دانشجویان خط امام: شهدای تاسوعا
روز تاسوعا؛ سالگشت شهادت دو دانشجوی شهید پیرو خط امام؛ شهیدان سید حسین میرسلطانی و فضل الله میرعابدینی است که به همراه شهید چمران در دفاع از سوسنگرد حضور یافته بودند و نخستین شهدای دانشجویان فاتح لانه جاسوسی آمریکا به شمار می روند. شهید میرسلطانی؛ جوانترین دانشجوی فاتح لانه جاسوسی آمریکا، اولین شهید دانشگاه صنعتی شریف در دفاع مقدس و اولین فرمانده آموزشگاه سیدالشهدا(ع) تبریز (خاصبان) به شمار می آید. شهید میرعابدینی هم دانشجوی دامپزشکی دانشگاه تهران و در واقع اولین شهید دفاع مقدس رشته دامپزشکی می باشد.
شهید میرعابدینی هم دانشجوی دامپزشکی دانشگاه تهران و در واقع اولین شهید دفاع مقدس رشته دامپزشکی می باشد.
(شهید سید حسین میرسلطانی متولد ۱۳۴۰ دانشجوی رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف)
خانم اقدس دخت طالبی در معرفی اعضای خانواده چنین میگوید:
سید حسین نابغه تحصیل
سید حسین سال ۱۳۴۶ وارد مدرسه شد و پس از قبولی در کلاس سوم ابتدایی و در تابستان سال ۱۳۴۹ با هماهنگی مسئولین سال های چهارم ، پنجم و ششم ابتدایی را به صورت جهشی با موفقیت به پایان رسانید. از کودکی با قرآن و عترت مانوس بود و به دلیل صوت زیبایی که داشت اکثرا در مدرسه پشت بلندگو برنامه اجرا می کرد که تعدادی عکس های آن موجود است. حتی در زمان برپایی اردوی دانش آموزی ایشان پیشقدم در برنامه های مذهبی و قرآن و سرود بود. نابغه تحصیل بود و پنج سال اول دبیرستان را دبیرستان آزادگان و سپس ششم دبیرستان را برای دریافت دیپلم در دبیرستان خوارزمی شماره یک گذراند.
شهر تاریخی و مذهبی نراق در استان مرکزی زادگاه من و پدر سید حسین می باشد. در این شهر منزل، باغ و اقوام زیادی داریم. اکثر تعطیلی ها و اوقات فراغت و شرایط مناسب به همراه اعضای خانواده و به ویژه آقا سید حسین به نراق مسافرت و مدتی آنجا به سر می بردیم. فرزندم علاقه خاصی به مردم و فامیل ها داشت. آنان نیز متقابل به دلیل ادب سید به او احترام می گذاشتند.
سید حسین میرسلطانی و انقلاب اسلامی
سال ۱۳۵۶ در سن ۱۶ سالگی پس از موفقیت در کنکور وارد دانشگاه صنعتی شریف در رشته شیمی گردید. سه ترم را گذراند و اولین نیروی اعزامی از دانشگاه شریف و اولین شهید این مرکز آموزشی می باشد.
برای پیروزی انقلاب به رهبری امام خمینی (ره) همگام با مردم انقلابی شب و روز نداشت. به همراه پدرش در راهپیمایی ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ حضور داشت که برای مبارزه بشتر بر علیه رژیم ستم شاهی پهلوی از پدرش جدا می شود و پس از اینکه مامورین مردم را به رگبار می بندند نگران بودیم که مبادا جزء شهیدان جمعه سیاه باشد.
(لانه جاسوسی مقابل خانه موسوم به خانه سفیر- ۲۰ آبان ۱۳۵۸)
پس از انقلاب با انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف همکاری داشت. برای مقابله با گروه های منافقین و کمونیست ها نیز مقابله داشت. تا اینکه همراه با عده ای از دانشجویان تهران برای تسخیر سفارتخانه ایالات متحده آمریکا انتخاب و سرانجام روز سیزده آبان ۱۳۵۸ به همراه دانشجویان خط امام خمینی وارد سفارت شدند و به دلیل افشاگری از اسناد مکشوفه از آن به بعد این مکان به لانه جاسوسی مشهور گردید.
خیلی از روزها من می رفتم لانه جاسوسی و می دیدم که فرزندم با دوستانش از جمله عبدالرحمان دادمان (شهید) و مهدی رجب بیگی (شهید) و فضل الله میرعابدینی و … مشغول فعالیت هستند.
