رحیم مشایی: تشکیلات حجتیه، افکار نوحجتیه
این مسائل زمانی شدت یافت که علاوه بر شایعات محفلی در باب صندلی و بشقاب خالی، برخی سخنان جنجالی از سوی رئیسجمهور و رئیس دفتر دولت دهم درباره ظهور و مهدویت بیان و مزید بر علت شد. اما انتقادات به تفکرات شبهحجتیهای وقتی به اوج رسید که مستند «ظهور بسیار نزدیک است» در اینترنت منتشر و به طرفداران دولت نسبت داده شد.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): انتصاب محمد نهاوندیان به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور یازدهم، بهانهای شد برای بازخوانی سوابق و افکار وی از جمله انتساب به انجمن حجتیه. اما وقتی سوابق سایر روسای دفاتر رئیس جمهور را هم بنگریم، سوابق مشابهی در ارتباط تشکیلاتی یا خانوادگی با انجمن حجتیه خواهیم دید. از مهندس جواد مادرشاهی و مهندس مصطفی میرسلیم که مشاور و رئیس دفتر بازرسی رئیسجمهور دوران جنگ بودند گرفته تا محمدعلی ابطحی پسر سید حسن ابطحی مشهور، اسفندیار رحیم مشایی که به افکار نوحجتیه ای مشهور بود و حالا محمد نهاوندیان.
اینک این سوال مطرح میشود که آیا ارتباط سازمان یافته ای میان روسای دفتر روسای جمهور با تشکیلات یا تفکر انجمن حجتیه وجود دارد؟
بخش قبلی این سلسله گزارش ها با عنوان «محمد نهاوندیان؛ مرید کرباسچیان و عضو حجتیه!؟» به بررسی این ادعا پرداخت و البته نتیجه گیری نهایی را به خوانندگان واگذار کرد. بخش دوم هم به کارنامه مهندس جواد مادرشاهی و مهندس مصطفی میرسلیم اختصاص داشت و بخش سوم به بررسی نسبت محمدعلی ابطحی با حجتیه. بخش چهارم این سلسله گزارشها به نسبت رئیس دفتر دولت دهم با نوحجتیه میپردازد.
پرسش از نسبت فکری مشایی با نئوحجتیه
اسفندیار رحیم مشایی به عنوان رئیس دفتر رئیس دولت دهم، نیاز به معرفی ندارد. رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در زمان شهرداری احمدینژاد و معاون وی در سازمان میراث فرهنگی دولت نهم که در ۲۷ تیر ۱۳۸۸ به عنوان معاون اول رئیس دولت دهم معرفی شد. اما این انتخاب با مخالفتهای فراوانی در طیف مخالفان و حتی برخی از حامیان احمدینژاد روبرو شد، و سرانجام با نامه مورخ ۲۷ تیرماه رهبر انقلاب این مسئولیت وی لغو گردید.
یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ که با پیروزی محمود احمدینژاد همراه بود، وحید جلیلی سردبیر تحریریه چهارم ماهنامه «سوره» مطالبی در نقد نئوحجتیهها نوشت که بخشهایی از آن چند روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ ابتدا در ماهنامه مهرنامه و سپس در سایت تریبون (که مواضع نزدیک به وحید و سعید جلیلی دارد) بازنشر یافت. انتشار این مطلب تحت عنوان «بازگشت از راه حقیقت؟!» از سوی سایتی که تاکنون شدیدا از دولت احمدی نژاد حمایت میکرد و برخلاف بسیاری از رسانه های اصولگرا علیه مشایی و جریان انحرافی، نمینوشت، به این علت بود که در آن روزها برخی شایعات از جانب مخالفان سعید جلیلی مطرح میشد تا او را کاندیدای مورد تأیید مشایی جلوه دهند.
