دکتر علی شریعتی و سر عقلآمدن سرمایهداری
سرمایهداری امروز، پول را جانشین خدا، تولید را جانشین توحید، اقتصاد را جانشین عشق، قدرت را به جای حقیقت و لذت را به جای کمال، سلطه بر طبیعت را به جای تسلط بر خویش؛ قانون جنگلی که وارث هزاران سال فرهنگ، قانون و حقوق میشود و رابطهها، رابطه گرگان و سگانی که بر مرداری هجوم بردهاند و این بر آن مخلب میکشد و این بر آن منقار میزند.
مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):
بعد ار فروپاشی اتحادشوروی و پایان جنگسرد، نظام سرمایهداری عنانگسیخته، فعالیتهای گستردهتری را بدون رقیب، در سطح جهان آغاز کرد. مارکسیسم روسی و چینی نیز سر از اقتصاد رفاه، سرمایهداری سازشی و سوسیالیسم بازار درآوردند. در چنین شرایطی بود که آمریکا با جهانی جلوهدادن گات، موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت، زمینه بینالمللیشدن اقتصاد را از طریق WOT بهوجود آورد، آنچنانکه به اندازه عضویت در آن، رغبتی برای عضویت در یونسکو نشان نداده است. این پروسه راز بقایی شد که ضعیف را ضعیفتر و قوی را قویتر میکرد. بهطوریکه در عرصه اقتصادی، سرمایهداری امروز با استفاده از علم، دموکراسی، لیبرالیسم، اومانیسم، اصالت اقتصاد، مصرفپرستی و رفاه با تکیه مطلق بر تکنولوژی و پیشرفت، همه ارزشهای انسانی را به بردگی سرمایه، پول و شهوت کشانده است و باعث شده تا علم، انسان را به انسلاخ از همه کرامتهای انسانی و ارزشهای متعالی وجودی و سلطه غولآسا و ابزار تکنولوژی بیرحم و قتّال ببرد، روح بورژوازی را حاکم و حرص به رفاه و جنون مصرف و لاابالیگری را در جوامع نهادینه کند. این خصایل، همه در پرتو توتالیتاریسم سرمایهداری به آمبورژوازهکردن نوع بشر تمایل دارد، هرچند همه اینها عمدتا نه ناشی از عقل سرمایهداری، بلکه آنچنانکه دکتر شریعتی، این همیشه بزرگ، میگوید ناشی از فقر ما نیز میتواند باشد؛ فقری که باعث ازخود بیگانگی، نهیلیسم، مسخ فرهنگی و معنوی، سقوط ارزشهای اخلاقی انسانها میشود. علم هم اگر سر از بمب اتمی درآورده و غلامی سرمایهداری و درنتیجه از انسان جدید، بدبختی غنی و وحشیای متمدن ساخته و آزادی و دموکراسی هم میدان بازی برای یکهتازی بیمهار پول و شهوت و غارت آزاد مردم و لجنمالکردن همه ارزشهای انسانی شده، حاکی از همین فقر است.
با همه این فجایعی که امروزه سرمایهداری لجامگسیخته بر سر سیاست دنیایی در آورده و تمدن و آرمانهای نظام معاصر را به بنبست کشانده است، بهواقع نمیتواند دغدغه حقیقتیابی، حقطلبی و آرزوی فلاح و رستگاری را در وجدان آزاد بشری از بین ببرد، حتی اگر عملا کشورهای جهان را به لحاظ اقتصادی آمبورژوازه کرده و انسانهای آنها را در کوچهباغهای علم و دموکراسی محبوس و هدف انسانها و فلسفه زندگی آنها را در جنسیت خلاصه کند. سرمایهداری امروزه با همه جولانی که میدهد، در حال انهدام خویش است، حتی اگر ترس از این انهدام او را به سرِ عقل آورده باشد. درست است که تمدن موجود بر اساس تخصص شکل گرفته است، ولی انسانها را تکبعدی بار آورده و باعث شده تا هر روز ماشینیسم به قلمرو انسانیت تجاوز کند و پیامدهای این تجاوز بهطور دائم از طریق سازمانها و ساختارهای بوروکراتیک آن وحشتناکتر شود.
بهعلاوه، ارزشسنجی انسان را براساس منفعتطلبی او لحاظ میکند؛ چیزی که انسانها را در یک رقابت دائمی به سمت سه عامل قیمت، کثرت و تنوع محصول میکشاند. دلالبازی از طریق بانک، اعتبارات و سفتهبازی، زمینهساز بورژوازی کمپرادور در کشورهای تحت ستم شده است که به اسم رشد صنعتی و آیتی و ارزشافزوده در بورژوازی مدرن، کشاورزی و تولید خودشان را فراموش کنند. سرمایهداری امروز، پول را جانشین خدا، تولید را جانشین توحید، اقتصاد را جانشین عشق، قدرت را به جای حقیقت و لذت را به جای کمال، سلطه بر طبیعت را به جای تسلط بر خویش؛ قانون جنگلی که وارث هزاران سال فرهنگ، قانون و حقوق میشود و رابطهها، رابطه گرگان و سگانی که بر مرداری هجوم بردهاند و این بر آن مخلب میکشد و این بر آن منقار میزند. پس از آن زندگیکردن برای مصرف، قربانیکردن آسایش برای ساختن و خریدن وسایل آسایش و در نهایت انسان پرستنده میماند. انسانی که نه دیگر چون گذشته پرستنده کمال، ارزش، زیباییها، خیر، بینایی، آفرینندگی، جود، بلکه پرستنده یک چیز: سرمایه، و آگاه از اینکه آدمی اکنون بنده پول میشود و دیوانه لذت و مصرف این یعنی مسخ فطرت، بندگی و جنون در پستترین و ننگینترین شکلش. یاد شریعتی برای خردمندان امروز همیشه گرامی باد.
منبع: شرق/عبدالرسول خلیلی- کارشناس اقتصادی