پویایی فقه سنتی از دیدگاه امام خمینی
به نظر امام خمینی فقه سنتی از نظر اصول، مبانی، اهداف و روش استنباط ذاتا پویا، تحول پذیر و قابل جری و انطباق است ولی در عین حال شمشیر دو لبه است. بستری است که هم جمود فکری، تحجر و ایستائی میتواند در آن نفوذ کرده و رشد پیدا کند و عامل عقب ماندگی و عقب راندگی باشد و هم میدان تعقل، آزاد اندیشی، استدلال و اجتهاد پویا است و عرصه کاوش، پویایی، توسعه، جری و انطباق است و این به عهده حوزههای علمیه و فقهای آگاه به زمان و آزاد اندیش است.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): آیتالله هاشم هاشمزاده هریسی، دارای درجه اجتهاد از حوزه علمیه و مدرک دکترا در رشته علوم قرآنی است. وی نماینده مجلس خبرگان رهبری در دوره سوم و نماینده مجلس شورای اسلامی در دورههای سوم و پنجم و عضو سابق هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی بوده و دارای دانشنامه حقوق بشر از انستیتو حقوق بشر اروپا می باشد. مطلب زیر حاصل گفتوگویی با ایشان است که با عنوان «پویایی فقه سنتی از دیدگاه امام خمینی» در ماهنامه «مهرنامه» منتشر شده است. انتشار این مطلب در آستانه صدور پیام تاریخی «منشور برادری» و اشاره حضرت امام(ره) به لزوم باز بودن باب اجتهاد فقهی، در راستای طرح آراء صاحب نظران حوزه فقه است و لزوما موضع سایت «مبارزه» نمی باشد:
اگر حوزههای علمیه ما آگاه به زمان نباشد
امام خمینی هم به فقه سنتی و جواهری معتقد بود و بر حفظ و ادامه آن تاکید میورزید و هم به پویا بودن و پویا سازی فقه اعتقاد و تاکید داشت و این دو را مقابل هم نمیدانست که فقه یا سنتی است و ایستا و یا نوین است و پویا، بلکه به نظر حضرت امام، همان فقه سنتی و جواهری کاملا پویا و زاینده است و مستعد توسعه و قابل انطباق با همه شرایط زمان و مکان و نیازهای جامعه و جهان در عصر کنونی و در تمام اعصار است. جوهره و نظام فقه سنتی، پویا و بالنده، پایهها و مبانی آن جامع، استوار و زاینده و قابل گسترش کیفی و کمی است و از گستره و ظرفیت بی حد به اندازه کل جهان و تمام امور زندگی مادی و معنوی و فردی و اجتماعی بشر برخوردار است و در جامعیت و پویایی نظام فقه سنتی و روشهای استنباط و استدلال آن مشکلی وجود ندارد و اگر مشکلی هست در نحوه اجتهاد و استفاده از استعداد و ظرفیت ذاتی فقه سنتی و در همسو سازی آن با شرایط زمان و مکان و نیازهای جوامع بشری است و این نیز به عهده فقیهان، حوزویان و متولیان فقه و اصول و علوم حوزوی است و آنان باید شرایط زمان و مکان و نیازهای بشری و شرایط روز را بشناسند و احکام همه آنها را از درون نظام فقه سنتی با اجتهاد پویا استخراج نموده در اختیار جامعه و حکومت اسلامی و بلکه در اختیار همه جوامع بشری قرار دهند یعنی اجتهاد را پویا و به روز سازند و اگر احیانا نقص و مشکل یا کم کاری و کوتاهی وجود داشته باشد در همین نکته نهفته است نه در سیستم و نظام فقه سنتی.
به نظر امام خمینی فقه سنتی از نظر اصول، مبانی، اهداف و روش استنباط ذاتا پویا، تحول پذیر و قابل جری و انطباق است ولی در عین حال شمشیر دو لبه است. بستری است که هم جمود فکری، تحجر و ایستائی میتواند در آن نفوذ کرده و رشد پیدا کند و عامل عقب ماندگی و عقب راندگی باشد و هم میدان تعقل، آزاد اندیشی، استدلال و اجتهاد پویا است و عرصه کاوش، پویایی، توسعه، جری و انطباق است و این به عهده حوزههای علمیه و فقهای آگاه به زمان و آزاد اندیش است. یعنی مشکل اصلی در فقه سنتی نیست، فقه سنتی ذاتا پویاست بلکه مشکل در شیوه اجتهاد و در نحوه مدیریت فقهی است که در حوزههای علمیه اجتهاد و فقه سنتی چگونه مدیریت شود، پویا و یا ایستا؟ و به چه سمت و سویی هدایت گردد، درون گرا باشد که جز خود و زیر پای خود را نبیند و یا برون گرا باشد که نیازهای جهان بشریت را در تمام ادوار و اعصار با همه شرایط حاکم مورد توجه قرار دهد؟
اگر حوزههای علمیه ما آگاه به زمان نباشد، نیازها و شرایط جهان را نشناسد و یا جهان و واقعیتهای حاکم در آن را نفی مطلق کند آیا میتواند به جهان راه پیدا کرده و آن را با فقه سنتی هر چه هم پویاتر باشد اداره کند؟ چون فقه، فکر و اندیشه است و فکر و اندیشه با مفاهمات و مذاکرات و با تعامل علمی و فکری پیش میرود، صادر میشود و توسعه پیدا میکند، نه با مجادله و معارضه و نفی مطلق یکدیگر.