به نوشته تریبون؛ وحید جلیلی در سال ۸۳ در ماهنامه سوره، نفوذ جریان فکری حجتیه به شهرداری تهران و سازمان فرهنگی هنری شهرداری را مورد انتقاد قرار میداد و آن را مینواخت. این انتقادات به حدی بود که ماهنامه مهرنامه او را جزو اولین کسانی دانست که جریان مشایی را به انجمن حجتیه گره زد:
سال ۸۳ و ۸۴ را به خاطر دارید؟ محمود احمدینژاد در شهرداری تهران مشغول و هنوز دولت خاتمی بر سر کار بود. هیچ حرف و سخنی از انجمنهایی مانند حجتیه نبود. اگرچه افرادی مانند علیاکبر محتشمیپور به فرقه و «جریان خطرناکی» اشاراتی داشتند و نگران قدرت گرفتن آنها بودند، با این حال کسی موضوع را چندان جدی نمیگرفت. در همان ایام نشریه سوره (ارگان حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی) در شماره دهم خود به قلم سردبیرش وحید جلیلی (برادر سعید جلیلی دبیر کنونی شورای عالی امنیت ملی) که بعدها نامش بیشتر مطرح شد، در یادداشتی اشاراتی هم به انجمن حجتیه و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران که زیر نظر اسفندیار رحیممشایی اداره میشد، پرداخت و نوشت:
«یک پیام هم دارم برای آقای رئیس سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران. برادر عزیز. مرید مخلص حضرت صاحبالزمان و حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها. باور کن دین به غیر از حجتیه و همفکرانش مفسران دیگری هم دارد… چرا زورت میآید حتی یک حدیث اجتماعی از فاطمه و علی و معصومین علیهمالسلام در و دیوار پایتخت کشور صاحبالزمان را زینت کند… به خدا الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم هم حدیث است…. به صاحب الزمان قسم که حضرتش برای اقامه عدل و گرفتن حقوق مستضعفین از مستکبرین و سرمایهدارهای زالوصفت ظهور میکند. به قرآن قسم امام خمینی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی الی بینهایت بیشتر از انجمن حجتیه و مرفهین بیدرد و سرمایهدارهای به اصطلاح مذهبی درد دین و عشق علی و حب فاطمه و انتظار ظهور داشت. این را کی میخواهی بفهمی عزیز دل برادر؟ موقعی که دهها میلیارد تومن بودجه بیتالمال را خرج کردی؟» (ماهنامه سوره، شماره ۱۰، شهریور ۱۳۸۳)
با این حال وحید جلیلی آن موقع جزو اولین نفراتی بود که جریان مشایی را در لفافه به انجمن حجتیه گره زد و در شماره دیگری از همان ماهنامه سوره، به اعتراض برخی اصولگراها به نوشته او اشاره کرد و نوشت:
«در بعدالتحریرهای قبلی اشاره کرده بودیم به نفوذ فکر و تشکیلات انجمن حجتیه در برخی سازمانها و بعضی دوستان اعتراض کردند که چرا طعنه؟ این روش مسلمانی نیست. حرف حساب دارید درست بزنید. این انجمن حجتیه کجاست که ما نمیبینیم.» (ماهنامه سوره، شماره ۱۴)
علاوه بر این انتقادات برخی روایات تعجب برانگیز درباره عقاید خرافی جریان حاشیه ساز دولت مطرح میشد که به واسطه همین مسائل بعدها به «جریان انحرافی» شهرت یافتند. از جمله آنکه در همین ایام، بعضی از رسانه ها و افراد خبر از چاپ نقشه مسیر حرکت امام زمان با هزینه هنگفت توسط شهردار تهران داده و نوشتند:
«به گزارش پایگاه اطلاع رسانی “هاتف” این نقشه که با موضوعیت مسیر حرکت امام زمان (عج) تهیه شده واکنشهای شخصیتهای سیاسی و دینی را دربرداشته است. بر اساس این گزارش انتشار این نقشه با هزینه بسیار هنگفتی در شهرداری تهران انجام شده که پس از واکنش برخی بزرگان نظام این نقشهها به سرعت جمعآوری شده است. همچنین گفته میشود با واکنش بسیار منفی برخی از مسوولان ارشد نسبت به احمدی نژاد وی در جمعی خصوصی اعلام کرده که شاید صلاح نباشد در انتخابات شرکت کند. همچنین یک استاد تاریخ از شنیدههای خود مبنی بر “اختصاص بودجهای قابل توجه برای اجرای یک پژوهش انحرافی در تاریخ اسلام با موضوع مسیر حرکت امام زمان (عج) در شهرداری تهران” خبر داده است. وی که خواست نامش فاش نشود به خبرنگار یکی از خبرگزاریهای کشور گفت: «بر اساس این طرح مسیر حرکت امام زمان (عج) پژوهش و شناسایی شده و شهرداری تهران بر اساس آن قصد دارد به بازسازی و نوسازی این مسیر به عنوان “یک تکلیف شرعی” بپردازد.. حتی شنیدهام مسیر روی نقشهای مشخص و در شمارگان بسیار گسترده چاپ شده ولی به علت برخورد هوشیارانه یکی از مسولان کشور از توزیع آن جلوگیری شده است».» [۱]
