۰۲:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۳

تیم فرهنگی جلیلی در بوته نقد

گمان می رود برای فعالان فرهنگی جای سؤال باشد که با توجه به این نکته که امروز دوستی و همسویی وزیر فعلی ارشاد با آقای جلیلی اظهر من الشمس شده است، چرا برای نیل به این اهداف متعالی در بهره گیری از استعدادهای جوان، از همان ظرفیت فی الحال موجود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و جشنواره فجر استفاده نشده است.

1321601«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) -  دکتر فروز رجایی فر (از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام):

 باقری، رییس ستاد انتخاباتی سعید جلیلی: «دبیر شورا رئیس جمهور سایه است و امور اصلی کشور توسط وی مدیریت می‌شود.»

 دکتر جلیلی باید نسبت به وضعیت امروز کشور پاسخگو باشد

در بخش اول این نوشتار، مباحثی در توضیح علت و انگیزه نقد عملکرد دکتر جلیلی در شورای عالی  امنیت ملی آورده شد که مطالعه آن بخش می تواند به درک صحیح از اهداف این مقاله مدد رساند. همچنین مواضع و عملکرد شورا در خصوص سیاست خارجی با محوریت، مواجهه با آمریکا، بیداری اسلامی با مطالعه موارد مصر، سوریه، ترکیه، فلسطین، بحرین و آذربایجان بررسی شد. در بخش دوم عملکرد دبیر شورا در مذاکرات هسته ای با تاکید بر بیانیه تهران و تأثیر تحریم ها بر اقتصاد کشور مورد نقد و مطالعه قرار گرفت و در بخش سوم در ادامه مبحث اقتصادی قبلی، به محور مهم دیگری از وظایف دبیر شورا، یعنی لزوم مدیریت بحران ها و دفع تهدیدات علیه اقتصاد ملی و تأثیر بحران های اقتصادی بر ترکیب طبقاتی جامعه پرداخته شد. در بخش پایانی با تأملی بر عملکرد شورا در حوزه مسائل فرهنگی، نگاهی به بعضی از اطرافیان آقای جلیلی داشته و در نهایت با جمع بندی اطلاعات و استدلال های مطرح شده در چهار بخش، نتیجه گیری می شود.

 عملکرد فرهنگی

در شش ساله اخیر در حوزه فرهنگ عمومی جامعه و نیز بخش دولتی فرهنگ و هنر، اقدام برجسته ای که حاکی از تغییر رویکرد در فعالیت های فرهنگی و ارائه راهکار در رفع معضلات حاد جامعه باشد، مشاهده نشده است. بی تفاوتی درباره ضرورت های فرهنگی و عدم برنامه ریزی مقتضی برای ترویج مظاهر فرهنگ اسلامی در عرصه عمومی و چگونگی مواجهه منطقی با پدیده گسترده و مهم بدحجابی از نقاط ضعف عملکرد فرهنگی شوراست. در این زمینه که متاسفانه مبتلابه جمعیت کثیری از کشور و ناظر به امنیت مردم در معابر و چهره عمومی شهرهای کشور اسلامی است، به جهت وجود و اعمال دیدگاه های مخالف یکدیگر از سوی ائمه جمعه و مراجع معظم، پلیس، رییس جمهور، و هم چنین عدم توجه به دیدگاه و موضع مردم، کماکان همه، از آمر و مامور و مخاطب در وادی حیرانی و سرگردانی و نارضایتی بسر می برند.

همچنین در زمینه برخورداری مردم از حقوق رسانه ای خود که در قالب بهره برداری از منابع رسانه ای موجود و یا شرکت در مباحث و طرح دیدگاه ها انجام می شود، باید هر دو مسیر جریان آزاد اطلاعات، البته با لحاظ اولویت امنیت ملی،  اصلاح و تسهیل شود؛ لکن نباید این اولویت های امنیتی به نحوی چنان گسترده تعریف شود که تبعات تلخ و هزینه های غیر قابل جبرانی را ـ نظیر مورد مرحوم ستار بهشتی ـ به نظام تحمیل کند. به طریق اولی اعمال حداکثری فیلترینگ در کشور که حتی امکان دسترسی به منابع متعارف علمی، خبری و تحلیلی غربی را از  متخصصین هم سلب کرده است، منجر به ایجاد رانت اطلاعاتی برای گروهی که به لحاظ موقعیت شغلی خود، می توانند خارج از مقررات عمل کنند، گردیده و گروه محروم دیگری را هم به سوی تخلف مستمر از قوانین کشور سوق داده است.

