۱۲:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۹ بازنشر اظهارات دانشجویان شاکی ار نیروی انتظامی در دادگاه:

حمله به کوی دانشگاه ۷۸ به روایت شاکیان پرونده

دکتر کوهی، مدیر کل وقت کوی دانشگاه تهران: برای جلوگیری از تحریک دانشجویان با سردار میراحمدی که با لباس شخصی در محل حاضر بود صحبت کردم و او را به خدا، امام حسین و جان بچه هایش سوگند دادم که آنجا را ترک کند و از او خواستم به من 5 دقیقه مهلت دهد تا دانشجویان را به خوابگاه هایشان برگردانم. ولی او بیمار بود و با روحیه ای عصبی خواسته مرا رد کرد .

http://mobareze.ir - 18 tir«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): صدمات مادی و معنوی وقایع کوی دانشگاه تهران در تیرماه ۱۳۷۸ بر پیکر دانشگاه و نظام هرچه قدر که بود، با گذشت یک سال از آن وقایع و صدور احکام تبرئه برای متهمان آن، دوچندان شد.

رسیدگی به اتهامات این متهمان که از بهمن ماه سال ۷۸ آغاز شد، در خردادماه ۷۹ پس از ۱۵ جلسه رسیدگی خاتمه یافت و حکم آن سه روز پس از سالگرد واقعه ی کوی دانشگاه صادر شد که نهایتا شعبه هفتم دادگاه نظامی یک تهران، حکم برائت فرهاد نظری سرپرست سابق نیروی انتظامی تهران بزرگ را اعلام و تنها دو سرباز وظیفه را محکوم کرد.

آنچه در ادامه می آید؛ بخشی از اظهارات دانشجویان شاکی در دادگاه برگزار شده در روزهای دهم و چهاردهم اسفند ۱۳۷۸ به نقل از ماهنامه «پیام امروز» (شماره ۳۸، نوروز ۱۳۷۹) است:

