۱۲:۰۶ - ۱۳۹۷/۰۷/۸ گفتگو با فرشاد مومنی :

وقتی دولت مردم را نادیده می‌گیرد، مردم هم آن را نادیده می‌گیرند

جرم دولت مهندس موسوی این بود که راه را بر روی لاشخورها، مفت‌خورها و رباخوارها بسته بود. جدی‌ترین بنیان‌گذاران نظام سرمایه‌داری در دنیا این کار را انجام دادند و اگر ما این کار را نمی‌کردیم، قحطی‌ و اپیدمی‌ در کشور رخ می‌داد. اما دانش این مسئله در کشور وجود نداشت. استاد فقید مرحوم آقای عالی‌نسب این دانش و تجربه را داشتند و به‌محض شروع جنگ این تجربه را با آیت‌الله شهید دکتر بهشتی در میان گذاشتند. آقای بهشتی متقاعد شدند و این ایده را برای اولین بار در کانون توحید مطرح کردند. اولین کسی که اعتراض کرد بنی‌صدر بود که...

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام)-گفتگو با فرشاد مومنی:

** تلاش‌های ناکام برای کوچک‌انگاری دستاوردهای دفاع مقدس
فرشاد مومنی سخنان خود را در رابطه با دستاوردهای کشور در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز کرد و از انگیزه‌های داخلی و خارجی برای نادیده گرفتن و نمایش دستکاری‌شده این دستاوردها به ویژه در شرایط فعلی کشور خبر داد و اظهار کرد: برخی با توجه به علایق، آرزوها و کینه‌های خود می‌کوشند نظام جمهوری اسلامی را در کل تاریخ حیاتش یک دوران ناکارآمد تلقی کنند.
وی در ادامه با اشاره به پژوهش دکتر ناصر پاکدامن، از اساتید مطرح اقتصاد، در بررسی تجربه آثار اقتصادی-اجتماعی جنگ جهانی دوم بر ایرانیان، ادعای مطرح شده را در قالب یک نقد علمی به چالش کشید. این پژوهش نشان می‌دهد با اینکه ایران در جنگ جهانی دوم به معنای دقیق کلمه در جنگ حضور نداشت، اما شاهد هزاران مورد مرگ و میر ناشی از قحطی و اپیدمی بودیم.
مومنی با بیان اینکه جنگ تحمیلی در ۴۰۰ ساله گذشته تقریبا طولانی‌ترین و نابرابرترین جنگ تجربه شده ایران است، افزود: حتی یک مورد مرگ و میر ناشی از قحطی یا اپیدمی در جنگ نداشتیم و این یک دستاورد بی‌نظیر برای تاریخ اقتصادی ایران است. در ۴۰۰ سال گذشته برای اولین بار است که در طولانی‌ترین جنگ، حتی یک سانتی‌متر مربع از سزمین‌مان را هم از دست نداده‌ایم.

** ذخایر دانایی، کلید طلایی مدیریت اقتصادی جنگ
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی دستاوردهای دوران جنگ را مبتنی بر سطح بالای اندیشه و احساس تعلق در میان حکومت‌گران و مردم به سرنوشت جامعه‌ و نیز وجود چهره‌های ممتاز و منحصر به فرد مثل مرحوم میرمصطفی عالی‌نسب دانست و بیان کرد: این‌ها در واقع نماد و تجسم ذخیره دانایی تاریخ ایران بودند و از آن ذخیره استفاده کردند و با راهگشایی‌ها و هدایت‌ها و دیده‌بانی‌های‌شان کارنامه‌ای را رقم زدند که بیش از چهار پنجم آن در دوره بعد از جنگ تکرار نشده است.