از عواقب عدم تدوین برنامه ای برای ارائه و ترویج سبک زندگی مسلمانانه از سوی شورا و بتبع آن عدم ایجاد مطالبه انعکاس آن در رسانه ملی که باید نقش دانشگاه را برای ملت داشته باشد، انفکاک و غفلت از هویت و فرهنگ اسلامی بوده که هم اکنون نیز آثار تهدیدآفرین آن در حوزه فرهنگ، اخلاق، اقتصاد و هویت ملی در کشور مشهود شده است. با محدود کردن انبوه انتظارات و نیازهای متعدد در این عرصه به یک مثال کوچک، جای طرح این سوال است که در جایی که دبیر شورای امنیت ملی این حق و اختیار را دارد که با یک تلفن هواپیمای حامل ریگی را به زمین بنشاند و ایضاً شورا می تواند با دیدگاه امنیتی از پخش صدا یا تصویر یک فرد از رسانه ملی برای مدت های مدید ممانعت کند و عنداللزوم در جزییات این گونه امور در رسانه های دیگر هم دخالت می کند، چرا هیچگاه از رییس رسانه ملی خواسته نشده که اشباه الرجالی را که نمی توانند از مزیت آرایش ابروان خود در مقابل برخورداری از مواهب اشتغال در رسانه ملی بگذرند، از آنتن حذف نماید تا از طریق این رسانه فراگیر و ملی، اقدام شاذ منحرفین اشاعه پیدا نکند؟! پاسخ بیش از یک کلام نیست! چنین دغدغه ای که ادعا می شود، برای فرهنگ اسلامی وجود نداشته است.

 به علت چنین بی تفاوتی در قبال حفظ هویت مردان مسلمان و جامعه ایرانی، امروز در ایران اسلامی خصائل مردی و مردانگی نزد بخشی از جوانان ما معطل و مخدوش شده و متاسفانه جامعه ما شاهد چنان چهره های زننده ای از مردان است که در هالیوود و بالیوود هم نظیر ندارد، در حالی که در بدو پیروزی انقلاب، در سیمای جمهوری اسلامی، اصلاح محاسن نیز امری ناپسند و خلاف شرع ارزیابی می شد. در طول شش سال اخیر ممکن و مقدور بود که با یک بخشنامه ساده، از سرریز این آسیب اخلاقی به جامعه جلوگیری شود؛ لیکن متاسفانه اقدامی انجام نشد و کماکان جمعی از بازیگران و گویندگان با آرایش نامتعارف چهره خود که در غرب ویژه منحرفان جنسی است، از جوامع منحط پیشی گرفته و جماعتی از جوانان ناآگاه و پیرو مد را هم به دنبال خود می کشانند که این امر سبب ایجاد اختلافات و برخوردهای شدید در درون خانواده ها شده؛ زیرا پدران بر اساس غیرت اعتقادی و فرهنگی خود، نمی توانند ارتکاب چنین عمل ناپسندی را از فرزندان ذکور خود تحمل نمایند. نهایت این که آبی را که می شد از سرچشمه به بیل بست، امروز باید با پیل نیروی انتظامی و بگیر و ببند آرایشگاه های مردانه انجام داد!

از دیگر حوزه های عدم ورود و سیاست گذاری شورا در موضوع رسانه ملی، بی توجهی به ضرورت تجدید نظر و احیای سیستم اطلاع رسانی و تحلیل خبرها و نحوه تعامل با دنیای نوین ارتباطات است که ضرورت استفاده از شیوه بیان جدید و روش تبلیغ مقتضی روز را ایجاب می کند. در زمانه ای که منابع خبری متعددی به آسانی در دسترس مصرف کنندگان قرار دارد، بکارگیری روش های متعلق به دهه ۵۰ میلادی در جنگ سرد بین آمریکا و شوروی، برای تبیین مواضع نظام کارساز نیست و نتیجه این امر، کاهش اعتماد عمومی به رسانه ملی و گریز از دریافت مواضع رسمی نظام است که متاسفانه فقط از همین تریبون اعلام می شود. آیا برفکی کردن تصویر رییس جمهور آمریکا در رسانه ملی می تواند جریان فرار دانشجویان المپیادی و دانشگاه های برتر به آمریکا را مهار کند؟!

