گزارش محرمانه یک جلسه مملکتی: وامی برای همهچیز
یک مسئول فعلی سازمان مدیریت سابق (در حالی که با مهارت موز را به قطعات مساوی تقسیم میکند): خوب نصف بودجه همان 80 میلیون وام مسکن را اختصاص میدهیم به همین کار. یک چهارم دیگرش را هم وام ازدواج میدهیم، یک چهارم را هم در صورتی که فرزند بیاورند، و یک چهارم باقیمانده را هم در صورتی که بیش از دو فرزند بیاورند، میدهیم.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – سرویس طنز – محمد ملاعبدالوهاب: در خبرها آمده بود که طرح افزایش وام مسکن تا ۸۰ میلیون در دست تصویب است. به همین مناسبت سری می زنیم به یکی از اتاقهای فکر و جلسات مشورتی مسئولین در این زمینه:
یک مسئول مسکن (در حال خوردن قرص مسکّن): آقایان! آقایان! مگر فراموش کردهاید، همین افزایش وام مسکن در دولت احمدینژاد بود که قیمت مسکن را به یکباره بالا برد! چرا درس نمیگیرید؟
همه مسئولین به جز مسئول مسکن (در حالی که دهانشان با خوردن شیرینی طرح جدید میجنبد): چرا درس نمیگیریم؟
همان مسئول مسکن: واقعاً چرا؟
همه مسئولین به جز مسکن: واقعاً چرا؟!!
همان مسئول مسکن: ای بابا. یک راهکار بدهید.
یک مسئول اقتصادی (خیار پوست نکنده در دست): یک راه کار کافیه؟
یک مسئول معمّم (خیار پوست کنده در دست): دو تا هم کافی نیست.
یک مسئول وزارت ورزش و جوانان: بیایید به جای وام مسکن، وام ازدواج را بالا بریم!
همه مسئولین به جز همان سه تای قبلی و یکی بعدی (در حالی که خیار میخورند): فکر خوبیهها!
یک مسئول بانکی: آقایان! شما چرا اینقدر پرت میزنید؟ شما درباره نظام بانکی کشور چی فکر کردید؟ ما که بنگاه خیریه نیستیم! سازمان جوانان و مسئول ازدواج دانشجویی هم نیستیم!
بقیه مسئولین (در حال نوش جان کردن آب معدنی – یک نفر به خاطر فشار جلسه، قرص زیرزبانی میخورد): پس چی؟
همان مسئول بانکی: وظیفه ما، وابسته کردن آحاد ملت به «ربا» است. البته منکر نیت خیر بانکها نیستم، چون این هدف مقدس تنها از طریق تشویق تکتک مردم به بازکردن حساب و دریافت وام قرضالحسنه محقق میشود.
همان مسئول معمّم (در حالی که مرتب یادداشت برمیدارد): احسنت!
همان مسئول وزارت ورزش و جوانان (در حالی که چایی میخورد): خوب مگر وامهای ازدواج، ربوی نیست؟
همان مسئول بانکی: چرا هست، اما چه تضمینی وجود دارد که آن را تصفیه کنند؟ ما که روی گنج ننشستهایم. اگر وام مسکن را تصفیه نکنند میتوانیم خانه را ضبط کنیم. اما ازدواج چه؟
بقیه مسئولین (با دهان پر از موز): واقعاً چه؟
یک مسئول امنیتی (در حالی که کارد میوهخوری را محکم در دستش فشار میدهد): میتوانیم ازدواجشان را ملغی کنیم. مثلاً مجبورشان کنیم به طلاق.
بقیه مسئولین (در حالی که موز در گلویشان گیر کرده): که چه بشود؟
همان مسئول امنیتی (در حالی که کارد میوهخوری را محکم در سیب فرو میبرد): خوب این روزها اینقدر مهریه زیاد است که داماد ترجیح میدهد بدهی بانکی خود را تصفیه کند تا آنکه طلاق بگیرد و مهریه زنش را بدهد یا به خاطر مهریه زندان برود.
یک مسئول قضایی (در حالی که از عملیات مسئول امنیتی با کارد میوهخوری تقلید میکند): احسنت!
همان مسئول معمّم: نه آقا. مشکل دو تا شد. ما باید جوانان را تشویق به ازدواج کنیم!
یک مسئول افزایش جمعیت در سند چشمانداز بیستساله نظام: و فرزندآوری!
یک مسئول انتظامی (در حالی که چنگال را محکم در موز فرو میکند): احسنت! همین قضیه فرزند را در نظر بگیرید: چطور است یک فرزندشان را بهعنوان گروگان برداریم تا بیایند و بدهی بانکیشان را تصفیه کنند؟
همان مسئول قضایی: میشود به اسم خمس، زکات، سهم امام یا مالیات، فرزندشان را ضبط کرد.
یک مسئول ریشدار، تسبیحگردان و بسیار انگشتر در انگشتان دست: تازه میشود این فرزند را بهعنوان یک جوان ولایی و اصولگرا تربیت کرد و تحویل جامعه داد!
یک مسئول اقتصادی: هزینه پرورش این جوان ولایی و اصولگرا را از کجا تأمین کنیم؟
یک مسئول فعلی سازمان مدیریت سابق (در حالی که با مهارت موز را به قطعات مساوی تقسیم میکند): خوب نصف بودجه همان ۸۰ میلیون وام مسکن را اختصاص میدهیم به همین کار. یک چهارم دیگرش را هم وام ازدواج میدهیم، یک چهارم را هم در صورتی که فرزند بیاورند، و یک چهارم باقیمانده را هم در صورتی که بیش از دو فرزند بیاورند، میدهیم.
همان مسئول مسکن (در حالی که سیب در گلویش گیر میکند): ای آقا. اینکه شد همان ۲۰ میلیون وام مسکن فعلی!
همان مسئول ورزش و جوانان (در حالی که سیب را فرو میدهد): ولی علاوه بر مشکل مسکن، مشکل ازدواج، فرزندآوری و تربیت نسل جوان اصولگرا را هم حل کرد!
همان مسئول معمّم: واقعاً عجب وام بابرکتی شد!
همان مسئول ریشدار، تسبیحگردان و بسیار انگشتر در انگشتان دست: حالا هی بگویند ربا، اقتصاد مملکت را آلوده کرده. تازه این همه برکت هم دارد!
همه مسئولین (در حالی که آب معدنی مینوشند و به خودشان افتخار میکنند): احسنت! این مشکل هم با تدبیر و همدلی حل شد!
یک مسئول مقابله با بحران محیط زیست: آقا یک فکری برای حل مشکل کمآبی و ریزگردها هم میکردید سر راه.
همان مسئول امنیتی: وقت زیاده. ایشالا شما جلسه بذار، حق حضور در جلسات رو هم منظور کن، ما قول میدهیم مشکل رو حل کنیم.
همه مسئولین، حتی خودِ مسئول امنیتی: احسنت!
::::