پیدا و پنهان های سیاست ورزی دیپلمات در آستانه ی کابینه
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): سعید جعفری در تازه تری مطلب خود نوشت: آقای دیپلمات حدود نیم قرن پیش در تهران دیده به جهان گشود. خواندن و نوشتن را در دبستان علوی آموخت. مجموعهای آموزشی که ورود به آن به راحتی امکانپذیر نیست و تنها دانش آموزان نخبه و توانمند اجازه ورود به [...]
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):
سعید جعفری در تازه تری مطلب خود نوشت:
آقای دیپلمات حدود نیم قرن پیش در تهران دیده به جهان گشود. خواندن و نوشتن را در دبستان علوی آموخت. مجموعهای آموزشی که ورود به آن به راحتی امکانپذیر نیست و تنها دانش آموزان نخبه و توانمند اجازه ورود به آنرا پیدا میکنند. جستاری در خروجی این مجموعه هم، موید این مطلب است که فارغالتحصیلان دبستان و دبیرستان علوی جملگی به نخبگانی تاثیرگذار در ساختار کشور مبدل گشتهاند. یکی از نخستین اعضای سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد، تحصیلاتش را در سال ۱۳۵۵ در ایران و در دبیرستان علوی به اتمام رساند. او پس از آن همچون بسیاری دیگر از نخبگان علمی آنزمان راهی ایالات متحده شد و در دانشگاه کلمبیا به ادامه تحصیل مشغول شد. وقوع انقلاب اسلامی در ایران، زندگی دانشجوی جوان و نخبه تهرانی مقیم سانفرانسیسکو را دستخوش تغییراتی جدی نمود.
پیروزی انقلاب و سرنوشتی که متفاوت رقم خورد
نامش محمد جواد ظریف است، مردی با چشمانی مصمم و قامتی افراشته، دیپلماتی که لبخند، مهمان همیشگی لبهایش است و چهرهاش غرق در تفکر. رسانههای رادیکال اصولگرا او را یکی از سرشاخههای حلقه نیویورکیها خواندهاند. حلقهای که به زعم آنها پاتوقشان آمریکای شمالی است.
آقای دیپلمات برای ادامه تحصیل، رشته روابط بینالملل را انتخاب میکند و در آمریکا مشغول فراگیری آکادمیک موازنه قوا، لیبرالیسم و نظریات قدرت میگردد. وقوع انقلاب اسلامی و تغییر تیم دیپلماتیک کنسولگری ایران در سازمان ملل، باعث میشود تا این مرد جوان به عنوان مشاور سرکنسولگری ایران در سانفرانسیسکو، مشغول فعالیت گردد. او خاطرات جالبی از نخستین روزهای استقرار تیم جمهوری اسلامی در سازمان ملل دارد. ظریف روایت میکند: «اعضای سابق مقیم در سرکنسولگری ایران در سازمان ملل، نه تنها ما را در پیگیری امور راهنمایی نمیکردند که حتی ما را به سخره میگرفتند و معتقد بودند عمر جمهوری اسلامی و ما چندان طولانی نخواهد بود». وی همچنین میافزاید: «ما وقتی برای چاپ سربرگ با آرم و نام جمهوری اسلامی اقدام میکردیم، سربرگها را در تیراژی پایین برای ما چاپ میکردند و گمان غالب آن بود که ما نمیتوانیم در میان مدت به فعالیت خود ادامه دهیم»
محمد جواد ظریف، در سال ۱۳۶۱، به عنوان مشاور سیاسی، رایزن، کاردار نمایندگی در سازمان ملل در نیویورک به فعالیت خود ادامه میدهد. او به مدت ۶ سال در این پست باقی میماند. وی در این مدت دومین فوق لیسانس خود را هم در رشته مطالعات بینالملل از دانشگاه دنور دریافت میکند. او همچنین پس از آن موفق میشود از تز دکترای خود هم دفاع کند و با نمره ممتاز از دانشگاه دنور فارغالتحصیل شود.
تئوریک و عینی چگونه ظریف؛ ظریف شد
ظریف پس از آن مدتی به تهران باز میگردد و به عنوان مشاور وزیر امور خارجه مشغول فعالیت میشود. آقای دیپلمات بعد از اندک زمانی دوباره راهی نیویورک شده و در مقام ِسفیر و معاون نماینده دایم نمایندگی ایران در سازمان ملل به انجام وظیفه میپردازد.
محمد جواد ظریف یکی از معدود دیپلماتهایی است که هم از ابتدا به صورت تئوریک و آکادمیک در یکی از بهترین دانشگاههای دنیا به کسب علم و تحصیل پرداخته و هم از آغاز با ورود به وزارت خارجه و ایفای نقش جدی در نمایندگی ایران در سازمان ملل، به صورت عملی با مباحث دیپلماتیک و سیاست خارجی کارآزموده شده است.
این دیپلمات کارکشته که کارنامهاش مملو از تجربیات موفق در پروندههای گوناگون سیاست خارجی جمهوری اسلامی است، تهمتهای هجو و بیمحتوا بسیار شنیده است.
آقای دیپلمات، در سال ۱۳۸۱ و پس از یک دوره ده ساله که عهده دار معاونت حقوقی وزارت امور خارجه بود، از طرف کمال خرازی، به عنوان سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد منصوب میگردد و بازگشتی دوباره به نیویورک دارد. مطالعه اسناد حقوقی و سیاسی وزارت خارجه، حاکی از آن است که موفقترین دوران نمایندگی ایران در سازمان ملل در بازه زمانی که محمد جواد ظریف بر سفارت ایران در سازمان ملل تکیه زده، رقم خورده است. ظریف در این دوره به عنوان یکی از یاران دکتر حسن روحانی در مناقشه هستهای نقش ویژهای ایفا کرده و در عدم ارسال پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل تاثیربسیاری دارد.