گویی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران فارغ از هر گونه دغدغه نسبت به تهدیدات رسانه ای علیه امنیت کشور، جز مخاطبان خود از طبقه سنتی که تنها منبع کسب خبر و تحلیل خبری آنان رسانه ملی می باشد، وجود مخاطبان دیگر و  رسانه های پرشمار اینترنتی و ماهواره ای را که در اختیار آنان است، به رسمیت نمی شناسد و به ظرفیت هایی چون سرمایه انسجام و وحدت ملی و قدرت نرم ناشی از آن و نیز تهدیدهای برخاسته از قهر و گریز  و ریزش بخش بزرگی از مخاطبان خود علیه امنیت ملی اطلاع یا اعتقادی ندارد! پخش مکرر و یکجانبه اخبار رکود اقتصادی غرب و بی توجهی به وقوع شرایط هولناک تر از آن ـ یعنی رکود تورمی و سقوط ارزش پول ملی در کشور ـ که در چارچوب جنگ تبلیغاتی با دنیای سرمایه داری توجیه می شود، بیشتر به جنگ روانی علیه ملت تغییر جهت داده است. افشای ناتوانی نظام سیاسی آمریکا در ارائه بودجه کشور در زمان مقرر، و عدم نیم نگاهی به وضعیت کنونی لایحه بودجه خودمان در مجلس، نیز از جمله موارد کاربرد معیارهای دوگانه در تحلیل اخبار ایران و جهان است و یا نحوه انعکاس اخبار تحولات سوریه که جای بحث آن نیست!

در حوزه عملکرد صدا و سیما نمی توان به غفلت این نهاد ملی درباره ضرورت تلطیف فضای سیاسی کشور پس از مهار فتنه سال ۸۸ اشاره نکرد. بدیهی است که سیاستگذاری لازم در امر مهمی چون تغییر ادبیات و انتخاب زبان آشتی جویانه و عبور از دستگاه واژگانی فتنه در رویکرد تبلیغات انتخاباتی رسانه ملی، اقدامی است که از نهاد دیگری جز محل خدمت آقای جلیلی قابل انتظار و ابلاغ نیست. چنین حرکتی می توانست در جهت مصالح عمومی نظام، با هدف تبدیل تهدید به فرصت و به منظور مهیا کردن زمینه برای جذب مشارکت حداکثری بخشی از مردم که به دلایل خود از انتخابات ۸۸ خاطره خوبی ندارند، حداقل دو سال پیش از انتخابات آغاز شود.

از جمله اقدامات موفقی که باقری در حوزه فرهنگی به تیم آقای جلیلی نسبت می دهد که منجر به آزاد شدن ظرفیت بخشی از جوانان مومن هنرمند شده است، برگزاری جشنواره فیلم عمار می باشد. بر کسی پوشیده نیست که این جشنواره بعنوان بدیلی در کنار جشنواره فیلم فجر و برای شکوفایی استعدادهای جوان شکل گرفت و همه نیز می دانند که متولی و صاحب امتیاز و بودجه این جشنواره، آقای وحید جلیلی، برادر آقای سعید جلیلی است.[۱]

گمان می رود برای فعالان فرهنگی جای سؤال باشد که با توجه به این نکته که امروز دوستی و همسویی وزیر فعلی ارشاد با آقای جلیلی اظهر من الشمس شده است، چرا برای نیل به این اهداف متعالی در بهره گیری از استعدادهای جوان، از همان ظرفیت فی الحال موجود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و جشنواره فجر استفاده نشده است. سؤال دیگر این که اگر نقدی محتوایی یا اجرایی به جشنواره فیلم فجر وارد است، آیا بعنوان یک مسؤول عالی و صاحب اختیار در نظام، وظیفه داریم آن آسیب را علاج کنیم یا به جای اصلاح آن ساختار، باید با صرف بودجه اضافی از دولت، یک تشکیلات موازی با عنوان ظاهری جشنواره مردمی تولید نماییم؟! ضمن آن که اخباری مبنی بر سفارشی بودن تولیدات شرکت کننده در این جشنواره، از گوشه و کنار به گوش رسیده است.

دستیاران و حامیان جلیلی

در خصوص نحوه عملکرد و انتخاب دستیاران جلیلی ابهاماتی مطرح است. پیوستن فوج فوج افراد افراطی و فرصت طلب از نمایندگان مجلس و وزرا و معاونین فعلی و قبلی و اصطلاحاً «آدم های احمدی نژاد» به گروه حامیان جلیلی بشدت نگران کننده است. سفر ایشان به قم برای دیدار با علما در معیت یک نماینده خاص مجلس تکان دهنده بود و موجب طرح این سؤال مهم در اذهان شد که نسبت طرز تفکر آقای جلیلی با این نماینده چیست و آیا جلیلی به غیر از او که از حامیان تندروی احمدی نژاد بوده، کانال موجه و رابط روحانی دیگری برای دیدار با علما نداشته است؟! به نظر می رسد آن گروه ازهمکاران و حامیان جلیلی در دولت احمدی نژاد که اینک تحت عنوان ظاهری حمایت گفتمانی به ستاد انتخاباتی جلیلی پیوسته اند، با هراس از امکان جا به جایی قدرت، بیشتر با هدف حفظ وضعیت موجود و ابقای خود در مسند قدرت فعالانه در کنار جلیلی و میتینگ های تبلیغاتی او حاضر می شوند و برای وی فیلم و مستند می سازند! جالب این که علیرغم ابعاد وسیع ادعای گفتمان انقلاب اسلامی و مقاومت، شاهد هستیم که همان نماینده ای که در ایام حصر غزه مظلوم، با سوزان مبارک ـ زن نامبارک مصری ـ دیدار کرد، در جمع حامیان جلیلی حضور دارد.