** دوران دفاع مقدس؛ نماد نگاه توسعه‌محور
مومنی دوران جنگ را برجسته‌ترین نماد کوشش‌های توسعه‌خواهانه طی قرن اخیر خواند و افزود: مطالعات نشان می‌دهد تاریخ اقتصادی ۵۰ سال اخیر ایران از سال ۱۳۵۲ تا امروز ۱۷ قله عملکردی را پشت سر گذاشته است که ۱۴ مورد آن در دوره جنگ اتفاق افتاده است و اگر این تجربه به شکل عالمانه، منصفانه و غیر سیاست‌زده و از موضع منافع ملی؛ و نه باندی و جناحی زیر ذره‌بین قرار گیرد می‌توان از اصول حاکم بر اداره اقتصاد و جامعه ایران در آن دوره درس‌هایی برای مواجهه خردورزانه‌تر و کارآمدتر با شرایط فعلی گرفت.

** نامه نخست وزیر وقت به مجلس، مناسبات رانتی را شفاف کرد
مومنی با اشاره به مفهوم «هزینه مبادله» در دانش توسعه بیان کرد: تاریخ توسعه، تاریخ نوآوری‌های نهادی کاهنده هزینه مبادله است و بخش بزرگی از دستاوردهای دوران دفاع مقدس را می‌توان از این طریق توضیح داد. وی بزرگ‌ترین نوآوری نهادی کاهنده هزینه مبادله در دوران دفاع مقدس را حذف مناسبات رانتی از طریق شفافیت دانست.
فرشاد مومنی گفت: نامه داوطلبانه نخست‌وزیر وقت خطاب به رئیس مجلس، اولین و آخرین تلاش در تاریخ اقتصاد نفتی ایران در زمینه اصلاح کانون اصلی مناسبات رانتی است.
وی ارجاع تصمیم‌گیری در رابطه با درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت به مجلس را نشانه توسعه‌خواهی دولت جنگ دانست و افزود: در آن زمان به‌معنای دقیق کلمه مردم ولی‌نعمت تلقی می‌شدند و مسائل مربوط به درآمدهای نفتی ایران در نظام بین‌المللی، جزء شفاف‌ترین امور بود. در حالی‌که حکومت‌ها مثلا از ۱۹۰۸ تا زمان جنگ این را از مردم‌ پنهان کردند. بنابراین در دوره جنگ، دولت برای اولین بار در تایخ اقتصادی ایران، مردم را محرم حساب کرد و وقتی که آقای نخست‌وزیر این تصمیم را گرفت و مجلس وقت هم پذیرفت، کانون اصلی مناسبات رانتی ایران شفاف شد.

** پیامدهای راهبردی شفافیت
مومنی اولین پیامد شفافیت را افزایش هزینه فرصت رانت‌جویی خواند و ادامه داد: تصمیم‌گیری مجلس درباره ارزهای نفتی صرف‌نظر از کیفیت نماینده‌ها، هزینه فرصت رانت را به شدت بالا می‌برد و این توصیه‌ای است که ما به دولت آقای روحانی نیز داشتیم.
وی پیامد دوم شفافیت را واکسینه‌شدن بدنه اجرایی کشور در برابر فساد دانست و پیامد سوم را فراهم شدن امکان نظارت‌های تخصصی مدنی بر نحوه تخصیص دلارهای نفتی عنوان کرد و افزود: در سطح نظری می‌گویند مهم‌ترین ویژگی دولت‌های رانتی «غیرپاسخگو بودن» و «مشارکت‌زدایی» است. در اثر این اقدام، دولت باید درباره تک‌تک دلارهای نفتی که تخصیص می‌داد قانونا پاسخگو می‌بود و نظارت تخصصی مدنی نیز امکان‌پذیر شد. یعنی هرکس می‌توانست منطق تخصیص دلارهای نفتی را به چالش بکشد. در صورتی که در شرایطی که تصمیم‌گیری درباره دلارهای نفتی از کانال مجلس عبور نمی‌‎کند، تخصیص‌ها تابع صلاحدیدهای شخصی می‌شود. یعنی شما حداکثر می‌‎توانید بگویید که من این شیوه تخصیص را نپسندیدم و فرد را جابجا کنید، اما عقوبت حقوقی و قانونی بر آن مترتب نمی‌شود. در حالی‌که دولت جنگ، راجع به تک‌تک دلارهایی که هزینه می‌کرد پاسخگو بود.
مومنی آخرین و مهم‌ترین پیامد شفافیت را علامت‌دهی به استعدادهای انسانی و مادی خصوصی کشور دانست و گفت: این یک پیام راهبردی برای کسانی بود که قصد بهرمندی از امکانات را داشتند و به آ‌ن‌ها اعلام کرد که اگر کسی می‌خواهد بهره‌مند شود، نه از کانال رانت و ربا و سوادگری، که باید از کانال تولید وارد شود. همچنین کارنامه کشور از این منظر یعنی تحولاتی که در بخش‌های مولد اتفاق افتاده هم از نظر عمق ساخت داخلی و هم ارتقای اشتغال مولد و هم ارتقای بنیه تولید ملی، رکوردهای تکرار نشدنی را ثبت کرده است.

