حضرت زهرا (س) در کلام استاد مطهری
در تاریخ خود اسلام زنان قدیسه و عالیقدر فراوانند. کمتر مردی است به پایه خدیجه برسد، و هیچ مردی جز پیغمبر و علی به پایه حضرت زهرا نمیرسد، حضرت زهرا بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتمالانبیا برتری دارد. اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حرکت و مسافرت بسوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست، تفاوتی که اسلام قائل است در سیر من الحق الی الخلق است، در بازگشت از حق بهسوی مردم و تحمل مسئولیت پیغامبری است که مرد را برای اینکار مناسبتر دانسته است.
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): ایام سوگواری فاطمیه، فرصتی است برای بازخوانی آثار متفکران اسلام ناب و در رأس آن؛ امام خمینی(ره) و شهید مطهری. آنچه میخوانید پارهای از نوشتههای استاد شهید مرتصی مطهری در شناخت شخصیت و جایگاه حضرت زهرا (س) است:
مقام حضرت زهرا (س) در اسلام
در تاریخ خود اسلام زنان قدیسه و عالیقدر فراوانند. کمتر مردی است به پایه خدیجه برسد، و هیچ مردی جز پیغمبر و علی به پایه حضرت زهرا نمیرسد، حضرت زهرا بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتمالانبیا برتری دارد. اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حرکت و مسافرت بسوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست، تفاوتی که اسلام قائل است در سیر من الحق الی الخلق است، در بازگشت از حق بهسوی مردم و تحمل مسئولیت پیغامبری است که مرد را برای اینکار مناسبتر دانسته است.
(نظام حقوق زن در اسلام، ص۱۵۰)
عبادت و پارسایی حضرت زهرا (س)
در مقام کار در خانه هیچ امتیازی برای خود قائل نیست و مانند یک زن عادی به سختی و مدام کار میکند تا آنجا که دستش از آسیا مجروح و شانهاش از بند مشک اثر میگیرد. در مقام عبادت آنچنان مشغول عبادت میگردد که از شدت و کثرت عبادت دو پای مبارکش متورم میشود و این همه را اضافه کنید به سفارش اکید پیامبر به حضرت زهرا «علیها السلام» مبنی بر اهل عمل بودن و استقلال رفتاری داشتن. روایت است که پیغمبر اکرم«صلی الله علیه وآله» رو میکند به یگانه فرزند عزیزش یعنی صدیقه طاهره «علیها السلام»، آن کسی که دربارهاش میگوید بضْعَةُ مِنّی، [او پاره جگر من است] و میگوید: یا فاطِمَةُ «علیها السلام» اِعْمَلی بَنفْسِکِ، [دخترکم خودت برای خودت عمل کن] اِنِّی لا اُغْنی عَنْکِ شَیْئاً. [من به درد تو نمیخورم.] از انتسابت با من کاری ساخته نیست، تعلیمات مرا بپذیر و دستورات مرا عمل کن، مگو پدرم پیغمبر است. پدرم پیغمبر است، به دردت نمیخورد، به دستور پدرت عمل کردن به دردت میخورد. آن وقت شما زندگی همین حضرت زهرا «علیها السلام» را مطالعه کنید، وقتی مطالعه میکنید میبینید در فکر این انسان کأنّه وجود ندارد که من دختر پیغمبر آخَرُالزَّمان هستم. حدیث است که وقتی به محراب عبادت میایستاد، بدنش به لرزه درمیآمد، ماهیچههای بدنش میلرزید، از خوف خدا گریه میکرد، شبهای جمعه را تا صبح نمیخوابید عبادت مینمود و میگریست. اینها همه به انسان نوعی بیداری و آگاهی مسئولیتآمیز و تعهدخیز میدهد.
(حق و باطل، ص ۱۰۹)
ازین بالاتر روایتی که پیغمبر (صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم) به حضرت فاطمه، تنها فرزندش که حتی پاره تن اوست میگوید: دخترکم خودت برای خودت عمل کن، من به درد تو نمیخورم، از انتسابت با من کاری ساخته نیست، تعلیمات مرا بپذیر و دستورات مرا عمل کن، مگو پدرم پیغمبر است، پدرم پیغمبر است به درد تو نمیخورد!! بلکه به دستور پدرت عمل کردن به دردت میخورد. و خود حضرت هم نمیگوید که من دختر پیغمبر آخرالزمان هستم، وقتی که محراب میایستاد بدنش به لرزه در میآمد و از خوف خدا گریه میکرد، شبهای جمعه تا صبح نمی خوابید و میگریست. زندگى على بن ابیطالب علیهالسلام را ببینید، من نمىدانم چرا ما چرا اینجور شدیم؟ اگر بناست این نسبتها منهای عمل به درد ما بخورد حضرت زهرا (سلام الله علیها) و امامان معصوم که از همه شایستهتر بودند. حتی خود حضرت علی (علیه السلام) که در دل شب گاهی از خوف خدا غش کرده است چه علتی دارد؟ آیا او فکر نمی کرد من اولین مومن به اسلام هستم؟ من داماد پیغمبر هستم و ایشان شخصا به من علاقه دارد؟ این تعلیم درست اسلام است که وقتی صحیح ارایه شود نتیجه این است که هر کس روی عمل خودش حساب میکند و حسابش روی این است که برنامه پیغمبر را اجرا کند.
(احیای تفکر اسلامی، ص ۱۰۱)
مقام کشف و شهود حضرت زهرا (س)
بعد از پیامبر باب نبوت یعنی باب پیامبری مسدود شد، اما باب کشف و شهود و الهام مسدود نشد. ممکن است بشری از لحاظ صفا و کمال و معنویت برسد به مقامی که به قول عرفا یک سلسله مکاشفات برای او رخ میدهد و حقایقی که از طریق علم الهامی به او ارائه داده میشود، ولی او مأمور به دعوت مردم نیست. حضرت امیر در نهجالبلاغه میفرماید: ان الله تعالی جعل الذکر جلاء للقلوب تسمع به بعد الوقرش و تبصر به بعد العشوش و تنقاد به بعد المعاندش. و بعد میفرماید: و ما برح لله عزت آلاؤه فی البرهة بعد البرهة و فی ازمان الفترات عباد ناجاهم فی فکرهم و کلمهم فی ذات عقولهم. یعنی همیشه در دنیا افرادی هستند که خداوند در باطن ضمیرشان با آنها حرف میزند. حضرت زهرا اینجور بود با آنکه پیامبر هم نبود…
(خاتمیت، ص ۳۹)
::::