۱۵:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۲

رمز گشایی حضرت سعدی از فتنه / ارتباط ازدواج با انتخابات

نتیجه می گیریم که هرچند ازدواج نوعی فتنه است و فتنه هم چیز بدی است، اما از نظر سعدی علیه الرحمه ازدواج با فتنه گران چیز خوبی است(منفی در منفی می شود مثبت). لامصب فتنه گران خیلی هم خوش بر و رو هستند و به قول حضرت: "از بهر خدا روی مپوش از زن و از مرد / تا صنع خدا می‌نگرند از چپ و از راست".

13920326004254547_PhotoL«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – سرویس طنز

محمد ملاعبدالوهاب

این روزها با کاهش قیمت طلا که به طور خاص در موجودی خانمان سوز به نام «سکه بهار آزادی» متبلور می شود، بازار ازدواج و همچتین بازار طلاق جان تازه ای گرفته و کلا جامعه به جنب و جوش افتاده است. حالا اینکه ازدواج بیشتر است یا طلاق و آیا این جنب و جوش خوب است یا بد، به ما ربطی ندارد و از نظر ما هر چه هست خیر است. حالا بعضی ها دوست دارند خودشان را بیچاره کنند و بعضی ها هم از قبل بیچاره شده اند. لذا می فرماید: غیر تسلیم و رضا کو چاره ای؟

فلذا به ما چه. اما در باب آن دوستانی که با توجه به مبارکی ایام قصد اقدام جهت ازدواج دارند، بد نیست یک مشورت، فال یا  استخاره ای بگیرند. من شخصا حضرت حافظ را پیشنهاد نمی دهم از بس که سر و کارش با «مُطرِب» و «مُسکِر» است و کلا مورد دارد. بالاخره آدمی که قرار است ازدواج کند و سر به راه شود که نباید با اهل طَرَب و شُرب مشورت کند. آنهم کسی که معلوم نیست منظورش از «مُغ بچه» چیست و با «مخِ بچه» و «مخچه» چه ارتباطی دارد و همچنین اینکه «شاخه نبات» بالاخره جاندار نباتی است یا نبات بی جان.

فلذا اگرچه بنده همچنان روی “به ما چه؟” تأکید دارم اما حالا که اصرار دارید، حضرت سعدی را جهت مشورت پیشنهاد می دهم. منتها مشکل اینجاست که حضرت سعدی علیه الرحمه کلا نظرش روی افراد فتنه گر است. و البته شکی نیست که ازدواج؛ خود نوعی فتنه است. به همین جهت سعدی حتی در عاشقانه ترین غزل هایش، به موضوع فتنه به صورت تلویحی اشاره می کند. از جمله آنکه می فرماید:

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی / که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

که وقتی بفهمیم که محمد رضا شجریان این بیت را در دستگاه «ماهور» و گوشه «خاوران» خوانده، عمق فاجعه، عرض فتنه، طول شورش و ارتفاع کودتا معلوم می شود. (البته یک قرائت دیگر از متن هم وجود دارد که می گوید این بیت اشاره به پخش مستقیم بازی والیبال ایران-ایتالیا دارد و آن خانم های تماشاگر آنچنانی که بی عفتی شان، عزت عزت ا… ضرغامی را زیر سوال برد.)

سعدی البته فتنه را ریشه یابی و به تعبیر برادران کیهان نشین، «رمز گشایی» می کند:

چه فتنه بود که حُسن تو در جهان انداخت / که یک دم از تو نظر بر نمی‌توان انداخت

به چشم‌های تو کان چشم کز تو برگیرند / دریغ باشد بر ماه آسمان انداخت

حضرت در ادامه با اشاره به درگیری های سال ۸۸ و انسداد سیاسی پس از آن حوادث که تا زمان برگزاری انتخابات ۹۲ ادامه یافت، می فرماید:

نظری مباح کردند و هزار خون معطل / دل عارفان ببردند و قرار هوشمندان

سر کوی ماه رویان همه روز فتنه باشد / ز معربدان و مستان و معاشران و رندان

اگر از کمند عشقت برهم کجا گریزم / که خلاص بی تو بندست و حیات بی تو زندان

که بیت آخر در واقع به حبس خانگی سران فتنه هم اشاره دارد.

اما در بیت اول به ارتباط دکتر عارف با فتنه ۸۸ اشاره می کند: “دل عارفان ببردند و قرار هوشمندان”

و در جای دیگری هم به حضور حلقه اطرافیان دکتر عارف در فتنه اشاره می کند:

بنشین که هزار فتنه برخاست / از حلقه عارفان مدهوش

آتش که تو می‌کنی محالست / کاین دیگ فرو نشیند از جوش

که در مصرع دوم بیت اول می گوید حضور عارف در صحنه انتخابات ۹۲ با هدف دمیدن در آتش فتنه ۸۸ بوده است.

حضرت با اشاره به گسترش فتنه در سطح خیابانها می گوید:

دیگر نشنیدیم چنین فتنه که برخاست / از خانه برون آمد و بازار بیاراست

از بهر خدا روی مپوش از زن و از مرد / تا صنع خدا می‌نگرند از چپ و از راست

که مصراع دوم به نفوذ فتنه در جریانات مختلف سیاسی چپ و راست اشاره دارد تا جایی که برخی از اصولگرایان هم در آزمون فتنه جزو «مردوین فتنه» بودند. سعدی هم چنانچه خود معترف است، جزو ساکتین فتنه بوده است:

من چنان عاشق رویت که ز خود بی‌خبرم / تو چنان فتنه خویشی که ز ما بی‌خبری

بُرقع از پیش چنین روی نشاید برداشت / که به هر گوشه چشمی دل خلقی ببری

در نتیجه؛ نتیجه می گیریم که هرچند ازدواج نوعی فتنه است و فتنه هم چیز بدی است، اما از نظر سعدی علیه الرحمه ازدواج با فتنه گران چیز خوبی است(منفی در منفی می شود مثبت). لامصب فتنه گران خیلی هم خوش بر و رو هستند و به قول حضرت: “از بهر خدا روی مپوش از زن و از مرد / تا صنع خدا می‌نگرند از چپ و از راست”.

فلذا از این داستان می آموزیم که آحاد ملت و انحاء امت می توانند بروند ازدواج کنند و ما هم می گوییم: آفرین، آفرین !

:::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

19 + = 20