روایت هاشمی از انتخاب رهبر توسط خبرگان و مراجع، شورای رهبری و نظارت کمیسیون تحقیق بر نهادهای زیر نظر رهبری
در قانون اساسی وظیفه خبرگان شناسایی فردی اصلح، برای منصب ولایت و رهبری است. بعد از آن اگر ضرورتی پیدا شد؛ یعنی رهبری به هر دلیل نبود یا کنار رفت یا فوت کرد یا عزل شد یا حالت دیگری پیش آمد، باید رهبر را انتخاب کنند. پس از انتخاب رهبر با اتکای به شناخت قبلی و اتکای به اصولی که در رهبری شرایطی را در نظر گرفته است، آیا آن شرایط در رهبری باقی هست یا خیر؟ که اگر احیانا این شرایط مخدوش شد و یا از بین رفت طبعا رهبری صلاحیتش از بین میرود و تشخیص این هم فقط...
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی رییس وقت مجلس خبرگان و و نایب رییس آن در سه دوره فعالیت این نهاد قانونی و بسیار مهم در جمهوری اسلامی است. جایگاه این نهاد در ساختار نظام، فلسفه وجودی آن، ارتباط آن با مشروعیت نظام و عملکرد این مجلس، موضوعاتی است که در میزگرد علمی مجله حکومت اسلامی با هاشمی رفسنجانی و پرسشگران این نشریه حجج اسلام محمد سروش محلاتی، سیدمسعود معصومی و دکتر کدخدایی انجام گرفته است. با توجه اینکه رییس مجلس خبرگان دیدگاههای خود را مطرح کرده اند، متن این میزگرد که در شماره ۴۰ مجله حکومت اسلامی (تابستان ۱۳۸۵، صص ۲۶ الی ۵۳) منتشر شده، به بهانه انتخابات مجلس خبرگان باز انتشار می گردد.
فلسفه وجودی مجلس خبرگان
کدخدایی: اصولاً چرا نیاز به مجلس خبرگان داریم و فلسفه تشکیل مجلس خبرگان، با توجه به اینکه نظام ما یک نظام سیاسی منحصر به فرد است و در کشورهای دیگر هم چنین نظامی وجود ندارد، چیست؟
هاشمی رفسنجانی: بسم الله الرحمن الرحیم. مسأله مجلس خبرگان به معتقدات ما و به اصل نظام اسلامی که بر مبنای تشیع و مکتب اهل بیت علیهمالسلام است، بر میگردد. در مکتب اهل بیت، امامت، مهمترین نهادی است که در مدیریت جامعه وجود دارد. در زمان ائمه معصومین هر امامی امام بعد از خودش را معرفی میکرد و مسأله امامت و زعامت مسلمین روشن میشد. ولی در عصر غیبت ما معتقدیم که یکی از فقهایی که جامع شرایط خاصی است، مسؤولیت حکومت را به عهده میگیرد. چون ممکن است تعداد فقهای جامع الشرایط زیاد باشد، لذا باید نهادی وجود داشته باشد تا از میان فقها یک نفر را به عنوان ولی امر مشخص کند.
حال اگر در یک عصر دو یا چند فقیه وجود داشت، تشخیص این موضوع باید بر عهده نهادی باشد که تخصص لازم را برای احراز شرایط داشته باشد و این کار از عامه مردم ساخته نیست. تشخیص اینکه چه کسی واجد شرایط رهبری جامعه اسلامی است، از موضوعاتی نیست که بشود گفت: هر چه اکثریت مردم بگویند، همان درست است، بلکه باید افراد متخصص و آشنای به علوم مربوطه باشند و اینان همان خبرگان هستند.
به هر حال گروهی باید وجود داشته باشند تا آن فرد را که اختیارات وسیعی دارد و تصمیماتش میتواند سرنوشت جامعه را عوض کند، معرفی کنند. وقتی که نظام اسلامی پیروز شد شاید از ضروریترین کارهای ما این بود که یک نهادی داشته باشیم که بتواند رهبر را معرفی کرده و ناظر بر شرایط او باشد که اسم آن «خبرگان رهبری» نهاده شد.
