جنبش دانشجویی منهای کابینه!
تمام حرف این است که جنبش دانشجویی باید دانشجویی باشد، باید اصولگرا نباشد، باید اصلاحطلب نباشد، باید پایداری نباشد، باید مشارکتی نباشد… نکند اتفاقات ناخوشایند تیر ۷۸ که نتیجه رفتار طبرزدیها بود و مشکلاتی که طیف مجعول علامه درنتیجه وابستگی به اصلاحطلبان رقم زد این روزها به علت وابستگی برخی تشکلها به برخی جریانات اصولگرا تکرار شود. جنبش دانشجویی این روزها به شدت نیاز دارد که واقعا مستقل باشد و نه فقط در کلام…
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) - مسعود ولی زاده (دبیر شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد)
روزهای قبل انتخابات: طبق آخرین نظرسنجیها قالیباف با حدود ۲۰درصد آرا در صدر کاندیداها قرار دارد و هریک از آقایان جلیلی، روحانی، ولایتی و رضایی نزدیک به ۱۰ درصد آراء را به خود اختصاص داده اند…
در پایان شمارش آراء: آقای دکتر روحانی با ۵۰٫۷ درصد آرا در مرحله اول انتخابات به عنوان رئیس جمهور منتخب ملت انتخاب شدند…
و این رویداد دور از انتظار بود که آغازی شد بر اتفاقاتی که هرچه از آن میگذرد چهره جنبش دانشجویی را کدرتر میکند. کمتر کسی پیش از انتخابات گمان میبرد که یکی از نمایندگان جریان اصلاحطلب در انتخابات اخیر گوی سبقت را برباید از دیگر رقبا و کسانی چون نگارنده که رایشان فرد دیگری جز دکتر روحانی بود بسیار امید داشتند بر کسب کرسی ریاست جمهوری توسط نامزد مقبولشان که اصولگرا هم بود، اما خواست و اراده ی ملت همیشه فهیم و بابصیرتمان بر آن بود تا گفتمان اعتدال را برگزینند و کلید حل مشکلات را در دستان نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان ببینند و تدبیر و امید ایشان را ترجیح دهند بر دیگران. در پی این تصمیم ملت حماسه سیاسی بینظیری رقم خورد و زیور ناب مردمسالاری دینی دیگربار به رخ بدخواهان کشیده شد و دهان بسیاری یاوه گویان بسته شد. این فعال دانشجویی (مانند بسیاری از همسنگرانم) نیز چون اعتقاد تام و تمام به نظام جمهوری اسلامی داشته و به مردم سالاریش اعتماد کامل داشتم سر تعظیم دربرابر خواست ملت فرود آورده کمر بستم بر آماده سازی خود جهت نقد تند دلسوزانه، ریزبینی و رصد تک تک فعالیتهای دولت وحمایتهای به جایی اگر در جایی نیاز است. اما… اما این روزها چیزهایی میبینم و میشنوم و میخوانم که بسیار دردآور است برایم و احساس میکنم چیزی بیشتر از یک جسد نیمه جان از هویت اصیل جنبش دانشجویی نمانده است و دوستان دانشجونمایی مصرانه درحال تلاش برای بریدن سر این هویت اصیلند.
کینه! چیزی که موج میزند این روزها در سخنان بعضی فعالین دانشجویی… کاه کوه میشود این روزها، یک کلاغ چهل میشود این روزها و صدای دندان قروچه ی خشم بعضی، بدجور گوش آزاداندیشیمان را می آزارد. نقدهای ما به فراجناحی نبودن کابینه پیشنهادی بماند، به تغییر معنای ۱۰۰ روز در کلام رئیس جمهور منتخب بماند و بماند بسیاری حرفها که اگر عمری باقی بود بیان خواهد شد… اما انگار برخی به دنبال مچگیری و کینه توزیند و صدافسوس که این کینه توزیها حتی با مواضع شفاف رهبری نیز پایان نمییابد و اینجاست که میفهمیم برخی ولایتمدارند و فریاد ولایت هم میزنند اما فقط فریاد ولایت میزنند و ولی را درعمل تا آنجایی میخواهند که به نفعشان باشد…
دانشجو: “لطفا اعتدال را تعریف کنید.”
رهبری: “خود رئیس جمهور که این اعتدال را مطرح کردند، خودشان حتما این اعتدال را تعریف خواهند کرد.”
دانشجو: ” ما به شدت برخورد میکنیم!!!!”
رهبری: “من منظور این شدتی که بیان شد را نمیدانم…”
و بسیاری موارد دیگر… اما انگار بسیاری نمیخواهند بفهمند که مقام معظم رهبری فقط رهبر دوستداران جبهه محترم پایداری نیستند و همواره تمام سلیقه ها را درنظر داشتهاند. انگار نمیخواهند بفهمند که دکتر روحانی انتخاب همان مردم بصیریند که امام (ره) آنها را ولی نعمتمان خواندند، حال چه شده است که برخی انتخاب و تشخیص ولی نعمتشان را نه از سر گفتمان که انتخابی معیشتی میدانند؟ چه شده است که فکر کرده اند که فقط اینان میفهمند و مردمان ملت رعیت هایی هستند که فهم و تحلیل ندارند؟ چه شده است که این مردم را فقط تا پای صندوق رای برای خلق حماسه سیاسی قبول دارند و فقط کاغذهای رای ملت را میپذیرند و به آن افتخار میکنند ولی آن چیزی که در کاغذها نوشته شده است را برنمیتابند؟ قطعا و یقینا جزء جدایی ناپذیر تشکلهای دانشجویی نقد است و تشکلی که بدون توجه به جناح بندی های سیاسی نقد نکند؛ تشکل نیست که تعفن است اما… اما نقد باید با چشمانی باز و جستجوگر که به دنبال اصلاح است انجام شود نه با چشمانی که از اوج عصبانیت به هم فشرده شده اند. این حرفها بیشتر بوی تخریب میدهند تا نقد، رنگ کینه توزی دارند تا خیرخواهی. شنیده میشود که این دولت با شکننده ترین رای در تاریخ روی کار آمده است اما یادمان رفته است انگار که انتخابات در دوره نهم به دور دوم کشیده شد و انتخابات اخیر در دوره اول به نتیجه رسید. و چه جالب است که به ناگه دکتر احمدی نژاد بزرگمردی بیمثال میشود و یادمان می آید که چه خدمتها کرده است! دم میزنیم از فضای باز رسانه ها در دولت قبل! دفاع میکنیم از فضای حاکم بر دانشگاه ها! ولی انگار قرار نیست یادمان بیاید که چه کسانی جریان انحرافی را آنقدر باد کردند که ترکید و ترکشهایش دامن همه ملت از جمله خود اصولگرایان را گرفت.
تمام حرف این است که جنبش دانشجویی باید دانشجویی باشد، باید اصولگرا نباشد، باید اصلاحطلب نباشد، باید پایداری نباشد، باید مشارکتی نباشد… نکند اتفاقات ناخوشایند تیر ۷۸ که نتیجه رفتار طبرزدیها بود و مشکلاتی که طیف مجعول علامه درنتیجه وابستگی به اصلاحطلبان رقم زد این روزها به علت وابستگی برخی تشکلها به برخی جریانات اصولگرا تکرار شود. جنبش دانشجویی این روزها به شدت نیاز دارد که واقعا مستقل باشد و نه فقط در کلام…
منبع: دانشجویان پیرو خط امام دانشگاه فردوسی (ره)
:::