشته برای کمتر بردن نام امام(ره) در آن سال‌ها یا نه؛ سید هادی خامنه‌ای، اینگونه پاسخ داد: اسم امام(ره) ممنوع بود اما یک سال پس از آغاز نهضت و در جریان پانزده خرداد و دستگیری‌ها و کشتارها، عده‌ای خودبخود عقب کشیدند و کسانی که جلوتر بودند، سکوت کردند؛ طبیعی است؛ولی انقلابی‌ها که خط امام(ره) را دنبال می‌کردند، از ادامه راه باز نایستاده و به همین دلیل هم زندان رفتند یا فراری وگرفتار شدند. حتی بعد از آزادی کوتاه مدت امام(ره) و سخنرانی ایشان درباره کاپیتولاسیون و سپس دستگیریشان، دورۀ اختناق شدیدی آغاز شد و اصلا اسم امام را نمی‌شد در سخنرانی‌ها و اجتماعات برد؛ اما با این حال عده‌ای نام ایشان را می‌بردند. خود من آن وقت‌ها نوجوان بودم ولی در شهرستان‌ها که برای سخنرانی می‌رفتیم تقید داشتیم حتی المقدور نام ایشان را ببریم. برخی علما و بزرگان دیگری همچون مرحوم حاج آقای انصاری شیرازی(ره) با اینکه در کسوت استاد فلسفه قم مطرح بودند، ولی انسان بسیار مبارز و بسیار بسیار به امام(ره) وفادار بود و با همان لهجه شیرین شیرازی می‌گفت«امکان ندارد سخنرانی کنم و نام امام را نبرم».

رئیس پژوهشکده تاریخ اسلام ادامه داد: فقط اسم بردن نبود بلکه رسم و آئین امام(ره) را نیز ادامه می‌دادند. ما مردان شجاعی در این زمینه داریم؛ مرحوم آیت الله ربانی شیرازی، که من نمی‌توانم هیچ‌گاه از شجاعت ایشان یاد نکنم(ایشان اوایل انقلاب در سانحه تصادف از دنیا رفتند)یا آیت الله منتظری، و بسیاری دیگر که من فقط از آدم‌های مطرح‌تری نام می‌برم مثل آقای هاشمی رفسنجانی. طبیعی است که وقتی فضا خیلی باز باشد اکثریت بیشتری به صحنه می‌آیند وبا بسته‌تر شدن فضا، آن اکثریت عقب نشینی می‌کنند و نمی‌توان گفت امام(ره) فراموش شد. لذا در قم برای اینکه اسم ایشان فراموش نشود،فضلا و عده‌ای از طلاب شجاع و مبارزین قم در حرم حضرت معصومه(س)هر شب مراسم دعای توسلی داشتند که در انتهای آن دعا کرده و نام امام را هم می‌بردند.خبر به ما رسید و ما آرزو می‌کردیم کاش در مشهد هم بشود چنین کاری کرد؛ خب مشهد اختناق خیلی بیش‌تر از قم بود چون هم شهر بزرگ‌تری نسبت به قم بود و هم به لحاظ استراتژیک مرزی و ساواک نسبت به آن حساس‌تر بود. در همین اثنا، مرحوم آیت الله ربانی شیرازی به مشهد آمده و پایه‌گذار راه‌اندازی جلسات دعای توسل در این شهر شدند که به تدریج همه را دستگیر کردند تا اینکه من ماندم وبه تنهایی دعای توسل را خواندم و همان شب هم دستگیر شدم و اولین زندان من مربوط به همان دعای توسل سال ۱۳۴۴ بود که۱۷ سال داشتم. این داستان ساخته و پرداخته آیت الله ربانی شیرازی و شجاعت ایشان بود که مردم هم خیلی استقبال کردند و خود، منشأ تحولات دیگری شد.

