اعتدال در عمل و اجرا
این جماعت به نوعی بیتجربه درد انقلاب و رنج دفاع مقدس و دشواریهای مدیریتی را نکشیدهاند و به سرعت بر مال، جان، آبرو و حیثیت ملت و کشور مسلط شده، با انسانها آن کردند که اشاره شد و با بیتالمال و اموال عمومی مانند گوشت قربانی و میراث بادآورده کلان چنان برخورد کردند که فریاد حامیان و دوستان آنها برآمد و با وجهه و اعتبار کشور و ملت در جهان معاطر بهگونهای حیثیت و آبروی انقلاب و نظام مردم را در سطح بینالملل و میان دولتها و ملتها کاملا خدشهدار کردند و از همه مهمتر با اعتقادات دینی و باورهای...
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) - حجت الاسلام رسول منتجبنیا
با توجه به رای قاطع مردم ایران در ۲۴ خرداد ۹۲ به شعار و برنامه اعتدالگرایی و انتخاب نامزدی اعتدال گرا ازمیان شش نامزد با شعارها و برنامههای متفاوت و با عنایت به رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به ۱۵ نفر از وزرای پیشنهادی رییسجمهوری و آغاز به کار وزرا در روز شنبه ۲۶ مرداد، اینجانب به عنوان فردی که در تمامی مراحل قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و درباره همه دورههای مجلس شورای اسلامی که خود سه دوره عضو آن بودهام و نیز دولتهای گوناگون که غالبا از آنها حمایت کردهام و بهخصوص در انتخابات دوره یازدهم ریاستجمهوری از حامیان و همراهان آقای حسن روحانی بوده و هماکنون نیز خود را موظف به پشتیبانی کامل از او و کابینهاش میدانم، به منظور تنویر افکار عمومی و با توجه و امعان نظر رییسجمهوری و وزرا و سایر مسئولان اجرایی بلکه تمامی مسئولان در قوه مقننه و قضاییه، نهادهای انقلابی و سازمانهای زیرمجموعه نهاد رهبری، مطالبی را طی چند یادداشت متذکر میشوم و امید واثق دادم که این تذکرات که از دلی سوخته و اندیشهای نگران انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و ملت و میهن برخاسته و جز بیان حقیقت و تحصیل رضایت حق هیچگونه نظر و منظوری ندارد، در شرایط حساس و انتقالی کنونی موثر واقع شده و مورد عنایت همگان قرار گیرد. ابتدا چند پرسش را مطرح میکنم و به آنها پاسخ میدهم:
اول: آنکه شعار و عنوان اعتدالگرایی که توسط رییسجمهوری داده شد و مورد استقبال اکثریت مردم قرار گرفت، آیا مقصود از آن صرفا یک تئوری و نظریه فلسفی و کلامی بود یا جریان، سیاست و برنامه عملی؟
دوم: مگر چه اتفاقی در هشت سال اخیر رخ داده بود که به خروج از عدالت و حرکت افراطی یا تفریطی تفسیر شد و آقای روحانی برای حل آن اقدام کرد و مردم هم با اشتیاق از او حمایت و استقبال کردند؟
سوم: آیا گستره اعتدالگرایی به قوه مجریه و دولت خلاصه میشود یا افراطیگری و تفریطگری در سایر بخشی ها حتی نهادها و سازمانهای دیگر نیز وجود
دارد و باید این مفهوم «اعتدال» به صورت فرهنگی عمومی و فراگیر در گستره همه زوایای کشور ظاهر شود؟
در پاسخ به این پرسشهای فرضی عرض میکنم که: اولا، اگرچه مفهوم واژه اعتدال عام و شامل فکر و اندیشه، اخلاق و صفات نفسانی و رفتار و کنشها و واکنشهای فردی و اجتماعی با تمام اشکال و انواع آن خواهد شد و بدیهی است اعتدال در نظر و فکر، شالوده و زیربنای اعتدال در صفات و روحیات و هر دوی آنها مبنای اعتدال در رفتار فردی و اجتماعی خواهند بود ولکن آنچه در ماههای اخیر مطرح شده است، در حقیقت عکسالعمل و واکنشی است نسبت به آنچه سالهای گذشته در ابعاد و زوایای اجتماعی کشور ظهور و بروز یافته است و به تعبیر دیگر این شعار به معنای نفی کردن و خط بطلان کشیدن بر اندیشه، اخلاق، گفتمان و ادبیات سیاست، تدبیر و برنامهریزیهای گذشته است و بدون تردید مقصود