رجایی خراسانی و مهاجرانی؛ نخستین واسطهها
این پایان واسطهگری های داخلی و خارجی برای برقراری رابطه در پایان دهه شصت است که تحتالشعاع جناح چپ - که در آن زمان به «خط رادیکال» موسوم بود و مواضع ضدامریکایی داشت - ناکام ماند. در نخست سالهای دهه هفتاد اما سیاست تنشزدایی با غرب از طریق اروپا آغاز شد و نخستین تلاش ها برای بهبود روابط با بریتانیا از جمله با آزادی «راجر کوپر» - بازرگان انگلیسی که به اتهام جاسوسی دستگیر شده بود- صورت گرفت.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): در همان روزهای نخست پس از رحلت امام(ره)، که انزوای سیاسی جناح چپ آغاز شد و جناح راست (به عنوان محافظهکاران میانهرو) غلبه یافتند، مجالی پدید آمد تا بخشهایی از جناح راست و بعدها تکنوکراتهای نوپدید، علاقه خود برای تجدید رابطه با امریکا را مطرح نمایند.
آنچه میخوانید گزارشی است درباره نخستین واسطهگری های داخلی و خارجی برای تجدید رابطه با امریکا در دوران پس از امام خمینی(ره).
رجایی خراسانی؛ راستگرای دوآتشه
همچنانکه گفته شد، اواخر دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد همزمان با خروج کامل جناح چپ از عرصه قدرت، علاقه به رابطه با امریکا دوباره احیا شد. به نحوی که هاشمی رفسنجانی در خاطره مورخ ۱۵ خرداد ۱۳۶۸ خود مینویسد:
«از گزارشها برمیآید غربیها از انتخاب آیتالله خامنهای خوشحالند و امیدوارند که اعتدال حاکم باشد و رادیکالها منزوی شوند.»
در همان روزها، سعید رجایی خراسانی (از چهره های جناح راست که چندی قبل سلسله مقالات «اسلام ناب و اسلام امریکایی» را در روزنامه رسالت مینوشت به نحوی که دقیقا عکس این مفاهیم در اندیشه امام راحل بود) به عنوان نماینده سابق ایران در سازمان ملل به رهبری نامهای نوشت. منوچهر محمدی (استاد دانشگاه و مشاور منوچهر متکی در دوران تصدی وزارت امور خارجه) در این باره میگوید:
«آقای رجایی خراسانی در نامه خود به مقام معظم رهبری نوشتند که “امریکا تنها ابر قدرت جهان است و ایران توان برخورد با دولت آمریکا را ندارد و بهتر است که با آمریکا کنار آمده و جایگاه خود را در سلسله مراتبی که آمریکا آن را تعریف میکند پیدا نماید”. در آن زمان اعتراضات زیادی نسبت به نامه نماینده سابق ایران در سازمان ملل صورت گرفت. بخصوص جناح چپ آن زمان حملات بسیار شدیدی به رجایی خراسانی کردند. من هم همان زمان در نامه ای، جواب ایشان را دادم و در متن نامه خودم به این مساله اشاره کردم که نامه شما در واقع نوعی تسلیمنامه است. ما باید همواره این جمله مرحوم مدرس را به یاد داشته باشیم که اگر قرار است تسلیم شویم چرا با دست خودمان تسلیم شویم… احساس من این است که نباید آقای رجایی خراسانی بدون تایید آقای هاشمی رفسنجانی که در آن زمان رئیس جمهور بودند، چنین نامه ای را نوشته باشد. همان زمان نیز مقاله آقای مهاجرانی با تایید آقای هاشمی نوشته شده بود. جالب اینجاست که چپگراها یعنی اصلاحطلبان امروزی شدیدا به آقای رجایی خراسانی حمله کردند.»