گرچه جریان انحرافی دولت حمایت خود از آقای جلیلی را انکار می کند و تشخیص ما هم این است که ریشه های اعتقادی ایشان آبشخور دیگری دارد، لکن مشکلی که قابل اغماض نیست حمایت برخی جریان ها و افراد نزدیک به مشایی از جلیلی است که مهم ترین شاخصه آن ها، نوعی تحلیل سیاسی انحرافی، در حوزه تطهیر شیطان بزرگ است. حمایت این افراد از جلیلی که قائل به ضرورت برقراری مذاکره و رابطه بین ایران و آمریکا بوده و بدنبال تغییر جهت خصومت اصلی ایران از ایالات متحده آمریکا بسوی انگلیس خبیث می باشند، امر مشکوک و خطرناکی است که باید به آن توجه ویژه مبذول کرد. البته باید یادآور شد که دشمنی آن ها با انگلیس هم در صورت دوستی و رابطه با آمریکا، رنگ خواهد باخت؛ زیرا معلوم است که «چون که صد آید نود هم پیش ماست»!

 از جمله این افراد، یکی از اساتید علوم انسانی است که مستقیماً از مشایی حکم گرفته است که غرامت ایران را در جنگ جهانی دوم پیگیری نماید. این فرد معتقد است که در جریان حوادث انتخابات ۱۳۸۸، «تمام تلاش انگلستان در جهت پشتیبانی از اغتشاشات بود و دلیل تأسیس تلویزیون فارسی BBC این بود که رابطه ایران و آمریکا نزدیک نشود …. انگلستان به دلایلی که بیان کردیم اروپا را به موضع‌گیری علیه ایران و جانبداری از اغتشاشات ترغیب کرد. موضع‌گیری کشور‌هایی چون فرانسه، آلمان، ایتالیا و دیگر کشور‌های اروپایی نیز در همین راستاست و همه این موضع‌گیری‌ها در جهتترس اروپا از برقراری ارتباط میان ایران و آمریکا بود.»[۲] شاید بر اساس تحلیل همین گونه افراد بود که پروژه نزدیک شدن به آمریکا با هر وسیله و هر قیمت و نیز اقدام انگلیسی حمله به سفارت انگلیس با عواقب نامطلوب آن شکل گرفت و از روحیه انقلابی گروهی از جوانان که بعنوان عامل بی خبر از پشت پرده وارد این ماجرا  شدند، سوءاستفاده شد. این فرد که درباره فلسفه حجاب در اسلام هم نظریه شاذ و غیر قابل دفاعی دارد، به عنوان نماینده آقای جلیلی در امر آموزش عالی در شبکه یک سیما حاضر شد.

نکته قابل طرح دیگر این که گروه همکاران جلیلی بسته و مرموز است. همکاران او در تیم مذاکره کننده هسته ای کشور همواره برای مردم ناشناخته بوده اند و از اسامی و توانمندی تخصصی و حرفه ای آنان اطلاع وثیقی در دست نیست. در مقطعی کسانی به عنوان کارشناس دیپلمات در این تیم بودند که بدترین کارنامه را در مذاکرات رژیم حقوقی دریای خزر داشتند. اکنون نیز شخص آقای باقری در سمت معاونت بین الملل شورای عالی امنیت ملی و معاون تیم مذاکرات هسته ای، آقازاده ای فاقد سوابق مشخص و قابل ردگیری است. وی نزدیک ترین و برجسته ترین چهره همکاران آقای جلیلی به ایشان است و بیم این خطر می رود که پس از عملکرد ضعیفی که وی در معاونت سیاست خارجی و امنیت بین الملل شورا و مذاکرات هسته ای داشته است، در کابینه جلیلی به مقام معاون اولی هم برسد!