** گذار از دولت خام‌فروش به دولت آینده‌فروش
مومنی تکرار عدم شفافیت تخصیص دلارهای نفتی و بازگشت فساد، ناکارآمد‌ی‌، مشارکت‌زدایی‌ و عدم پاسخگویی با پایان جنگ را عامل عدم تکرار موفقیت‌های آن دوران دانست و بیان کرد: در اثر این سهل‌انگاری راهبردی و بی‌اعتنایی به ذخیره دانایی منحصر به فرد، دولت به سمت ازهم‌پاشیدگی مالی کشیده شد که از آن باید به‌عنوان گذار خطرناک از دولت خام‌فروش به دولت آینده‌فروش یاد کرد.
وی با اشاره به مالیه دولت بیان کرد: از سال ۱۳۶۸ تا امروز دولت به صورت دائما افزایشی، برای اداره امور جاری خود متکی به وام‌گیری داخلی و وام‌گیری خارجی شده است و بنگاه‌های تولیدی و معیشت مردم نیز از این موضع متاثر شده‌اند.
مومنی با رد نظراتی که نحوه تعامل مردم با دولت را ناشی از احساسات و هیجانات می‌دانند بیان کرد: گزارش‌های کارشناسی و علمی نشان ‌می‌دهد مردم‌گرایی و سمت‌گیری‌های عادلانه در مدیریت اقتصادی کشور مردم را به حکومت و به دولت مطمئن می‌کرد.

** مردم در حمایت از دولت، جوگیر نشده بودند
وی با اشاره به برآوردهای امنیت شغلی ادامه داد: در دوره جنگ ۹۳ درصد قراردادهای کار، قراردادهای دائمی بودند. یعنی همه حقوق و استانداردهای انسانی تعلق گرفته به نیروی کار به آن‌ها تعلق می‌گرفت. در حالی‌که اکنون گزارش‌های رسمی می‌گوید بیش از ۹۰ درصد نیروی کار با قراردادهای موقت کار می‌کنند و برای بخش بزرگی از این‎ها ابتدایی‌ترین حقوق مندرج در قانون کار نادیده گرفته شده‌است. همچنین آمارهای بانک مرکزی نشان می‌دهد سرانه گوشت دام مصرفی مردم در دوره ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۲ از ۱۲۲ کیلو به ۷۸ کیلو سقوط کرد.
مومنی در ادامه اظهار کرد: بنابراین مساله جوگیری نیست. مساله مشاهده‌های اعتمادزا بود. وقتی مردم می‌دیدند مثلا دولت به تغذیه آن‌ها این قدر اهمیت می‌دهد، می‌توانستند از طریق یک شیفت کار شرافتمندانه یک زندگی شرافتمندانه را اداره کنند و به‌طور کلی فرصت‌های برابر در زمینه تغذیه، آموزش، سلامت و اشتغال باعث شد مردم با تمام جان و دل مایه بگذارند.