مهاجرانی: کارگزاری میان چپ و راست
دومین تلاش برای طرح مسئله مذاکره و رابطه با امریکا، در مقاله عطاءالله مهاجرانی صورت گرفت که معاون حقوقی و پارلمانی دولت هاشمی بود. مهاجرانی خود اخیرا در یادداشتی با عنوان «بازهم مذاکره مستقیم!» که در سایت شخصیاش منتشر کرده، به این ماجرا و واکنش تند جناح چپ (خط امام) اشاره کرد:
«سالها پیش! در خرداد ماه سال ۱۳۶۹ مقاله ای در روزنامه اطلاعات منتشر کردم، عنوانش مذاکره مستقیم بود. محشر کبری شد. هر دو جناح و برخی شخصیتها با صراحت تمام هر چه خواستند گفتند و تا هر جا میتوانستند تاختند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب موتلفه و انجمن اسلامی اصناف و دفتر تحکیم و … بیانیه صادر کردند و مقاله را محکوم کردند. حتا بچه های دفتر تحکیم در صحن دانشگاه تهران تظاهرات راه انداختند. اگر همان یادداشت صمیمانه مقام رهبری نبود؛ روشن نبود سرانجام نویسنده آن مقاله به کجا میانجامید.»
اما شروع ماجرا از کجا بود؟ سایت بی بی سی فارسی در تحلیلی درباره خاطرات سال ۶۸ و ۶۹ هاشمیرفسنجانی و «رابطه با امریکا» مینویسد:
«در روزنوشتهای این سال، اشارات چندی به میانجیگریهای کشورهای گوناگون برای مذاکرهی مستقیم میان ایران و آمریکا و عادیسازی روابط هست. در فروردینماه عیسی کلانتری و جلال ساداتیان از سفر زلاندنو بازمیگردند و پیام جیمز بیکر، وزیر امور خارجه آمریکا، را به میانجی وزیر امور خارجه زلاندنو برای ایران میآورند. این پیام خواهان بهبود بخشیدن به رابطه ایران و آمریکا و حل مسأله گروگانهای آمریکایی در لبنان است. در کتاب چیزی دربارهی پاسخ ایران به این پیام نمیبینیم. پس از زلزله شدید در منجیل و رودبار، ایران پیشنهاد کمک از سوی کشورهایی مانند مصر و آمریکا را میپذیرد. آنگونه که در یکی از پانوشتهای کتاب آمده، آقای رفسنجانی با ارسال نامههای جداگانه از ۹۸ رهبر کشورهای جهان به خاطر کمک به زلزلهزدگان تشکر میکند ولی به رغم آنکه دولت آمریکا ۷۶۰ هزار دلار به ایران کمک کرده و دولت ایران کمکها را پذیرفته بود، پیام تشکری برای آمریکا فرستاده نمیشود. پس از آنکه جیمز بیکر، وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد واشنگتن حاضر است با مقامات ایرانی مستقیماً مذاکره کند، عطاء الله مهاجرانی، معاون حقوقی و پارلمانی رییس جمهوری، در مقالهای با عنوان “مذاکره مستقیم” از این پیشنهاد استقبال کرد و پنج دلیل برای درستی دیدگاه خود برشمرد.»
در این مقاله که در ستونِ «نقدِ حال» صفحه ۲ روزنامه اطلاعات (مورخ پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۶۹) به چاپ رسید، مهاجرانی پیشنهاد کرده بود گفتگوهای میان ایران و ایالات متحده، بلاواسطه انجام شود:
«جیمز بِیکر، وزیر خارجه آمریکا در روز یکشنبه گذشته اعلام کرد که آمریکا آماده است با مقامات ایرانی مستقیماً مذاکره نماید. ممکن است بگویید به همین دلیل فتنه ای در کار و توطئه ای برپاست و الا چگونه است که بیکر پیشنهاد مذاکره مستقیم داده است. در هر حال این شیوه ای است که صرف نظر از سنجش سخن و موضع، صرفاً به همین اعتبار که گوینده چه کسی است میتوان بر سخن خط بطلان کشید و در پس هر حرفی، توطئه ای را کشف نمود. به گمانم میتوان از زاویه ای دیگر نیز مذاکره مستقیم را سنجید و بین مذاکره مستقیم و مذاکره غیر مستقیم، طرف بهتر و یا لااقل آنکه شرش کمتر است را برگزینیم.»