سوابق علمی و شغلی باقری، قبل از دیده شدن در قامت یک مذاکره کننده ارشد در تیم هسته ای، کاملاً نامعلوم است و کمترین داده ای در خصوص سوابق او در شبکه های اطلاعات یافته نمی شود. او که در ظاهر جوانی مغرور به نظر می رسد و از هر فرصتی برای حمله به تیم مذاکره کننده قبلی استفاده می کند، ریاست ستاد انتخاباتی جلیلی را هم بر عهده دارد. متاسفانه باقری در فضای تبلیغاتی انتخابات، رویکردی تخریبی نسبت به دیگر کاندیداها اتخاذ کرده است. به همین جهت علیرغم نهی صریح آقای جلیلی از بداخلاقی در ستادها، این شیوه در میان حامیان و هواداران مشروعیت یافته و مطالب متعددی علیه دیگر نامزدهای رییس جمهوری در رسانه های حامی منتشر می شود. در این روند اسطوره سازی از کاندیدای خود و تولید داستان خیالی از قهرمانی ها و ترویج شایعاتی در حد حمایت رهبری از او، حافظ کل قرآن بودن، داستان خیالی پای مصنوعی در مذاکرات هسته ای و …. به روال عادی فعالیت تبلیغاتی این ستادها تبدیل شده که در مواردی خود آقای جلیلی مجبور به توضیح و نفی اکاذیب شده است که ناگفته پیداست برد تکذیب ها، تناسبی با برد شایعات اولیه ندارد. حتی در مستند دوم آقای جلیلی هم بوضوح از بعضی شگردهای تبلیغاتی نامشروع در امر تبلیغ استفاده شده بود؛ آن جا که از میان همه شعارهای حامیان جلیلی، شعار«لبیک یا سید علی!» برای مستند برگزیده شده،که بیان دیگر جهت  تقویت همان شایعه حمایت رهبری از این نامزد است. در حالی که واقعیت این است که صرف شرکت در انتخابات، لبیک به رهبری است که فرمودند: «هر رایی که مرد‌م به یکی از هشت نامزد‌ محترم بد‌هند‌، د‌ر د‌رجه اول، رای به جمهوری‌اسلامی و رای اعتماد‌ به سازوکار انتخابات است.»[۳]

 جمع بندی و نتیجه گیری

آنچه به این قلم در آمد فقط از سر احساس وظیفه نسبت به آینده نزدیک کشور و شامل گوشه ها و شمه هایی از مسائلی بود که در سطح کشور و در رابطه با تهدیدات علیه امنیت ملی جریان دارد. به اقرار و اذعان مکرر حامیان جلیلی در این روزها:

«دبیر شورا»کسی است که وظیفه «پیگیری»، «رصد»، و «تشخیص مسائل» کشور و «تشخیص اولویت» آن ها را بر عهده دارد؛ مصوباتی که تصویب شده­اند، انجام شوند؛ با نهادهای مسؤولی که مجری آن مصوبات هستند، هماهنگی های لازم انجام شود؛ جلسات کارشناسی مربوطه برگزار شوند و درواقع عمده­ مباحث کارشناسی و اجرایی مصوبات شورای عالی امنیت ملی، توسط دبیرخانه­ی شورا پیگیری و رصد می­شود.»

در راستای تاکید بر اعتراف یاران جلیلی به اختیارات گسترده وی در تمشیت امور کشور و نقش بارز ایشان در اداره نهاد فراوزارتخانه ای شورای عالی امنیت ملی و مدیر امور اصلی کشور در شش سال منتهی به حال حاضر، نقل اقوال بیشتری از نزدیکان و حامیان جلیلی از رسانه های خبری هوادار ضروری به نظر می رسد:

«حضورمسلط، غیرشعاری و بابرنامه جلیلیدر اولین مناظره/ آشنایی بامسائل کلان اقتصادی و راهکارهای عینی حل آنها؛ بدیهی‌ترین نتیجه ۶ سال دبیری شورایعالی امنیت ملی»   

 «مسؤولیت در شورای عالی امنیت ملی، موجب اشراف کامل دکترجلیلی بر مسائل شده است.»

«جلیلی در جایگاه دبیر شورایعالی امنیت ملی به زیر و بم مساله هسته ای و ابعاد تحریم های نفتی و ارزی بیشترین اشراف را  دارد.»

«چون ایشان در شورای عالی امنیت ملی مسئولیت دارد و در آن جا تمام مسائل ‏کشور مطرح می شود و مورد پایش قرار می گیرد، عملاً دبیر شورای امنیت ملی، در مسائل اصلی و کلان کشور دخالت پیدا ‏می کند، هم مسائل اجتماعی، مسائل اقتصادی و هم مسائل سیاسی.»