** مردم بار جنگ را داوطلبانه به دوش کشیدند
مومنی با اشاره به داده‌های کتاب «اقتصاد ایران در دوران جنگ تحمیلی» از حمایت داوطلبانه مردم از دولت و اعتماد به دولت گفت و ادامه داد: در این کتاب، وضعیت ایران در دوران جنگ تحمیلی با فرانسه در جنگ جهانی دوم مقایسه شده است. بر این اساس با اینکه فرانسه یک کشور توسعه‌یافته صنعتی و پیشگام آزادی‌های مدنی است، در شروع جنگ یعنی ۱۹۳۹ تعداد کل کارکنان دولتش ۷۰۰ هزا نفر بوده و در سال ۱۹۴۶ که جنگ تمام شده تعداد کل کارکنان دولت فرانسه به حدود ۲ میلیون نفر رسید. یعنی نزدیک به ۳ برابر شده است. در حالی‌که تعداد کل کارکنان دولت ایران در سال شروع جنگ ۱ میلیون و ۵۰ هزار نفر بود که در سال پایان جنگ به ۱ میلیون و ۴۵۰ هزار نفر رسید. یعنی مردم ما حتی در مقایسه با فرانسه همراهی و اعتماد و همدلی بیشتری داشتند و بار دولت را مثلا از طریق فعالیت‌های جهادسازندگی به عهده می‌گرفتند، و این‌ها نتیجه پاکدامنی، دانایی و عدالت‌خواهی دولت است.
وی با مقایسه این آمار با دوره تعدیل ساختاری نتیجه سیاست‌های آزادسازی، خصوصی‌سازی و تعدیل اقتصادی را عبور نیروی انسانی شاغل در بخش دولتی از مرز ۳ و نیم میلیون نفر دانست و بیان کرد: وقتی دولت مردم را نادیده می‌گیرد، مردم هم آن را نادیده می‌گیرند و با آن همکاری نمی‌کنند. بنابراین هزینه اداره کشور افزایش پیدا می‌کند و فساد بیشتر می‌شود.

** ایران در شاخص‌های اقتصادی هم برنده جنگ بود
مومنی با مقایسه کارنامه اقصادی دولت در دوران دفاع مقدس با کارنامه عراق بیان کرد: با وجود حمایت قطب‌های قدرت جهان از صدام، طرف برنده به لحاظ اقتصادی، جمهوری اسلامی بود. به‌عنوان مثال ذخیره ارزی عراق در شروع جنگ نزدیک به ۷ برابر ایران، جمعیت عراق حدود یک سوم جمعیت ایران و درآمد ارزی عراق نزدیک به ۳ برابر ایران بود. اما در انتهای کار می‌بینیم ذخیره ارزی ایران در سال پایانی جنگ به همان اندازه سال شروع جنگ بوده و به اراده شهید رجایی که این سنت حسنه را گذاشتند، در دوران جنگ بدهی‌های سررسید شده که ریشه در رژیم پهلوی داشت، همه به موقع پرداخت شد و به همین خاطر در مناسبات بین‌المللی، ایران جزء معتبرترین کشورهای در حال توسعه محسوب شد. در مقابل، صدام جنگ را با حدود ۸۵ میلیارد دلار بدهی بلندمدت انباشته تمام کرد و ذخیره ارزی آن صفر بود، اما ذخیره ارزی‌‌ ایران به اندازه سال شروع جنگ بود و بدهی خارجی بلند مدت ایجاد شده در دوره جنگ هم صفر بود.

