دیپلماسی «چرت ملوکانه» ولایتی به روایت جواد لاریجانی!
لاریجانی یادآور میشود که «آقای ولایتی در اتاق آقای شیخالاسلام جلسه برگزار کرد و مرا که مسوول مذاکرات قطعنامه 598 بودم، صدا کرد و گفت تا من وزیر خارجهام، اجازه نمیدهم که این قطعنامه (598) قبول شود. درست 12 ساعت بعد مرحوم حاج احمد آقا زنگ زدند و گفتند که حضرت امام فرمودهاند بروید نیویورک و آنها را متقاعد کنید که ما قطعنامه را رد نکردهایم و قصد رد کردن هم نداریم.»
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): این روزها که مجادله علی اکبر ولایتی و سعید جلیلی بر سر کارآمدی این دو در مقام دیپلماسی زبانزد شده است، یادآوری مجادله مشابهی میان ولایتی و لاریجانی هم می تواند در روشن شدن ذهنیت تاریخی نسل جوان انقلاب، موثر باشد.
تیرماه ۱۳۸۶ در پی مصاحبه ای از علی اکبر ولایتی درباره معاون سابقش (محمد جواد لاریجانی) و پاسخ متقابل لاریجانی، مناقشه ای درباره تاریخ ۱۶ ساله دیپلماسی راست گرایان(به مدیریت ولایتی) رخ داد که پرده از رازهای مگو برداشت. متن کامل این پاسخ در روزنامه اعتماد(شماره ۱۴۴۶ به تاریخ ۲۸/۴/۸۶، صفحه ۶) منتشر شده است. مرداد ماه ۸۶ هفته نامه «شهروند امروز» هم پرونده ای درباره مجادله این دو دیپلمات منتشر کرد. مطلبی که در پیش رو دارید از این پرونده انتخاب شده است:
آتش در نیستان دیپلماتهای ایرانی افتاده است. چند ماهی بود که سید حسین موسویان، سخنگوی سابق پرونده هستهای ایران، خبر اول ایران بود و هر روز این سایت یا آن خبرگزاری به نقل از وزیر اطلاعات و آن نماینده، از پرونده جاسوسی که برای موسویان گشایش یافته، سخن میگفتند و «ابعاد» دیگر آن را روشن میکردند. هنوز تکلیف آن دیپلمات روشن نشده بود که دو دیپلمات پر سابقه دیگر علیه هم شمشیر کشیدند؛ علی اکبر ولایتی که ۱۶ سال سابقه صدارت در وزارت خارجه ایران را دارد، جواد لاریجانی معاون سابق خود را در یک گفتوگوی کوتاه نقره داغ کرد.
ماجرا خیلی ساده بود. محمد جواد لاریجانی در یک برنامه تلویزیونی علت ترک وزارت خارجه را «اختلاف سلیقه خیلی سنگین» با دکتر ولایتی دانسته بود و در توضیح ریشههای این اختلاف به نحوه پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ ایران و عراق اشاره کرده و گفته بود که «آقای ولایتی خیلی نسبت به عکسالعمل مطبوعات حساس نبود. اگر کسی یک کلمه در مطبوعات راجع به قطعنامه مطلبی مینوشت، ایشان حاضر بود که این پروژه را متوقف کند در حالی که من معتقدم اگر یک پروژهای مبنا داشته باشد و مسیر تعریفی را در نظام طی کرده باشد، چون کار حکومتی، کارتک فردی نیست، باید … در مواجهه با مطبوعات و رسانهها در اصطلاح باز بود ولی با قدمهای محکم پیش رفت.»
بلافاصله علی اکبر ولایتی، در گفتوگو کوتاهی که با روزنامه جمهوری اسلامی ایران انجام داد در حدود پاسخگویی به اظهارات لاریجانی بر آمد. ولایتی اختلاف سلیقه را امری طبیعی دانست، اما در خصوص افکار عمومی، یادآور شد: «افکار عمومی مردم پشتوانه سیاست خارجی هستند… لذا حق دارند در این موضوع خاص (قطعنامه) حساسیت بیشتری داشته باشند.»
ولایتی در قدم بعد علت رفتن جواد لاریجانی از وزارت خارجه را این دانست که «در زمان تصدی جناب آقای ریشهری در وزارت اطلاعات ادامه کار ایشان از سوی آن وزارت مصلحت دانسته نشد و از ما خواستند که به فعالیت ایشان خاتمه دهیم.»
