۰۷:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۳ حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا حشمتی:

توفیقی نیاز به دفاع ندارد

در دوران سخت مبارزه با شاه با جعفر آقا در دانشکدة مهندسی دانشگاه پهلوی(شیراز) آشنا شدم. در حال روزه بود. در روزهای بلند تابستان حدود 35 سال پیش مؤمن و معتقد بود و در اکثر برنامه‌های دینی و اعتصابات شرکت داشت. بسیار با وقار و سنگین بود همیشه در تظاهرات و برنامه‌های مذهبی دانشگاه و شهر شیراز مشارکت فعال داشت تا اینکه انقلاب پیروز شد.

heshmatiمبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام)- حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا حشمتی( معاون فرهنگی و هنری موسسه نشر آثار امام (س) ):

دوست محققی می گفت در منطقه جنوب شرقی آسیا قبیلة  بت پرستی است که هر ساله در شب عید افراد این قبیله بت زیبایی را با احترام خاص به معبد می آورند، عطر و گلاب می زنند و در جایگاه مناسبی قرار می دهند و از فردای آن روز افراد قبیله با اهدای تاج گل و هدایا و نذورات به عبادت در اطراف این بت می پردازند. از کرامت‌های او نقل می کنند و به او پناه می برند. در وصف بت شعر می گویند و ترانه می خوانند. این وضعیت ادامه دارد تا شب آخر سال در این شب افراد همان قبیله با کمک مأموران معبد و خادمان این بت مقدس و زیبا را از تخت پایین می‌آورند و در کنار معبد قرار می دهند. افراد مختلف حتی بچه‌های اطراف معبد به سر و صورت این  بت  شیء پرتاب می کنند و به گردن بیچاره طناب می بندند ودر خیابانها و  کوچه ها روی زمین می‌کشانند جالب اینکه کسی سوال نمی کند که این بت چه گناهی کرده است که از بالاترین مقام به زیر کشیده و با او چنین رفتاری می شود؟!
حال و وضع ما بی شباهت به اهالی همان قبیله نیست. ما افراد محترم سرزمین خودمان را که حال حاضر در مسند ریاست نیستند به چه بلایی گرفتار می کنیم. فضیلت ها   و کرامت آنان را فراموش کرده و به سان همان بت نگون بخت با آنان رفتار می کنیم.
این قاعده مخصوص سیاستمدران نیست بلکه با پهلوانان، دانشمندان و هنرمندان نیز همین گونه رفتار می کنیم. گرچه فضیلت ها هیچگاه پشت ابر باقی نمی ماند و بالاخره روزی طلوع می کند. اگر از شما سئوال کنند که انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی بوده است تا در آن احترام و ادب و قدر شناسی زنده شود این چه رفتاری است با بزرگان خود دارید؟ شما چه پاسخی خواهید داد. مصادیق زیادی در ذهن دارم تا به عنوان شاهد بازگو کنم. اما حیفم می آید دربارة دو شخصیت گرانقدر انقلاب سخن نگویم. شخصیتهایی که حدود نیم قرن برای اسلام و انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی(س) زحمت کشیده اند و هیچ توقعی از احدی نداشته‌اند. آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی که واقعاً بعضی افراد در حق آنها اجحاف کردند. بعضی نهادهای فرهنگی و سخنرانان به‌ویژه صدا و سیما با پیروی از بعضی جریانات تندرو چه بلایی بر سر این دو آوردند؟! از بهم زدن سخنرانی و توهین به آنان تا ممنوع التصویر کردن، هرچه در توان داشتند به کار بستند و اتهام‌های ناروا و دروغ هایی که به آنها نسبت دادند. به بهانه های واهی هتک حرمت کردند و بدون اینکه به آنها اجازه دفاع از خود بدهند یک طرفه محکوم کردند و مجازات نمودند. روزها گذشت و مردم صبر پیشه کردند. این دو شخصیت گرانقدر هم مردم را به صبر دعوت کردند تا در انتخابات ۹۲ جمعیت زیادی با رأی دادن به راه و مسیر آنان  عملاً از آنها تجلیل کردند. اگر جمعیت ۴ میلیون نفری طرفداران آقای جلیلی را کنار بگذاریم و قائل باشیم که افراطی ها همین فضا را می خواهند حدود ۴۶ میلیون نفر از این ادبیات ناراضی بودند. آنها به اعتلای کشور اعتقاد دارند، آنها به حرمت آدم‌ها معتقدند. آنها برای بزرگان این کشور احترام قائلند. آنها به قانون پایبند هستند آنها از سرک کشیدن به زندگی خصوصی شان ناراضی هستند. آنها از فضای امنیتی و پلیسی به‌ویژه در محیط‌های علمی ناراضی اند. آنها می‌خواهند زندگی کنند و در بین دیگر کشورها به عنوان افراد راستگو و با فرهنگ معرفی شوند. این انتخابات پیام‌های زیاد دیگری هم داشت. مردم به اعتدال گرایش دارند. مردم به افراد با تجربه نیازمندند. مردم به هنرمندان و اندیشمندان و فرهیختگان جامعه نیازمندند و به آنها احترام می گذارند. مردم از دروغ و تهمت خسته شده به ثبات رأی دادند و از تشتّت و تفرقه و بی ثباتی بدشان می آید.
عقاید افراطی چنان بلایی به سر این کشور آورده است که کمتر کسی جرأت می کند مسئولیت قبول کند. یقین دارم آقای روحانی برای دعوت از وزیران خود ساعت‌ها با آنها صحبت کرده است تا آنها را راضی کند. با اینکه این افراد شیفتة خدمت به مردم هستند امّا از عاقبت کار می ترسند. بعضی از وزرا سابقة حضور در جبهه‌ها و جهاد سازندگی را دارند که واقعاً باعث افتخار کابینه هستند. بعضی از آنها در صحنه سازندگی موفق بوده اند.
آیا نباید شورای عالی انقلاب فرهنگی به این دردهای مزمن توجه کند. این فضای تهمت و دروغ نمی تواند دوام داشته باشد؟
این در شأن جمهوری اسلامی نیست. ما یک انقلاب جهانی داشتیم و بنا بود جهان را به اخلاق و عدالت دعوت کنیم. این عدالت است که بدون هیچ محکمه ای ما انواع تهمت ها را به بهترین افراد وارد کنیم؟ صحنه هایی که  درروزهای رای اعتماد  از مجلس شورای اسلامی مشاهده شد در شأن نظام نبود.  شخصیت دیگری که ناچارم ازاو نام ببرم آقای دکتر جعفر توفیقی است، برای من سخت است که از ایشان دفاع کنم. او نه نیاز به وزارت دارد و نه نیاز به تعریف اینجانب. چرا که بسیاری از اساتید برجسته دانشگاه‌ها و بسیاری از تشکل های دانشجویی از ایشان حمایت کرده‌اند. اما به عنوان دوست قدیمی ناچارم سابقة آقای جعفر توفیقی یا به قول بچه های دانشگاه شیراز جعفر آقا را برای خوانندگان توضیح دهم. در دوران سخت مبارزه با شاه با جعفر آقا در دانشکدة مهندسی دانشگاه پهلوی(شیراز) آشنا شدم. در حال روزه بود. در روزهای بلند تابستان حدود ۳۵ سال پیش مؤمن و معتقد بود و در اکثر برنامه‌های دینی و اعتصابات شرکت داشت. بسیار با وقار و سنگین بود همیشه در تظاهرات و برنامه‌های مذهبی دانشگاه و شهر شیراز مشارکت فعال داشت تا اینکه انقلاب پیروز شد. از اولین کسانی بود که داوطلبانه برای بازسازی و تأسیس نهادهای انقلابی فعالیت می کرد. از اعضای اصلی انجمن اسلامی بود – (ستاد دانشجویان مسلمان) – در اکثر برنامه ها فعال بود. برای تبیین قانون اساسی و رأی به نظام جمهوری اسلامی تلاش نموده و در قضیة انقلاب فرهنگی فعالانه شرکت نمود. تازه صف بندی بین مجاهدین(منافقین) و پیروان خط امام(س) شروع شده بود و آنها از دانشجویان یارگیری می کردند. آقای جعفر توفیقی همواره در بین خط امامی یک چهرة شاخص و مطرح بود. در تأسیس جهاد دانشگاهی و جهاد سازندگی در شیراز به عنوان یک تحصیلکرده و نیروی جهادی مطرح بود. در تحصیل  است خود هم همواره توفیق داشت تا اینکه به عنوان عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس که حاصل فکر و دانش همین نیروها بود برگزیده شد و از آن تاریخ همواره در وزارت علوم نقش معاونت یا مشاور  داشته است که سرانجام به‌عنوان وزیر از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفت. حقیقتاً در دورة وزارت ایشان بیشترین خدمات به دانشگاه‌ها از جهت علمی و فرهنگی انجام شد. پس از دورة وزارت همواره پناهگاه دانشجویان و اساتید به حساب می آمد.