** جامی که زهرآگین نبود
مومنی تحمیل آتش‌بس و تعبیر آن به خوراندن جام زهر به امام خمینی را برچسب ناجوانمردانه‌ای دانست که به دولت جنگ‌زده می‌شود و اساس ماجرا را نقاط عطفی خواند که از سال ۱۳۶۵ به بعد با آن روبه‌رو هستیم. وی اولین شوک معکوس نفتی در سال ۱۳۶۵ را یکی از این نقاط عطف خواند و بیان کرد: در اوج جنگ به‌طور طبیعی ما باید ساختار اداره کشور را بازآرایی می‌کردیم تا بتوانیم بدون بحران از این شرایط عبور کنیم.
از نظر مومنی نقطه عطف دوم، ارزیابی دشمن از توان اقتصادی ما بود، به‌طوری که رژیم صدام و متحدان استراتژیک آن به این جمع‌بندی رسیدند که بنیه تولید ایران در این دوران تقویت شده است. تا زمانی که این بنیه تولیدی قدرتمند وجود دارد، جنگ را طبق خواسته قدرت‌های بزرگ کنار نخواهند گذاشت و بنابراین، از سال ۱۳۶۵ استراتژی صدام بر انهدام ظرفیت‌های تولیدی کشور متمرکز شد.
وی با استناد به گزارش سازمان برنامه به سازمان ملل برای خسارت‌های جنگ اظهار کرد: خسارت‌های ظرفیت‌های تولیدی کشور از سال ۱۳۶۵ تا پایان جنگ، چندین برابر خسارت‌هایی است که از شروع جنگ تا ۱۳۶۵ متحمل شده بودند و هر کدام از این‌ها می‌توانست موجب از هم پاشیده شدن شیرازه امور شود. اما درایت، جوانمردی، فداکاری و دانایی‌های انباشته تحت راهبری مرحوم آقای عالی‌نسب باعث شد آن شرایط را بدون بحران سپری کنیم و اکنون باید از خودمان بپرسیم چه سطحی از دانایی و خرد در اداره اقتصاد کشور وجود داشته که با قدرت خرید دلار سال ۱۳۶۵ با اینکه درآمد نفتی کشور به زیر ۱۰ میلیارد دلار سقوط کرده بود و بخش بزرگی هم صرف امور نظامی می‌شده، ما توانستیم این سال را بدون بحران سپری کنیم.

** اختلال در مدیریت امور نظامی، دلیل پذیرش آتش‌بس
مومنی ایجاد هرگونه اختلال توسط دولت برای پذیرش قطعنامه را با استناد به کتاب «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی» رد کرد و با اشاره به مصاحبه رئیس وقت سازمان برنامه بیان کرد: ایشان آنجا با جزئیات توضیح می‌دهند که هیچ نوع کوتاهی از جنبه لجستیک دولت در مورد جنگ پیش نیامده بود و همچنان مهم‌ترین مسئله‌ دولت، پشتیبانی از جنگ بود. تعبیری که آقای زنجانی در این کتاب مطرح کرده و جزئیاتش را هم توضیح داده کاستی‌ها، اختلا‌ل‌ها و ناکارآمدی‌هایی است که در مدیریت امور نظامی کشور پدیدار شده بود. ایشان می‌گوید که این‌ها بر فراز بودجه سالانه از طریق گرفتن اجازه‌های ویژه از امام خمینی (ره) و با دادن وعده‌های خیلی بزرگ، مطالبه مقادیر بزرگ ارز و ریال می‌کردند. ایشان آنجا نشان می‌دهد آنچه امام را به جمع‌بندی رساند، نه نامه رئیس سازمان برنامه، بلکه نامه فرمانده سپاه بود.