فراز پایانی سخن ولایتی، چنان بمب خبری، در رسانهها منفجر شد. بلافاصله این گفتوگوی کوتاه در صدر خبرگزاری و سپس روزنامههای روز بعد نشست.
جواد لاریجانی، نیز نامهای بلند نوشت و آن را روی سایت خبری بازتاب منتشر کرد.
گفته میشد که همان روز عدهای با نشریات و برخی روزنامهها تماس گرفتند و خواستار آن شدند تا نامه جواد لاریجانی، که پاسخی صریح به ولایتی بود منتشر نشود. یکی از نزدیکان جواد لاریجانی روایت میکرد که پنج نفر از افراد سرشناس واسطه شدند تا لاریجانی این نامه را منتشر نکند و او نپذیرفت، فراز پایانی سخن ولایتی و استناد به نظر وزارت اطلاعات برای جواد لاریجانی که این روزها مشاور وزیر خارجه ایران، مشاور دبیر شورای عالی امنیت ملی و مرد پشت پرده سیاست خارجی ایران است، بسیار گران آمده بود.
به رغم آن تلاشها، «بازتاب» نامه را منتشر کرد. برخی روزنامهها همانند اعتماد ملی، با سکوت از کنار آن گذشتند و حتی منعکس نکردند و برخی همچون روزنامه اعتماد آن را کامل چاپ کردند.
جواد لاریجانی در نامه خود منطق کاری دکتر ولایتی را زیر سوال برده و گفته بود که در منطق او «ابتدا باید تیر را رها کرد و هر کجا تیر اصابت کرد، دور آن را خط کشید و آن را هدف اعلام کرد و برای آن پیروزی جشن گرفت و تیرانداز را تشویق کرد… لذا عجیب نیست که آقای ولایتی در مدت سه دهه که از انقلاب میگذرد، به رغم عناوین مفصلی که همواره یدک کشیدهاند، هرگز ایدهای را که تا حدی جدید باشد، ارایه نکردهاند.»
او در فراز دیگری از نامه خود، به ماجرای قطعنامه ۵۹۸ نیز اشاره کرد و اینکه در تمام مراحل، این وی بوده که ماجرا را پیگیری میکرده ولی ولایتی «حتی یک لحظه هم حاضر نشد به موضوع، نتایج، متن و مسیر توجه کند و همواره میگفت که چون حساسیت عمومی وجود دارد، من مخالفم».
لاریجانی همچنین به فشاری که آمریکا بر ایران آورد تا قطعنامه را بپذیرد نیز اشاره میکند و بلافاصله یادآور میشود که پس از این مساله، «آقای ولایتی در اتاق آقای شیخالاسلام جلسه برگزار کرد و مرا که مسوول مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ بودم، صدا کرد و گفت تا من وزیر خارجهام، اجازه نمیدهم که این قطعنامه (۵۹۸) قبول شود. درست ۱۲ ساعت بعد مرحوم حاج احمد آقا زنگ زدند و گفتند که حضرت امام فرمودهاند بروید نیویورک و آنها را متقاعد کنید که ما قطعنامه را رد نکردهایم و قصد رد کردن هم نداریم.»
در این میان، لاریجانی، همچون ولایتی، تعریضی نیز نسبت به وی انجام میدهد. اگر ولایتی نامی از وزارت اطلاعات به میان آورد و صلاحیت لاریجانی را برای ادامه کار زیر سوال برد، لاریجانی از «چرت ملوکانه» ولایتی در جلسات شورای عالی امنیت ملی سخن به میان آورد و یادآور شد که هنگام آن چرتها «حقیر دقیقترین تحلیلها و گزارشها را … ارایه میکردم.»
اگر چه این مباحثه قلمی امروز بر پرده افتاده، اما بنابر آنچه که لاریجانی گفته، اختلافات و تفاوت دیدگاهها در طول این سالها وجود داشته است.
