۱۷ شهریور، آغازی بر پایان حکومت پهلوی
ادثه 17 شهریور تأثیر عمیقی بر روند نهضت مردم ایران گذاشت؛ با این که ظاهرا 3 هفته کشور را با آرامش نسبی رو به رو بود، ولی نه تنها توقفی در روند انقلاب ایجاد نشد، بلکه کینه عمومی از حکومت شاهنشاهی بیشر شد؛ کینهای که سر بسته باقی نماند- مانند آنچه پس از 15 خرداد 1342 روی داد- و همچنان تا سقوط سلطنت فوران کرد. کشوریک هفته دست به اعتصاب زد. تمامی بازارها و بیشتر اماکن کسب تا 25 شهریور به عنوان اعتراض به این کشتار وحشیانه تعطیل بودند .
مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):
سال پایانی حکومت پهلوی در حالی آغاز شد که علیرغم اوج گیری اعتراضات مردمی، کمتر کسی باور میکرد که این رژیم نتواند سال جاری را به پایان برساند، البته بودند کسانی چون امیراسدالله علم – یار همراه محمدرضا پهلوی – که در یادداشت های روزانهاش فروپاشی حکومت را پیش بینی کرده بود، اما هنوز زنگ خطر جدی در بین رجال پهلوی به صدا در نیامده بود.
آرامش قبل از طوفان
در تیر ماه همان سال اوضاع کشور کاملا رو به آرامش نهاد. ناظران خارجی، مفسران سیاسی و کارشناسان رژیم به این جمع بندی دست یافتند که شاه پس از یک رشته درگیری با شورشیان و سرکوب مخالفان از دی ماه ۱۳۵۶ تا خرداد ۱۳۵۷، اکنون ابتکار عمل را به دست گرفته و کاملاً بر اوضاع مسلط گشته است و اکنون هیچ خطر جدی رژیم را تهدید نمی کند. شاه نیز در پایان این دوره، در یک مصاحبه تصریح کرد که ”هیچ قدرتی توان کنار نهادن مرا نخواهد داشت چه ۷۰۰۰۰۰ تن نیرو مسلح از من پشتیبانی می کنند، همه کارگران و اکثریت مردم پشت سرم هستند و من قدرتمندم”.
تابستان ۱۳۵۷ دوره پر التهابی آغاز شد که به سقوط حکومت انجامید. روز شانزدهم شهریور ، به ویژه در تهران ،اعتصاب سراسری به وقوع پیوست و همچنین به دعوت روحانیان تهرانی، در این روز راهپیمایی بزرگی صورت گرفت.
اعتصاب گسترده
حادثه ۱۷ شهریور تأثیر عمیقی بر روند نهضت مردم ایران گذاشت؛ با این که ظاهرا ۳ هفته کشور را با آرامش نسبی رو به رو بود، ولی نه تنها توقفی در روند انقلاب ایجاد نشد، بلکه کینه عمومی از حکومت شاهنشاهی بیشر شد؛ کینهای که سر بسته باقی نماند- مانند آنچه پس از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ روی داد- و همچنان تا سقوط سلطنت فوران کرد. کشوریک هفته دست به اعتصاب زد. تمامی بازارها و بیشتر اماکن کسب تا ۲۵ شهریور به عنوان اعتراض به این کشتار وحشیانه تعطیل بودند . حکومت نظامی تا واپسین روز دوام نظام شاهنشاهی پا برجا بود، اما عملا کارآیی نداشت و هرگز نتوانست مقررات خشک خود را در شهرها تزریق کند. برای نمونه با این که اجتماع بیش از ۳ نفر در حکومت نظامی واکنشی از خود نشان نمیدادند.
اسناد به جای مانده از دستگاه امنیتی پهلوی دوم نشان میدهد که سرآغاز راهپیمایی روز جمعه هفدهم شهریور ۱۳۵۷ ، راهپیمایی چند روز قبل عید فطر بود. در سندی از ساواک ضمن اشاره به راهپیمایی عید فطر ، تظاهرات مجدد در منطقه قیطریه تهران در روز شانزدهم شهریور بررسی شده است .
