زنگنه در وزارت نفت چه می کند؟
دوران هشتساله گذشته نشان داد مردم حتی اگر تحلیل دقیقی از تراز گازی کشور نداشته باشند، در زمستان به روشنی درک میکنند واردکننده گاز بودن کشوری که اکنون براساس آمارهای بریتیش پترولیوم دارنده بزرگترین ذخایر گاز جهان است، به چه معناست.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام)-علیرضا داوری:
اینکه به دلیل ماهیت تخصصی یک وزارتخانه، بسیاری از مردم با آنچه در آن میگذرد به طور دقیق آشنا نباشند، مدیرانش را نشناسند و یا برداشت عمومی بر آن باشد که سخنان مدیران آن به صورت مستقیم بر زندگی مردم تاثیر گذار نیست، الزاماً نشاندهنده کماهمیت بودن آن وزارتخانه نیست. نمونه بارز این مساله، وزارت نفت است که با وجود گردش مالی چندین میلیارد دلاری بسیاری شرکتهای آن، کمتر کسی حتی نام دقیق این شرکتها را میداند. درحالیکه استراتژی درست یا نادرست یک مدیر کلان آن میتواند وضعیت زندگی مردم را در کوتاهمدت دیگرگون کند یا اتخاذ یک تصمیم (البته همراه با برنامهریزی و راهکارهای اجرایی متناسب) میتواند سود یا زیان چندین میلیارد دلاری نصیب کشور کند، کمتر کسی به طور دقیق از ماهیت این تصمیمها باخبر است و دلیل آن نیز شاید «محرمانه» تلقی شدن بسیاری از قراردادها و جزئیات حاکم در این وزارتخانه باشد.
مردم، میدانند
دوران هشتساله گذشته نشان داد مردم حتی اگر تحلیل دقیقی از تراز گازی کشور نداشته باشند، در زمستان به روشنی درک میکنند واردکننده گاز بودن کشوری که اکنون براساس آمارهای بریتیش پترولیوم دارنده بزرگترین ذخایر گاز جهان است، به چه معناست. وقتی نیمنگاهی به وضعیت کشور قطر میکنند، میفهمند بزرگترین میدان گازی جهان چه پتانسیل بالقوهای است که دیگران آن را به بالفعل تبدیل کردند و ما صرفاً در پی ارائه «آمار» جهت بیلانهای کاری برآمدهایم. به روشنی درمییابند خودکفایی در تولید بنزین با تولید بنزین غیراستاندارد در پتروشیمیها و استفاده از بنزین با اکتان پایین در خودروها، تاچه میزان سلامت آنان و کودکانشان را در خطر قرار میدهد. به سادگی میبینند عدم حضور بخش خصوصی واقعی در صادرات نفت، دولتی بودن یکپارچه آن و درعین حال حضور افرادی همچون ب.ز تا چه میزان میتواند به کاهش فروش نفت در شرایط تحریم، عدم وصول درآمدهای نفتی یا وصول جنسهای بیکیفیت چینی و محصولات آلوده هندی و پاکستانی به جای پول نفت و در نهایت کاهش درآمدهای کشور در وضعیت دشوار تحریم بیانجامد. مردم به روشنی میتوانند ببینند «آمار»ی که بر زندگیشان تاثیر نداشته باشد، قطعاً یک جای کارش میلنگد.
درست بر خلاف روال مرسوم در دولت قبل که البته بیشتر متاثر از نهاد ریاستجمهوری بود تا وزارت نفت و مدیران آن، که اگر اینگونه نبود وزارت نفت در ۸ سال شاهد چهار وزیر نمیبود، ظاهراً بیژن زنگنه در نخستین گام سعی کرده است به جای تکیه بر انبوه آمارهای عجیب و غریب و همواره در حال افزایش، کارهایی را انجام دهد که برای اقتصاد کشور و وضعیت مردم واقعاً مفید و موثر باشند.