 «دبیر شورای امنیت ملی کشور، با آن گستره عظیم این شورا در زمینه های اجتماعی، سیاسی ، اقتصادی و… فردی باید باشد که به همه امور اشراف داشته باشد. ایشان ۶ سال موفق را در این پست حساس سپری کرده و در مقاطع حساس با تصمیمات و مدیریت سازنده خود توانسته این شورا به سلامت مدیریت کند.»

«دبیرخانه شورای امنیت ملی یک جایگاه فراوزارتخانه‌ای دارد»، « جلیلی با اشراف بر مسائل اقتصادی تاکیدش این است که این گره‌ها را باز کند و در کنار آن به توانمندی داخلی در این کار تکیه دارد.»؛ «در بین این ۸ کاندیدا، تنها کسی که سابقه اجرایی کلان دارد، سعید جلیلی است. زیرا دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی محل تلاقی مشکلات کشور است و وقتی پرونده‌ای به آنجا ارجاع داده می‌شود، به معنای این است که یک دستگاه قادر به حل آن نبوده است.»؛ «در شورا یک موضوع طرح، بررسی و در نهایت برای آن راهکار داده می‌شود.»؛ «در حال حاضر که موضوعات مهم اقتصادی به شورا ارجاع داده می‌شود، می‌توان گفت که دبیر شورا در شرایط کنونی با پرونده‌هایی که در اختیار دارد حتی رئیس جمهور سایه است.»؛ «امور اصلی کشور توسط وی مدیریت می‌شود؛ بقیه کاندیداها این توانمندی و اشراف را ندارند و باید مدتی مشغول کار شوند تا به این توانمندی جلیلی برسند.»؛ «مزیت ایشان نسبت به دیگر افرادی که قبلاً در این شورا بوده ‏اند این است که هم اکنون در این شورا مسئولیت دارد و در جریان مسائل روز کشور هست.‏»

علی ایحال اظهارات نزدیکان و حامیان دکتر جلیلی از جمله معاون او، آقای باقری حاکی از آن است که ایشان در شش ساله اخیر در شورای عالی امنیت ملی، در حکم «رییس جمهور سایه» «امور اصلی کشور را مدیریت کرده است» و با اختیارات و امکانات گسترده برای رصد مشکلات، کارشناسی، تصمیم سازی و هماهنگی برای اجرا در ساختار اداری جمهوری اسلامی ایران انجام وظیفه کرده است و به همین سبب بر مشکلات جاری کشور اشراف دارد. بر این اساس با ملاحظه عدم کارآمدی و توفیق دولت نهم و دهم در بخش بزرگی از وظایف و مسؤولیت های خود می توان نتیجه گرفت:

جلیلی با احمدی نژاد همسو و هماهنگ بوده و  برکنار نشدنش ـ علیرغم وجود زمینه های متعدد  برای اعتراض و ابراز عقیده ـ به همین علت می باشد. بدیهی است که اگر چنین هماهنگی عمیقی وجود نداشت و کمترین  اعتراضی نسبت به گوشه ای از سیاست های احمدی نژاد و یا اشخاص وابسته به جریان انحرافی یا ایجاد حاشیه امن قضایی رییس جمهور برای تخلفات اصحاب خود می شد، به گواه سابقه برخورد رییس جمهور با مقامات دارای دیدگاه مستقل، امروز نباید جلیلی و باقری در پست خود می بودند. بر این اساس توجه به رابطه موجود بین آقای جلیلی و دولت فعلی و پذیرش جلیلی در حد «رییس جمهور سایه» از سوی احمدی نژاد، نشانه آن است که ادعای باقری مبنی بر این که «انتساب‌ جلیلی ‌به‌ دولت ‌اساساً موضوعیت ندارد»، اساساً موضوعیت ندارد!

به طور خلاصه در حاشیه بودن شورای امنیت ملی و نامشخص بودن نقش و تأثیر آن را در روند حوادث و بحران های کشور می توان با خصوصیات فردی و نیز سطح توانمندی جلیلی مرتبط دانست؛[۴] به استثنای بحث هسته ای که پایداری و تحول در مواضع آن نسبت به دوره های قبل، متأثر از اراده و اداره مستقیم رهبری است[۵]  ـ که دفاع از این حق هم با پرداخت حداکثر هزینه همراه بوده ـ در دیگر موارد سیاست های مهم امنیت ملی در حوزه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی چرخش و تغییر جهت محسوس یا نامحسوسی بین سه دوره ظاهرآً معارض سازندگی، اصلاحات و عدالت محور دیده نمی شود! تداوم سیاست های اقتصادی لیبرالی، پذیرش دانشجوی پولی، اشتیاق رابطه با مصر و آمریکا و بسیاری از موارد قابل اشاره دیگر این ادعا را تایید می کند.