تعطیلی به خاطر حرمت خون شهدا
روزنامه اطلاعات نیز روز شانزدهم شهریور درباره نظر مراجع تقلید راجع به راهپیمایی این روز چنین آورده است:
“به قرار اطلاع طی تماسهایی که امروز رهبران دولتی با مراجع تقلید گرفتند مسأله عدم صدور اعلامیه برای راهپیمایی امروز تأیید شده است. اما از سوی دیگر زمزمههایی که از چند روز قبل و بخصوص از صبح دیروز در شهر شنیده میشد حاکی از تعطیل عمومی و راهپیمایی امروز بود. به همین منظور فروشگاههای تهران دیروز شلوغترین روز خود را پشت سر نهادند. در کلیه نانواییها و قصابیها و سوپر مارکتها ازدحام غریبی وجود داشت و مردم آذوقه ۲ روزه خود را تهیه دیدند. این حرکت نشان دهنده این بود که خبر تعطیلی عمومی امروز و راهپیمایی که قرار بوده است از مسجد قبا در قیطریه آغاز شود چندان هم صورت شایعه نداشت است. اما آنچه به تعطیل عمومی و راهپیمایی امروز که به خاطر حرمت خون کشته شدگان روزهای اخیر صورت گرفت قوت می داد این بود که از دیشب و از نخستین ساعات بامداد امروز مأموران گارد و شهربانی در میادین مختلف و نقاط حساس شهر مستقر شدند و از سوی دستگاه های انتظامی تدارکات لازم برای جلوگیری از تظاهرات انجام گرفت.”
حکومت نظامی در ۱۱ شهر
ضد اطلاعات ژاندارمری هم در این مورد به ساواک چنین گزارش میدهد: خبر واصله حاکی است تظاهر کنندگان خیابان کوروش کبیر [شریعتی] و سه راه تخت جمشید [طالقانی] به وسیله نوشته، قرار ملاقات های بعدی خود را به شرح زیر تعیین مینمایند.
۱٫ فردا صبح محل ملاقات منزل آقای نوری واقع در آب سردار خیابان شهدا
۲٫ فردا شب محل ملاقات مسجد قبا
۳٫ سیار
۴ . سند دیگری از ساواک موضوع اعلام حکومت نظامی در تهران و ۱۱ شهر کشور و اعلامیه دولت را درباره آن بیان میکند. این سند قصد دارد چنین وانمود کند که خویشتنداری مأموران نظامی از کشتار مردم جلوگیری کرده است. در عین حال این سند نشان میدهد که علل نارضایتی مردم و خواست مشروع آنها از دید مأموران حکومت پنهان نبوده است. ( سند شماره ۲)
نوشتههای معتبر دیگری نشان میدهد که حکومت نظامی و مقابله با مردم با تأیید مستقیم شخص شاه به اجرا در آمده است.
” طبق منابع موجود شورا ی امنیت ملی متشکل از نخست وزیر ، وزیر امور خارجه ،رئیس ستاد ارتش ،رئیس ساواک ، رئیس شهربانی ، فرمانده ژاندارمری و وزیر کشور روز شانزدهم شهریور جلسهای تشکیل می دهد. در این جلسه سپهبد مقدم رئیس وقت ساواک اظهار می دارد که طبق گزارشهای رسیده تظاهرات پنج شنبه ( ۱۶/۶/۵۷) روز جمعه هم ادامه خواهد داشت و این که ” قرار است فردا در مملکت آشوب به پا بکنند و مملکت را به هم بزنند . من مراتب را به عرض اعلیحضرت رساندم که به نظر من ضرورت دارد که اعلام حکومت نظامی بشود. ” ( انقلاب اسلامی به روایت رادیو بی بی سی، صص ۲۲۸ و ۲۲۹) شاه به مقدم دستور میدهد مسأله را در شورای امنیت بررسی کنند.
رئیس اداره دوم و سوم ارتش هم که در این جلسه شرکت کرده بودند، به برقراری حکومت نظامی تأکید میکنند. پس از این جلسه شریف امامی، نخست وزیر شاه هیأت دولت را تشکیل میدهد. اعضای هیأت دولت قبل از نیمه شب دور هم جمع میشوند و آنجا سپهبد مقدم و ارتشبد ازهاری رئیس ستاد نسبت به برقراری حکومت نظامی تأکید میکنند. هیأت دولت نیز به این موضوع رأی میدهد شریف امامی در آخرین مرحله برپایی حکومت نظامی را به نظر شاه میرساند و تأیید نهایی را از او میگیرد. “
در پی تصویب قانون حکومت نظامی و اعلام بیموقع و با تأخیر آن ، مردمی که بسیاری از آنان بدون اطلاع از مقررات منع آمد و شد به محل راهپیمایی روز هفدهم شهریور آمده بودند، به خاک و خون کشیده شدند. گزارش ساواک درباره واقعه این روز حاوی نکات بسیاری است.