البته این مسائل پس از روی کار آمدن دولت نهم در رسانههای اصلاحطلب مطرح و در رسانههای اصولگرا انکار میشد. از جمله موضوع بشقاب خالی برای امام عصر(عج) که اولین بار روزنامه اعتماد ملی[۲] با انتشار یادداشتی از حجتالاسلام منتجبنیا (مورخه ۱۱ تیر ۸۷) به آن اشاره کرد و مدیرمسئول کیهان به شدت آن را مورد انتقاد قرار داد.[۳] و جالب آنکه پنج سال بعد کیهان نیز به همین موضوع اعتراف کرد! [۴]
پرسش از نسبت تشکیلاتی مشایی با حجتیه
اگر وحید جلیلی از از نسبت فکری مشایی با نئوحجتیه میگفت و منتجبنیا از عقاید خرافی در باب ظهور، رضا گلپور از اولین کسانی بود که مشایی را به نسبت تشکیلاتی مشایی با حجتیه متهم ساخت. این نویسنده افراطی که در سبک و سیاق مطبوعاتی کیهانی از کیهاننشینان هم فراتر رفته و زمانی مورد انتقادات تند حسین شریعمداری واقع شده بود، ژانر داستانهای امنیتی – تخیلی اکبر گنجی در روزنامههای رادیکال اصلاحات همچون «عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری» و «تاریکخانه اشباح» را در کتاب «شنود اشباح» بازتولید کرد تا اصولگرایان نیز در این زمینه بینصیب نمانند. گلپور که همچنین مدعی بود برادر مشایی عضو منافقین است و همسذ وی نیز جزو توابان منافقین بوده است، در گفتگو با همشهری ماه (شماره ۷۷- تیرماه ۱۳۹۰) مدعی شد:
«صادقانه و صریح بگویم تعارضات و تناقضاتی که در سوابق وی است به دلیل تناقضاتی است که در اندیشه ایشان است. ایشان معلم آموزش و پرورش بوده، به تاج لنگردودی و طیف انجمن حجتیه کاملا نزدیک است. خود مشایی در توضیح به من میگفت روستا به روستا انجمن حجتیه در مازندران را من پایه گذاری کردم….. میگفت وقتی امام گفت بین انجمن حجتیه و سپاه، یکی را باید انتخاب کرد من آمدم سپاه. در عین حال ممکن است فردی در ظاهر بگوید من التزام دارم اما باید عملکرد را هم دید.»
این ادعاها زمانی مطرح میشد که مرکب اصولگرایان از پل انخابات سال ۸۸ عبور کرده و دولت دهم را نیز از به دست آورده بودند اما حضور کسانی چون مشایی در اطراف دولت را مانع از دست ادازی خود به قدرت میدیدند. در این میان کسی چون فلاحیان (وزیر اطلاعات دولت هاشمی) هم به موضعگیری پرداخت و در رابطه با مشایی و رد شدنش در گزینش وزارت اطلاعات گفت:
«آقای مشایی در غرب کشور مدیر مسئول مجلهی سروه (کرد زبان) بود و آنجام مشغول به کار بود. وی بعدها در گزینش در وزارت اطلاعات به دلیل سابقهی انجمن حجتیه و رابطه با یکی خانم عضو سازمان منافقین رد شد.»
سخنان جنجالی و مستند جنجالیتر درباره ظهور
به جز ابن ادعاها درباره نسبت تشکیلاتی رئیس دولت دهم (رحیم مشایی) با حجتیه، همواره ادعاهایی درباره نسبت فکری جریان موسوم به انحرافی با حجتیه وجود داشته است. تا پیش از انتخابات سال ۸۸ و شکاف جدی اصولگرایان با دولت احمدی نژاد در ماجرای انتصاب مشایی به مسئولیت معاون اولی، این انتقادات منحصر به جناح مخالف بود. از جمله این انتقادات در ماجرای توهین سایت «نوسازی» به سید حسن خمینی رخ داد که رسانهای نزدیک به جریان مشایی ارزیابی میشد. به نحوی که آیت الله توسلی، رئیس دفتر حضرت امام خمینی (ره)، در مرداد ۱۳۸۴ خطر انجمن حجتیه را گوشزد کرد و درباره ظهور بابیت جدید هشدار داد:
«وى با انتقاد از نسبت دادن برخى امور به امام زمان (ع) و طرح نظر ایشان در خصوص برخى مسائل عادى گفت: “الان شایع مى کنند که مثلاً فلانى خدمت امام زمان (ع) رسیده است و گاهى کارهاى کوچک را به امام زمان (ع) نسبت مى دهند و ایشان را در نظر مردم کوچک مى کنند. مسئله امام زمان (ع) مسئله مهمى است و نمى توان به راحتى این قبیل شبهات را مطرح کرد. وى افزود: خطاب به آقایانى که اکنون ادعاى رویت امام زمان را مطرح مى کنند این است که نگذارید فتح باب شود. اصلاً بابیت از همین جا ریشه مى گیرد.»
