۰۸:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۷

ساختار انقلاب‌های انتخاباتی

می‌توان فرضیه کوئن را نه فقط در انقلاب‌ها بل که در انتخابات‌ها نیز جاری کرد. برنامه‌ها و ریاست پیشین یک کاندیدا آن‌گاه شکست خورده است که انبوه معضلات آن را احاطه کرده‌باشند. پارادایم یک کاندیدا آن‌گاه شکست خورده است که سوالات بی پرسش و اعتراضات گسترده را در پی داشته باشد.

id_7493_preview_standard«مبارزه» (رسانه تحلیل خبری دانشجویان خط امام) – سرویس جامعه مجازی:  وبلاگ «انگارهای فقط انگار» نوشت:

توماس کوئن با کتاب «ساختار انقلاب‌های علمی» فصل جدیدی را در فلسفه علم گشود. پیش از وی مسیر علم را خطی می‌دانستند و نظریات پسینی را تکامل نظریات پیشین می‌شمردند. تأثیر قضایای برون علمی بر نظریات علمی و نادیده گرفتن تاریخ علم از اشکالات نظریات پیشین بود. کوئن برای هر علم یک مرحله پیشاعلمی تصویر می کند. در این مرحله علم به بلوغ نرسیده است و تبدیل به علم کامل نشده است. مرحله بعد دوران تبدیل شدن به علم کامل است و آغاز بلوغ علم. در این جاست که «پارادایم» به میان می‌آید. پارادایم مرز دوران علم و پیشاعلمی است. پارادایم مجموعه متشکل از مبانی فلسفی و متافیزیک، مبانی و اصول معرفت شناختی، اصول روش شناختی [چگونه نظریه خود را تایید می کنند مثلا با آزمودن نظریه]، تئوری‌ها، مدل‌ها و… پارادایم مثل یک جهان‌بینی است. نحوه نگرش خاص دانشمند نسبت به جهان است .هر پارادایمی مانند یک دنیا است و هر دانسشمندی پارادایمی خاص دارد. آنگاه که پارادایم کامل شد علم به مرحله متعارف خود می‌رسد.

کوئن مسیر علم را این گونه بیان می کند:

۱٫ دوران پیشاعلمی که پارادیم ندارد. ۲٫ دوره متعارف علم که پارادایم تکمیل می شود. ۳٫ دوره حل مسأله. علم فعالیت معطوف به حل مسأله است و کارکرداصلی پارادایم حل مسأله است. دانشمند ممکن است با پارادایم مساله را حل کند و یا شاید با معضل مواجه شود. ۴٫ انباشته شدن معضلات ۵٫ با انباشت معضلات انقلاب رخ می‌دهد یعنی پارادایم نخست از هم می‌پاشد و پارادایم جدید جایگزین می‌شود.

این اتفاق در انقلاب‌های سیاسی هم می‌افتد. برنامه‌های یک حکومت – سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و… – پارادایم حکومت را تشکیل می‌دهد. اگر این پارادایم قادر به حل مسایل جامعه نباشد و اگر این معضلات انباشته شود، انقلاب رخ می‌دهد و حکومتی نو با پارادایمی جدید شکل می‌یابد.

بر خلاف پوپر که در «ابطال‌گرایی » یک مورد نقض و یک معضل را موجب فروپاشی یک نظریه می‌دانست، کوئن انباشت معضلات را باعث شکست پارادایم می‌داند و برای ادعای خود تاریخ علم را گواه می‌گیرد و مدعی است در تاریخ این گونه نبوده است که با یک مورد نقض یک نظریه نابود شود.

می‌توان فرضیه کوئن را نه فقط در انقلاب‌ها بل که در انتخابات‌ها نیز جاری کرد. برنامه‌ها و ریاست پیشین یک کاندیدا آن‌گاه شکست خورده است که انبوه معضلات آن را احاطه کرده‌باشند. پارادایم یک کاندیدا آن‌گاه شکست خورده است که سوالات بی پرسش و اعتراضات گسترده را در پی داشته باشد. یک کردان و یک مشایی و مشکلات دیگر اگر چه معضل است ولی به تنهایی نمی تواند تفکر احمدی نژاد را از پای درآورد. اگرچه پارادایم احمدی‌نژاد با مشکلات گوناگونی مواجه است، ولی به زعم نگارنده شکست‌خورده نیست.  و همین مطلب را می‌توان درباره سابقه میرحسین گفت. یک استعفا و سکوت و… برای فروریختن پارادایم میرحسین کافی نیست .

آن‌چه در انتخاب کاندیدا مهم است قدرت بیشتر یک پارادایم برای حل مسایل بیشتر است.

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

+ 37 = 46