** وقتی رابطه‌ها کنار برود، یک کابینه ناهمگن هم کارا خواهد بود
مومنی در پاسخ به خبرنگار ایرنا درباره کابینه ناهمگن دولت دفاع مقدس، به چند نکته تاریخی اشاره کرد و در این ارتباط گفت: آقای مهندس موسوی هیچ‌کدام از وزرایی که شهید رجایی و شهید باهنر انتخاب کرده بودند را خودشان تغییر ندادند و آن‌هایی که تغییر کردند، عموماً از بیرون بود؛ یعنی یا ناشی از مجلس یا رئیس‌جمهور وقت یا سران قوا یا امام خمینی بودند.
مومنی نکته بعدی را قید خیلی بزرگ پیش‌روی نخست‌وزیر دانست و بیان کرد: به هر حال ایشان وقتی می‌خواستند کابینه را شکل دهند، از نظر قانونی باید موافقت رئیس‌جمهور محترم وقت را هم می‌داشتند. وی نکته دیگر را فضای آن زمان دانست و با بیان نقل‌قولی از نخست‌وزیر وقت ادامه داد: آقای مهندس موسوی همیشه به من می‌فرمودند حکومت اسلامی حکومت ضابطه‌هاست، نه حکومت رابطه‌ها و فصل‌الخطاب بین ما رابطه نیست. بنابراین اگر ضابطه‌ها رعایت نشود، حتی اگر از نزدیک‌ترین هم‌فکران باشد با او برخورد می‌کنم و اگر از غیر هم‌فکر باشد هم برخورد می‌کنم.
وی با تأیید این نوع تعامل حتی از طرف غیر هم‌فکران مهندس موسوی به خاطرات آقای ناطق‌نوری استناد کرد که بر این موضوع صحه می‌گذاشتند. وی در ادامه از مرحوم عسگر اولادی یاد کرد و اظهار داشت: ایشان همیشه تا پایان عمرشان روی دیانت، پاکدامنی و مدیریت سطح بالای آقای مهندس موسوی صحه می‌گذاشتند و من چون سابقه دوستی نزدیک با آقای عسگر اولادی داشتم، به دفعات از ایشان شنیدم که می‌گفتند: تمام آن تأییدهایی که امام در زمینه مراتب دیانت و شایستگی‌های ایشان می‌کنند را ما داریم به چشم می‌بینیم. آقای عسگر اولادی هم از اینکه با ضابطه مدیریت می‌شود، خیلی راضی بود.
مومنی برخورد جناحی در کنار رفتن آقای عسگر اولادی از وزارت بازرگانی را شیطنت‌آمیز خواند و علت واقعی آن را تقاضای امام خمینی از ایشان دانست و این که اساس ماجرا به بحرانی که در سازمان غله پیش آمد و امام را به‌شدت مضطرب و نگران کرده بود، برمی‌گشت.
وی با مقایسه تغییر افراد در دوران جنگ و دوره کنونی بیان کرد: عزل و نصب‌ها هم هرگز این‌قدر که الان سر و صدا می‌کند سرو صدا نمی‌کرد. چون آن موقع هیچ‌کس فکر نمی‌کرد که از یک کانون رانت جدا شده است.

** آمریکا و انگلستان هم به اندازه دولت دفاع مقدس چپ‌گرا هستند
مومنی اطلاق عناوینی مانند «چپ‌گرا» یا «سوسیالیست» به دولت دفاع مقدس را از نظر منطقی و مبنای نظری فاقد اعتبار دانست و نقش ستاد بسیج اقتصادی در توزیع کالاهای اساسی را که مصوب مجلس بود، دارای مبنای علمی خواند.
وی با اشاره به تجربه جان کنت گالبرایت که در دوره جنگ جهانی دوم مسئول توزیع کالاهای اساسی در آمریکا بود بیان کرد: نقش ستاد بسیج اقتصادی درواقع کنترل قیمت بود و گالبرایت در کتابی تحت عنوان «کنترل قیمت» به این موضوع پرداخته است.
مومنی در ادامه بیان کرد برای اینکه نیازهای حیاتی مردم در شرایط جنگی دستاویز دلال‌ها و سوداگرها نشود، این موضوع حتی برای اقتصاد آمریکا که از معرکه نبرد در جنگ جهانی دوم به‌کلی دور بود هم موضوعیت داشته است. همچنین تجربه اقتصاد جنگ در فرانسه و انگلستان نشان می‌دهد تا حدود ۱۰ سال بعد از جنگ هم به سیستم سهمیه‌بندی شده نیازهای اساسی وفادار ماندند.
وی در مقام نتیجه‌گیری بیان کرد: به همان اندازه که می‌توان اقتصاد آمریکا و انگلستان را کمونیست تلقی کرد، باید دولت زمان جنگ را هم کمونیست و چپ دانست. مومنی اقتصاد سیاسی ایران را یک اقتصاد رانتی دانست که در جریان‌سازی‌های آن، مفت‌خورها و رباخوارها دست بسیار بالایی دارند، به‌طوری‌که با کوچک‌ترین جسارتی به منافع‌شان با مافیای رسانه‌ای که در اختیار دارند، ارکان سیستم را می‌لرزانند.