هاشمی رفسنجانی هم در سال ۱۳۸۷ درباره رسوخ انجمن حجتیه اظهار داشت:
«این جریان امروز در جمهوری اسلامی ایران نیز دایره فعالیت خود را بشدت گسترش داده است و مشغول تدارک و زمینه سازی لازم هستند!» [۵]
این مسائل زمانی شدت یافت که علاوه بر شایعات محفلی در باب صندلی و بشقاب خالی، برخی سخنان جنجالی از سوی رئیسجمهور و رئیس دفتر دولت دهم درباره ظهور و مهدویت بیان و مزید بر علت شد. اما انتقادات به تفکرات شبهحجتیهای وقتی به اوج رسید که مستند «ظهور بسیار نزدیک است» در اینترنت منتشر و به طرفداران دولت نسبت داده شد. مستندی که با نسبت دادن برخی نشانههای ظهور به رهبر انقلاب (سید خراسانی)، سید حسن نصرالله (یمانی) و رئیسجمهور (شعیب ابن صالح) سعی در این داشت که بگوید احمدینژاد یار امام زمان(عج) است! [۶]
انتشار این مستند موجی از واکنشها را به دنبال داشت. از تکذیب سیدحسن نصرالله در این باره گرفته تا انتقدات علما و اساتید حوزه علمیه. دکتر سید عباس صالحی؛ استاد حوزه علمیه قم در یادداشتی با عنوان «پدر خواندههای فکری مستند “ظهور بسیار نزدیک است”» در واکنش به این مستند نوشت:
«نویسنده این نوشتار، این گونه تحرکات را محصول موج دوم امام زمانی میداند؛ موج نوی که سیاسی شده نگرشهای انجمن حجتیه است. انجمن مقوله امام زمان (ع) را کلیدیترین مولفه اسلامیت و تشیع قرار میداد و در پرتو آن، به تفسیر فهم و رفتار اسلامی- شیعی میپرداخت. اما در نگرش انجمنی، امام زمان(ع) قبل از ظهور، سیاستزدایی شده بود و برای شیعه منتظر، تکلیف سیاسی نمیآفرید.»
وی همچنین مدعی شد که حجتالاسلام پناهیان در بیش از یک دهه اخیر از تأثیرگذاران موثر فکری این موج بوده است:
«ایشان در سال ۸۴ در سخنرانی با عنوان ظهور نزدیک است آماده باشیم؛ به سه نوع دلیل شهودی، روائی و دلائل ظهور اشاره میکنند و با ذکر روایات و خاطرات و … همان مفهوم کانونی مستند ظهور را تقریب مینمایند. در سخن دیگر میگویند: «انشاءا… وقتی ظهور محقق شد شما آن موقع متوجه میشوید… دست مجروح سید خراسانی چطور مقدمه آن را فراهم میکند و یا در سخن دیگر گفتهاند: خیلی سخت است برای کسی که بیاد اثبات کند یا ادعا بکند که مقام معظم رهبری سید خراسانی نیستند… در روایات آمده است که این سید در دستش علتی دارد، خالی دارد، مشکلی دارد، خال در زبان عربی به معنای مشکل و جراحت است.» هم ایشان با اشاره حوادث اخیر منطقه، مقالهای را نگاشتهاند با عنوان «خروج سفیانی بسیار نزدیک است» (در هفتهنامه ۹دی)»
حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان هم در گفتگو با «بازتاب» ضمن انتقاد صریح از ترویج ادعاهای پناهیان درباره ظهور توسط صداوسیما بحث «ظهور صغری» را که طراحی نوعی روند برای ظهور کبری باشد، نشأت گرفته از افکار سطحی سید حسن ابطحی دانست و گفت:
«چطور آقای ابطحی در این حکومت زندانی و محدود میشود، اما افرادی مثل پناهیان که همان حرفها را، اما در قالب انقلابی میزنند و بعد از ظهور صغری، حرف از قواعد ظهور به میان میآورند و آماده باش میدهند، به راحتی فرصت مییابند که مدام در سیما مطالب و افکار و اندیشههای بیاساسشان منتشر شود. این شخص در کجا درس خوانده؟ چه قدر فقه میداند؟ چه قدر با مبانی فلسفی اسلام آشناست؟ چه قدر تاریخ اسلام خوانده؟ کجا تحصیل کرده که که در هر بابی نظر میدهد؟ آیا واقعا قرار است هر کس خوش صحبت است و چند جمله را به هم وصل میکند و حرفهای درشت و تازه میزند که هیچ کدام محک خود را نزد علما پس نداده، باید بتواند از وقت سیما که متعلق به تمام مردم است استفاده کند؟»
معاون موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی هم در مصاحبه ای با عنوان «کشور را به اینجا کشاندهاند و گردن امام زمان میاندازند» گفت:
«یک عده دکاندار، انجمن حجتیه و… میگویند وضع به هرشکلی باشد ایرادی ندارد چراکه خود آقا میآیند و درست میکنند! و سپس برای ظهور حضرت زمان تعیین میکنند؛ درحالی که در روایات از امامان معصوم داریم هرکس برای ظهور من زمان تعیین کند، کذاب است.»
