۱۳:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۷ بخشی از سخنرانی مرحوم آیت الله طالقانی در تبیین روش سیاست ورزی علوی؛

ما خون دادیم که منطق علی که منطق اسلام است را زنده کنیم

از همان روز اول در خطبه نخست خود فرمود: تمام اموالی که غصب شده اگرچه به کابین زن ها درآمده باشد از دست آنها درخواهد آورد. با هرکسی آنچه که واجب و لازم است می گفت نه آنچه که مقتضای سیاست وقت بود. اگر ما مسلمانیم سیاستمان این است! اگر چه شکست بخوریم ولی حق شکست خوردنی نیست همانطور که علی شکست نخورد؛ کشته شد ولی شکست نخورد. انقلاب ما انقلابی اسلامی است.

 mobareze.ir - taleganiمبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):

از همان روزی که باعلی بیعت کردند، علی آزاد گذاشت که هرکس آزاد باشد که بیعت کند یا نکند بعد هم مغیرة بن سعده، این سیاست مدار عرب و زیاد بن عدی و دیگران آمدند و به امام علی(ع) گفتند: “یا امیرالمومومنین با چند جبهه نمی شود جنگید. یک جبهه در مکه کمین کرده؛ طلحه و زبیر به آنجا رفته اند و ام المومنین عایشه را برای قیام از خانه بیرون آورده اند. جبهه دیگر در بصره تشکیل شده است و جبهه های دیگر در شام ، مدینه و کوفه. نمی شود با همه این جبهه ها جنگید پس به درخواست یک یا دو تا از این جبهه ها را پاسخ گوییم و آنها را تامین کنیم تا همه در یک جبهه باشیم؛ یک دستی به سر و کله این طلحه و زبیر بکشید و یک ولایت و امارتی به اینها بدهید. به آن ها وعده دهید که با زمین های شما که در زمان عثمان غصب کرده اید کاری نداریم تا مسئله معاویه که در دهنه شام و روم سکنی گزیده حل شود و بعد به اینها برسیم”. اینها چیست؟ اینها همان توجیه وسیله است! یعنی به هر وسیله ای متوسل شوی برای اینکه چند روز بیشتر حکومت کنی.

فرمود: “نه! من اگر یک روز هم حاکم باشم نمی توانم یک ناروایی را روا بدارم و مسامحه ای کنم”. اینکه سیاست نیست؟! سیاست دنیا چنین مسئله ای را نمی پذیرد، اما سیاست اسلام این است. سیاست اسلام سیاست صداقت و صراحت است، دقیقا برعکس تمام سیاست های دنیا.

علی مگر نمی‌توانست با اینها مصالحه کند، وعده و وعیدی بدهد و اینها را سرجایشان بنشاند؟ چرا نکرد؟؟ چون که اسلام که مظهرش علی است و در آن میزان، اعمال ماست نمی تواند به هر وسیله ای به هدفی که ادامه حکومت است، دست بزند. از همان روز اول در خطبه نخست خود فرمود: تمام اموالی که غصب شده اگرچه به کابین زن ها درآمده باشد از دست آنها درخواهد آورد. این صراحت و صداقت یعنی اعلام خطر! با هرکسی آنچه که واجب و لازم است می گفت نه آنچه که مقتضای سیاست وقت بود. اگر ما مسلمانیم سیاستمان این است! اگر چه شکست بخوریم ولی حق شکست خوردنی نیست همانطور که علی شکست نخورد؛ کشته شد ولی شکست نخورد. انقلاب ما انقلابی اسلامی است.

با صراحت گفت و پای مطلبش ایستاد و فرمود: “من اگر مانند معاویه بخواهم دروغ بگویم و فریب بدهم از او سیاستمدار ترم ولی راه من این نیست”. و همین است که بالاخره علی کشته راه عدلش و صداقتش شد. از صبح نوزدهم تا نیمه شب بیست و یکم که علی بر بستر مرگ خفته بود تمام چشم و حواس و نظر و توجهش به آینده اسلام بود. نه از زخم خود می نالید نه سفارشی برای زن و بچه اش می کرد. فقط دغدغه اش آینده پیشرفت اسلام بود تا این خونی که در محراب ریخته شد منجمد نشود و جریان پیدا کند و پیش برود. همانطور که رفت این خونی که در بین شیعه جریان یافت، این شهادت ها، این زجرها و شکنجه ها و ستم ها همان جریان خون علی است که در محراب ریخته شد. این عظمت انقلاب شما و این جوشش خون شما مسلمانان ازهمان جوشش خون علی است که در محراب ریخته شد، چون خون حق بود، خون خدا بود. همان خونی که در کربلا جریان یافت و از آل علی ریخته شد همان خونی که از زید بن علی بن الحسین ریخته شد. ازحجاز تا عراق و ایران و گرگان تا آن سوی ماوراءالنهر … تا شما شیعه ها تا ۱۷ شهریور … اینها همگی خون علی است. مگر خون حق آرام می نشیند. ما خون دادیم که منطق علی که منطق اسلام است را زنده کنیم و باید پای همان منطق بایستیم. این شهادت و این شکوه شهادت از علی شروع شد و تا به امروز ادامه دارد و درین زن و مرد ما و کوچک و بزرگ ما آنهایی که خون دادند، اصالت از آنها است . این خون هایی که در خیابان ها و زندان ها ریخته شد فراموش نکنیم ، ما خون دادیم . خونی که از متن مکتب ما جوشیده است. یعنی مکتب علی و مکتب اسلام .و ما با این خونها اجازه نخواهیم داد که مردمی فرصت طلب، خودخواه، وابسته به دیگران و خارج از مرزها بخواهند مسیر انقلاب را منحرف کنند.

