فراز و فرود عزت
ای کاش به جای شبکههای چهار، آموزش و مستند، یک شبکه با موضوع علم و فرهنگ و دانش داشتیم و برنامههای پرباری به روی آنتن آن میرفت و ای کاش به جای شبکههای تماشا، آی فیلم و نمایش، یک شبکه مختص فیلم و سریال داشتیم که مجبور به تکرار فیلمها و سریالها نباشند.
مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):
سوم خرداد۱۳۸۳ وقتی عزتالله ضرغامی به ریاست سازمان صداوسیما منصوب شد، سریال «نقطهچین» از شبکه سوم سیما در حال پخش بود. اسپانسر این سریال، شرکت سامسونگ بود که در قالب مغازه صوتی و تصویری شخصیت کوروش و پدرش (سیامک انصاری و سعید پیردوست) در معرض دید بینندگان قرار میگرفت. البته این فروشگاه در کنار لوازم صوتی و تصویری، کیک و شیرکاکائو هم میفروخت و اردل (مهران مدیری) مشتری ثابت آن بود! مهندس ضرغامی در یکی از نخستین اقدامات خود دستور داد تا حامی مالی این سریال عوض شود چراکه معتقد بود سامسونگ یک شرکت خارجی است و حق ندارد تبلیغاتی با چنین حجمی، آن هم در یک سریال پرطرفدار در رسانه ملی داشته باشد. تاکید ایشان بر بهکارگیری یکاسپانسر ایرانی باعث شد تا موسسه مالیواعتباری بنیاد جایگزین سامسونگ شود. حالا پس از ۱۰سال، سوال اساسی این است که پس آن مهندس ضرغامی کجاست؟ فردی که به درستی دغدغه و حساسیت فراوانی روی تبلیغات صداوسیما داشت.
از سامسونگ تا پرچم آوازه
طی یکی، دو سال اخیر وضعیت تلویزیون به گونهای پیشرفته که بدون هیچ رودربایستی و ملاحظهای، بسیاری از برنامههای صداوسیما در خدمت تبلیغات ریزودرشت و رنگووارنگ انواع و اقسام شرکتها و بانکها و تولیدیها و موسسات درآمدهاند و به راحتی آنتن را میفروشند. از برنامه «جمعه ایرانی» رادیو گرفته تا برنامه «به خانه بر میگردیم» شبکه پنج و «سیمای خانواده» شبکه یک و «عمو پورنگ» و سریالهای شبانه و… .
دیگر نه مهندس ضرغامی و نه هیچکس دیگری، کوچکترین حساسیتی به این تبلیغات عجیبوغریب نشان نمیدهند، بهجز برخی چهرههای فرهنگی و هنری و رسانههای نوشتاری که گهگاه به این موضوع اعتراض میکنند؛ مانند داریوش ارجمند که همین نوروز امسال در برنامه پخش زنده شبکه یک، وقتی پرچم برنج آوازه را در کنار پرچم ایران با همان ابعاد و حالت، برافراشته دید، به این موضوع اعتراض کرد. در سریال «پایتخت ۳» هم که نوروز۹۳ روی آنتن شبکه یک رفت به طرز اغراقآمیزی از حامی مالی استفاده شد و همین رویه، سه ماه بعد در سریال «مدینه» که ماه مبارک رمضان پخش شد نیز ادامه یافت. حالا مخاطبان رسانه ملی به تبلیغات سرسامآور و ریزودرشت تمام شبکهها و برنامهها عادت کردهاند که در قالبها و شکلهای مختلف پخش میشود. برنامه مستقل قرعهکشی جوایز، برنامههای آشپزی، برنامههای آموزشی و آمادگی کنکور و انواعواقسام زیرنویسها که در بین برنامهها روی اعصاب مردم راه میروند و برنامههای ترکیبی که در آن، افرادی به نام کارشناس میآیند و چای، قرص لاغری، صابون، کِرِم و… تبلیغ میکنند. به همه اینها اضافه کنید تبلیغات روتین و همیشگی بین برنامهها را که مدام در حال پخش هستند. در حال حاضر، اوضاع به گونهای است که حتی وقتی کارشناس هواشناسی وضع هوا را پیشبینی میکند و مثلا از سرمای هوا در روزهای آینده میگوید، مخاطب انتظار میکشد که بلافاصله پس از آن، بخاری یا رادیاتور هم تبلیغ شود!