حجت الاسلام مقدم با تاکید بر اینکه آمدن امام زمان «عج» موجب سلب مسئولیت از مسئولان نمیشود گفت:
«مدیریت کشور را به این وضع کشاندهاند و آن را به گردن امام زمان میاندازند! و اینگونه توجیه میکنند که آقا میآید و همه چیز را درست میکند! در حالی که هرکس باید چوب عملکرد سوء خود را در مسئولیتاش بخورد. امام زمان ظهور میکند تا انسان تربیت کند.»
کار به جایی رسید که تندروترین حامیان احمدینژاد هم به مخالفان وی بدل شده و از افکار شبه حجتیهای در دولت انتقاد کردند. به عنوان مثال حجتالاسلام ذوالنور، جانشین پیشین نماینده ولی فقیه در سپاه، گفته بود:
«جریان انحرافی معتقد است که در آخرالزمان، غیبت کبری به غیبت صغری تبدیل میشود و در این نوع از غیبت، افرادی میتوانند با امام زمان(عج) ارتباط داشته باشند. آقای احمدینژاد فکر میکند که مشایی با امام زمان(عج) ارتباط دارد. در یکی از جلسات هیئت دولت آقای صفار هرندی به آقای احمدینژاد گفت که رهبری با این موضوع مخالف هستند، اما آقای احمدینژاد در جواب میگوید که “حکم است، باید انجام شود”. آیا از این گفته، غیر این برداشت میشود که ایشان فکر میکند توسط رابطی با امام زمان(عج) ارتباط دارد؟»
همچنانکه در گزارشهای قبلی اشاره شد؛ طرح نسبت حجتیه به افراد بر اساس اثبات چند مسئله امکانپذیر است: ارتباط تشکیلاتی با انجمن، همسویی فکری با آراء حجتیه درباره مهدویت، همسویی با تحلیلهای سیاسی.
درباره ارتباط رسمی مهندس مشایی با تشکیلات حجتیه به مواضع رضا گلپور و حجتالاسلام فلاحیان اشاره کردیم که البته همچنان که گفته شد، روایتهای گلپور عموما با افراط همراه است.
در حوزه تحلیلهای مذهبی در باب مهدویت و ظهور هم هر آنچه که از افراد و رسانهها نقل میشود مستند به مسائل حاشیهای همچون جانماز برای پیشنمازی امام عصر(عج)، صندلی و بشقاب خالی و… است، و نیز برخی سخنان رئیس دفتر رئیسجمهور سابق که به شخص احمدینژاد هم سرایت کرده بود. که البته روایات مربوطه بسیارند و تنها برخی از آنان در این گزارش نقل شد.
چنانچه زمانی که یک سایت نزدیک به مشایی از تغییر نام انجمن حجتیه به “راه حقیقت” خبر داد، حسین اللهکرم از چهرههای افراطی انصار حزبالله از نسل جدید انجمن حجتیه در قدرت گفته و تشکیلات “راه حقیقت” را مربوط به اسفندیار رحیم مشایی توصیف و تحلیل نمود:
اینها (مشایی و باند او) معتقدند که دوران ظهور فرا رسیده است و باید به ۴ کشور عربستان، یمن، اردن و مصر نزدیک شویم. این انحراف مشایی در مقابله با جریان کشورهای محور مقاومت قرار دارد. انحراف مشایی شکل جدیدی از انجمن حجتیه با نام جدید راه حقیقت میباشد که در ۴ محور قرار دارد:
۱- معنویت: از طریق عرفانهای کاذب و دروغی میتوان به حقیقت رسید و راه حقیقت تنها شرعت نمیباشد.
۲- مهرورزی: پیام قرآن و پیامبر خاتم بر اساس مهرورزی و محبت شکل گرفته است، ما هم باید آن را ترویج کنیم. طرح مسائلی مثل ما دوست مردم اسراییل هستیم در این راستا قرار دارد.
۳- صلح: جهاد در اندیشه جایی ندارد و واژه صلح باید جایگزین شود. اگر به صلح دعوت کنیم حدود ۵ میلیارد طرفدار داریم در حالی که اگر به جهاد دعوت کنیم حدود ۱ میلیارد یار و طرفدار داریم.
۴- عدالت: ما از مسیر مبارزه با ظالم و حمایت از مظلوم به عدالت نمیرسیم، بلکه بشر باید به سرشت خودش برگردد و این راه عدالت است که از طریق عرفانهای نو ظهور، مهرورزی و صلح به نتیجه میرسد نه از راه جهاد با ظالمین!