چند روز پیش بود که روزنامه ای را ورق می زدم به یک مطلبی رسیدم و نمی دانم شما هم آن را خواندید یا نه؟ چنان منقلب شدم که نتوانستم خودم را نگه دارم. روزنامه کیهان بود و هر وقت این خاطره از ذهن من میگذرد؛ وسط نماز، درحین خوابیدن، مطالعه کردن… چنان این مسئله مرا منقلب میکند و اشکم جاری می شود که از همه چیز منصرف می شوم.

درهفده شهریور که خون جوانان بر زمین می ریخت و گلوله مثل رگبار باران بر سینه های جوانان می نشست،از یک پزشک نقل کرده بود:آن روز همانطور که پیکر جوانان را نیمه جان به بیمارستان منتقل می کردند و ما نمی رسیدیم که به یک یک آنان برسیم، بچه ای را آوردند که حدودا ۱۲ ۱۳ سال داشت و گلوله به کتفش اصابت کرده بود و او از هوش رفته بود. نشستم بر بالینش و سرش را روی زانویم گذاشتم و دستی بر پیشانی اش کشیدم. درهمین حین چشمش را باز کرد و مرا نشناخت.

گفت:” خانم؟ بگو! بچه ها در کوچه، مثل من، جزو شهدا محسوب میشوند یا خیر؟”.

دکتر جواب می دهد: ” بغض گلویم را گرفته بود و نتوانستم جوابش را بدهم و بالاخره جواب دادم که آری! و بعد ازآن چشم برهم گذاشت و از دنیا رفت”.

این خون شهدای ماست برادران و خواهران من! خون بچه های کوچکمان و خون کسانی است که در داخل زندان ها و اطراف بیابان‌های اوین و درمراکز تیر آثار خونشان همچنان باقی مانده است. ما کم خون نداده ایم! این خون ۱۳۰۰ سال بزرگان و اولیای ما و شهدای ماست که به این صورت درآمده است.و ما راضی نیستیم که اثر و جوششاین خونها از بین برود . دراین نیمه شب ۲۱ ماه رمضان؛ ماه پیروزی، ماه حرکت، تقوا ماهی که آمده ایم تا در مرکز طاغوت آیات خدا را تلاوت کنیم و از شهامت و عظمت اسلام و رهبران اسلامی سخن گوییم.

منبع: جماران

:::

۳ دیدگاه

  1. رضا :

    از تفنگ هایی که سر دست گرفتند، منطق می بارد
    سایت مبارزه از تبار انحراف معلوم نیست از کجا تغذیه می شود؟

    • هاشمیان :

      رضا جان سلام
      اینکه حضرتعالی از سن کم و لهذا از تجربه کمی برخوردار هستی هیچ اشکالی به آن وارد نیست . اشکال شما اینجاست که یا اطلاعات خود در باب تاریخ انقلاب را از یک کانال و یکسویه دریافت میکنی و یا اصلا هیچ آگاهی از روند پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به دست دلیرمردان دهه شصت نداری.
      این تصویر مربوط به روزهای نخست انقلاب است که بچه های کمیته انقلاب اسلامی که به فرمان امام امت تشکیل گردیده بود در خدمت ابوذر زمانشان آیت الله طالقانی حاضر شده اند .

    • علیپور :

      این بچه های کمیته انقلاب و یا بسیجیان دهه شصت هستند که تفنگهای خودشان را همیشه به طرف دشمنان انقلاب نشانه میرفتند .
      عده ای از این عزیزان که اکنون یا شهیدند و یا پا در سن گذارده اند هرگز به هم میهنان خود بی احترامی نکردند و خیلی از آنها توسط نفوذی های فرقه حجتیه( فرقان) و منافقین جنایتکار به شهادت رسیدند .

پاسخ دادن به هاشمیان (لغو پاسخگویی)

*

+ 22 = 26