هاشمی رفسنجانی هم در خاطرات خود به این مسئله اشاره میکند و مدعی است مهاجرانی آن مقاله را بیاجازهی وی نوشته است:
یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۶۹
«آقای مسیح مهاجری، [مشاور اجتماعی رییس جمهور و مدیر روزنامه جمهوری اسلامی] آمد. گزارش سفر به سریلانکا را داد. پیشنهاد توسعه روابط اقتصادی با این کشور، از طریق فروش اتوبوس و خرید چای را داشت. درباره مقاله اش[۱] علیه آقای [عطاءالله] مهاجرانی [معاون حقوقی و پارلمانی رییس جمهور] صحبت شد.
آقای [سید حسین] موسویان از وزارت امورخارجه آمد. گزارش مذاکره با سفیر سوئیس، [حافظ منافع ایالات متحده]، دربارهی گروگانها را داد و گفت سوال کرده که انتظار داریم چه اقدامی در مقابل آزادی گروگانها انجام شود؛ پیشنهادهایی ارایه دادم.
عصر در جلسهی هیات دولت شرکت کردم. دربارهی مقالهی [ارتباط مستقیم] آقای [عطالله] مهاجرانی [در روزنامهی اطلاعات] و عکس العمل مخالفان مذاکره شد؛ بی اجازهی من نوشته است. پیشنهاد شد بحث آزاد بین مخالف و موافق موضوع مذاکره مستقیم با آمریکا [در سطح رسانهها] انجام شود. دربارهی پاسخ به نامهی صدام هم مذاکره شد.»
دو شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۹
«شب به خانه آمدم. در حالی که مشغول نوشتن خاطرات بودم، به اخبار بخش فارسی صدای آمریکا [VOA] گوش میدادم، خبر داد که دومین گروگان آمریکایی در لبنان، امشب آزاد شد. اظهاراتی شده که نشان میدهد، دولت آمریکا میخواهد تا پایان آزادی همة گروگان هایش، امتیازی ندهد. به نظر میرسد، اگر چنین باشد، لبنانی ها آزادی گروگان ها را متوقف میکنند و آمریکا پشیمان میشود.[۲]»
سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۹
«آقای [عطاءالله] مهاجرانی، [معاون حقوقی و پارلمانی رییس جمهور] آمد. از هتاکیهای مخالفان مقالهاش شکایت کرد و برای جواب گفتن اجازه خواست.[۳]»
چهار شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۹
«رهبری در سخنرانی خود، به سختی به آمریکا حمله کردند و فکر مذاکره با آمریکا را محکوم نمودند[۴]. عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. تفکیک وظایف جهادسازندگی، کشاورزی و نیرو تصویب شد؛ [آقای عیسی کلانتری] وزیرکشاروزی ناراضی است. تلفنی به آیت الله خامنه ای گفتم، در صحبت ها به آقای مهاجرانی اهانت شده است؛ قرار شد جبران شود.[۵]»
تحلیلگر بی بی سی فارسی در ادامه با بررسی خاطرات سال ۶۸ هاشمی مینویسد:
«آیت الله خامنهای در چند مورد دیگر نیز سخنان بسیار تندی علیه آمریکا میکند. پس از حملهی عراق به کویت و حضور ناوهای آمریکایی در خلیج فارس، آیت الله خامنهای در سخنرانی شهریورماه، مبارزه با توطئههای آمریکا را «جهاد فی سبیل الله» مینامد و قربانیان این مبارزه را «شهید» میخواند. پس از بازتاب گسترده این سخنان در غرب، آقای رفسنجانی از کمال خرازی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد میخواهد “مصاحبه کند و فضا را تعدیل نماید”. دو شب بعد، وقتی رییس جمهوری مهمان رهبری است: “درباره اظهارات تند ایشان علیه آمریکا و اعلان جهاد بحث شد. ایشان گفتند نظرشان به وضع فعلی نبوده و از حضور فعلی آنها [آمریکاییها] ناراحت نیستند.”»