در حوزه تحلیلهای سیاسی هم باید اشاره کرد که تحلیلهای نوحجتیه با تحلیلهای سنتی حجتیه مبنی بر عدم دخالت در سیاست به کلی متفاوت است، چراکه این جریان آنان معتقد به حضور در سیاست و حکومت و تهیه اسباب حضور و ظهور هستند. چنانچه داوود احمدینژاد برادر رئیسجمهور سابق میگوید:
«جریان انحرافی با حربه دیگری آمده است چراکه میداند اگر با همان حربه، شکل و لباس جریانهای گذشته وارد عرصه شود، ملت او را نمیپذیرد که البته نخواهد نپذیرفت، لکن جریان انحرافی با افراد، روشها و شگردهای دیگری وارد میدان شده و با لباس امام زمان (عج) آمده است.»
همچنین حجتالاسلام والمسلمین سید حمید روحانی (زیارتی)، از اعضای دفتر امام خمینی در نجف اشرف و مؤلف کتاب “نهضت امام خمینی” و مؤسس و رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی، میگوید:
«انجمن حجتیه که اکنون در دفتر ریاستجمهوری جاخوش کرده است با تز شیطانی “باید فساد را گسترش داد تا امام زمان ظهور کند” اختلاس، رشوه و دستبرد به بیتالمال و فساد اخلاقی و اقتصادی را هرچه شدیدتر گسترش میدهد و گرانی و تورم و هرج و مرج اقتصادی را دامن میزند تا نظام جمهوری اسلامی را به چالش بکشد و تودهها را ضد این نظام بشوراند تا زمینه برای ظهور امام زمانشان (امریکا ـ انگلیس) فراهم شود.»
و نیز حجتالاسلام گواهی، مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه محمد رسولالله، از نفوذ انجمن حجتیه در دولت خبر میدهد:
«متأسفانه بعضی از افراد این جریان (انجمن حجتیه) در بدنه دولت نفوذ پیدا کردند و گاهی در مجالس رسمی صندلی خالی برای نشستن امام زمان(عج) در کنار خود قرار میدادند و یا در نماز جماعت در صف جلو جایی برای حضور آقا در نظر میگرفتند و بازاز این فراتر رفتند و فیلمی با عنوان “به سوی ظهور” ساختند وخود را یاران واقعی امام زمان(عج) معرفی کردند و آن را در بین مردم پخش کردند که باز چیزی به جز رسوایی عایدشان نشد و لذا اکنون در انزوای کامل به سر میبرند و در حقیقت سرنوشت کسانی که بخواهند با ولایت دشمنی نمایند همین است.» [۷]
البته لازم به توضیح نیست که برخی از این روایات با گرایشات سیاسی افراطی و سوگیریهای شخصی مطرح میشود و لذا انتساب سابق دفتر رئیسجمهور به این افکار هم باید با دقت و به دور از دعواهای سیاسی بررسی گردد. بنابراین باز هم باید تأکید کنیم که قضاوت نهایی درباره صحت این گزارهها، بر عهده خوانندگان است.
[۱]- رک: جریان انحرافی چه خطی را دنبال کرده و میکند؟، وبلاگ حسین قاسمی، مورخ سه شنبه نهم آبان ۱۳۹۱٫
[۲]- منتجب نیا در یادداشتی که در سایت شخصیاش منتشر کرده بود و روزنامه اعتماد ملی آن را به تیتر یک خود بدل کرد، به ماجرای بشقاب خالی برای هیات دولت اشاره کرده و گفته بود: «بین خواص شایع است که گاهی سر سفره خوراک، یک بشقاب و قاشق و چنگال را در جای خالی کنار گذاشته و اظهار میکنند این برای آقا امام زمان است.»
[۳]- حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در این باره گفته بود: «این دروغبافیها و دروغپراکنیها علیه رییسجمهور تازگی ندارد و از مدت ها قبل یک چنین شایعاتی علیه ایشان ساخته شده بود و بعد هم در حد گستردهای به آن دامن زده شد.» او در بخشی از سخنان خود گفته بود که این گونه حرفها را قبل از روزنامههای داخلی میتوان در رسانههای بیگانگان دید.
[۴]- کیهان در مطلبی با عنوان «آقای الهام! از شما بعید بود!» در شماره ۵ تیر ۱۳۹۲ خود نوشته بود: «سخنگوی دولت گلایه میکند که چرا بعضیها «تلاش احمدینژاد در مسیر استقرار حکومت علوی را تنها به یک بشقاب خالی محدود کردهاند»! و گفتنی است تاکنون تصور میشد ماجرای بشقاب خالی فقط یک شایعه است و این که میگویند حلقه انحرافی این بشقاب خالی را برای حضرت صاحبالزمان(عج) روی میز میگذارد، تهمتی است که به آنها میزنند ولی حالا جناب الهام میفرمایند؛ تلاش احمدینژاد برای استقرار حکومت علوی تنها به یک بشقاب خالی محدود نمیشود؟! آیا این سخن را باید به حساب سهواللسان آقای الهام گذاشت یا اعتراف به این که «بشقاب خالی» شایعه نیست، بلکه به قول ایشان تلاش آقایان برای استقرار حکومت اسلامی را نبایستی فقط به این «بشقاب خالی» محدود کرد!»