کدخدایی: نظرتان نسبت به نظریه انتخاب و انتصاب که در بحثهای نظری وجود دارد، چیست؟ و چه تفاوتی در این دو نظریه میبینید. آیا متخصصین، رهبری را نصب میکنند یا به طور غیرمستقیم از طرف مردم انتخاب میشود؟
هاشمی رفسنجانی: مردم افرادی را که تا حدودی به علم و تخصصشان آشنا هستند، انتخاب میکنند و این افراد منتخب به عنوان وکیل مردم، از طرف مردم با نظر خودشان و با تخصصی که دارند، رهبر را انتخاب میکنند.
کدخدایی: در حقیقت این انتخاب در یک مرحله صورت میگیرد، پس همان انتخاب مردم است.
هاشمی رفسنجانی: بهترین راه انتخاب در اینگونه موارد همین است. چون ولایت امر، با آن شرایط خاصی که دارد و علما با آن ویژگیها و تفاوتهایی که دارند، اگر به توده مردم واگذار شود، احتمال لغزش جدّی وجود خواهد داشت.
معصومی: آیا نقش مجلس خبرگان عمدتا شناسایی فرد برتر از میان فقها برای ولایت است یا خیر؟ مجلس خبرگان مخیّر هستند که یکی از آن فقها را انتخاب کنند و با انتخاب آنها این شخص تعیّن پیدا میکند در حقیقت دو وجهه برای مجلس خبرگان شکل خواهد گرفت یکی شناسایی و کشف و دیگر اینکه بین حائزین شرایط، فردی را که توانایی بیشتری برای تصدی ولایت داشته باشد انتخاب و به ولایت او مشروعیت میبخشند.
هاشمی رفسنجانی: البته من نظر خودم را میگویم. بعضیها روی نظریه کشف تأکید کرده و میگفتند: نقش ما این است که آن چیزی را که در واقع متعیّن است، کشف کنیم. ولی من فکر میکنم ممکن است در هر زمانی تعداد زیادی از فقها باشند که صلاحیت داشته باشند، ولی نهایتا باید یکی از آنها انتخاب شود، یا در فرض شورایی بودن، باید سه یا پنج نفر را از میان آن تعداد زیاد انتخاب کرد. لذا راهکار عقلایی این است که افراد متخصص در این امر، آنها را تعیین کنند. البته معلوم نیست که همیشه آن کسی که اصلح است، انتخاب شود. ممکن است در انتخاب اشتباه هم رخ بدهد؛ یعنی اکثریت اعضای مجلس خبرگان به یک فرد رأی بدهند، اما در عین حال فرد اصلحی هم در جامعه وجود داشته باشد. در چنین صورتی طرفداران نظریه کشف چه میگویند، آنها باید بپذیرند فردی که انتخاب شده، ولی امر واقعی نیست. من از هیچ دلیلی برداشت نمیکنم که در عصر غیبت چنین تعیّنی وجود داشته باشد. البته در علم خدا همه چیز معیّن است و ممکن است در واقع هم بعضی از اینها اصلح باشند، اما این، تعیّن تکلیفآوری نخواهد بود. پس باید خبرگان بررسیهایی که میکنند صلاحیت آن فرد را احراز کرده و انتخاب کنند، مثل بقیه انتخابها که همه انتخابها این گونهاند. این طور نیست که در آنجا یک مکشوفی باشد و ما به آن مکشوف دست پیدا کنیم، بلکه کسانی هستند که صلاحیت دارند و خبرگان هم از میان آنها یک نفر را انتخاب میکند و ممکن است در این انتخاب اشتباه هم بکند. چون در خبرگان به ناچار ملاک رأی اکثریت است و نظرات مخالف هم وجود دارد و قبول نظر آرای اکثریت یک قاعده عرفی معقول است.
سروش محلاتی: با توجه به اینکه نصبی وجود ندارد، اگر این تعیین صورت نپذیرد، چه خواهد شد؟ و در نتیجه حکم کسی که واجد شرایط ولایت است و میخواهد تصرف بکند، به چه دلیل نافذ باشد؟
هاشمی رفسنجانی: تصرفات چنین شخصی در همان حدّی است که در کتب فقهی آمده است. چون مجتهدان برای خودشان حقوقی قائل هستند که میتوانند در یک مسائلی دخالت کنند و تصمیم بگیرند.