شنیده های یک دیپلمات
او، ضمن بر شمردن ویژگیهای یک دیپلمات موفق، به ذکر خاطرهای از دوران حضورش در سازمان ملل میپردازد: «خاطرم هست، در بحبوحهای که تازه مسئله هستهای ایران در مجامع بینالمللی جدی شده بود، بنا بود جلسهای در شورای حکام سازمان ملل در رابطه با موضوع ایران تشکیل گردد؛ عموم گمانهزنیها حاکی از آن بود که موضوع ایران در گزارش پایانی به عنوان کشوری که به تعهداتش در قبال موضوع هستهای عمل نکردهاست، خواهد آمد، من پیش از ترک تهران، در جلسهای خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و محور اتفاقات را خدمت ایشان توضیح دادم، در آن جلسه من به ایشان قول دادم که نمیگذارم جلسه به نتیجه برسد و خروجی جلسه علیه ایران نخواهد بود. پس از ترک ایران و آغاز جلسه شورای حکام، من در آن جلسه با طرح مسائلی کاملا بیربط، محور بحث جلسه را بهکلی تغییر دادم و نگذاشتم آمریکاییها به نتیجه مطلوبشان برسند. خاطرم هست در آن جلسه هرچه نماینده آمریکا سعی کرد سایر کشورها را از نیت اصلی من آگاه سازد موفق نشد و فضا به سمتی سوق پیدا کرد که جلسه بدون حصول نتیجهای (که بنا بود نتیجه اصلی علیه جمهوری اسلامی باشد) به پایان رسید.
محمد جواد ظریف پس از پایان کار دولت آقای خاتمی هم تا سال ۸۶ در سمت خود باقی ماند اما آنگونه که خود ذکر میکند، به علت اینکه از طرف تهران چندان مورد علاقه دولت آقای احمدی نژاد نبوده، در سازمان ملل هم تاثیرگذاری چندانی نداشته است. ظریف میافزاید: «وقتی شما از طرف دولتت مقبول و مورد حمایت نباشی، طبیعی است که در سازمان بینالمللی که در آن مشغول هستی هم ارج و قرب چندانی نداشته باشی»
این دیپلمات باتجربه و کارکشته جمهوری اسلامی همچنین در رابطه با مدیریت محمود احمدی نژاد در قبال مسئله هستهای، سخنان شنیدنی بسیار دارد. ظریف روایت میکند: «روز قبلی که نخستین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران صادر شود، بارها از نیویورک با آقایان صحبت کردم و گفتم، با توجه به تجربه چندین و چند سالهام، بطور قطع میگویم، فضایی که در سازمان ملل و شورای امنیت وجود دارد، فضای صدور قطعنامه علیه جمهوری اسلامی است. یکی از آقایان با یقین میگفت با روسیه هماهنگ شده است و آنها قول مساعد دادهاند که اگر آمریکا قطعنامهای ارائه کند، ما آنرا وتو خواهیم کرد، خدمت ایشان گفتم من با توجه به تجربهام، اطمینان دارم، فرمانی که روسها در پیش گرفتهاند، فرمان وتو نیست و آنها به قطعنامه علیه ایران رای خواهند داد، اما متاسفانه گوش شنوایی نبود و پیشبینیهای من درست از آب درآمد.»
بازنشسته ای که باز می آید
آقای دیپلمات در اثر تمام آن نامهربانیها، در سال ۱۳۸۹، خود را از از وزارت خارجه بازنشت کرد و دوباره به عرصه تدریس و دانشگاه بازگشت. او مدتی بعد هم از طرف دکتر جاسبی، به عنوان معاون بینالملل دانشگاه آزاد اسلامی مشغول فعالیت گردید.
طنز تلخ ماجرا، اما فرصت سوزیهای بی پایان ماست. جایی که روندهای جاری کار را به جایی میرساند که یکی از توانمندترین و با تجربهترین دیپلماتهای جمهوری اسلامی، در اقدامی خودخواسته، مهر بازنشستگی بر سینه خود میزند و کشور را از خدمات ارزشمندش محروم میسازد.
“ظریف” البته نخستین فردی نیست که در هشت ساله اخیر زین ناملایمتها دیده. در سالیان اخیر، فضای رسانهای کشور روند های مطلوبی طی نکرده و گاه و بیگاه مدیران طرازاول و کارکشته ای که از سرمایه های انسانی و بی بدیل کشور بوده اند آماج نا مهربانی ها و درشت گویی ها شده اند. بد اخلاقی هایی که با بزرگ منشی و خویشتن داری آنان پاسخی جز سکوت نیافته و محمد جواد ظریف نیز همین رویه را در پیش گرفت و پاسخی به تندگویی های ناموزون نا اخلاق مداران نداد.
اما امروز که لبخند به ملت ایران سلامی دوباره رو کرده است و مردی از سرزمین اعتدال و میانهروی سکان اجرایی کشور را به دست گرفته است، امیدهای بسیاری در میان کارشناسان و اساتید حوزه سیاست خارجی کشور نقش بسته است تا آقای دیپلمات دوباره با صحنه خدمت آشتی کند و با لبخندهای همیشگیاش این بار مقتدر تر از همیشه و در راس این هرم سکان هدایت دستگاه دیپلماسی کشور را در دست بگیرد.
منبع: پایگاه خبری تحلیلی خرداد
:::