پرسشی از چند بـاور رایـج اقتـصـاد ایـران
ما اشتباهات بزرگ و فاحشی در عرصهی سیاستگذاری اقتصادی کردهایم، ولی این افراد اشتباهات فاحش را به عنوان نقطهی قوت مطرح میکنند و کارهای اساسی که در سالهای اول بعد از انقلاب پایهگذاری شد، به عنوان نقطهی ضعف جلوه میدهند. به نظر میرسد که با این کار دارند از زاویهی اندیشهای، یک مقاومت اجتماعی در مقابل اصلاحات توسعهگرا ایجاد میکنند.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): دکتـر فرشـاد مؤمنـی، درسگفتار «پرسشی از چند بـاور رایـج اقتـصـاد ایـران» را در «موسسه روزگار نو» در دو جلسه در تاریخ اول و هشتم اسفند ارائه می دهد.
آنچه می خوانید طرح درس این کارگاه است:
انقلاب اسلامی، نقطهی عطفی در تاریخ اقتصاد ایران:
در دورهی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجموعهی تدابیری که در حوزهی اقتصاد طراحی شده است، از برخی جهات نقطهی عطفی در تاریخ اقتصاد ایران محسوب میشود. تمام افرادی که بررسی و پژوهش جدی در تاریخ اقتصاد ایران کردهاند از تزلزل بیسابقهی حقوق مالکیت در ایران بهعنوان یکی از موانع اصلی توسعهی کشور نام میبرند. در ایران با تغییر حکومتها همواره مالکیتها تغییر کرده است. اما در دورهی بعد از انقلاب بهصورت نسبی در مقایسه با هر دورهی دیگر تاریخ اقتصادی ایران این تغییر کمتر رخ داده است. علاوه بر اینکه اهتمام و توجه به حقوق مالکیت برای انقلاب اسلامی یک نقطهی عطف به حساب میآید، یک امتیاز منحصربهفرد و بیسابقه در تاریخ اقتصاد بعد از انقلاب وجود دارد و آن هم اینکه اگر تغییر و جابهجاییای هم در مالکیت اتفاق افتاده است، بر اساس قانون بوده است.
فراموشی دستاوردها و بازگشت جریان رانت:
به خاطر اشراف نسبیِ قابلاعتنایی که رهبران فکری و سیاسی پس از انقلاب اسلامی در ایران داشتند، و بر اساس این نگاه ژرفاندیشانه که تا زمانی که فضای رانتی در ایران وجود دارد توسعهی اقتصادی امکانپذیر نخواهد شد، یک برنامهی سازگار و نظاموار و مؤثری را برای مسدودکردن کانالهای اصلی توزیع رانت در کشور اجرا کردهاند. این برنامه تا زمانی که جدی گرفته شد، دستاوردهای قابل اعتنایی هم به همراه داشته است. اما بعد از اینکه بهتدریج رانتجویان و صاحبان منافع توانستند خودشان را بازسازی کنند، حملهای خیلی گسترده و انتقامجویانه در دستور کار گذاشتند. این کار را از طریق مغشوشکردن اطلاعات و برپا کردن رژیمهای واقعیت و واژگونهکردن واقعیت انجام دادند و میدهند. به طوری که بسیاری از دستاوردهای بزرگ حاصل از آن تمهیدات اساسی و نهادی، الان در ذهن عامهی مردم جزء سیّئات و اشتباهات و تندرویها محسوب میشود. نکتهی جالبی که در این ماجرا وجود دارد این است که بخش بزرگی از این جوسازیها توسط کسانی صورت میگیرد که از موضع مدیریتهای اجرایی و سیاستگذاری خودشان گزارشهایی تهیه کردند که آن گزارشها دقیقاً خلاف این جوسازیهایی است که میکنند و این نگرانکنندهتر هم هست!
وارونه جلوه دادن واقعیتهای تاریخ اقتصاد:
بعدها ما اشتباهات بزرگ و فاحشی در عرصهی سیاستگذاری اقتصادی کردهایم، ولی این افراد اشتباهات فاحش را به عنوان نقطهی قوت مطرح میکنند و کارهای اساسی که در سالهای اول بعد از انقلاب پایهگذاری شد، به عنوان نقطهی ضعف جلوه میدهند. به نظر میرسد که با این کار دارند از زاویهی اندیشهای، یک مقاومت اجتماعی در مقابل اصلاحات توسعهگرا ایجاد میکنند. با توجه به اینکه خوشبختانه هنوز برخی از اسناد و شواهد وجود دارد و هنوز برخی از کسانی که در جریان جزئیات این مسائل بودهاند، هنوز هم در قید حیات هستند ما فکر میکنیم که هر کس دل در گرو ایران و آیندهی آن و بالندگی نظام جمهوری اسلامی دارد باید با این پدیده هوشیارانه و عالمانه برخورد کند. ما نمیگوییم که باید سوبسید سیاسی به انقلاب اسلامی داده شود بلکه ما میگوییم دروغ و خلاف علم گفته نشود. متأسفانه ما میبینیم بهدلیل فضای فرهنگی خاصی که در ساختارها وجود دارد این افراد این حرفها را در لوای دلسوزی برای جامعه بزنند و واقعاً ممکن است برخی از روی دلسوزی حرفهایی بزنند؛ لذا اگر واقعاً از روی دلسوزی باشد ما میتوانیم مستندات و شواهدی را ارائه کنیم که این افراد متوجه اشتباهاتشان بشوند و افرادی هم که از روی طمع و غرض حرفهایی میزنند شناخته بشوند.
بنده باز هم تأکید میکنم که راجع به هیچ امر انسانی و اجتماعی نمیتوان حرف مطلقی زد ولی بنده توضیح خواهم داد که این افراد چگونه اشتباهات فاحش تئوریک و سیاستگذاری خودشان را به اشکال در حوزهی اجرا تحویل میکنند ولی وقتی نوبت به سالهای اول انقلاب میرسد با وجود دشواریهایی که در آن زمان وجود داشته است، برجستهترین نقاط قوت فکری را تخریب میکنند و دیگر هیچ بحثی از اینکه ممکن است در اجرا مشکلی وجود داشته است به میان نمیآورند.
آقای اکبر ثبوت که بنده همواره از پژوهشهای تاریخی ایشان بهره بردهام در جایی تأکید کرده بودند که چقدر حملات و تخریبهای بعد از انقلاب اسلامی شبیه به بعد از مشروطه بوده است. از آنجا که همواره جنبشهای اجتماعی علاوه بر اینکه ضداستبدادی بوده ضد استعماری هم بوده است، همواره مخالفان در تلاش بودند که نشان دهند باز هم مردم ایران نتوانستند روی پای خودشان بایستند و ناچارند که خود را به غرب بسپارند. سخن من این است که ما قطعاً باید اشکالات این چند سال بعد از انقلاب را بپذیریم ولی نباید واقعیتها را وارونه جلوه داد و به فراموشی سپرد. مثلاً باید بپذیریم که سیاست تعدیل ساختاری در این کشور یک اشتباه فاحش بود و هنوز هم ما داریم هزینههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیت ملی آن را میپردازیم. اما نمیتوانیم بپذیریم که اشتباهات را به عنوان نقطهی قوت و نقاط قوت و سیاستهای درست و مبنایی را –که اگر روزی بخواهیم روی پای خود بایستیم باید به همان سیاستها برگردیم- به عنوان نقاط ضعف جا بزنند.
منبع: روزگار نو
:::::
با سلام و خسته نباشید خدمت شما
سپاس گزارم از مطلب خوب تون لطفا از سایت ما دیدن کنید
http://www.3neshaneh.com