سروش محلاتی: آن دخالتها و تصرفات، چه مبنای شرعی میتواند داشته باشد؟
هاشمی رفسنجانی: مبنای شرعی آن، ادلّهای است که به مجتهد براساس آن در امور خاصی اجازه میدهد. اما این برای نظام و مملکت، به این معنا که همه امکانات کشور در اختیارشان باشد و اینکه در همه جا بتوانند دخالت بکنند، چنین چیزی را از ادله نمیشود، استفاده کرد. اما اگر مجلس خبرگان فرد خاصی را انتخاب کردند، این حق منحصر میشود و بقیه در کارهایی که جنبه ولایی دارد نمیتوانند برخلاف نظر ولی فقیه عمل کنند.
سروش محلاتی: پس بنا به نظر حضرتعالی باید بین بسط ید و عدم بسط ید تفصیل قائل شد؛ یعنی زمانی که امکان تشکیل حکومت اسلامی وجود دارد، انتخاب صورت بگیرد. اما زمانی که بسط ید و امکان تشکیل حکومت اسلامی وجود نداشت، قهرا فقها به مقداری که خودشان قدرت دارند، میتوانند تصرف کنند و تصرفشان نیز نافذ خواهد بود.
هاشمی رفسنجانی: در زمانی که حکومت اسلامی نداشتیم همین جور عمل میشد، خلافی هم دیده نمیشد. اگر خلافی بود، در تصرف حکّام غاصب بود. ولی در حکومت اسلامی، کسی که با موازین شرعی به عنوان ولی امر انتخاب میشود، آن حالت را ندارد، با توجه به اینکه قبل از این مرحله قانون اساسی تصویب شده و اکثریت مردم هم آن را پذیرفتهاند و در آنجا شیوه عملی انتخاب ولی فقیه مشخص شده است.
امام خمینی و شرط مرجعیت در رهبری
سروش محلاتی: با توجه به ارتباط نزدیکی که جنابعالی با حضرت امام داشتید، به خصوص در سالهای بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل نظام، آیا برداشت خاصی در این زمینه از دیدگاه امام دارید یا خیر؟ چون امام تعبیری نسبت به حذف قید «مرجعیت» برای شورای بازنگری قانون اساسی داشتند که فرمودند: «وقتی خبرگان منتخب مردم شخصی را واجد شرایط تشخیص داد، قهرا او ولی منتخب مردم است و حکمش نافذ است»، این مطلب اشاره به چه چیزی است و مبنای امام چیست؟ آیا نقش مردم به خصوص در قبل یا بعد از انقلاب تغییری پیدا کرده است؟
هاشمی رفسنجانی: نسبت به شرط مرجعیت در رهبری نظر ایشان تغییر پیدا کرد. اما مسأله نقش مردم به گونهای که مردم، هم صاحب حق در جامعه باشند و هم تکلیف داشته باشند و از ولی امر اطاعت کنند، مربوط به پس از تشکیل حکومت نیست، امام قبلاً هم چنین نظراتی داشتند. قبلاً هم حضرت امام حقوق ولی فقیه را محدود به ایتام و اموال مجهول المالک و امثال اینها، که بعضیها چنین نظری داشتند، نمیکردند.
البته نظرات ایشان بعد از تصدی ولایت شفافتر شده است. چرا که هم سؤالات مشخصتر و هم واقعیات برای ایشان مکشوفتر شد که اوج آن، همان سخنی بود که فرمودند: ولی امر اختیاراتش خیلی زیاد است که میتواند یک حکم شرعی را هم متوقف کند، میتواند قوانین را متوقف کند. در حالی که ما قبلاً چنین سخنانی را از امام نشنیده بودیم. البته مسائل هم تا این حد مطرح نبود؛ ولی وقتی که به بعضی از مسائل اختلافی میرسیدیم، نظر ایشان در حقوق ولی امر خیلی وسیع بود. در مورد شرط مرجعیت چون در قانون اساسی این شرط بود و امام نگران بودند که بعد از خودشان اینشرط مشکلآفرین باشد،ابرازنظر کردند و راهنمایی نمودند که دست نظام در انتخاب رهبری بسته نباشد.