رییسجمهوری و مردم، مباحث فلسفی و کلامی نبوده است مانند مباحث مطروحه بین ایدهآلیستها و رئالیستها و امثال آنها زیرا اینگونه مباحث جایگاه دیگری دارد و آنچه مقصود و منظور بوده است اعتدال در گفتار و رفتار به صورت اعم است که از اعتدال فکر و اندیشه، شخصیت و ویژگیهای روحی نشات خواهد گرفت. ثانیا، با عنایت به ریشه لغوی اعتدال که مصدر باب افتعال ماده «عدل» است و دانشمندان عدل را به معنای وضعالشی فیموضعه «هر چیزی در جایگاه خود قرار گیرد» و اعطای کل ذیحق حقه «به هر کسی حقوق مناسب و شایستهای داده شود» میدانند، اعتدال به مفهوم شایستهسالاری و واگذاری مسئولیتهای کشور به بهترین، لایقترین، کاردانترین و مجربترین افراد در عرصه تصمیمگیریها، سیاستها و تدوین برنامهها است. با نگاهی گذرا به انتخاب و انتصاب اغلب مسئولان اجرایی در هشت سال گذشته در سطوح مختلف و به تصمیمسازیها و تصمیمگیریها و اصولا نوع و روش مدیریت در این مدت، بهخوبی روشن خواهد شد که مرز عدالت و انصاف زیر پا نهاده شده و کمتر اثری از اعتدال و میانهروی و رعایت حقوق افراد و ملت به چشم میخورد، زیرا جماعتی تازه از راه رسیده و فاقد پیشینه انقلابی، سیاسی و تجربه مدیریت کلانی، همه امور اجرایی کشور را در انحصار خود گرفته و تمامی انسانهای لایق، فرهیخته، ریشهدار، نخبه و مجرب را از دایره مدیریت کشور خارج کردند و با نفرت نظری فوقالعاده، عهدهداری پایینترین رده مدیریت آنان را تحمل نکرده و با روشهای بسیار نامعقول با نخبگان ملت و عزیزان خدا و مردم برخورد کردند و به کنار زدن و به حاشیه راندن آنها قناعت نکرده در صدد ذلیل و خوار کردن و هتک حیثیت و حرمت اجتماعی آنان برآمدند و هزاران نفر از نیروهای تحصیلکرده، اندیشمند، کارآمد و لایق را از ادارات، نهادها، دانشگاهها، مدارس، مساجد و … بیرون کردند.
این جماعت به نوعی بیتجربه درد انقلاب و رنج دفاع مقدس و دشواریهای مدیریتی را نکشیدهاند و به سرعت بر مال، جان، آبرو و حیثیت ملت و کشور مسلط شده، با انسانها آن کردند که اشاره شد و با بیتالمال و اموال عمومی مانند گوشت قربانی و میراث بادآورده کلان چنان برخورد کردند که فریاد حامیان و دوستان آنها برآمد و با وجهه و اعتبار کشور و ملت در جهان معاطر بهگونهای حیثیت و آبروی انقلاب و نظام مردم را در سطح بینالملل و میان دولتها و ملتها کاملا خدشهدار کردند و از همه مهمتر با اعتقادات دینی و باورهای مذهبی مردم و با مقدسات و شخصیتهای مورد احترام عموم رفتارهایی بسیار موهن داشتند. فضای فرهنگی کشور را سرشار از خرافات و آمیخته به موهومات کردند و در نتیجه فوجفوج مردان و زنان، خاصه جوانان و نوجوانان را نسبت به مفاهیم دینی و مذهبی بدبین و بدگمان و بعضا از دایره باورهای ارزشمند خود خارج کردند؛ و در عوض فرهنگ چاپلوسی، تملق، دروغ، تهمت و خشونت را بر جامعه انقلابی ما حاکم کردند.
آری این اتفاقات درهشت سال گذشته به وقوع پیوست و مردم ما صبح و شام با کمال تعجب و تاسف به آنچه در حال انجام است نگریسته و برای پایان این دوران و تحقق صبح سپید پیروزی ملت و حاکمیت حق و عدالت لحظه شماری میکردند.
ثالثا با این تفاسیر و احتمال رسوخ این تفکر به برخی بخشی های دیگر و نهادها کسی تصور نمیکرد، با گذشت کمتر از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی چنین وضعیتی بر کشور حاکم شود و اندیشه تابناک و خط فکر و روش و منش اسلامی انسانی جذاب و مترقی رهبر کبیر انقلاب اینگونه مورد هجمه و تحریف در داخل قرار گیرد و یاران نزدیک و حتی خاندان بیت شریف آن پیشوای فرزانه اینچنین مورد بیمهری، جسارت و تهمت و تخریب واقع شوند.
منبع: بهار
:::