عسلویه، دوباره عسلویه میشود؟
انجام نخستین سفر کاری وزیر نفت به عسلویه و تعریف اولویتهای جدید برای این میدان گازی، نخستین اقدام زنگنه در این راستاست. در حالی که در دولت احمدینژاد اجرای همزمان ۱۴ فاز جدید (بدون آنکه حتی یکی از آنها به گاز برسد!) و توسعه لایه نفتی با هزینه فراوان و بعضاً غیراقتصادی (بدون تجهیزات فراورشی و تولیدی که موجب شده است کماکان نفتی از این لایه تولید نشود) و طرحهای مطلقاً بدون نتیجهای همچون تولید هلیوم در دستور کار قرار گرفته بود و تنها دستاورد آن انبوهی از «درصد»های پیشرفت و «شعار»های ما میتوانیم و «دلار»های خرج شده بود، وزیر نفت اولویت توسعه را به پایان رساندن ۵ فاز قرار داد. فازهای ۱۲، ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ و ۱۸ که حتی چند سال قبل هم ترکان درباره آنها گفته بود بهتر است به تولید رساندن اینها انجام شود نه تعریف چند پروژه جدید، همگی با درصدهای پیشرفت بالا بدون آنکه تاثیری در تولید گاز و کاهش عقبافتادگی ایران در قطر باشند، سالهاست در حال توسعه به سر میبرند! تولید گاز زودتر از پارس جنوبی از آن رو اولویت دارد که حتی یک روز عقبافتادگی در تولید گاز، ممکن است عواقب جبرانناپذیری داشته باشد: چراکه عدمالنفع هر روز تولید بالغ بر میلیونها دلار است و میدان، مشترک و اگر تولیدی انجام نشود، افت فشار ممکن است آن یک روز عقبافتادگی را دیگر جبرانپذیر نکند. تولید گاز زودتر، یک نتیجه دیگر هم دارد: راحتی مردم در فصل زمستان و مصرف بالای گاز. در حالی که مرگ مردم در فصل زمستان به دلیل استفاده از وسایل غیرگازسوز (همچون بخاریهای نفتی غیراستاندارد) متاسفانه به روالی هرساله بدل شده است و دیگرانی که به مدد حضور در شهرهای مهم و بزرگ، به گاز آنهم با قطعی و افت فشار دسترسی دارند، تاکید وزیر نفت بر آمادگی برای زمستان از هماکنون نشان از توجه ویژه صدر یک وزارتخانه تخصصی به وضعیت مردمی دارد که در ۲۴ خرداد فارغ از فرد، اکثریت قریب به اتفاقشان به «تغییر» رای دادهاند.
رویکرد نو در دیپلماسی انرژی
در جنبه دیگر، بحث دیپلماسی انرژی و روابط بینالملل قرار دارد که از دو جنبه مورد توجه قرار گرفته است: نخست، توجه وزیر نفت به حضور شرکتهای خارجی و روابط مناسب که البته لازمه آن، تغییرات بزرگ و اساسی در سیاست خارجی نیز هست و شاید از همین جنبه باشد که زنگنه، نفت را وزارت خارجه دوم میداند. دعوت از شرکتهای بینالمللی برای حضور و دو دیدار در حوزه دیپلماسی انرژی با ترکمنستان و عمان در این مدت کوتاه نشاندهنده دیدگاه متفاوت زنگنه و آشنایی او با الزامات صنعت نفت جهان است. نفت امروز، صنعتی بینالمللی است و از نیروهای انسانی گرفته تا شرکتهای خدماتی، سازندگان ابزار و تجهیزات، و شرکتهای توسعهدهنده، همه بینالمللیاند و بعضاً حتی شرکتهای ملی نفت نیز به دلیل اقتضائات، به نوعی رویکرد بینالمللی را درپیش گرفتهاند. انزوای بزرگترین دارنده مجموع ذخایر نفت و گاز جهان در این میان، معنایی جز عقب افتادن از توسعه و پیشرفت این صنعت ندارد که قطعاً خواست هیچ ایرانی چنین نیست.
در بخش دوم نیز، توجه وزارت نفت و شخص وزیر نفت به صادرات (که تابعی از تولید نیز هست)، فروش و دریافت پول نفت است. زنگنه از سویی بر لزوم بازگشت به سطوح ظرفیت تولید سال ۸۴ و بالتبع در ادامه افزایش صادرات و بهبود جایگاه ایران در اوپک تاکید کرده است و از سوی دیگر تغییراتی را در بخش فروش نفت ایران جهت بهبود وضعیت آن مدنظر داشته است. در این میان، جای خالی بخش خصوصی که به خوبی میتواند تحریمها را دور بزند و نفت ایران را بفروشد نیز احساس میشود که البته با به وجود آمدن ماجرای بابک زنجانی، حضور این بخش دشوارتر نیز شده است. زنگنه در نخستین گام، سعی بر بازپس گرفتن دلارهای نفتی که ظاهراً قرار بود توسط بابک زنجانی به ایران منتقل شود، دارد. با توجه به تاکید وزیر نفت بر استفاده از توان بخش خصوصی واقعی و در عین حال حضور او در جلسات بخش خصوصی، از جمله نشست با اعضای اتاق تهران پیش از رای اعتماد و جلسه چند روز قبل شورای گفتوگو، امید آن وجود دارد که بار دیگر بخش خصوصی سامان مند و قاعده مدار وارد عرصه فروش نفت شود تا با دور زدن تحریمها به شیوههایی که معمولاً یک سازمان دولتی امکان آنرا ندارد، راهی برای فروش نفت در شرایط تحریم بیابد.
درنهایت میتوان گفت آنچه در در چند هفته گذشته از آغاز وزارت زنگنه به چشم میخورد، تحت دو عنوان کلی خلاصه میشود: ۱) تاکید بر واقع بینی و اولویتبندی مشکلات به جای پرداختن همزمان به چند مشکل بدون استحصال نتیجه،
2) تلاش برای بهبود وضعیت «کشور» و «مردم» و نه ارائه «آمار»هایی که در دولت قبل به جای آنکه ابزاری برای اندازهگیری پیشرفت باشند، خود به هدف غائی تبدیل شده بودند!
منبع: خرداد نیوز
:::