سروش محلاتی: زمانی که حضرت امام میفرمودند: بالاتر از این هم مطالبی است، شما از حضرت امام پرسیدید، بالاتر از این چه مطالبی است؟
هاشمی رفسنجانی: من به صورت پرسش از ایشان نپرسیدم، اما حدس من این بود که آنجا که مصالح نظام واصل اسلام و انقلاب و حکومت اسلامی مطرح است، همه چیز تحتالشعاع مصلحت است و ما هم استثنایی از ایشان نمیدیدیم.
معصومی: برخی معتقد بودند که حضرت امام، بعد از انقلاب معتقد شدند به اینکه ولی فقیه اجازه جهاد ابتدایی را دارد.
هاشمی رفسنجانی: بله، هیچ شکی ندارم.
معصومی: حضرت امام در کتاب تحریرالوسیله جهاد ابتدایی را اجازه نفرمودند.
هاشمی رفسنجانی: ایشان در رابطه با جنگ ایران با عراق فرمودند: جنگ تا رفع فتنه، و این معنایش این نیست که کشوری بیاید و فتنهای علیه ما ایجاد کند تا ما بخواهیم آن فتنه را رفع کنیم. بلکه باید برای دفع فتنه درگیر هم بشویم.
انتخاب رهبر به صورت غیرمستقیم، چرا؟
سروش محلاتی: برای نظامی که مبتنی بر ولایت امر است، وجود مجلس خبرگان چه ضرورتی دارد؟ و چه ایرادی دارد که این انتخاب به مردم واگذار شود؟ چون حداکثر مسألهای که وجود دارد این است که شرایطی که برای ولی فقیه لازم است، همین شرایط، ولی در سطح پایینترش برای نمایندگان مجلس و رییس جمهور نیز لازم است؛ یعنی همانطور که برای احراز شرایط نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری افرادی هستند و اینها را به مردم معرفی میکنند و مردم با رأی مستقیم خودشان آنها را انتخاب میکنند، آیا چنین امکانی در مورد رهبری وجود ندارد تا این انتخاب در یک مرحله و مستقیم انجام شود؟
هاشمی رفسنجانی: بله، فرضی که شما گفتید از لحاظ دینی و اجتماعی قابل قبول است، منتهی شکلش میتواند به این گونه باشد که مثلاً شورای نگهبان صلاحیت افرادی را تأیید کند و در معرض رأی مردم قرار دهد یا نهادی مثل خبرگان این کار را بکند.
اگر بنا باشد مجلس خبرگان هم مثلاً؛ ده یا پنج نفر را قبلاً شناسایی کند و صلاحیت آنها را هم تأیید کند تا مردم به آنها رأی بدهند، ممکن است در یک فرض خوب باشد، ولی دارای اشکال نیز هست و آن اینکه اگر خبرگان یک نفر را اعدل و اشجع واتقی و مدیرتر تشخیص دادند، در این صورت اصلاً انتخاب نیست تا بگوییم به رأی مردم گذاشته شود. ولی اگر چند نفر در شرایط با هم مساوی باشند، امکان چنین فرضی وجود دارد.
کدخدایی: آیا به طور طبیعی انتخاب مستقیم امکانپذیر است؟ یعنی از جهت مبانی نظری اشکالی وجود ندارد؟ در کشورهای دیگر هم در ارتباط با رؤسای جمهور و یا حتی نمایندگان مجلس، مثلاً مجلس سنا، انتخابات در دو مرحله انجام میشود تا گزینش بهتری صورت بگیرد. لذا اشکال عقلی یا عملی خاصی بر آن مترتب نیست؟
هاشمی رفسنجانی: خیر، ولی نکتهای که در اینجا هست این است که اگر آن گروه متخصص یکی را اصلح تشخیص دادند و دیگری را صالح، آیا در این صورت میتوانند این دو نفر را عِدل هم قرار بدهند و به مردم معرفی کنند؟ این شبهه نظری دارد. اما در فرضی که افرادی را در عرض هم ببینند، در این صورت شبهه نظری هم نخواهد داشت.