  1. رامین کریمی، دانشجوی سال آخر حقوق: به علت آسیب هایی که در جنگ دیده ام شب ها قرص می خورم. شب ۱۸ تیر بی خبر از همه جا خوابیده بودم. ساعت ۷ صبح در به شدت باز شد و چند نفر از افراد نیروی انتظامی باتوم به دست وارد
    شدند و مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند. در بیرون از اتاق تعدادی از همین افراد تونلی تشکیل داده بودند و دانشجویان را وادار به گذشتن از این تونل می کردند. برخی با خزیدن و برخی بصورت نشسته از این تونل عبور می کردند. خون از سر و رویم جاری بود اما باز مرا کتک می زدند. بعد هم با گفتن “یا حسین این را از ما بپذیر” مرا از طبقه سوم به پائین پرتاب کردند که در اثر آن چند نقطه از دست و پایم شکست.
  2. http://mobareze.ir - 18 tirمحسن جمالی، دانشجوی سال آخر پزشکی که چشمش را در اثر شلیک مستقیم گلوله اشک آور از دست داد: گلوله گاز را همیشه به بالا شلیک می کنند. اما آنها به عمد و بطور مستقیم به سمت من شلیک کردند.
  3. سعید کرد: ۸ ضربه با باتوم به پشت و سه ضربه هم به پشتم زدند. وقتی بر زمین افتادم یک مامور پاقویش را باز کرد و دو ضربه به دست چپم و یک ضربه هم به پشتم زد.
  4. جعفر میکائیلی: بر اثر اصابت گلوله به زانو، زانویم دیگر خم نمی شود.
  5. نوید مقرب: پس از دستگیری ما را به نقطه ای نامعلوم بردند و خواستند متنی را نخوانده امضا کنیم. در اخبار گاهی دیده ام یک سرباز اسرائیلی از پشت میله ها دست یک جوان فلسطینی را می شکند. در ماجرای کوی با چشمان خودم دیدم که ماموران با میلگرد در دو متری آقا میراحمدی (جانشین فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ) دست یک دانشجو را با همین شیوه شکستند.
  6. رزاقی، دانشجویی که شب حادثه در کوی میهمان بوده: مهاجمان با الفاظ رکیک و پس از شکستن در وارد اتاق شده و ما را به باد کتک گرفتند.
  7. علیرضا زمانی، عضو بسیج دانشجویی: در آن شب به حدی نیرو اعم از شخصی و نظامی آمده بود که فکر کردم آخر الزمان شده است. برای هر اتاق ۴ نفر سازماندهی شده بودند.
  8. رضا نظری ارشد: با کابل و میلگرد آنقدر مرا زدند که بی رمق بر زمین افتادم. رامین نظری که لباس شخصی بر تن داشت با کلت ضربات شدیدی بر سرم می زد… بعد مرا سوار ماشین کردند و مرتب کلتی را که خزانه آن خالی بود بر شقیقه ام می گذاشت و ماشه را می چکاند و در همان حال می پرسید آقای خاتمی کجاست که به تو کمک کند؟ http://mobareze.ir - 18 tir
  9. حسین عابدپور: نیروهای مهاجم تونل وحشت ساخته بودند که او تا آنروز فقط وصف آن را در خاطرات اسرا شنیده بود.
  10. محسن میرشفیعی: از کودکی در گوشمان خواندند که ساواکی ها با لباس رعیت و چوپان به فیضیه قم حمله کردند. اما نیروی انتظامی با لباس فرم به خوابگاه دانشجویان حمله کردند. این چند سرباز را آورده اید اینجا محاکمه کنید در حالیکه عمق فاجعه خیلی بیشتر از این حرفهاست.
  11. دکتر کوهی، مدیر کل وقت کوی دانشگاه تهران: برای جلوگیری از تحریک دانشجویان با سردار میراحمدی که با لباس شخصی در محل حاضر بود صحبت کردم و او را به خدا، امام حسین و جان بچه هایش سوگند دادم که آنجا را ترک کند و از او خواستم به من ۵ دقیقه مهلت دهد تا دانشجویان را به خوابگاه هایشان برگردانم. ولی او بیمار بود و با روحیه ای عصبی خواسته مرا رد کرد هرچه قسم دادم دستور حمله ندهد توجهی نکرد و دستور حمله داد و این حادثه بوجود آمد.
    اگر میراحمدی ۵ دقیقه دیرتر آمده بود حادثه کوی بوجود نمی آمد. وقتی میراحمدی آمد تمام راه پیمایی ها پایان یافته بود و کلانتری یوسف آباد با برخورد خوب خود دانشجویان را به داخل بازگردانده بود. اعتقاد من این است که نطفه فاجعه توسط میراحمدی بسته شد و حتما دادستان محترم مصلحت ندانستند که ایشان جزو متهمان پرونده در دادگاه حضور داشته باشند.

البته ناگفته نماند که این پرونده بیش از ۴۰۰ شاکی داشت که تنها ۱۸تن از شاکیان به دلیل در دست داشتن گواهی پزشکی قانونی اجازه حضور در دادگاه را داشتند.

:::

 

۲ دیدگاه

  1. یاور انقلاب :

    کشور تغییر شگفتی کرده.
    با حاکمیت تمام عیار هشت ساله مدعیان اصولگرائی و عملکرد منفی و زیر صفر آنها در زمینه مادی و علی الخصوص معنوی و افراط در دروغ ، دیگر کشور و جوانان اشتباهات گذشته را تکرار نخواهند نمود و امکان هم ندارد جائی برای جولان لباس شخصی ها وجود داشته باشد زیرا :
    سکوت کفن پوشان در هشت سال گذشته و چشم بستن بر انحرافات گوناگون دولت اصولگرا ، جو حاکم در جامعه به گونه ای است که اگر این جماعت در خواب هم به خیابان رفته باشند ، با چک و چانه شکسته از خواب بیدار خواهند شد چه رسد به اینکه در روز روشن بخواهند شکری تناول کنند .

  2. خط امامی :

    یک کلمه فقط میتوانم بگویم.متاسفم متاسفم.

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

85 + = 92