۰۹:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۲ نوید رحمانی :

دوگانه ای سرنوشت ساز برای ایران

"تعامل طلب" اما،معنی کسانی را می دهد که در بازی میان خود و رقبایشان،به نقطه یا نقاط تعادلی قائل هستند که در آن نقطه یا نقاط،امکان بهره مندی هر کدام از طرفین از میزانی از سود وجود دارد و در واقع اینها بازیگرانی هستند که در مدل ذهنی خود می توانند حقی برای رقبایشان نیز متصور باشند.این"تقابل طلبی"یا "تعامل طلبی"اما به مقتضای شرایط می تواند در اشکال مختلفی بروز کند.

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام)-نوید رحمانی:

احمد جنتی(اردیبهشت۹۱):آمریکا به زودی سقوط خواهد کرد.

حسن روحانی(اردیبهشت۹۲):نمی خواهیم تا قیامت با آمریکا قهر باشیم.

   احمد جنتی،دبیر شورای نگهبان و عضو ادوار مجلس خبرگان رهبری،در اردیبهشت۹۱ اعتقاد دارد که آمریکا و متحدانش به زودی نابود خواهند شد و حدود یک سال بعد،حسن روحانی با شعار بهبود روابط با دنیا و از جمله آمریکا،منتخب ایرانیان برای ریاست جمهوری می شود.این مقدمه اما،تنها یکی از چند ده شاهد مثالی است که برای اثبات وجود یک دوگانه گفتمانی در حاکمیت جمهوری اسلامی می توان ذکر کرد.در این نوشتار،جامعه سیاسی امروز ایران را از دریچه نوع نگاه بازیگران این جامعه به این مسأله که روابط جمهوری اسلامی با مخالفان و رقبای خارجی(و بعضاَ داخلی)چگونه باید باشد،بررسی می کنیم.نوع نگاهی که بی شک از نوع جهان بینی بازیگران این عرصه در هر طیف نشأت میگیرد.

   جدا از تقسیم بندی های دیگری که می شود جریانات و طیف های سیاسی کشور را به آن منتسب کرد،در اینجا بحث را حول محور دو جریان و فی الواقع دو تفکری پی ریزی میکنیم،به نام های “تقابل طلب”و”تعامل طلب”.در دایره واژگان نویسنده این سطور،”تقابل طلب” کسانی هستند که برای مخالف(رقیب،دشمن و یا هر اصطلاح دیگری که استفاده می شود)،حالا چه مخالفتش حاکم بر منطق و عقلانیتی باشد و چه خیر،هیچ حق بردی قائل نبوده و از رقابت با آن مخالف،به دنبال تمامیت منافع بازی هستند.در واقع،”تقابل طلبان”،بازی میان خود و جریان مقابل را یک “بازی با مجموع صفر”در نظر میگیرند.در علومی چون اقتصاد و جامعه شناسی،”بازی با مجموع صفر”،به بازی گفته می شود که یک بازیگر در آن یا می برد و یا می بازد و هیچ نقطه تعادلی در این میان وجود ندارد.”تعامل طلب” اما،معنی کسانی را می دهد که در بازی میان خود و رقبایشان،به نقطه یا نقاط تعادلی قائل هستند که در آن نقطه یا نقاط،امکان بهره مندی هر کدام از طرفین از میزانی از سود وجود دارد و در واقع اینها بازیگرانی هستند که در مدل ذهنی خود می توانند حقی برای رقبایشان نیز متصور باشند.این”تقابل طلبی”یا “تعامل طلبی”اما به مقتضای شرایط می تواند در اشکال مختلفی بروز کند.تقابل طلبی گاهی می تواند به شکل جنگ طلبی باشد و گاهی به شکل تقابلی از جنس استقبال از تحریم ها و قطع ارتباط با دنیا.تعامل طلبی نیز اشکال مختلف دارد.