“ قتلگه پهلوی ،ژاله تهران شده / قتلگه پهلوی ،تمام ایران شده “
نخستین بار ساعت ۶ صبح روز هفدهم ، اعلامیه اجرای مقررات حکومت نظامی از رادیو خوانده شد بر این اساس تنها تعداد اندکی از مردمی که آماده راهپیمایی بودند از این مقررات اطلاع داشتند و مقایسه شعارهای مردم در حرکت اولیه به سمت میدان شهدا و پس از فاجعه ، گویای این مطلب است. در ابتدای حرکت به سوی میدان شهدا، شعار بیشتر مردم “ نصر من الله و فتح قریب بود” این در حالی است که پس از کشتار مردم ، شعارهایی چون “ قتلگه پهلوی، ژاله تهران شده / قتلگه پهلوی، تمام ایران شده ” و ” ارتش بگو گل گلوله است؟ “ به گوش میرسید.
۱۷ شهریور به روایت خبرنگار فیگارو
یکی از خبرنگاران حاضر در میدان شهدا ، خبرنگار روزنامه فیگارو بو.د مشاهات وی به نقل از روزنامه کیهان چنین است:
ساعت ۸ صبح میدان ژاله، ارتش و نیروهای امنیتی کاملا در میدان مستقر گشتهاند و تمام راههایی را که به میدان متصل میشود بستهاند. ماسکهای ضد گاز ، کلاه کاسکت ها، سرنیزهها و تفنگهای نشانه رفته در پرتو نور خورشید میدرخشید. راه پیمایان و تظاهرکنندگان کجا هستند؟ بله، اینجا هستند. در میدان و کوچهها طوری موضع گرفتهاند که به سختی دیده میشوند و در حالتی جدی و فریب دهنده، اما کاملا هوشیار و آگاه از ریسکی که در پیش دارند،آن هم بدون کوچکترین سلاحی و تنها با دست خالی همراه با فریادها و پلاکاردهایی که در دست دارند. در ساعت ۱۵/۸ از قسمت فرماندهی نظامی صدایی که با بلندگو تقویت شده است چنین میگوید: حکومت نظامی است. به شما دستور داده میشود که متفرق شوید ، ما را مجبور به تیراندازی نکنید. جمعیت یکصدا پاسخ میدهد: ما شاه نمیخواهیم جمهوری اسلامی میخواهیم ،مرگ بر شاه جانی ۳۰/۸ هیجان و اضطراب بیشتر شده و جمعیت فشردهتر میگردد .