ایشان تأکید کرد:حال فرض کنید بلاتشبیه اسم علی(ع) در زمان معاویه برده نشد، علی(ع) فراموش شد؟! یا اینهمه آدم در زمان بنی امیه و بنی عباس به‌خاطر حب علی(ع)کشته شدند، ایشان فراموش شد؟! بنابراین این­ها حرفهایی است که از سر حسادت و کینه زده می‌شود و خیلی هم مضحک است. اسم امام(ره) هیچگاه فراموش نشد و انقلاب در سال ۱۳۵۶ یک کلید مجدد خورد و قبل از آن حتی باز شدن فضای سیاسی مطرح شد و به فکر خود آقایان سیاستمدار داخلی هم رسید که به تبعیت از آمریکا فضا را باز کنند شاید به دوام حکومت کمک کند، چون احساس می‌کردند اختناق دارد اوضاع را به جاهای وحشتناکی می‌رساند. زندان‌ها پر بود و شکنجه‌ها از سال ۵۰ تا ۵۵ غوغا می‌کرد. از سال ۵۰ به بعد که آقای هلمز، سفیر سابق آمریکا در ایران و بعد رئیس سی آی ای، به ایران آمد ما متوجه شدیم که چه خواهد شد. حتی کمیته‌های مشترک را هم ایشان اختراع کرد و راه انداخت! بنابراین باز شدن فضا را ما در زندان هم احساس می‌کردیم در همان سال‌های ۵۵ و ۵۶.

سید هادی خامنه‌ای در بخش دیگری از این گفت‌وگو به سابقه‌دار بودن جملات و ادعاهای بی‌اساس علیه امام راحل اشاره و ضمن استناد به موضوعی مستند، تصریح کرد: حملات به امام(ره) قبلا هم ادامه داشت. در سال ۱۳۵۰ که عده‌ای از ایرانی‌ها از عراق اخراج شدند، یکی از نمایندگان سنای مجلس حرف بی ربطی زده و گفته بود که اینهمه ایرانی‌ها را اخراج می‌کنند و فلانی(منظورش امام(ره) بود) آنجا بی تفاوت نشسته و می‌خواست مردم را علیه امام تحریک کند که او به فکر شما نیست.در حالی که امام(ره) اتفاقا اعتراض هم کرده بود.آقای فلسفی در همان زمان که شاید ایام محرم هم بود، سخنرانی ایراد کرد که طی آن به حسن البکر، حمله کرد؛ این حمله به نوعی همدلی با حکومت شاه هم بود؛ به همین منظور نطق وی را در رادیو پخش کردند. من در زندان مشهد این نطق را شنیدم و بسیار هم برای ما بد شد چون گروه‌های کمونیستی هم آنجا بودند که نگاه بدی نسبت به روحانیت داشتند.بعدها انقلابی‌ها نزدآقای فلسفی رفته و از ایشان خواستنددر سخنرانی دیگری یادآور شود که امام(ره) با قضیه اخراج ایرانی‌ها از عراق برخورد داشتند. بدین ترتیب به واسطه مراسم فوت یکی از علما در مسجد ارگ، آقای فلسفی منبر می‌رود و اشاره به این موضوع هم می‌کند و چون واقعا در پردازش خیلی مهارت داشتند سخنرانی خیلی خوبی کرده و گفتند: «من می‌خواهم امروز اشاره کنم به یک ظلم بزرگی که یک فردی (یکی از این وکلا) کرده که گفته خمینی در عراق هیچ نگفته»و آن وکیل راخیلی هم تحقیر کرد و گفت «من نمی دانم او کیست الان هم اگر اینجا بیاید کسی او را نمی‌شناسد»(می خواست بگوید تحریک‌ها از جاهای بالاتر است).ولی کلمه ظلم را که به کار می‌برد مردم شروع به گریه می‌کنند و بعد نام امام(ره) را که برد مسجد اصلا از صلوات منفجر شد.بعد از آن، سخنرانی ایشان از سال ۱۳۵۰تا انقلاب ممنوع شد.

تجاهل سیاسی شاه

یکی از موارد قابل تأمل در مستند مورد بررسی، مبرا کردن شاه از برخی قضایا همچون مقاله رشیدی مطلق است؛ مانند بیان اینکه آخر هم معلوم نشد مقاله رشیدی مطلق کار هویدا بود یا داریوش همایون یا ساواک؛ یعنی گویی شاه اصلا خبر نداشته و بقیه مستقل کار می کردند.

سیدهادی خامنه ای در این باره نیز توضیح داد: این شیوه‌ای بود که شاه داشت و معمولا همه سیاستمداران سعی می‌کنند، داشته باشندکه یک موردی را کاملا به کار می‌گیرند بعد هم به موقع از آن تبرّی می‌جویند. این مسئله در سیاست مرسوم است! برای اینکه مسئولیت مستقیم کاری را بر عهده نداشته باشند همه جا تبلیغ می‌کنندکه فلانی خودش خبر ندارد و برای شاه هم این تبلیغ زیاد می‌شد. من گوشم پر است از این کلمه سال‌های سال که مثلا: خود شاه خبر ندارد، اطرافیانش بد هستند.در حالی که با جزئیات آشنا بوده به دلیل اینکه در مورد اعدام خیلی از افراد با شخص شاه تماس گرفته می‌شد!

