۱۵:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۴ به همت انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی مشهد برگزار شد

اکران دانشجویی سیانور

به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد فیلم سینمایی "سیانور" با حضور عوامل این فیلم در تالار ابن سینا اکران شد . در ابتدای جلسه آقای امیرمحمد تاجیک دبیر انجمنن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد ضمن خیر مقدم به حاضرین از وضعیت فرهنگی مشهد و بی توجهی و هجوم به هنر گلایه کرد و از هجوم و فشار دلواپسان و زروگویان به هنر و هنرمندان گفت، در عین بی توجهی آنها به مسایلی من جمله فقر و فحشا و فساد و حاشیه نشینی آن هم در شهری که بزرگترین حاشیه شهر را در کلان‌شهرهای کشور دارد.

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):
به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد فیلم سینمایی “سیانور” با حضور عوامل این فیلم در تالار ابن سینا اکران شد .

در ابتدای جلسه آقای امیرمحمد تاجیک دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد ضمن خیر مقدم به حاضرین از وضعیت فرهنگی مشهد و بی توجهی و هجوم به هنر گلایه کرد و از هجوم و فشار دلواپسان و زروگویان به هنر و هنرمندان گفت، در عین بی توجهی آنها به مسایلی من جمله فقر و فحشا و فساد و حاشیه نشینی آن هم در شهری که بزرگترین حاشیه شهر را در کلان‌شهرهای کشور دارد.
photo_2016-10-25_15-43-22
در ادامه ایشان گزارشی از انجمن و تعییراتش در این سالها و گستردگی تدریجی فعالیتهایش ارایه دادند.
بخشی از صحبت های دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد این چنین است:
“نگذارید مطالبه‌گری و دغدغه‌مندی از شما گرفته شود. به هر وسیله‌ای من جمله مطالعه و کتابخوانی آن را در خودتان زنده نگه دارید چون راه نیل به آرمان ها و اهداف ما همین است. ”
شایان ذکر است صحبت های ایشان با جمله “امید بذر هویت ماست” پایان یافت .

نقد و تحلیل فیلم و پرسش و پاسخ از عوامل و دست اندرکاران این فیلم نیز به انجام رسید که خلاصه آن به شرح زیر می باشد :
*****
- آقای شجاعی: من سوالم را از جناب آقای رضوی، تهیه کننده فیلم شروع میکنم تا توضیحاتی در مورد پروسه پیش تولید فیلم، نحوه ی همکاری ایشان با آقای شعیبی و پروسه تولید فیلم بشنویم.

- آقای رضوی: سیانور پنجمین همکاری داستانی من با آقای شعیبی است. به جز این ۵ کار، کار های مستند هم داشتیم. بعد از تله فیلم دنیای بهتر، فیلم سینمایی دهلیز، روذهای اخر اسفند و سریال پرده نشین، سیانور جدید ترین همکاری ماست. این فیلم پروسه ای طولانی داشت. از دو سال و نیم قبل، فیلمنامه توسط آقای احمدیان به من داده شده بود. مقداری غیر قابل تولید از نظر هزینه های تولید به نظر میرسید، طبیعتا من آن را کنار گذاشته بودم تا ابتدای سال گذشته که کار مشترکی را با آقای شعیبی انجام میدادیم اما فیلمنامه به نتیجه نرسید. اقای شعیبی گفتند چطور است به جای این کار، روی تاریخ معاصر کار کنیم؟ این حرفشان جرقه ای در ذهن من ایجاد کرد که من فلان فیلم نامه را دارم و شما این فیلمنامه را مطالعه کنید، اگر به همفکری برسیم، کار را شروع کنیم. فیلمنامه ۶-۷ بار باز نویسی شد. پروسه طولانی فیلم از اردیبهشت ۹۴ تا خود جشنواره پیش رفت و در جشنواره اولین نمایش را داشتیم. این نمایش، اولین نمایش دانشجویی ما در زمان اکران است. قبل از اکران هم دو سه نمایش کوچک داشتیم. این افتتاحیه نمایش دانشجویی ماست که هم من هم آقای شعیبی متولد مشهد هستیم و من تا ۲۵ سالگی را در مشهد گذراندم و شروع اکران دانشجویی را در شهر خودمان گذاشتیم.