اما اگر دو واسطه داخلی برای برقراری رابطه طرد شده بودند، واسطههای خارجی همچنان تلاش داشتند:
«در آبانماه، مشاور ویژه نخستوزیر ژاپن به ایران میآید و ظاهراً قصد میانجیگری میان ایران و آمریکا را دارد. “گفتم تا آمریکا اموال ما را آزاد نکند، صحبت از هر اقدام دیگری بیثمر است”. وی در بازگشت به ژاپن به مطبوعات میگوید ایران آمادهی عادیسازی رابطه با آمریکاست. رفسنجانی به علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه میگوید اظهارات او را تکذیب کند. در اسفندماه همین سال نیز جو کلارک، وزیر خارجهی کانادا به ایران میآید. او “توصیه به اصلاح روابط با آمریکا داشت.”»
این پایان واسطهگری های داخلی و خارجی برای برقراری رابطه در پایان دهه شصت است که تحتالشعاع قوت و قدرت جناح چپ – که در آن زمان به «خط رادیکال» موسوم بود و مواضع تند ضدامریکایی داشت – ناکام ماند. در نخست سالهای دهه هفتاد اما سیاست تنشزدایی با غرب از طریق اروپا آغاز شد و نخستین تلاش ها برای بهبود روابط با بریتانیا از جمله با آزادی «راجر کوپر» – بازرگان انگلیسی که به اتهام جاسوسی دستگیر و زندانی شده بود- صورت گرفت. تلاش برای بهبود روابط با امزیکا همچنان در سایه انتقادات انقلابیون رادیکال بخصوص نشریات جناح چپ همچون «بیان» (به مدیرمسئولی حجتالاسلام محتشمی پور)، «جهان اسلام» (به مدیرمسئولی حجتالاسلام سید هادی خامنهای)، «روزنامه سلام» (به مدیرمسئولی حجتالاسلام والمسلمین موسوی خوئینیها) و «عصرما» (به مدیرمسئولی محمد سلامتی) به سرانجامی نرسید.
موضوعی که میباید در گزارش دیگری بدان پرداخت.
[۱]- آقای مسیح مهاجری در سرمقاله ۱۰ اردیبهشتِ روزنامه جمهوری اسلامی، با عنوان «مغالطه»، پیشنهاد آقای مهاجرانی در مورد مذاکره مستقیم با ایالات متحده و دلایل وی را زیر سوال برده بود و نگارش آن را مخالف با دیدگاه های آقای هاشمی تلقی کرده و نوشته بود: «در سه روز گذشته، سه نفر از همکاران نزدیک جناب آقای رییس جمهور، از ایشان درباره مقالة مذاکره مستقیم سوال کردند. پاسخ ایشان به هر سه نفر، ضمن ابراز ناراحتی از انتشار این مقاله، این بود که محتوای این مقاله هیچ ارتباطی به من ندارد».
[۲]- خبرگزاری رویتر در گزارشی در حمایت از هاشمی و انتقاد از جناح چپ ایران نوشت: «عدم تمایل جرج بوش به انجام معامله پس از آزادی دو گروگان آمریکایی، موجب خشم رهبران میانه رو در ایران شده و امیدها را برای کمک به آزادی ۱۵ گروگان دیگر غربی در لبنان، به یأس تبدیل کرده است. «رابرت پل هیل» و «فرانک رید»، دو گروگان آمریکایی که طی دو هفته گذشته آزاد شده اند، نجات خود را عمدتاً مدیون کمک اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس جمهور ایران میدانند که علیرغم خطرات سیاسی در کشورش، جهت پایان دادن به بحران طولانی گروگان ها مصمم بوده است. ایران و متحدش حزب الله لبنان میگویند آزادی شش گروگان دیگر آمریکایی، منوط به آن است که واشنگتن، اسراییل را جهت آزادی صدها عرب زندانی، تحت فشار بگذارد. جرج بوش اعلام کرده است با گروگانگیران وارد معامله نخواهد شد و تا آزادی شش گروگان دیگر آمریکایی، در جهت عادی ساختن روابط با تهران، گامی برنخواهد داشت. این موضعگیری جرج بوش، هاشمی رفسنجانی را که برای ساکت کردن رادیکالهای مخالف، بر روی دریافت سریع امتیازاتی سریع از سوی آمریکا، شرط بندی کرده بود، خشمگین کرده است؛ رادیکال هایی که کنار نشسته اند، در انتظارند از هر گونه اشتباه هاشمی بهره برداری کنند. هاشمی رفسنجانی، با این سخنان که کاخ سفید همانند یک بچه لجوج و لوس و قُلدری که حُسن نیت خود را در قبال آزادی گروگان ها نشان نداده، رفتار کرده است، عصبانیت خود را نسبت به واشنگتن نشان داد. واشنگتن ظاهراً برای تضعیف رفسنجانی، بلافاصله پس از آزادی گروگان های آمریکایی، از ایران به عنوان یک حامی تروریسم یاد کرد و به ناخدای رزمناو «وینسنس» که هواپیمای مسافربری ایرانی را سرنگون کرده بود، مدال داد. به نظر میرسد این اقدامات آمریکا، بیش از آنکه به آمریکا ضربه بزند، قدرت بیشتری به اردوگاه رادیکال ها خواهد داد.»