[۵]- رک: همان مطلب در وبلاگ حسین قاسمی.
[۶]- البته این سخنان بیشتر به صورت کتاب نیز مطرح شده بود. قاسمی در این باره مینویسد: چندی بعد کتابی با عنوان «دهه ۸۰، دهه ظهور» توسط فردی بنام دکتر سید حسین سجادی در مشهد منتشر شد. در این کتاب مطالبی مندرج است که در سالهای بعد به وسعت رواج داده شد. سجادی نوشت:
«دهه ۵۰ اگر دهه انقلاب بود و دهه ۶۰ دهه جنگ و دهه ۷۰ دهه بازسازی و سازندگی و تجدید قوا و نفس، دهه ۸۰ انشاءالله دهه ظهور است و نهضت و قیام انقلاب و منطقهای و جهانی امام زمان (عج).» (صص ۱۳۶- ۱۳۷)
سجادی حوادثی خونین را در منطقه پیشبینی کرده است مانند وقوع کودتا در سوریه به فرماندهی «سفیانی» (ص ۱۰۶)، جنگ او با شیعیان لبنان و سپس لشکرکشی به عراق (صص ۱۰۱- ۱۰۲) و پیوستن سوریه، به رهبری سفیانی، به جبهه آمریکا و سرکوب خونین حزبالله توسط آمریکا و اسرائیل و ترور ملک عبدالله، حاکم عربستان، به دست القاعده (صص ۱۳۱- ۱۳۲) و غیره که همه علائم ظهور است. از دیدگاه سجادی، مشخصات «شعیب بن صالح»، شخصیتی که مانند «سفیانی» در روایات ظهور نام برده شده، چنین است:
«طبق روایات شعیب بن صالح دارای ویژگیهای زیر است: جوانی است ۱- گندم گون، ۲- لاغر، ۳- با محاسنی کم، ۴- صاحب بصیرت، دارای یقین و ارادهای خللناپذیر.» (ص ۱۰۶)
سجادی این شخصیت احادیث را، که فرماندهی سپاه امام زمان (عج) را به دست دارد، اینگونه معرفی کرده است:
«شعیب بن صالح… با مشخصاتی گندم گون و یا سبزه با محاسنی کم پشت و متوسط القامه… رئیس و فرمانده نیروهای ایران است چون احمدینژاد.» (ص ۵۴) «شعیب بن صالح فرمانده نیروهای ایرانی است و رئیس آن… با مشخصاتی شبیه احمدینژاد رئیسجمهور ایران: سبزه، با ریش کم و از اهالی ری یا اطراف تهران.» (صص ۴۴- ۴۵)
اندکی پس از انتشار کتاب سجادی، کتابی با عنوان «احمدینژاد و انقلاب جهانی پیش رو» در بیروت انتشار یافت که مضمونی مشابه را پی میگرفت (شادی فقیه، احمدی نجاد و الثوره العالمیه المقبله، بیروت: انتشارات دارالعلم، ۲۰۰۶ میلادی) شادی فقیه در این کتاب مطالبی مشابه با مندرجات کتاب سجادی را مطرح کرده است از جمله انطباق «شعیب بن صالح» بر احمدینژاد:
«شادی فقیه… از عمار یاسر آورده که المهدی علی لوائه شعیب بن صالح. و دو سه حدیث دیگر هم درباره ویژگیهای شعیب بن صالح ذکر کرده و در انتها این ویژگیها را با احمدینژاد منطبق دانسته است چرا که او اولاً مردمی شعبی است و ثانیاً صالح است. جوان، لاغر، رهبر نظامی و مرد درجه یکی مهم هست. از تهران (ری) آمده، کم لحیه است و جسور و شجاع است؛ اینها ویژگیهای شعیب بن صالحاند.» (برداشت اوّل، دوره جدید، شماره چهارم، تیرماه ۱۳۸۷، ص ۷۷)
[۷]- همان منبع.
:::
گرچه خواهان انتشار این کامنت هستم تا خوانندگان هم متوجه خطر چنین برخوردهایی شوند ولی می خواهم وجدان نویسنده را مورد توجه قرار دهم.
همچنین سایت مبارزه را.
گزارش های زیادی از شما خوانده ام. ولی هنوز نمی توانم بفهمم که چطور دانشجویانی که ادعای پیرو خط امام بودن دارند اینقدر راحت تکیه بر خاطرات افراد دارند.