- آقای شجاعی: خود فیلم هم نشان دهنده این بود که برای تولید چقدر حساسیت و دقت اعمال شده بود و بازسازی صحنه ها به خوبی صورت گرفته بود. سوال بعدی را از آقای شعیبی می پرسم. ایده ی کار از کجا به ذهن شما خطور کرد؟ دغدغه ذهنی شما بود یا صرفا دوست داشتید به این برهه از تاریخ بپردازید؟

- آقای شعیبی: فیلم سیانور فیلمی متفاوت از فضای معمول جامعه ی سینمیی است که اگر بخواهم در مورد کارهای سینمی امروز صحبت کنم، بحث به سمت نقد کار های همکارانم کشیده خواهد شد ولی اتفاقی که آقای رضوی فرمودند که من تلاشم بر این شد که به سمت تاریخ معاصر بروم، این بود که سینمای ما و تماشاگر ما استحقاق فیلم های متفاوت و فضاهای متفاوت دارد
ولی سینمای ما محدود به یک سری فیلم هایی شده که بعضا سعی شده با مسائل اجتماعی ملتهب که دغدغه ی همه ما نیست ما را درگیر خودش کند ولی رد رنیا سالانه فیلم های متفاوت از انولع کودک، اکشن و کمدی تولید می شود در حالی که فیلم های دو سه سال اخیردر فروش سینما محدود به فضای کمدی و در جشنواره فجر محدود به فیلم های اجتماعی است. فیلم سیانور فیلمی متفاوت بود و من قضیه این بخش از تاریخ را نمی دانستم و پس از خواندن فیلمنامه ی آقای احمدیان با آن آشنا شدم. ولی همین که من از این دوره که پدر ها و پدر بزرگ هایمان در آن زندگی کردند، بی اطلاع بودم، برایم سوال بود. در حالی که فیلم های تاریخ معاصر ما محدود به چند شخصیت شاه و دربار با بزرگنمایی کاذب و غیر قابل باور است. پس چه بهتر که ما فیلم های تاریخ اجتماعی را بسازیم. تاریخ واقعی که سال ها بعد انتظار داریم بقیه راجع به خود ما حرف بزنند.

- آقای شجاعی: در فیلم نگاه بی طرفانه ای شده بود و روی دانشجو و دانشجو بودن کاراکتر های فیلم تاکید زیادی شده بود. جو هم جو دانشگاهی است. چه نوع نگاهی را دوست داشتید به فعالین سیاسی منتقل کنید و چه نوع نگاهی دغدغه شما بود که آن را در فیلم پیاده سازی کردید که آن را با قشر دانشجو در میان بگذارید؟