همه این امور مربوط به نحوه اجتهاد و مدیریت فقه در حوزههای علمیه و دیدگاهها، بینشها، اندیشهها و روشهای اجتهادی و مدیریت فقهی است. بدین جهت حضرت امام بیش از این که از فقه جاری و معمول در حوزهها که همان فقه سنتی و جواهری است نگران باشد از شیوههای رایج و مصطلح اجتهاد و از نحوه مدیریت فقه و علوم حوزوی و از اندیشهها، بینشها و روشها و از نفوذ جمود و تحجر در حوزهها مخصوصا در فقه سنتی، نگران بود و بسیار نیز نگران بود و پیوسته نهیب میزد و هشدار میداد که نگذارید حوزههای علمیه مخصوصا فقه به دست متحجران نااهل بیفتد که روح مدیریتی و پویایی را از فقه سنتی بگیرند و آن را کالبد بی جان سازند و از خاصیت بیندازند و در حوزهها به اجتهاد مصطلح و رایج که در محور احکام فردی و عبادی میچرخد اکتفا نکنید و اجتهاد را پویا، حکومتی، اجتماعی و جهانی سازید و با شرایط زمان و مکان و با نیازهای بشری همگام و همسو نمایید و اینها نگرانیها، دغدغهها و توصیههای حضرت امام بود که در جای جای رهنمودها، منشورها و فریادهای حضرت امام در «صحیفه نور» امام مشهود است.
هفت توصیه امام درباره فقه فقه سنتی
حضرت امام، مردم و جوانان، مخصوصا حوزویان را از دعوای فقه سنتی و فقه پویا برحذر میداشت که عدهای طرفدار فقه سنتی و عده دیگر نیز طرفدار فقه پویا گردیده، دعوای نعمتی و رحمتی راه بیندازند و خود را مشغول یک بحث کاذب و بی حاصل سازند و آن را یک بحث پوچ و انحرافی و دعوای خطرناک می دانست و میفرمود که فقه سنتی ذاتا فقه پویا است فقط باید آن را از نفوذ تحجر و جمود فکری مصون داشت و اجتهاد مصطلح و رایج در حوزهها را دگرگون، پویا و به روز ساخت. اگر رهنمودها و منشورات حضرت امام را فقط در همین مساله گردآوری و بررسی کنیم در کل به هفت موضوع تاکید دارد:
۱٫ فقه سنتی و جواهری را حفظ کنید و آن را ادامه دهید.
۲٫ فقه سنتی ذاتا پیشرو و پویا است و از جوهره بسط،جری و انطباق برخوردار است.
۳٫ دعوای فقه سنتی و فقه پویا ممنوع!
۴٫ فقه سنتی را از نفوذ تحجر و جمود فکری مصون دارید که آن را از پویایی و جری و انطباق ساقط میسازد.
۵٫ اجتهاد مصطلح و رایج در حوزههای علمیه کافی نیست باید آن را متحول، به روز و پویا ساخت.
۶٫ فقه باید از حالت فردی و عبادی؛اجتهاد باید از شیوههای رایج و مصطلح، خارج گردد و با مبنا قرار دادن نیازهای بشری،شرایط زمان و مکان، مصالح اسلام، کشور و مردم،توسعه یافته و همه مسایل مادی و معنوی و امور اقتصادی، اجتماعی جامعه اسلامی و جهانی را فراگیرد.
۷٫ سیاست و حکومت باید در مباحث فقهی راه پیدا کند و فقه سیاسی در نظام فقهی تاسیس گردیده و باب وسیعی بر آن گشوده شود که فقه سنتی ظرفیت همه این توسعهها و پویایی را داراست.