** دولت دفاع مقدس از تجارب موفق جهانی درس گرفته بود
مومنی در بیان چرایی اطلاق واژه‌های کوپنیستی و کمونیستی به دولت مهندس موسوی بیان کرد: جرم دولت مهندس موسوی این بود که راه را بر روی لاشخورها، مفت‌خورها و رباخوارها بسته بود. جدی‌ترین بنیان‌گذاران نظام سرمایه‌داری در دنیا این کار را انجام دادند و اگر ما این کار را نمی‌کردیم، قحطی‌ و اپیدمی‌ در کشور رخ می‌داد. اما دانش این مسئله در کشور وجود نداشت. استاد فقید مرحوم آقای عالی‌نسب این دانش و تجربه را داشتند و به‌محض شروع جنگ این تجربه را با آیت‌الله شهید دکتر بهشتی در میان گذاشتند. آقای بهشتی متقاعد شدند و این ایده را برای اولین بار در کانون توحید مطرح کردند. اولین کسی که اعتراض کرد بنی‌صدر بود که با بیان راست افراطی خاص خود گفت که آقای بهشتی تصمیم دارند فقر را همگانی کنند. این در حالی است که با تکیه‌بر کتاب ممتاز جان کنت گالبرایت قابل‌ملاحظه است که این اقدام پایه منطقی- استدلالی مستحکمی دارد و دستاوردهایش هم در همه کشورهایی که اجرا شده، ازجمله ایران کاملاً روشن است. پس از آن، آقای عالی‌نسب و آقای بهشتی، شهید رجایی را هم متقاعد کردند و به‌خاطر اعتمادی که کل ساختار قدرت در ایران به این سه نفر داشت، جنبه عملیاتی پیدا کرد.

** بحران‌های کنونی حتی در دوران جنگ هم وجود نداشت
مومنی با اشاره به مسائل روز اقتصاد ایران بیان کرد: امروز بخش بزرگی از گرفتاری‌هایی که هم دولت و هم تولیدکننده‌ها و هم خانوارها را تحت فشار قرار داده است، باز شدن میدان برای عدم‌شفافیت و بازی‌های سوداگرانه با نرخ ارز است. لازم است همه مسئولان کشور به‌خصوص سران سه قوه بر این موضوع تأمل کنند که در حالی‌که امکانات ارزی کشور در دوره جنگ حدود یک‌پنجم امکانات موجود و گرفتاری‌های ارزطلب کشور بیش از پنج برابر شرایط کنونی بود، چرا در دوره جنگ با هیچ‌کدام از بحران‌هایی کنونی روبرو نبودیم؟
وی در ادامه افزود: برای فهم این مسئله بسنده‌کردن به فهم شیوه مدیریت ارز با اینکه لازم است، اما به‌هیچ‌وجه کفایت نمی‎کند و شرط کفایت این است که مدیریت اقتصادی کشور بفهمد تصمیم‌گیری صحیح راجع‌ به ارز بدون پیوند آن به اصلاحات متناسب در سیاست‌های پولی، مالی، تجاری و صنعتی راهگشا نخواهد بود و لازمه برقراری چنین پیوندی، داشتن برنامه است.

** شکست‌ناپذیری دولت‌ها با استفاده از میراث دولت دفاع مقدس
مومنی اصرار دولت‌ها بر اقدامات غیربرنامه‌ای انفعالی و موضعی با مشکلات اقتصادی را ضدتوسعه‌ای، فاقد توجیه عقلایی و محکوم به شکست دانست. کما اینکه بارها این دولت، دولت قبلی و دولت‌های قبل‌تر شکست خوردند.
وی بزرگ‌ترین درس از مدیریت اقتصادی دولت در دوره جنگ را نگاه نظام‌‌وار بر اساس شفافیت، مشارکت و صداقت دانست و بیان کرد: دولت دفاع مقدس با استفاده از یک برنامه اندیشیده و مشارکت‌جویانه، گروه‌های اقتصادی را به سیستم بازگرداند و این بزرگ‌ترین هدیه یا میراثی است که اگر دولت فعلی و دولت‌های بعدی گوش‌هایی برای شنیدن و چشم‌هایی برای دیدن این واقعیت‌های درخشان داشته باشند، می‌توانند از آن استفاده کنند.

منبع : ایرنا

::::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

- 1 = 1