پشتیبانی کفن پوشان نراق از دانشجویان خط امام
یک روز جمعه از ماه آبان ۱۳۵۸ همولایتی های مهربان شهر نراق به صورت کفن پوش به تهران آمده و با ملحق شدن نراقی های مقیم پایتخت به آنها پس از شرکت در نماز جمعه به امامت آیت الله طالقانی مقابل لانه جاسوسی آمده بودند. آن روز فرزندم سید حسین میرسلطانی همچنان در لانه حضور داشت و از حضور نراقی ها که برای پشتیبانی دانشجویان خط امام به تهران آمده بودند اطلاع داشت.
حضور سید احمد خمینی در لانه جاسوسی
فرزندم سید حسین میرسلطانی از اینکه روز بعد از تسخیر سفارتخانه آمریکا در تهران فرزند رهبرشان را در بین خود دیدند خیلی خوشحال بود . حجت الاسلام سید احمد خمینی ساعت ۱۵ و چهل دقیقه روز چهاردهم آبان ۱۳۵۸ وارد لانه جاسوسی شده و مورد استقبال دانشجویان پیرو خط امام قرار گرفت . پسرم میگفت از آقا سید احمد درخواست کرده بودیم به نزد ما بیاید و وقتی حضور پیدا کرد باور کردنی نبود. در این عکسی که از ۳۳ سال قبل به یادگار مانده و اولین بار است که منتشر میشود فرزندم سید حسین دقیقا پشت سر مرحوم سید احمد قرار داد و خنده هایش نشان از ذوق حضور یار در بین خودشان دارد.
(گروگان گیری آقای بیل بلک مامور مخابرات سفارت آمریکا در طبقه دوم لانه جاسوسی موسوم به دبیرخانه و شهید سید حسین میرسلطانی مقابل این فرد می باشد. دانشجویان یک حوله سفید رنگ روی سر بیل بلک آمریکایی انداخته اند. بعد از ظهر ۱۳ آبان ۱۳۵۸)
از انتقال گروگان ها به تبریز تا فرماندهی آموزشگاه خاصبان
پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ واقعه طبس رخ داد و آمریکائی ها برای آزادی نیروهایش شکست می خورند. دانشجویان تصمیم گرفتند گروگان های آمریکایی را به شهر های مختلف انتقال دهند تا به طور متمرکز نباشند. یک تیم از دانشجویان تعدادی از جاسوسان را به تبریز انتقال می دهند که یکی از آنان سید حسین میرسطانی بود. در این شهر توسط دوستش (شهید) عبدالرحمان دادمان(وزیر راه دولت آقای خاتمی که در سانحه هوایی جان باخت) اهل اردبیل که فرمانده سپاه تبریز بود جذب سپاه می شود. عبدالرحمان که ما به او «آقا رحمان» می گفتیم با سید حسین در لانه آشنا بودند. فرزندم در آموزشگاه خاصبان در حومه تبریز به عنوان مربی تاکتیک و بعد فرمانده آنجا فعالیت می کند.
در مدت این شش ماه حضورش در این پایگاه به همراه سایر مربیان نیروهای زیادی را آموزش می دهند و موفقیت های شایسته ای را کسب می کنند. یکی از دوستانش در آموزشگاه حسین یحیوی می باشد که خود جزء فرماندهان گردیده بود.
آغاز جنگ تحمیلی و اعزام سید حسین به جبهه
۳۱ شهریور ۱۳۵۹ عراق با حمایت سران کفر جنگ را بر ایران تحمیل می کند و کار سید حسین و دوستانش مضاعف می گردد. کمتر از دو ماه از جنگ نگذشته بود که عزیز دلبند من و پاره جگر مادر تاریخ ۲۰/۸/۱۳۵۹ به فرمان رهبرش داوطلب عزیمت به جبهه می شود و با نیروهایی که خود آموزش داده بود وارد شهرستان سوسنگرد اشغال شده توسط ارتش عراق می شوند.
با مساعدت نیروهای ستاد جنگ های نامنظم مهندس چمران یک هفته ای در حال جنگ و درگیری با عراقی های متجاوزگر بوده اند تا اینکه ۲۷ آبان ۱۳۵۹ مصادف با روز تاسوعای اباعبدالحسین(ع) به آرزویش شهادت می رسد. سید حسین اولین دانشجوی خط امام بود که در دفاع مقدس جانش را تقدیم آرمانش نمود.