رهنمودها و فرمانهای حضرت امام در مورد فقه سنتی و پویا:
همه این عناوین هفتگانه از رهنمودها و فرمانهای حضرت امام در مورد فقه سنتی و پویا استفاده میشود که ذیلا به فرازهایی از آنها اشاره و به آنها استناد میشود:
۱٫ مبادا خدای نخواسته اشتغال به مبادی و مقدمات موجب شود که از غایت اصلی که ابقا و رشد تحقیقات علوم اسلامی مخصوصا فقه به طریق سلف صالح و بزرگان مشایخ همچون شیخ الطایفه و در متاخرین همچون صاحب جواهر و شیخ بزرگوار انصاری علیهم رضوان الله تعالی بازدارد. (صحیفه نور: ۱۷/۳۲۵)
۲٫ باز عرض میکنم که فقه را نباید فراموش کرد فقه به همان صورتی که بوده باید باشد.فقه جواهری باید تقویت شود. (همان: ۱۸/۷۲)
۳٫ حوزههای علمیه امروز باید بیشتر از سابق در مسایل اسلامی و فقه و حدیث جدیت نمایند. مساله فقه به همان نحو که مشایخ درست کردهاند باید محفوظ بماند.(همان: ۱۸/۱۰۰)
۴٫ قضیه تحصیل باید به نحوی باشد که فقه سنتی فراموش نشود و آن چیزی که تا به حال اسلام را نگه داشته است همان فقه سنتی بوده است. (همان: ۲۰/۱۹۰)
۵٫ اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمیدانم.(همان: ۲۱٫۲۸۹)
۶٫ من کرارا به همه تاکید کردهام که درسهای حوزهها باید به همان وجه سنتی خودش محفوظ باشد که در بین ما هست اگر از فقه سنتی منحرف شویم فقه از بین میرود.(همان: ۱۶/۱۳)
۷٫ وقتی نیروهای مومن به انقلاب حتی به اسم فقه سنتی و فقه پویا به مرز جبهه بندی برسند آغازِ باز شدنِ راه استفاده دشمنان خواهد بود.(همان:۲۱/۲۸۷)
۸٫ حضرت امام بعد از آن که به حفظ فقه سنتی تاکید میکند سپس میفرماید:ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست،زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. (همان: ۲۱/۲۸۹)
۹٫ باز میفرماید: هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتکارات و تحقیقات افزوده شود… و تحقیقات بر تحقیقات اضافه شود. (همان: ۲۱/۴۲۵)
۱۰٫ در عالم مثل فقه شما چیزی نیست، این فقه را بسطش دهید.(همان: ۶/۲۸۹)
۱۱٫ روحانیت خوب عمل کرد و فقه اسلام را که فقه جعفری است با مجاهدتهای زیاد نگه داشت ولی بالاخره محصور شده بودند در همان جهت فقهی ولی همان را خوب عمل کردند. اشکال به ما این بود که به غیر از مسایل عبادی فقه، هیچ کار نمیکردیم. حوزهها در زمینههای دیگری حرکتی نداشتند. (همان: ۱۸/۷۱)
۱۲٫ روحانیون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. (همان: ۲۱/۲۷۸)
۱۳٫ در حوزههای علمیه هستند افرادی که… با ژست تقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب میزنند که گویی وظیفهای غیر از این ندارند. (همان: ۲۱/۲۷۸)
۱۴٫ خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست، طلاب عزیز لحظهای از مکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند. (همان:۲۱/۲۷۸)
۱۵٫ عدهای مقدس نمای واپسگرا، همه چیز را حرام میدانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. (همان: ۲۱/۲۷۸)
۱۶٫ خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است. (همان: ۲۱/۲۷۸)
۱۷٫ وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان، غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهرا فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت دخالت نماید. (همان: ۲۱/۲۷۸)
۱۸٫ هنوز حوزهها به هر دو تفکر آمیختهاند و باید مراقب بود که تفکر جدایی دین از سیاست از لابلای تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند. (همان: ۲۱/۲۷۹)
۱۹٫ این فقه غنی را بسطش دهید لکن در عین این که فقیه هستید جناح سیاست را رها نکنید. (همان: ۶/۲۸۹)
۲۰٫ برای مردم و برای جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسایل سیاسی اظهار نظر نمیکنم. (همان: ۲۱/۲۸۹)
۲۱٫ حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمام فقه در تمام زوایای زندگی بشریت است. (همان: ۲۱/۲۸۹)
۲۲٫ حکومت، نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و نظامی و سیاسی و فرهنگی است.(همان: ۲۱/۲۸۹)