- آقای شعیبی: به طور مسلم تاریخ اجتماعی هر سرزمین در هر عصر را افراد فرهیخته که اکثر آنها دانشجویان هستند، تشکیل می دهند و مت نمیتوتنیم تاریخی را نام ببریم که بدون حضور دانشگاه و دانشگتهیان رقم خورده باشد. در تاریخ انقلاب فضای دانشگاهی در دهه ۴۰ و ۵۰ رشد پیدا کرده بود و گروه های سیاسی متوجه شده بودند که بهترین محل گشترش افکارشان در دانشگاه هاست. افراد بسیار مهمی را داریم که تاریخ انقلاب را رقم زدند و در دوره ی انقلاب دانشجو بودند. یکی از علت های درگیری ما با قصه سیانور، این بود که اهمیت حضور دانشجوها را در تاریخ معاصر نشان بدهیم تا در فضای امروز که به دلیل گستردگی اطلاعات و فضای مجازی و اینترنت، دیگر اجازه ی این که به هم دروغ بگوییم را نمی دهد و در این تاریخ باید صادق باشیم چرا که اگر من فرصت این را دارم که با گروهی فیلمی را بسازم، خودم به عنوان فرد ممکن است بخواهم دروغ بگویم اما فیلم من بی اعتبار می شود. مساله ای که امروز نسل ما با آن درگیر است، مساله ی دروغ و کسانی است که دروغ می گویند و می پندارند این دروغ ها می تواند به راحتی شکل زندگی ما را عوض کرده و راه و نقش جدیدی به ما بدهد ولی من معتقدم نسل من یکی از آگاه ترین نسل های تاریخ ایران است.
photo_2016-10-25_15-48-43
آقای شجاعی: درمورد تولید فیلم وخود فیلم که چقد منطبق با واقعیت است وچقدر برای فیلم نامه تحقیق شده که بر واقعیت استوار باشد.
آقای رضوی: فیلم نامه ی کار قبل اینکه دست من بیاید در سال نود ویک قبل از آن آقای احمدیان حدود هفت سال تحقیقش تحقیق مفصلی روی تک تک شخصیت ها کرده بود.یعنی در مورد اقای شریف واقفی به جزیی درمورد زندگی، درمورد دانشجویی،مسائل شخصیش،وخودش جدا اقای شهرام جدا تک تک اینها مطالعات گسترده ای داشت ،خب این پروسه ی اولیه ی ما بود .بعد ازاینکه آقای شعیبی تشریف آوردند به عنوان کارگردان کاراز آنجا به بعد غیر از آقای احمدی ،آقای شعیبی هم مطالعی مفصلی داشتند،تمام کتبی که به آن دوره بر می گشت. هرگونه نوشتاری که می توانست کمک کند به فیلم نامه ،ایشان مطالعه کردند هم زمان ما چندین مشاور محتوایی، تاریخی وحتی درمورددیالوگ ها مشاوره ی جداگانه ای داشتیم آن ها هم باز بار مطالعاتی که خودشان داشتند را آوردند. کمک کار که ما بتوانیم یک کار دقیق چه از لحاظ تاریخی چه از لحاظ دیالوگ چه از لحاظ جزییات زندگی تک تک این هارا داشته باشیم وسعی کنیم وفادار به تاریخ قصه را بسازیم .اگرتفاوتی بین کار ما وکار دیگر عزیزان مشاهده می شودوبرای شما عزیزان جذابیت دارد به این علت است که درمورد تک تک جزییات از نوع پوشش ،از نوع صحنه،از نوع رنگ آمیزی صحنه ،درمورد تک تک این ها ما از مشورت آدمهایی که متخصص این موضوع بوده اند وآن دوران را درک کرده اند وآن فضای امنیتی را درک کرده بودند ،سعی داشتیم از همه ی آن ها استفاده کنیم .این پکیجی که به شما تحویل می دهیم درسته که یک فیلم صد دقیقه ای است ولی اندازه ی چندین ساعت شاید چندین روز مطالعه را شما مشاهده می کنید.وما بابت اینکه به اینجا برسیم خیلی وقت گذاشتیم.
سوال مجری از خانم طباطبایی : کی پیشنهاد به ایشان داده شد وچرا این نقش را قبول کردند وچگونه با این فضا ار تباط برقرار کردن و چه میزان شناخت داشتند از فضایی که فیلم در آن جریان دارد؟
خانم طبابایی: سلام خدمت همه ی حضار و خوشحالم که در کنار شما هستم. وقتی که پیشنهاد همکاری به من داده شدخیلی خوشحال شدم و وقتی فیلم نامه را خواندم وخیلی دوست داشتم با آقای شعیبی همکاری کنم چون خیلی به سینمای ایشان علاقه مند بودم. وقتی که فیلم نامه را خواندم علاقه ام به همکاری چند برابر شد چون بسیار به تاریخ معاصر کشور علاقه مندم دهه ی چهل وپنجاه دهه هایی هستند که خیلی اتفاقات عجیبی در آن افتاده هم در عرصه هنر وهم در سیاست .وقتی که ققه را برای من تعریف کردند ونقش لیلا زمردیان به من نشان دادند ابتدا کمی ترسیدم چون این شخصیت آنقدر واضح وروشن حتی وقتی با مشاوران آن دوران صحبت می کردم چیز واضحی از این شخصیت دستگیرمان نمی شد. من وآقای شعیبی به کشف وشهود هایی در مورد این شخصیت رسیدیم.تحقیقات میدانی ،تحقیقات مستندی وجود داشت ،نا مه های لیلا وجود داشت وما سعی کردیم به چیزی از داخل این ها برسیم که شاید خیلی در تاریخ ثبت نشده است.ولی به هر حال خیلی آهسته جلورفتم وسعی کردم که نقش همسر مجید راتا آن حدی که می شود واقعی وملموس اجرا کنم.