به باورسیدهادی خامنه‌ای،ادعای بیخبری شاه از اوضاع ، عذربدتر ازگناهاست. اومدام ازخدمات ارائه شده به ملت می‌گفت ومنظورش شاید فعالیت عمرانی وزیربنایی مثل ذوب آهن و … بودکه این خدمات را هردولت ونظامی برای گذران روندعادی خودناچار است ارائه دهد.

مردم برای رفاه انقلاب نکردند

اینکه می‌گویند انقلاب برای پیشرفت و توسعه و رفاه صورت گرفت، نوعی فرافکنی است چون پیش از آن، این مؤلفه‌ها در جامعه ایران وجود داشت و لازم نبود مردم برای آن چیزها انقلاب کنند. نه تنها معاندان آگاه خارجی برخی بهانه جویان ناآگاه داخلی نیز چنین چیزهایی می‌گویند در حالی که این توجیه اصلا درست نیست.

وی در ادامه اظهار داشت: انقلاب ایران، انقلاب طبقه متوسط (به قول آن­ها) نبود؛ انقلاب طبقات پایین و مستضعفان بود. آن‌هایی که به اروپا سفرمی‌کردند، متعلق به طبقه اول و پولدارها بودند که انقلاب مال آ­­ن­ها نبود. حتی بسیاری از احزاب مثل «جبهه ملی» و «نهضت آزادی»فعالیت سیاسی کردند، سهم هم داشتند اما آن انقلابی که رخ داد، کار اینها نبود، چرا که آنها به دنبال مباحث دیگری همچون پارلمان و … بودند. درست است، رفاه برای اکثریت مردم نبود. چه مثالی بهتر از زندگی خودمان؟ما جزو طبقات خیلی پایین در مشهد بودیم. پدر ما یکی از علمای سرشناس و محترم مشهد بود اما خانه‌ای که ما زندگی می‌کردیم و زندگی‌ای که داشتیم به لحاظ خوراک و لباس و … وضعیت بسیار ترحم انگیزی داشت. خودمان عقلمان نمی‌رسید که آیا بهتر از این زندگی هم وجود دارد؟ ما به آن زندگی عادت داشتیم و لباس‌های نو و غذاهای آنچنانی اصلا در زندگی ما مطرح نبود.من خودم تا زمان پس از انقلاب با نوعی غذا با عنوان «جوجه کباب» اصلا آشنایی نداشتم! غالب مردم اینطور بودند و پیشرفت و توسعه برای یک عده بود.خودشان بسیار خوش می‌گذراندند.

برخلاف جمهوری اسلامی، به شاه کمک می‌شد چون در اختیار آمریکا بود

خامنه‌ای اظهار داشت: وقتی کشوری در اختیار آمریکاست، طبیعتا آمریکا ترجیح می‌دهد این کشور هرچه پیشرفته‌تر باشد تا بتواند در اختیار او قرار گیرد در غیر این‌صورت یک کشور خرابه است که به درد آن­ها نمی‌خورد. برای مثال آن­ها می‌خواستند یک کشور اتمیزه‌ای مثل ایران در مقابل کشورهایی مثل مصر و عربستان(که آن زمان آمریکا خیلی توجهی به آنها نداشت) بسازند تا قوی و نیرومند باشد اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تمام تعهداتشان را در پرونده اتمی بر هم زدند و می‌بینید ما هنوز بعد از سی و پنح سال گرفتار مشکلاتش هستیم.در حالی که ما همان کشوریم که آمریکا قصد داشت سی و پنج سال پیش آن را اتمیزه کامل کند اما امروز حتی روی بخش بسیار کوچکش اما و اگر دارد. با اینکه چیزی هم به ما نداده و خود کشور ما همه کارها را تاکنون پیش برده است یا سلاح‌هایی که مانند اف ۱۴ قرارداد بسته بود، اینها را نزدیک بود پس بگیرد و بخشی از پول‌هایی که ما آنجا داشتیم هنوز بلوکه است.

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

81 - 76 =