تفاوتش با موارد دیگر دو مرحلهای در این نقطه است که انتخاب غیراصلح در عین شناخت اصلح اشکال نظری دارد. اگر از لحاظ عقیدتی اشکالی نداشت، میتوانست این گونه باشد؛ یعنی فقهای دارای صلاحیت، اول در نهادی مثل شورای نگهبان انتخاب و بعد به جامعه معرفی شوند تا مردم به آنها رأی بدهند.
معصومی: در مقام تشخیص مصداق ممکن است متحیّر بشویم. چون اینکه در مقام واقع یکی از آنها برتر و اصلح است شکی نیست، اما ممکن است در شناسایی مشکل داشته باشیم. اگر چه ممکن است چند نفر عِدل هم باشند، اما در مقام واقع آن کسی که شرایطش از دیگران بالاتر است، عملاً و شرعا باید اعمال ولایت بکند. بنابراین در مواردی که متحیّر میشویم آنجا هم شریعت ما را مخیّر کرده است. اما در مواردی که اصلح مشخص است حتی مجلس خبرگان هم به نوعی تعیین کننده نیستند، بلکه فقط فرد اصلح را شناسایی میکنند.
هاشمی رفسنجانی: نمیتوانیم واقع را تشخیص بدهیم. چون این موارد، موارد ظنی است. بعد از تشخیص، یکی از راهها این است که خودمان انتخاب کنیم و اگر چند نفر بودند مردم هم میتوانند انتخاب کنند و انتخاب مردم هم مثل بیعت کردن است و از مبانی دینی و عرفی و همین طور اجرایی معلوم میشود که آنجایی که مردم حضور داشته باشند، چه در انتخاب و چه در بیعت و قبول، کارها خیلی بهتر انجام میشود و بیعت بیشتر شرط حسن اجرائیات است تا شرط واقعیتها و حقوق.
نقش مردم در انتخاب رهبر
کدخدایی: در قانون اساسی تقویت نقش مردم در این جهت به عنوان یکی از عوامل تصمیمگیری چگونه لحاظ شده است؟
هاشمی رفسنجانی: رهبر باید مورد قبول مردم باشد، رکن اصلی رهبری همین است. مشکل ما این است که اگر بخواهیم از توده مردم بپرسیم، برای مردم تشخیص این مسأله مشکل است و نمیتوانند از میان فقهای واجد شرایط یکی را انتخاب بکنند. به همین خاطر انتخاب رهبری دو مرحلهای قرار داده شد تا با دقت بیشتری به فرد صالح برسند والا رأی مردم رکن است و یک نوع بیعتی است که اگر این نباشد انتصابی میشود.
انتخاب رهبر توسط مراجع تقلید
معصومی: چه اشکالی داشت که رهبر را تعدادی از مراجع از میان افراد واجد شرایط تعیین میکردند؟
هاشمی رفسنجانی: اگر این موضوع در قانون اساسی میآمد همینطور عمل میشد، و اشکال شرعی هم نداشت. ولی اگر نخواهیم مراجع را به جای خبرگان بنشانیم، باید تعریف و حدودی برای مرجعیت در نظر گرفت که بیضابطه نباشد. در مسأله به این مهمی نمیشود بیضابطه عمل کرد و عیب دیگر این است که جای رأی مردم که نقش مهمی در قدرت و نفوذ و عمل رهبری دارد، خالی است.
کدخدایی: اگر مراجع معرفی کنند و مردم رأی بدهند چه؟
هاشمی رفسنجانی: این حرف دیگری است و غیر از حرف اول است که میگویید مراجع خودشان انتخاب کنند. در این فرض، ضابطهمند شدن مرجعیت ضرورت دارد.
معصومی: دغدغه این است که گروهی از آقایان در جامعه هستند که صلاحیت رهبر را بهتر میتوانند شناسایی بکنند، چرا برای این کار مکانیسمی نداشته باشیم؟
هاشمی رفسنجانی: این افراد میتوانند در خبرگان نامزد بشوند، اگر نامزد بشوند رأی هم میآورند. آنها به صحنه نمیآیند. میدانند که عضویت در یک نهاد رسمی مسئوولیتها و محدودیتها را تحمیل میکند که عرفا در شأن مراجع نیست. قانون اساسی حد معتدلی را پذیرفته و گفته اعضای خبرگان رهبری حداقل باید مجتهد عادل باشند و شرایط دیگر را هم مثل بقیه داشته باشند.