سوال مجری: نوع نگاه شما به این شخص به چه صورت بود چه چیزی در آن شمارا علاقه مند کرد چه ویژگی جذابی را در این شخص دیدید که سعی کردید در بازی خودتان هم بیارید.

طباطبایی: همانطور که گفتم نقش خیلی واضح وروشن نبود در سند های تاریخی چیز خیلی روشنی وجود ندارد واینکه چیزی که در فیلم نامه نوشته شد خیلی لطیف و قابل باور بود چون وقتی که همسر مجیدرا کسی میخواهد بازی کند حتما یک ویژگی هایی را باید داشته باشد. درست است که این ازدواج سازمانی بوده اما ماندگاری این ازدواج واتفاقی که از نظر حسی بین این دو شخصیت وجود داشته و آنچه در فیلم نامه پیاده شد بنده سعی کردم که به همان طریق اجرایش کنم.

photo_2016-10-25_15-50-10

آقای شعیبی ادامه می دهد:
سال های نزدیک به انقلاب، سال هایی بوده است که پدران و مادران ما هر روز در معرض انتخاب بوده اند. در واقع من چند وقت پیش هم گفتم که انتخاب به نظرم جزو واژه هایی است که هیچ وقت دست از سر هیچکدام ما برنمی دارد. حتی دوری کردن از همه چیز هایی که به ما فرصت انتخاب میدهد هم خودش یک انتخاب است در نیجه انتخاب خودش به تنهایی واژه ی پیچیده ای است چه برسد به اینکه انتخاب های بزرگ مثل انتخاب ایدئولوژی ،انتخاب شیوه ی زندگی ، انتخاب آینده در دهه پنجاه برای خیلی از جوانان بسیار هر روز تکرار شده است .در این مقطع سازمان مجاهدین هم بیشتر اعضای آن در معرض انتخاب قرار می گرفته اند وباید با هر انتخابشان آینده ای را برای خودشان رقم می زده اند. لیلا ومجید ،زن وشوهری که به هر حال در سازمان درحال زندگی هستند ولی دو انسان آگاه وتحصیل کرده اند وهردو به لحاظ چریکی رده های خوبی دارند .مجید شریف واقفی جزو سران سازمان مجاهدین است و به جایی می رسد که لیلا باید بین همسرش وعاطفه اش وسازمان انتخاب کند.در واقع پیچیدگی هر کدام این ها ونقش هایی که بازی کردیم همه پیچیده بودند وپیچیدگی هایی داشت که نیاز به تحقیقات وسیع داشت که ما بخش عمده ای ازپیش از فیلمبرداری مان مخصوص تمرینات وتحقیقات مان شد.