منبع: نشریه ویژه خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۱۷/۲/۱۳۶۹، صفحه ۲۸٫
[۳]- آقای مهاجرانی در روز ۱۱ اردیبهشت، به سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی جواب داده و نوشته بود: «اینجانب صبح امروز به حضور رییس عزیز خودم رسیدم و مقاله «مغالطه» را به ایشان نشان دادم. ایشان ابراز ناراحتی از طرف خودشان را تکذیب فرمودند. علاوه بر آن در جلسه دولت در روز یکشنبه گذشته، همه اعضای دولت شاهد بودند که نظر ریاست جمهوری، این است که افراد اهل نظر بتوانند نظر خود را در جامعه مطرح کنند».
[۴]- آیت الله خامنهای، رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنان خود گفتند: «بنده معتقدم، آن کسانی که فکر میکنند ما باید با رأس استکبار یعنی آمریکا مذاکره کنیم، یا دچار ساده لوحی هستند و یا مرعوب اند… ما معتقد به دیپلماسی فعال هستیم و معتقدیم که وزارت خارجه ما باید در سطح جهان، منهای چند مورد مشغول فعالیت باشد. بروند با همه دولت ها ارتباط داشته باشند. سیستمهای مختلف و عقاید و روش های گوناگون مانعی ندارد و لیکن منطقه ممنوعهای وجود دارد که از آن منطقه ممنوعه، نباید تجاوز کنند… ما هیچ احتیاجی نداریم به اینکه دشمنان سوگند خورده ما مثل آمریکا، برای ما دل بسوزانند و ما هیچ به دنبال مذاکره و رابطه با آمریکا نیستیم… من با مذاکره با آمریکا مخالفم و دولت جمهوری اسلامی بدون اجازه من، امکان ندارد چنین کاری بکند.»
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای، آرشیو بیانات.
[۵] – آیتالله خامنهای در نامهای، چنین نوشتند: «برادر گرامی آقای عطاءالله مهاجرانی؛ شنیدم بعضی از حرفهای امروز من، قصد طعن و توهینی نسبت به جنابعالی استنباط کردهاند و شاید بعضی خواستهاند یا بخواهند آن را مستمسکی برای اهانت به شما بسازند. اعلام میکنم که این استنباط غلط است. من یک فکر را تخطئه کرده ام و نیت و توهین به کسی نداشتهام و اگر بدون اراده من به شما توهین شده است، از شما عذر میخواهم. من شما را ده سال است به صدق و صفا و طهارت میشناسم و مطمئنم جز دلسوزی و خیرخواهی نظری نداشتهاید. شما همچنان برادر خوب من هستید و حداکثر آن است که به توصیه شما در مقالة «مذاکره مستقیم» عمل نخواهیم کرد.»
در پی این نامه، آقای مهاجرانی تشکر کرد و نوشت: «اینجانب کلام و موضع مقام معظم ولایت را فصل الخطاب همه سخنان و مواضع دانسته و میدانم. اللّهُم وَفّقنا لِما تُحبُّ و تَرضی.»
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای، آرشیو پیام ها و نامه ها.
::::