۲۳٫ فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است. (همان: ۲۱/۲۸۹)
۲۴٫ هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم. (همان: ۲۱/۲۸۹)
۲۵٫ روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور نداشته باشد نمیتواند درک کند که اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست. (همان: ۲۱/۲۹۲)
۲۶٫ حوزهها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکسالعمل مناسب باشند. (همان: ۲۱/۲۹۲)
۲۷٫ چه بسا شیوههای رایج اداره امور مردم در سالهای آینده تغییر کند و جوامع بشری برای حل مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کند. علمای بزرگوار اسلام از هم اکنون برای این موضوع فکری کنند. (همان: ۲۱/۲۹۲)
۲۸٫ اگر بعضی از مسائل در زمانهای گذشته مطرح نبوده است و یا موضوع نداشته است، فقها امروز باید برای آن فکری بنمایند. (همان: ۲۱/۱۷۷)
۲۹٫ در حکومت اسلامی باید باب اجتهاد همیشه باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا میکند که نظرات اجتهادی – فقهی در زمینههای مختلف و لو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد. (همان: ۲۱/۱۷۷)
۳۰٫ اجتهاد مصطلح در حوزهها کافی نمیباشد بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزهها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد…در زمینههای اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست. (همان: ۲۱/۱۷۷)
تاکید امام خمینی بر فقه جواهری
فقه جواهری، همان فقه سنتی است چون حضرت امام به فقه سنتی اعتقاد کامل داشته و آن را کاملا پویا و قابل توسعه،جری و انطباق میدانسته به فقه جواهری نیز تاکید میورزید و میفرمود که:
«فقه به همان صورتی که بوده باید باشد،فقه جواهری باید تقویت شود». (صحیفه نور: ۱۸/۷۲)
محمد حسنین هیکل، نویسنده و روزنامه نگار مصری در مصاحبه مفصلی از حضرت امام میپرسد چه کتابهایی به جز قرآن در شما اثر گذاشته است؟ امام در پاسخ او فرمود: کتابهای زیادی ما داریم شاید بتوان گفت در فلسفه؛ ملاصدرا، از کتب اخبار؛ کافی، از فقه؛ جواهر. (همان:۵/۲۷۱)
کتاب «جواهر الکلام» در شرح کتاب «شرایع الاسلام» است. کتاب شرایع الاسلام، یکی از کتب جامع فقهی است که بوسیله «ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن حسن» مشهور به «محقق حلی» و یا محقق اول، از علمای قرن هفتم (متوفای ۶۷۶) نوشته شده است و از آن تاریخ تاکنون در حوزههای علمیه به عنوان یک متن جامع، غنی، قوی و معتبر فقهی، محور بحث، تدریس و تحقیق فقیهان و محققان قرار گرفته و متن درسهای خارج فقها و اساتید فقه میباشد. بیش از صد نوع شرح و بیش از ۴۰ نوع حاشیه بر این کتاب وزین نوشته شده است که مهم ترین و مشروح ترین آنها کتاب «جواهر الکلام» است. جواهر الکلام، در شرح شرایع الاسلام نوشته شیخ الفقها، محقق و کاوشگر برجسته فقهی «شیخ محمد حسن نجفی» (متوفای ۱۲۶۶)است که با چاپهای قدیمی و سنگی پیوسته در اختیار فقها و محققان فقهی قرار داشته و هیچ مجتهد و فقیهی خود را از آن بی نیاز نمیدانسته است.
این کتاب اکثر مسائل جاری و رایج در فقه سنتی را در حوزهها از قرن هفتم تاکنون دربردارد و میتوان آن را دایره المعارف فقه سنتی نامید. بدین جهت حضرت امام از فقه سنتی گاهی به فقه جواهری تعبیر کرده و بر حفظ و تقویت آن تاکید ورزیده است زیرا بنیاد آن را علمی و استوار، مبانی و نظام آن را پویا و قابل توسعه و گسترش، اصول و قواعد آن را قابل جری و انطباق با شرایط زمان و مکان میداند و معتقد است که فقه سنتی با اجتهاد قوی، جامع نگر و پویا و با روش استنباط و اجتهاد جواهری میتواند پاسخگوی همه نیازهای بشری در تمام ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، حکومتی و مدیریتی گردد که برنامه ریزی و مدیریت آن به عهده فقیهان، محققان فقهی و حوزههای علمیه میباشد و مسوولیت آن بر دوش آنها سنگینی میکند. امیدوار که حوزههای علمیه این دغدغه حضرت امام را جامه عمل بپوشانند.
::::