سوالات حضار
با توجه به حساسیت موضوع فیلمنامه وکلیت فیلم ،دچار خود سانسوری شدید یا خیر؟
شعیبی: ما دچار خود سانسوری اصلا نشدیم خوشبختانه فیلم بدون ذره ای سانسور پروانه نمایش گرفت .ما دچار خودسانسوری نشدیم ولی بقیه دچار این شدند که مارا سانسور کنند. الان چند ما هست که ما درحال سانسور شدن هستیم ولی خوشبختانه ما به امید روزی که مثل امشب می توانیم در کنار شما فیلم را ببینیم ایستادیم پای فیلم ،شاید اگر قراربود دچار خودسانسوری شویم امروزبیشتر مارا تحویل می گرفتند ولی خوشبختانه نشد.
سوال حضار: آقای شعیبی که می گویند من برای دغدغه ام فیلم ساختم چرا اشاره ای به خاستگاه تفکر مجاهدین خلق اشخاصی مثل بدیعزادگان و .. نکردند؟ فیلم بدون اینکه معلوم باشد به کجا ختم می شود تمام شد. خیلی ها نمیدانن از کجا شروع شدند وبه کجا ختم شدند.
شعیبی : این سوال دوتا جواب دارد که یکی را بنده ویکی را آقای رضوی می گویند. چون آقای رضوی قبل این کار ومن درحین نگارش وپیش تولید فهمیدم که آقای رضوی در فکر و تلاش برای ساخت سریال بوده اند ولی تصمیم گیری برای ساخت یک بخش فیلم با ما بود. واینقدر اطلاعات آن دوره زیاد است که یا ما باید به تارخچه سازمان می پرداختیم یا به مقطعی که خودم فکر می کردم مقطع سینمایی تری است. یعنی زمانی که آدم ها در معرض انتخاب اند ،دوگانگی به وجود می آید، تفکرات تغییر می کند وآدم ها باید انخاب کنند بین احساشان ومنطقشان . من این مقطع را بیشتر پسندیدم تا اینکه بروم در مورد تاریخچه سازمان فیلم بسازم ولی اینکه چرا راجع به تفکر حنیف نژاد ،بعیدی زادگان وسعید محسن فیلم ساخته نشده اصولا ما فیلمی درباره ی تاریخ اجتماعی واقعی خودمان، تاریخ معاصرمان نداریم در ای سالهاواگر داریم به شکل کاملا سفارشی وشعاری انجام شده است.
اقای رضوی:
در چند جمله پاسخ می دهم :کاری رو در چهل قسمت از سال پنجاه تا امروز سازمان رادر سه فاز قراربود انجام بدهیم. ،فاز اول تا سال پنجاه وهفت در چهل قسمت،فاز دوم تاحدود سال شصت ودو در چهل قسمت، فاز سوم هم در بیست قسمت که کلا در مقطع فاز اول کار متوقف شد. کار نوشته شد ،مطالعه شد وکلا متوفق شد. درمورد اینکه چرا نمی شود در مورد این سه نفر فیلم ساخت چون برآوردهای مختلف درمورد آن ها وجود دارد وامر ثابتی نیس حتی در مورد داستان شریف واقفی قرائت های مختلفی بود که اگر میخواستیم به آن ها بپردازیم دچار مشکل می شدیم. چالش تنها چالش ممیزی نبود چالش ما افرادی بودند که در قید حیات هستند وهرکدام مدعی یکی از این افراد هستند.به همین خاطر کار هیچوقت به نتیجه نمی رسید وداخل سازمان باید یک سری ازافرادی که آن دوره تجربه کردند به عنوان مشاور کنار کار باشندو قاعدتا چون با هم همفکر وهم جهت نبودند کار دچار چندپارگی می شد وما تصمیم گرفتیم کار را نسازیم به جای اینکه دچار چند پارگی شویم. در این مورد خیلی تلاش شد وسختی های آن هم بیشتر به گردن ما بود واینکه اقای شعیبی در مورد غریب بودن ومحجور بودن ما در این هشت ماه می گویند یک علتش این است که یک سری افراد عقاید خودشان را داشتند واز جشنواره تا به امروز تونستن مارو اذیت کنند ولی میبینیم که فیلم اکران می شود وجوابشو امروز در این سالن گرفتیم.
::::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

8 + 2 =