علامت قبولی روزه چیست؟
اما اگر ماه رمضان گذشت و تمام شد و حظّ ما از ماه رمضان، آنطور که پیغمبر اکرم فرمود که بعضی از مردم حظّشان از روزه فقط گرسنگی و تشنگی است، فقط این بود که گرسنگی و تشنگی کشیدیم و حالمان بد شد و در نتیجه این بد حالی قدرت ما را بر کار کردن کمتر کند و بعد هم روزه را متهم کردیم... این علامت قبول نشدن روزه ماست...
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): استاد شهید مرتضی مطهری درباره علامات قبولی روزه در کتاب «آزادی معنوی» (صص ۶-۵۴ یا مجموعه آثار، ج۲۳، صص ۵-۴۷۴) میفرمایند:
تقوا یعنى چه؟ یعنى خود نگهدارى. خود نگهدارى یعنى چه؟ یعنى تسلط بر نفس. «ان تقوى الله حمت اولیاء الله محارمه و الزمت قلوبهم مخافته» (۱) على علیهالسلام میفرماید تقواى الهى یک خاصیتش این است که انسان را از محرمات الهى نگهدارى میکند. خاصیت دیگرش این است که خوف خدا را در دل انسان جایگزین میسازد، قرآن در باب روزه میگوید: «یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون» (۲)
این مردم با ایمان، براى شما روزه فرض شده است همچنان که براى پیشینیان شما فرض شده بود، چرا؟ قرآن فلسفه را هم ذکر میکند: لعلکم تتقون براى اینکه در شما روح تقوا و ملکه تقوا پیدا بشود. ملکه تقوا یعنى چه؟ یعنى تسلط بر نفس. تسلط بر نفس همان است که امام صادق فرمود ربوبیت (العبودیه جوهره کنهها الربوبیه).
پس ما اگر ما ماه رمضانی را گذراندیم،
شبهای احیایی را گذراندیم،
روزه های متوالی را گذراندیم،
و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس کردیم که:
بر شهوات خودمان بیش از پیش از ماه رمضان مسلط هستیم،
بر عصبانیت خودمان از سابق بیشتر مسلط هستیم،
بر چشم خودمان بیشتر مسلط هستیم،
بر زبان خودمان بیشتر مسلط هستیم،
بر اعضا و جوارح خودمان بیشتر مسلط هستیم،
و بالاخره بر نفس خودمان بیشتر مسلط هستیم میتوانیم جلو نفس اماره را بگیریم،
این علامات قبولی روزه ماست.
اما اگر ماه رمضان گذشت و تمام شد و حظّ ما از ماه رمضان، آنطور که پیغمبر اکرم فرمود که بعضی از مردم حظّشان از روزه فقط گرسنگی و تشنگی است، فقط این بود که گرسنگی و تشنگی کشیدیم و حالمان بد شد و در نتیجه این بد حالی قدرت ما را بر کار کردن کمتر کند و بعد هم روزه را متهم کردیم… این علامت قبول نشدن روزه ماست…
در صورتى که اگر انسان در ماه رمضان روزه گیر واقعى باشد، اگر واقعا به خودش گرسنگى بدهد، اگر همین طور که گفته شده است سه وعده غذا را تبدیل به دو وعده کند، یعنى قبلا یک صبحانه و یک ناهار و یک شام میخورد، حالا دیگر ناهار نداشته باشد، افطارش فقط به اندازه یک صبحانه مختصر باشد، بعد هم سحر نه خیلى زیاد بر معده تحمیل کند بلکه یک غذاى متعارف بخورد، بعد احساس میکند که هم نیروى بدنى اش بر کار افزایش پیدا کرده است و هم نیروى روحى اش بر کار خیر و هم نیروى روحى اش براى تسلط بر نفس، این حداقل عبادت است.
آیهاى در ابتداى سخنم خواندم، این آیه را برایتان ترجمه کنم که مفادش همین مطلب است. قرآن و نهجالبلاغه و امام جعفر صادق و امام زینالعابدین هر چه که کلمات را متفرق و به زبانهاى مختلف گفته باشند ولى وقتى که شما نگاه میکنید میبینید همه یک حقیقت را دریافته اند و یک حقیقت را ذکر میکنند. ما در دو آیه از آیات قرآن اینچنین میخوانیم، یعنى در دو جا این آیه تکرار شده است: «یا ایها الذین امنوا استعینوا بالصبر و الصلوة» (۳) اى اهل ایمان! از نماز و از صبر – که به روزه تفسیر شده است – کمک بگیرید. این تعبیر خیلى عجیب است! به ما میگویند از نماز استمداد کن، از روزه استمداد کن، یعنى تو نمىدانى که این نماز چه منبع نیرویى است! این روزه چه منبع نیرویى است! اگر به شما گفتند نماز بخوانید، شما را به یک منبع نیرو هدایت کردهاند و اگر گفتهاند روزه بگیرید شما را به یک منبع نیرو هدایت کرده اند، براى اینکه بر نفس و روح خودتان مسلط بشوید نماز بخوانید، روزه بگیرید. العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة.
حال آیا این ربوبیت و تسلط به همین جا خاتمه پیدا میکند؟ نه، درجات و مراتب دارد به هر درجه که شما در مسیر عبودیت جلو بروید ربوبیت پیدا میکنید و به اصطلاح ولایت پیدا میکنید یعنى تسلط پیدا میکنید. از این درجهاى که عرض کردم یک درجه بالاتر به آنجا میرسید که مالک خاطرات نفس خودتان میشوید.
۱- نهجالبلاغه فیض الاسلام. خطبه ۱۱۳٫
۲- بقره، ۱۸۳٫
۳- بقره، ۱۵۳٫
:::::