جمعه ای که سیاه شد
فریادهای شادی جمعیت حاکی از ورود آیتالله نوری است. وی با جرأت و شهامت به طرف نیروهای امنیتی میرود و پس از مختصری گفت و گو با یکی از افسران باز میگردد و با اشاره سر از جمعیت میخواهد تا به آهستگی روی زمین بنشینند و جمعیت نیز بدون کوچکترین واکنشی به دعوت وی لبیک میگوید ۱۵/۹ از قسمت دیگر میدان به یکباره صدای رگبار مسلسلها شنیده میشود. من بلافاصله خود را به روی زمین انداخته و به سختی به طرف پیاده رو میرسم ؛ جایی که سربازان ردیف اول بدون وقفه شروع به تیراندازی به طرف ما نمودهاند. تیراندازی مدت ۳۰ ثانیه به طول انجامید. تیراندازی به مردم بیدفاع و بیسلاح چه کار آسانی بود، چرا که جنگ نبود، بله یک کشتار دسته جمعی بود. خیابانی که تا دقایقی قبل از انبوه جمعیت سیاه میزد، اکنون پر از اجساد ، کفشهای خونین ، پلاکاردهای پاره و زخمیهایی که کشان کشان خود را به طرف زخمی دیگر میرساندند . در آن طرف پیادهرو و خیابان فریادها شدیدتر می گردید. فریادی با درد و الم ناشی از کشتار بیرحمانه توأم با ذکر خدا و بیان این جمله که خدایا، خدایا تو آگاهی و میبینی که چه کردند. “
روایت دیپلمات آمریکایی از ۱۷ شهریور
جان دی . استمپل که خود از مسؤولین رده بالای سفارت ایالات متحده آمریکا در ایران بود، بعدها کتابی منتشر کرد. وی در کتاب خود درباره واقعه میدان شهدا مینویسد:
“ بلادرنگ پس از آغاز برخورد در میدان ژاله ، مجروحین حادثه به سه بیمارستان واقع در ناحیه روانه شدند. منابع پزشکی کشته شدگان را بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ نفر برآورد کردند. در ابتدا دولت مدعی شد که مقتولین ۵۸ نفر بودهاند، اما در عرض یک هفته این رقم به ۱۲۲ نفر افزایش یافت که به این رقم بین ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ زخمی نیز افزوده گردید. در نیم روز ۸ سپتامبر (۵۷٫۰۶٫۱۷) رقم مقتولین اعلام شده از طرف مخالفین ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر بود، اما طی ۲۴ ساعت تا حدود ۱۰۰۰ نفر بالا رفت … قبرستان بهشت زهرا تنها محل رسمی دفن مردگان در تهران به کنترل مخالفین درآمد و نیز تحریکات قابل توجهی درباره ثبت ارقام قبور مقتولین از هر ۲ طرف به عمل آمد پزشکانی که مدت ۳۶ ساعت کار کرده بودند عقیده داشتند که رقم ۳۰۰ تا ۴۰۰ کشته و ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ مجروح که در بیمارستان ها و مراکز درمانی درمان سرپایی شدهاند برآوردی منطقی است. “
۱۷ شهریور نخستین زنگ خطر را برای زمامداران آمریکا به صدا درآورد. از همین زمان گروهی از سران آمریکا به بررسی دقیقتر و بازنگری کارشناسانه در حوزه مسائل ایران ترغیب شدند. در پی آن انبوهی از کارشناسان سیاسی، نظامی، اقتصادی و خبری آمریکا به منظور بررسی همه جانبه وضعیت ایران وارد کشور شدند. اظهارنظر ها و رهیافتهای متفاوت آنان در پی ناآرامی های فراگیر در سطح کشور، مقدمه پیدایش ۲ طرز تفکر و دو خط مشی در ارتباط با ایران از سوی مقامات واشنگتن شد: یکی هواداران مشی مسالمت آمیز و طراحان راه حل سیاسی به ریاست سایروس ونس وزیر خارجه و شخصیت هایی چون ویلیام سولیوان سفیر آن کشور در ایران و دیگری طرفداران خشونت و شدت عمل و سیاست مشت آهنین به رهبری برژینسکی ـ مشاور امنیت ملی کارتر ـ و با حمایت وزیر دفاع و دیگران که بی وقفه تا آغاز کنفرانس گوادلوپ ادامه یافت. پیامد این نگرش ها و راهکارهای متفاوت آن، سردرگمی هرچه بیشتر آمریکا در امور ایران بود که با توصیه های ضد و نقیض به شاه همراه می شد و در نتیجه مسیر انقلاب را هر چه بیشتر هموار می ساخت.
—————————————————————————————————————————————————-
مرکز بررسی اسناد تارخی وزارت اطلاعات ؛ انقلاب اسلام یبه روایت اسناد ساواک ؛ کتاب یازدهم ؛ تهران ، ۱۳۸۱ ؛ ص ص ج و د
۲ روزنامه ،اطلاعات؛ ۱۶/۶/۱۳۵۷ ؛ ش ۱۵۷۰۵ ، ص ۴
۳ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ؛ همان ؛ ص ۸
۴ همان ؛ ص ۴۳
۵ کیهان “ ش ۱۳۲۳۹
۶ جان ،دی، استمپل ؛ دروان انقلاب ایران ؛ ترجمه منوچهر شجاعی ؛ انتشارات رسا ؛ ص ۱۶۸
۷ آیندگان، ش ۳۲۲۸ ؛ ص ۱۶
منبع: جماران
::::