حامیان دکتر جلیلی در شرح توانمندی مدیریتی و سوابق موفق اجرایی ایشان چنین اعتقاد دارند:

«برخورداری از شبکه کارکنان و همکاران دولت های نهم و دهم و حوزه های وزارت خارجه و کارشناسان راهبردی دبیرخانه شورای عالی امنیّت ملّی و شبکه عظیم دانشگاهیان و حوزویان در سراسر کشور، سرمایه و ذخیره ارزشمندی است که به ایشان  شناخت و توانمندی لازم برای فعّال سازی این ظرفیّت گسترده  در مدیریّت کشور را داده است. با ورود به حوزه امنیّت ملّی امروز در رده دیده بان ارشد نظام در طیّ فرآیند حل مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیّتی نظام، با قابلیّت و توانایی مسئولین رده یک کشور در سطح وزراء، معاونین و حتی مدیران کل و کارشناسان ارشد آشنا شده است و علاوه بر آن که ظرفیت های دو قوّه دیگر قضائیّه و مجلس شورای اسلامی نیز در همین رده مورد شناسایی و تعامل قرار گرفته اند. به عبارت دیگر شاید بتوان ادّعا نمود، در زمینه شناخت توانمندی های مغزافزارانه و انسانی کشور، ایشان در حوزه ملّی و بین المللی نظام منحصر به فرد می باشند. این مزیّت برای  دکتر جلیلی بوده است که بتواند به طور  شبانه روزی در شش سال گذشته بر مسائل کشور در حوزه های اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیّتی اشراف پیدا نمایند و راه حل ارائه نمایند.»

بر این اساس باید توجه داشت که جناب دکتر جلیلی در دوران شش ساله خدمت خود در بالاترین مقامی که از سوی معاون او به «رییس جمهور سایه» تعبیر شده است، و با شبکه همکاران و کارشناسان مذکور و شناخت و توانمندی مورد اشاره، اگر خلاقیت، ابتکار و برنامه ای برای تمشیت امور و مهار بحران ها داشته، بی تردید برای دفع تهدیدات علیه امنیت ملی به کار بسته که امروز نتایج آن اقدامات برای مردم قابل مشاهده است. چنانچه مردم از وضعیت فعلی و عملکرد دولت رضایت دارند، که مقصود حاصل است و چنانچه واقعیت میدانی جامعه خلاف این است، ایشان باید در تأثیر مستقیم خود و یارانش در عدم توانایی مدیریت بخش زیادی از بحران های اقتصادی و اجتماعی تأمل کند. مضافاً این که آقای جلیلی از تیم همین دولت فعلی است و ضمن اطلاع و درگیر بودن مستقیم با تمام مشکلات و مصائب جاری و آزاد شدن ظرفیت های وی در سطح مدیریت عالی کشور، سطح اثرگذاری و توفیقاتش محدود و مشهود است.

نکته مهم دیگر این که ناپختگی سیاسی و امنیتی گروه دوستان و تیم تبلیغاتی آقای جلیلی در انتخاب شعار خطرناک انتخاباتی ایشان متجلی شده است؛ زیرا این گروه تلاش وافر دارند که با تولید «دو قطبی سازش ـ مقاومت» و مصادره مفهوم ارزشی مقاومت، تمامی نامزدهای ریاست جمهوری را که از چهره های خدوم و برجسته نظام می باشند، با برچسب «گفتمان سازش» از عرصه چشم و دل مردم دور و فقط فرد منتخب خود را شاخص و نماینده «گفتمان مقاومت» معرفی کنند که این عمل جفا به رجال سیاسی و مذهبی نظام اسلامی ایران و از ناشایسته ترین رفتارها در اخلاق تبلیغات انتخاباتی است. چنین شعاری در ذات خود حاوی افترا و اهانت مستقیم به دیگر نامزدها و در تناقض با اصول رقابت اخلاقی  است که در نصایح مکرر رهبری معظم انقلاب بر آن تاکید می شود. مضافاً این که اگر همای انتخاب مردم ایران بر فرد دیگری قرار بگیرد، انتخاب این ملت مقاوم نیز پیشاپیش مورد قضاوت قرار گرفته و محکوم به تحمل برچسب سازش است!

