سه قطره خون از سه آذر اهورایی
«اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش، «آذر» مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند ... این «سه قطره خون» که بر چهرهی دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. کاشکی میتوانستم این سه آذر اهورائی را با تن خاکستر شدهام بپوشانم، تا در این سموم که میوزد، نفسرَند!
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): یکی از مهمترین اسناد واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲، متن دست نوشتهی دکتر علی شریعتی به مناسبت بزرگداشت ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ و شهادت سه تن از دانشجویان دانشکدهی فنی دانشگاه تهران است. دکتر شریعتی که با خواهر یکی از آن دانشجویان شهید (خانم پوران شریعت رضوی) ازدواج کرده بود، در این یادداشت که سال ۱۳۵۴ نوشته، میگوید:
«اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش، «آذر» مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند!
این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفتهاند، هنوز از تحصیلشان فراغت نیافتهاند، نخواستند – همچون دیگران – کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند. از آن سال، چندین دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر که را میآید، بیاموزند، هرکه را میرود، سفارش کنند. آنها هرگز نمیروند، همیشه خواهند ماند، آنها «شهید»ند.
این «سه قطره خون» که بر چهرهی دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. کاشکی میتوانستم این سه آذر اهورائی را با تن خاکستر شدهام بپوشانم، تا در این سموم که میوزد، نفسرَند!
اما نه، باید زنده بمانم و این سه آتش را در سینه نگاه دارم.»
عکس: احسان، سارا و سوسن شریعتی (فرزندان دکتر علی شریعتی) بر سر مزار سه دانشجوی شهید ۱۶ آذر.
:::::