تا اینکه حوادث ۸۸ پیش آمد. در این حوادث نقش افرادی نظیر دکتر توفیقی که روزگاری وزیر علوم نظام بودند، چیست؟ طبیعتاً بسیاری از آسیب دیدگان و دانشجویان ستاره دار و اساتیدی که تعلیق می شوند به ایشان مراجعه می کنند و ایشان هم برحسب وظیفه از طریق قانونی مطالبات آنها را از طریق نهادهای امنیتی پی‌گیری می‌کند. این از قوت‌های نظام است که افراد معتمد و برجسته ای دارد که مردم در حوادث به آنها مراجعه می کنند. نقش علمای دین و مراجع و بزرگان عالم سیاست نیز همین است. امثال آقای دکتر توفیقی که سال‌ها برای استقرار نظام جمهوری اسلامی زحمت کشیده و خون دل خورده اند وقتی با نقیصه ای نظیر کهریزک و دانشجویان ستاره دار برخورد می‌کنند نمی‌توانند بی تفاوت باشند. به عنوان بخشی از انقلاب از طرق قانونی موضوع را پی گیری می کنند، اعتراض می کنند و افراد آسیب داده به‌عنوان یک ملجاء و پناه به آنها نگاه می کنند. حرف آخر اینکه جرائم سیاسی و غیر سیاسی تعریف شده است و نهادهای مربوطه دربارة افراد نظر می‌دهند. مگر افرادی که سال‌هاست در زندان هستند محاکمه و زندانی شده اند مورد اعتراض کسی واقع شده است؟ نهایتاً درخواست دلسوزان نظام این است که با عفو و اغماض، اسباب آزادی آنها فراهم گردد. نمی شود سابقة ۴۰ سال مجاهدت، ایثار، خدمت فردی را با عناوین مبهم و سلیقه ای زیر سئوال برد. با این اوصاف، شایسته است فضایی ایجاد کنیم تا دانشگاه‌ها بتوانند از وجود مدیری فرهیخته و پاکدامن، مومن و انقلابی بهره ببرند و به درخواست خیل عظیمی از جامعه دانشگاهی پاسخ مثبت دهیم.چگونه می توانیم یک عمر راستی ودرستی همراه باتعهد را باعناوین مبهم ومجعول پایمال کنیم سزاوار نیست اینگونه سرمایه های کشور وانقلاب رااز بین ببریم.

منبع: روزنامه قانون

:::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

- 1 = 4