در این مقاله تعمداً، بحث به نقد عملکرد آقای جلیلی در جایگاه دبیری شورای عالی امنیت ملی محدود و از طرح نوع و ابعاد خطری که در قالب یک گفتمان مشروع خود را پشت سر آقای جلیلی مخفی کرده و دوستان در آینده ای نه چندان دور به ماهیت آن پی خواهند برد؛ به دلایل متعدد اجتناب شده است. جریانی که خطر آن از جریان انحرافی فعلی کمتر نخواهد بود. علی ایحال نگارنده که خود به مقام ایمانی و شخصیت والا و وارسته آقای جلیلی معترف است، داعیه ای جز این ندارد که خیر و صلاح آینده کشور در این است که از سوق دادن فضای انتخابات به حمایت و مخالفت بدون منطق و مطالعه کافی و حجت شرعی از افراد عبور کنیم و نگذاریم تراژدی انتخاب احمدی نژاد که با اغماض و توجیه خطاها و بزرگنمایی نقاط قوت اتفاق افتاد، تکرار و مردم و مملکت مجدداً دچار خسران شود که همه در گناه چنین اشتباهی سهیم خواهیم بود.

با اذعان به بسیاری از  دستاوردهای مثبت هشت سال اخیر، متاسفانه برآیند عملکرد احمدی نژاد و همکاران او در اداره امور کشور، در کام مردم شیرینی ندارد. امروز برای نجات کشور از آسیب های این دوران، بیش از هر زمان دیگر ضرورت و نیاز به یک تغییر در عرصه قوه اجرایی احساس می شود که تحقق آن از آقای جلیلی که از راس هرم همین سیستم به میدان انتخابات آمده است، قابل انتظار نیستبدیهی است مطالبه چنین تغییری، هرگز به معنای فاصله گرفتن از آرمان ها و خروج از گفتمان امام و انقلاب اسلامی و مقاومت نبوده و فقط در عرصه به کارگیری نیروهای جدید، افزایش بهره وری از امکانات و فرصت ها و آزادسازی ظرفیت هایی که خود آقای جلیلی به آن باور دارند، و نوآوری در راهکارها و روش های اجرایی است.

احساسی و غیرعقلانی کردن فضای تبلیغات انتخاباتی، قدرت تفکر را سلب می کند؛ جریان تعمق را فلج می سازد؛ و سبب رشد تعصب می شود. بسیاری به لحاظ واکنش های احتمالی بعضی حامیان بداخلاق آقای جلیلی، این جانب را از انتشار این تحلیل دلسوزانه نهی کردند؛ لکن نگارنده اطمینان دارد که دوستانی که با رویکرد و نتایج این بررسی موافق نیستند، با رعایت اصول اخلاقی، دلایل و تحلیل های منطقی خود را ارائه می کنند.

والسلام علی من اتبع الهدی

 


[۱] باقری درباره سخنان جلیلی که درباره آزاد سازی ظرفیت و تبدیل فرصت سخنانی مطرح کرده بود، اظهار داشت: دولت مجری نیست و بسترساز است. به عنوان مثال جشنواره فیلم عمار چند سالی است که به راه افتاده است. تعدادی جوان دور هم جمع شده‌اند و فراخوانی داده‌اند که هر کس می‌تواند با این نگاه فیلم تولید کند، بیاید. این اقدام بستر را فراهم کرد تا استعدادها بروز پیدا کند در صورتی که قبلا چنین چیزی وجود نداشت.(باقری ۱۰/۳/۱۳۹۲)

[۲]«حوادث اخیر مشابه کودتای ۲۸ مردادبود.» (روزنامه وطن امروز ۱۶/۹/۱۳۸۸)

[۳] مقام معظم رهبری ۱۴/۳/۱۳۹۲ حرم مطهر امام خمینی(ره)

[۴]  مفهوم مدیریت اقناعی از دیدگاه همکاران دبیرخانه: «در دبیرخانه رویکردی که آقای دکترجلیلی اتخاذ کرده این بوده که دستگاه تخصصی مربوط، محور کار است. یعنی همیشه سعی کرده بصورت مشورتی و مشارکتی، اما با محوریت خود دستگاه مربوط بحث جمع بشود. یعنی اگر خود دستگاه تخصصی مربوطه یک بحث را خیلی جدی ورود نکرده، آقای دکتر جلیلی نمی­آید این را تحمیل کند.»

[۵] به جز مورد بیانیه تهران که ظاهراً نقل هم شد که معظم له ناراضی بوده اند و سیاق مطالبه بعدی از دانشجویان نیز چنین قرینه ای را تایید می کند.

منبع: قسط آنلاین

:::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

31 - = 27