تشیع جنازه میرسلطانی
چند روز بعد از انتقال جنازه قهرمان من به تهران و یکی دو روز هم صبر کردند تا روز جمعه شود و علاوه بر پاره تن من حدود شش جوان رعنای دیگر از جمله شهید فضل الله میرعابدینی که دانشجوی خط امام بوده تشیع گردید. فضل الله همیشه به عابدینی معرفی شده و حتی روی پلاکارد آبان ۱۳۵۹ نوشته شده شهید عابدی و او دانشجوی دامپزشکی دانشگاه تهران و در واقع اولین شهید دفاع مقدس رشته دامپزشکی می باشد.
(تشیع جنازه شهید سید حسین میرسلطانی مقابل لانه جاسوسی آمریکا - جمعه ۳۰ آبان ۱۳۵۹)
من بر عزای فرزندم صبر پیشه کردم و خداوند همانگونه که وعده داده بود به من مقاومت و شکیبایی داد. مقابل لانه جاسوسی آمریکا مملو از جمعیت بود. تمامی اقوام ما و خصوصا اکثر نراقی های همیشه در صحنه به همراه خانواده های دیگر شهدا و مردم حضور داشتند. من بر جایگاهی برای امت سخنرانی حماسی انجام دادم و آنگونه که بعد مشخص شد حضرت امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب خرسند شده و طی یک سخنرانی از فداکاری مادران شهدا تجلیل نموده بودند.
(سخنرانی حماسی خانم اقدس دخت طالبی در روز تشیع جنازه فرزندش سید حسین میرسلطانی – جمعه ۳۰ آبان ۱۳۵۹)
بعد به من رخصت دادند جنازه پاره تنم را مشاهده کردم که ترکش خمپاره از ناحیه شاهرگ کردن ایشان را صدمه زده و باعث شهادتش شده بود. پسر عمویش سید فضل میرسلطانی فرزند سیداصغر آن موقع که همه شرایط روحی مناسبی نداشتند همت کرد و تعدادی عکس از مراسم تشیع و جنازه دلبندم گرفت که اکنون به عنوان یادگار برای زنده نگاه داشتن خاطرات به آنها نظر داریم. پیکر مطهر شهید در قطعه ۲۴ بهشت زهرا(س) تهران در دل خاک ماوی گرفته است.
(تشیع جنازه هفت نفر از شهدا از جمله دو دانشجوی خط امام سید حسین میرسلطانی و فضل الله میرعابدینی – جمعه ۳۰ آبان ۱۳۵۹)
نام گذاری پادگان خاصبان به نام شهید سید حسین میرسلطانی
آموزشگاه خاصبان تبریز سال ۱۳۵۸ راه اندازی شدهو سید حسین میرسلطانی اولین فرمانده پایگاه بود که به شهادت می رسد. فلذا مسئولین وقت نام آموزشگاه خاصبان را “شهید میرسلطانی” می گذارند. ۷ تیر ۱۳۶۰ که منافقین حمله تروریستی بر علیه دفتر حزب جمهوری اسلامی انجام می دهند نام آموزشگاه به “شهید بهشتی” تغییر می کند و چند سالی است که این مکان را به ” آموزشگاه درجه داری سیدالشهداء(ع) سپاه تبریز” نام گذاری کرده اند.
هر از گاهی دوستان سید حسین و مربیان و فرماندهان آموزشگاه سیدالشهداء تبریز به دیدن ما به تهران می آیند و از سجایای اخلاقی سید و رشادت هایش برایمان صحبت می کنند. همچنین از نهادهای دیگر فرهنگی و آموزش و دولتی نیز به ملاقات ما می آیند و ما را خوشحال می کنند.
خانواده ما تحصیل کرده و برای مفید بودن در جامعه تلاش داشته اند. دو فرزند پسرم در انقلاب و دفاع مقدس کوشش داشتند و از اینکه چکمه خصم در سرزمینشان ایران اسلامی فرود آمده بود ناراحت بودند و لذا سید حسین تا مرز شهادت مبارزه کرد و پیروز شد و سید حسن زخم جنگ در بدن دارد. دامادم آقای محمد حسین ثمره گلستانی نیز از زمره رزمندگان سلحشوری بود که اکنون جانباز می باشد. هر سه دخترم دارای تحصیلات و هم زندگی سعادتمندی دارند و هم برای سربلندی کشور ایران موفق بوده اند.
به لطف و عنایت حقتعالی همه فرزندانم از جمله فرزندم سید حسین میرسلطانی دارای نبوغ تحصیلی بودند و باعث افتخار وطن می باشند.
( خانم اقدس دخت طالبی مادر شهید سید حسین میرسلطانی)
:::::
[...] عهده داشت و نیز شهیدان فضل الله میرعابدینی و سید حسین میرسلطانی که در این حماسه به شهادت رسیدند، گره خورده [...]