   اما “تعامل”یا”تقابل”،طبق تعریف تاکتیکهایی هستند که طیفهای موجود در سپهر سیاسی ایران در پیش می گیرند.لذا سؤال بنیادی که طرح می شود این است که هریک از این تاکتیکها برای رسیدن به چه هدفی است؟به دیگرسخن،می خواهیم بدانیم در مدل ذهنی بازیگران سیاسی ایران،چه خواسته ها و مطالباتی است که آنها را به اتخاذ راهبرد تقابل یا تعامل سوق می دهد؟در راه پاسخ به این سؤال مهم،بازنگری در جهان بینی هر یک از طرفین است که می تواند راهگشا باشد ولی یک راه دیگر پاسخ گفتن به سؤال،بررسی تجارب تاریخی است که هریک از این دو تفکر طی سالهای اخیر در مواجهه با رویدادها و مسائل مختلف ثبت کرده اند.در سالهای گذشته و مشخصاَ طی حداقل دو دهه اخیر،طیف”تقابل طلب”همواره با ساخته و پرداخته کردن یک”دشمن واحد”_از طرق مختلفی چون رسانه ها،نهادها،آموزش و …_سعی داشته تا از این رهگذر اگر به ظاهر هدف خود را”تقابل”با”دشمن”معرفی میکند،در واقع به سمت کسب منافع دیگری پیش برود.منافعی مانند انحصار قدرت،انباشت ثروت از طریق کسب رانتهای سیاسی-جناحی،بستن راه گردش آزاد اطلاعات برای هرچه کمرنگ کردن صدای منتقدان و اثرگذاری آنها.هریک از این موارد که خود به زیرشاخه های زیادی منشعب می شود،از مسیر استثنایی کردن و بحرانی جلوه دادن شرایط استراتژیک کشور میسر می شود.”تقابل طلبان”در سالهای اخیر همیشه با دست آویز قرار دادن دشمن خارجی و تقابل با آن،در صدد برآمده اند تا منتقدان به روش حکومتی خود را از صحنه رقابت حذف کنند.در این زمینه می توان مخاطب را به مواردی چون دستگیری روزنامه نگاران و فعالین سیاسی منتقد در جهت استفاده ابزاری تمامیت خواهان از کلیدواژه طرح شده توسط رهبر انقلاب با عنوان”نفوذ” و همینطور اتهامات و هجمه های تخریبی فراوان به دگراندیشان به بهانه”سازشگری”و “مرعوب آمریکا بودن”،ارجاع داد.همچنین این تقابل طلبان اقتدارگرا تلاش داشته اند با تقسیم جامعه به دسته بندی هایی نظیر”خودی و غیرخودی”،”انقلابی و سازشگر”و امثالهم،همفکران و هم خطی های خود را از منافع اقتصادی و رانتهای مالی غیرعادلانه ای مشروب کنند که در سالهای گذشته،این انحصارطلبی های اقتصادی با عوارضی چون فسادهای مالی گسترده و سیستماتیک،خود را نشان داده است.همینطور است،خصوصی کردن نهادهای حاکمیتی توسط این طیف و بستن راه بر منتقدین از طرقی چون عدم اجازه برای ورود آنها به مراحل انتخاباتی بوسیله ردصلاحیت های استصوابی و حتی در موارد زیادی غیرقانونی،و ایجاد محدودیتهای رسانه ای و البته آشکارا خلاف قانون برای رهبران این منتقدان،به خیال حذف نقش سیاسی آنها.

   اما هدف و خواسته”تعامل طلبان”چیست؟در این میانه،”تعامل طلبان”جز به انتقال شرایط جامعه از جو استثنایی برساخته”تقابل طلبان”،به حالت نرمال که در آن بتوان منافع ملی بیشتر و بهینه تری را تحصیل کرد،نمی اندیشند.پروژه ای که تئوری پردازانی چون سعید حجاریان،از آن به عنوان”نرمالیزاسیون”نام می برند.در همین راستا اولاَ به خاطر برداشتن سایه تهدیدها و تحریمهای شدیداَ خطرناک از سر کشور و مردم و ثانیاَ در جهت تلاش برای تنظیم زمین سیاست به گونه ای که دگراندیشان نیز توانایی بازی در آن را داشته باشند و کوچکترین ابراز عقیده مخالفی با برچسب هایی مثل آنچه پیشتر اشاره شد،روبه رو نشود،منتقدان و تحول خواهان طی سالهای اخیر بر اتخاذ تاکتیکهایی برای خروج کشور از حالت استثنایی،جلوگیری از دشمن تراشی های بی دلیل و ابزاری و باز کردن مجاری مکالمه با صاحبان قدرت،همت گماشته اند.در این زمینه است که شروع دوباره ارتباط منطقی با دنیا و پیگیری روابط خارجی بر اساس منافع ملی در قالب طرحهایی چون”برجام”شکل میگیرد.اصلاح طلبان،همینطور با سازمان یافتن برای شرکت در انتخابات هایی که آشکارا حقوق آنها را برای حضور در یک انتخابات آزاد، زیرپا میگذارد و چشم پوشی بر تضییقات تحمیل شده بر آنها در این عرصه ها،سعی دارند مسیر عقلانی شکل گرفته در کشور را تا آنجا که توانی برایشان باقیست،ادامه دهند.حال در این مسیر صعب العبور،تحول خواهان در برابر اهرم های قدرت فراوان طیف مقابل،جز بر تقویت پشتوانه اجتماعی خود از طریق آگاهی بخشی عمومی،نمی توانند نظری داشته باشند.

   علی ای حال،باید دید کشاکش این دو تفکر که قسمت عمده رقابت و بازی سیاسی ایران را تشکیل می دهد،در آینده به نفع کدام طرف رقم می خورد.تقابل طلبانی که با داشتن ابزارهای اهدایی خود،روز به روز دایره قدرت فراختری کسب میکنند،یا تعامل طلبانی که در برابر آن ابزارها،به تدبیر خود و البته بالاتر از آن،به رأی مردم ،چشم دوخته اند.

::::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

43 - = 35