من کاری به شخص مشایی ندارم. این مسئله در مورد افراد دیگر هم صادق است. کما اینکه همیشه بر نوشته های پرادعای حسین شریعتمداری در محکوم کردن خاتمی و هاشمی انتقاد داشته ام و سالهاست که دیگر کیهان نمی خرم.
اما سوالم این است که در زمانه کنونی، آیا مسئولان سایت می توانند با اتکا به عرف عمومی ( به تعبیر بهتر «چون همه این کار را می کنند»، یا چون «چاره دیگری نیست» ) در پیشگاه پروردگار در روز قیامت حجتی شرعی داشته باشند؟
آیا می توان با اتکا به مسلمان بودن شخص، یا روحانی بودنش، هر خاطره ای را یا هر خبری را از او قبول کرد؟ مخصوصا اگر این خبر منجر به هتک آبرو از شخص دیگری شود؟
فکر می کنم روایات و احادیثی که ما را از کار شما ، نهی می کنند، تاکیدی ندارند که شخص خبر دهنده یا خاطره گو غیر مسلمان باشد، بلکه حتی اگر مسلمان باشد، باید پذیرش حرفش با چیز دیگری محک زده شود.
فکر می کنم شما دوستان بیشتر از آنکه لازم باشد به ماکیاولیسم جاری در حکومت ایران بپردازید و شهید بهشتی را قربانی ماکیاولیسم بدانید، کمی مراقب خودتان باشید.
چون بخش زیادی از این گزارش خلاف صریح دستور پیامبر است و روح کلی گزارش حکایت از آن دارد که چون رحیم مشایی مخالف سیاسی شماست، برای له کردنش، بر مسیر ماکیاولیسم گام نهادید.
توسل به کسانی که حتی خودتان هم قبول شان ندارید و در محل دیگری، حسابی ازشان متنفر هستید، برای تخریب مشایی نشان دهنده این است که برای شما هم « هدف وسیله را توجیه می کند »
بدرود
بنظر میرسد است که هدف نویسنده، در واقع از زیر ضرب خارج کردن دولت بنفش و نقش حجتیه در بقدرت رسیدن آن است. بجا بود نویسنده محترم ابتدا ابعاد نفوذ مافیای «اتاق» در دولت یازدهم را مورد بررسی قرار میداد و سوابق آقای نهاوندیان را میشکافت. نه اینکه با آسمان ریسمان کردن و شماری نقل قول دولت پیشین را حجتیه ای جلوه داده و در واقع نعل وارونه بزند.
دوستان عزیز، ببخشید اما هر پیاده رو سیاسی میداند که فلسفه حجتیه حفظ وضع موجود، و حتی کمک به بدتر شدن آن برای تسهیل ظهور است و هیچ اعتراضی هم به ظلم اجتماعی، شکاف طبقاتی و …ندارد. و عملا ضد کمونیست و هوادار بازار آزاد و نولیبرالیسم اقتصادی است. آقای مشایی چندین بار گفته است که اقتصاد باید در خدمت انسان باشد و نه بالعکس! این دیدگاه حجتیه نیست. نگاهی به مقاله «پوپولیسم، جاده صاف کن کمونیسم» آقای قوچانی بیندازید تا ببینید آن نویسنده نولیبرال-مسلمان حجتیه ای است یا احمدی نژاد پوپولیست؟ در ضمن حجتیه جایگاه ویژه ای برای روحانیت قایل است. و بقول آقای حجاریان،« احمدی نژاد میعادگراست نه موعودگرا» و بزعم ایشان، احمدی نژاد نقش روحانیت را تضعیف میکند: «پس در مقابل قرائت رسمی شیعی که علما آن را نمایندگی میکنند و برای مهدی زمان خاصی را تعیین نمیکنند که راه باز باشد برای حاکم بودن نواب عام (فقها) در مقابل دولتیانی هستند که میخواهند خود را مستقیما نماینده معصوم بدانند و وی را حی و حاضر ظاهر بنمایانند و با طرح مقوله ظهور صغری به این امر اهتمام میورزند». درست و یا غلط ارزیابی حجاریان به کنار، کاهش نقش روحانیت امر منفی که هیچ، خیلی هم مثبت میتواند باشد و تبعات سیاسی مشخصی به همراه دارد (اگر معطوف به تضعیف اشرافیت باشد). این فلسفه عملا ضد حجتیه ایست، حتی اگر بپذیریم که از بطن نگرشهای آنچنانی برخاسته باشد. تجربه ایران و جهان موید آنستکه گفتمان اتاق بازرگانی، بازارگرایی، نولیبرالیسم سیاسی-اقتصادی با حجاب اسلامی، شکل نوین حجتیه است.
بخش اول این سلسله گزارش ها درباره همین موضوع بوده است:
محمد نهاوندیان؛ مرید کرباسچیان و عضو حجتیه!؟
http://mobareze.ir/?p=8807