اتفاقا علی اکبر ولایتی نیز در طول این ایام، خط فکری خود را از برادران لاریجانی متمایز کرده و تعارض خود را نیز با آنها به نمایش گذاشته است. چه در ماجرای انتخابات ریاستجمهوری سال ۷۶ و چه در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴٫
در ۲۸ بهمن ماه سال ۷۵، جواد لاریجانی، به لندن سفر میکند. ایران و انگلستان روابط خوبی در آن ایام نداشتند اما جواد لاریجانی، از آنجایی که علاقهمند است در پشت پرده، نقشآفرینی کند، به بریتانیا میرود و با نیک براون، سفیر سابق انگلیس در ایران، دیدن میکند. این سفر و این دیدار از چشم وزارت خارجه ایران پنهان نماند.
بلافاصله خبر حضور لاریجانی در بریتانیا توسط خبرگزاری رویترز اعلام میشود. لاریجانی در آن سفر در یک کنفرانس مطبوعاتی شرکت کرد و از علی اکبر ناطقنوری که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ بود، حمایت جانانهای کرد و گفت که اگر ناطق نوری رییسجمهور ایران شود، برنامههای اقتصادی، در وضعیت خوبی قرار خواهند گرفت. لاریجانی حتی ناطقنوری را بهتر از رفسنجانی خواند.
اگر در ایران، نیروهای چپ اسلامی ناطقنوری را که کاندیدای جناح راست بود تعقیب میکردند و پیگیر اظهارات لاریجانی در لندن بودند، اما دیگرانی نیز بودند که از سفر لاریجانی به لندن ناخشنود بودند. جدا از سید محمد خاتمی که کاندیدای مجمع روحانیون مبارز بود، محمدمحمدیریشهری، وزیر سابق اطلاعات نیز نامزد انتخابات ریاستجمهوری بود. کسی که دستگاه مربوطهاش حضور لاریجانی را در وزارت خارجه، به صلاح ندانسته بود و به گفته ولایتی از او خواسته بودند تا عذرش را بخواهند.
پس بیراه نیست اگر در تحلیل خود، از نقش روحالله حسینیان، محمد محمدی ریشهری و علی اکبر ولایتی در افشای دیدار جواد لاریجانی با نیک براون سخن بیاوریم. ماجرایی که به «لاری گیت» معروف شد و ضربه محکمی به ناطقنوری وارد کرد.
در آن ایام روحالله حسینیان چندین گفتوگو و سخنرانی انجام داد و در آنها به ماجرای لاری گیت دامن زد. بلافاصله متن کامل دیدار جواد لاریجانی با نیک براون منتشر و در سطح وسیعی توزیع شد.
لاریجانی در مذاکرات خود با نیک براون که مسوول میز ایران در وزارت خارجه انگلیس بود، گفته بود که همواره با حرکت دانشجویان در ۱۳ آبان مخالف بوده و آن را محکوم میکند. او از سوی دیگر فتوای آیتالله خمینی، بنیانگذار انقلاب ایران را درباره سلمان رشدی یک موضوع فقهی دانسته بود و نه یک حکم حکومتی و تاکید کرده بود که دولت ایران قصدی برای اجرای این حکم ندارد.
اکنون جواد لاریجانی، آن اتفاقات را بداخلاقیهای انتخاباتی میخواند و دیدار با نیک براون را یک برنامه روتین از سوی وزارت خارجه میداند. او در همین برنامه تلویزیونی نیز در این باره توضیح داد و تاکید کرد که «ملاقات با نیک براون داخل سفارت ما به درخواست وزارت خارجه انجام شد چون میخواستیم او بیاید سفیر شود».
به هر حال پس از نامه تند و تیز جواد لاریجانی، اکنون علی اکبر ولایتی سکوت سنگینی را پیشه کرده است. گر چه روزنامه جامجم در یادداشتی از دو طرف خواست که این مجادله را پایان دهند چرا که هیچ حاصلی برای آنها نخواهد داشت، اما معلوم نیست این توصیه، مورد توجه قرار گیرد. اگر جواد لاریجانی بخشی از ناگفتههای خود را منتشر کرد، بیشک علی اکبر ولایتی نیز ناگفتههای بسیاری خواهد داشت؛ ناگفتههایی که میتواند زوایایی از تاریخ معاصر ایران را روشن کند. اما باید دید مصلحت در چیست. سکوت یا بیان ناگفتهها؟
:::
[...] جواد لاریجانی پیشتر در دو گزارش «دیپلماسی «چرت ملوکانه» ولایتی به روایت جواد لاریجانی!… و «جواد لاریجانی و کمک انتخاباتی از انگلیس!» [...]