اما چرا صداوسیما به این روز افتاده است؟ از وقتی دکتر دارابی به سمت معاونت سیما برگزیده شد، کمکم به تصمیمگیرنده اصلی در حوزه تلویزیون (و حتی بنا به برخی شنیدهها کل سازمان) تبدیل شد. یکی از سیاستهای اصلی ایشان، راهاندازی مداوم شبکههای جدید بود و بر همین اساس، شبکههایی چون بازار، شما، نمایش، ورزش، تماشا، سلامت، پویا، نسیم، افق با کیفیت HD و شبکههای جدید برونمرزی راهاندازی شدند و تازه به این آمار باید شبکههای استانی را هم اضافه کرد. طبیعی بود که با اضافهشدن این حجم از شبکهها، بار مالی سنگینی بر دوش سازمان قرار بگیرد. در کنار این مساله، نباید وضعیت بسیار بد اقتصادی کشور در سالهای۹۰و۹۱ را هم نادیده گرفت که بر کل کشور حاکم شد و خواهناخواه روی رسانه ملی نیز اثر گذاشت و اوضاع صداوسیما به جایی رسید که امروز شاهدش هستیم. حال به نظر میرسد توسعه کمّی به اندازه کافی صورت گرفته و امیدواریم آقای سرافراز و همکاران ایشان بر توسعه کیفی شبکهها و برنامهها تمرکز کنند و به نحوی مردم را از این همه برنامههای تبلیغاتی رهایی بخشند. اما مساله دیگری که این انبوه شبکهها موجب شده، پخش چندباره فیلمها و سریالهایی است که در سالهای پیش ساخته شدند، برای مثال سریال «ساختمان پزشکان» چندینبار از شبکههای مختلف پخش شده است. این ماجرا حتی به سریالهای فاخری چون امیرکبیر، سربداران و بوعلیسینا هم سرایت کرده است و این مجموعهها را شبکههایی چون آموزش، آی فیلم و تماشا به نوبت تکرار میکنند. (از پخش چندین و چندباره سریال مختارنامه در مناسبتهای مختلف میگذریم.) در این میان پخش این سریالها از شبکه آموزش سیما سوالبرانگیز است!
آرزوهای بربادرفته
مجموعه شرایط یادشده، موجب بههمریختگی و بیبرنامگی عجیبی در میان شبکههای سیما شده است.
مدتها صحبت از این بود که کانالهای تلویزیونی موضوعی و تخصصی شوند. اما فقط شبکههایی چون خبر، ورزش، قرآن و پویا به این اهداف رسیدند. مثلا شبکه دو که قرار بود به کودک و نوجوان اختصاص پیدا کند، هنوز گفتوگوی ویژه خبری و انواعواقسام فیلمها و سریالها و برنامههای خانوادگی و ترکیبی پخش میکند.
شبکههای چهار، آموزش و مستند، برنامههایی به شدت شبیه هم دارند و گاه برنامههای هم را تکرار میکنند؛ مثلا برنامه «گفتوگوی تنهایی» از هرسه این شبکهها پخش میشود که در نوع خود عجیب است. آی فیلم و تماشا هم برنامههای مشابهی دارند با این تفاوت که تماشا فقط سریال پخش میکند که هم ایرانی و خارجی است، اما آی فیلم، هم فیلم و هم سریال به روی آنتن میبرد. البته آی فیلم در بدو تاسیس، بیشتر حوزه کشورهای عربزبان را مد نظر داشت، اما به مرور در میان مخاطبان ایرانی هم برای خود جایی دستوپا کرد. در این میان شبکه نمایش هم هست که فقط فیلمهای خارجی پخش میکند (البته در طول شبانهروز یک فیلم ایرانی هم روی آنتن این شبکه میرود.) بیشتر فیلمهای شبکه نمایش هم بازپخش فیلمهایی است که شبکههای مختلف سیما پخش میکنند. شبکههای نسیم و افق هم تازه راهاندازی شده و گستره پخش آنها فعلا فقط در تهران است و هنوز نمیتوان نظر خاصی راجع به آنها داد. در میان شبکههای برونمرزی هم شبکههای جامجم ۱ و ۲ و۳ کلا همهچیز پخش میکنند و تعریف خاصی برای آنها صورت نگرفته است و به نظر میرسد اگر این شبکهها هم، موضوعی شوند و هرکدام با عنوان و موضوع مشخص (مثلا ورزش، فیلم و موسیقی) به پخش برنامه بپردازند مناسبتر باشد. هرچند دیگر برای این آرزو کمی دیر شده اما ای کاش به ماهیت شبکههای یک و دو بهعنوان نخستین و قدیمیترین شبکههای صداوسیما دست نمیزدند. چراکه مردم و مخاطبان، خاطرات خوب و شیرینی از این شبکهها در ذهن دارند. ای کاش به جای شبکههای چهار، آموزش و مستند، یک شبکه با موضوع علم و فرهنگ و دانش داشتیم و برنامههای پرباری به روی آنتن آن میرفت و ای کاش به جای شبکههای تماشا، آی فیلم و نمایش، یک شبکه مختص فیلم و سریال داشتیم که مجبور به تکرار فیلمها و سریالها نباشند. در پایان، باید به این نکته هم توجه داشت که اصولا داشتن اینهمه شبکه تلویزیونی دولتی که انحصاری است، هرگز اتفاق خوبی نیست. ای کاش با مساعدت مسوولان عالی نظام، گشایشی در راه تاسیس شبکههای خصوصی اتفاق بیفتد. به گمانم با اندکی تساهل میتوان شبکههای خصوصی را راهاندازی کرد و اگر هم نگرانی بابت خدشهدارشدن منافع ملی و شئونات دینی و اخلاقی وجود دارد بهعنوان یک راهکار، میتوان مدیریت «پخش» این شبکهها را تحت نظارت سازمان صداوسیما قرار داد.
منبع: محمد حسین ابراهیمی/شرق
::::