قانون اساسی و وظایف مجلس خبرگان
کدخدایی: در قانون اساسی چه وظایفی برعهده مجلس خبرگان نهاده شده، آیا وظیفه این مجلس فقط تعیین رهبری است یا وظایف دیگری هم برعهده دارد؟
هاشمی رفسنجانی: در قانون اساسی وظیفه خبرگان شناسایی فردی اصلح، برای منصب ولایت و رهبری است. بعد از آن اگر ضرورتی پیدا شد؛ یعنی رهبری به هر دلیل نبود یا کنار رفت یا فوت کرد یا عزل شد یا حالت دیگری پیش آمد، باید رهبر را انتخاب کنند. پس از انتخاب رهبر با اتکای به شناخت قبلی و اتکای به اصولی که در رهبری شرایطی را در نظر گرفته است، آیا آن شرایط در رهبری باقی هست یا خیر؟ که اگر احیانا این شرایط مخدوش شد و یا از بین رفت طبعا رهبری صلاحیتش از بین میرود و تشخیص این هم فقط با خبرگان است.
برای این انتخاب و نظارت یک حدود و قیودی لازم است. باید آیین نامه یا قوانینی در این زمینه داشته باشند که این آییننامهها و ضوابط و قوانین را هم به خبرگان واگذار کردهاند. البته در مرحله اول به خبرگان واگذار نشده بود، ولی در مراحل بعدی به خبرگان واگذار شد که خبرگان آییننامهها و ضوابط و حدود و ثغور را تعیین میکنند.
مبنای انتخاب قائم مقام رهبری
سروش محلاتی: مجلس خبرگان علاوه بر شناسایی و انتخاب و بعد از آن نظارت بر استمرار شرایط، در گذشته اقدام دیگری را هم انجام داده و آن انتخاب قائم مقام برای رهبری بود، آیا این اقدام براساس برداشت از قانون بود یا هم اکنون چنین تلقیایی وجود دارد و یا اقدامی نبوده که براساس چارچوب قانون انجام گرفته باشد. چون در قانون اساسی و یا در قوانین مجلس خبرگان چنین چیزی وجود ندارد. لذا تلقی و برداشت شما چیست؟
هاشمی رفسنجانی: مسأله قائم مقام، یک اقدام احتیاطی بود که منعی هم نداشت. اگرچه ما مکلف به انتخاب قائم مقام نبودیم، اما منع قانونی هم وجود نداشت، بلکه یک کار عقلایی بود که در شرایطی که امام بیمار و مسنّ بودند، جنگ هم در جریان بود، ممکن بود هر حادثهای اتفاق بیافتد، لذا احتیاط در این بود که یک نفر را به عنوان قائم مقام رهبری در نظر داشته باشیم و این یک کار عرفی و طبعا جایز و مباح بود، بلکه در آن شرایط لازم بود.
سروش محلاتی: تعیین قائم مقام رهبری را «شناسایی» تلقی میکردید یا «انتخاب»؟
هاشمی رفسنجانی: انتخاب کردیم.
سروش محلاتی: آیا بهتر نبود خبرگان در مسأله قائم مقام حداقل از امام کسب نظر میکردند، چون امام بعدا فرمودند: من مخالف بودم؟
هاشمی رفسنجانی: شاید فرموده باشند من موافق نبودم، ایشان میدانستند که ما بنا داریم این کار را انجام بدهیم و اگر به ما میگفتند: «این کار را نکنید»، ما هم انجام نمیدادیم.
سروش محلاتی: آیا برداشتتان این بود که امام با این مسأله موافق هستند؟
هاشمی رفسنجانی: فکر میکردیم امام موافق هستند. چون اولاً: امام احتیاطاتشان را به آقای منتظری ارجاع داده بودند. ثانیا: امام بعضی از اختیاراتشان را به ایشان ارجاع داده و محول کرده بودند. ایشان عملاً در بعضی از موارد قائم مقام بود؛ یعنی عمل میکرد و ما هم میدانستیم که امام به آقای منتظری اعتماد دارند. پیش قدمی این موضوع هم با حاج احمدآقا و من بود. شرط مرجعیت هم که در قانون اساسی آمده بود، ارجاع احتیاطات امام به ایشان، ایشان را واجد این شرط کرده بود.
شناسایی شایستگانِ رهبری
معصومی: آیا مجلس خبرگان در بعد شناسایی در صورت بروز مشکل، فردی را معین کردهاند یا خیر؟
هاشمی رفسنجانی: گروهی از بزرگان در مجلس خبرگان مشخص شدهاند و در این خصوص مشغول انجام وظیفه هستند. افرادی را که احتمالاً ممکن است در محدوده صالحان برای رهبری باشند، شناسایی میکنند و به صورت سرّی نگه میدارند و زمانی که نیاز شد در اختیار مجلس خبرگان قرار میدهند، کاملاً سرّی در اختیار آن گروه قرار دارد.
معصومی: آیا کمیسیونی برای پیگیری و شناسایی افراد صالح برای رهبری آینده وجود دارد یا خیر؟
هاشمی رفسنجانی: نه به صورت یک کمیسیون مستقل، بلکه از درون یکی از این کمیسیونها چند نفر برای این موضوع انتخاب شدند.
معصومی: بعضیها گمان میکنند که مجلس خبرگان در طول دوران فعالیت خودش خیلی کار جدیای انجام نداده است، چنین تصوری درست است؟
هاشمی رفسنجانی: مجلس خبرگان باید برای مهمترین موضوع کشور آمادگی داشته باشند که اگر خطری پیش آمد، انجام وظیفه کنند، که همان انتخاب رهبر است. یک بار هم به خوبی عمل کردند. نظارت بر رهبری هم یکی از کارهای مهمّ مجلس خبرگان است که روی این موضوع نیز کارهایی صورت میگیرد.
معصومی: آیا مجلس خبرگان در وظایف خودش تبیین بحث ولایت فقیه و توجیه عقلانی و سیاسی و یا حقوقی آن را دیده است تا به نوعی به تبلیغ این نظریه یا به توجیه این نظریه در جامعه بپردازد؟
هاشمی رفسنجانی: بله، شناساندن ولی فقیه و مسأله ولایت و زعامت ولی امر و آثارش در جامعه جزو مصوبات مجلس خبرگان است و در وظایف مجلس خبرگان تعریف شده و به دبیرخانه این نهاد واگذار شده است.
نظارت بر رهبری و دو دیدگاه
کدخدایی: آیا نظارت بر استمرار شرایط، نظارت بر عملکرد رهبری هم هست یا خیر؟ و آیا مجلس خبرگان چنین چیزی را در دستور کار خود دارد و اگر دارد آیا این نظارت مبانی حقوقی و فقهی هم دارد یا خیر؟
هاشمی رفسنجانی: بله، ما با مبانی فقهی نظارت را شروع کردیم. چون اصل صد و یازده که یکی از اصول قانون اساسی است، مشخصا این موضوع را توضیح داده است. مجلس خبرگان هم کمیسیونی بنام کمیسیون اصل صد و یازده دارد که ده، دوازده نفر از خبرگان در آن کمیسیون عضویت دارند و دائما در اطراف رهبری از هر چیزی که بخواهند گزارش میگیرند.
معصومی: منظورتان کمیسیون تحقیق است؟
هاشمی رفسنجانی: بله، یکی از وظایف کمیسیون تحقیق این است که از نهادهای زیر نظر رهبری گزارش گرفته و ارزیابی و نقادی میکنند. اگر هم لازم باشد با خود رهبری صحبت میکنند، سؤال میکنند و معمولاً هم گزارش کار خودشان را به اعضای مجلس خبرگان ارائه مینمایند.
کدخدایی: گستره و قلمرو این نظارت تا چه حدی است؟
هاشمی رفسنجانی: مجلس خبرگان فرضش بر این بود که هر چیزی که به رهبری مربوط میشود را پیگیری کند مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام، صداوسیما، نیروهای مسلح و هر چه که تحت امر رهبری است. اینها به مجلس خبرگان فراخوانده شوند و گزارش کارهای خودشان را به خبرگان بدهند و خبرگان هم سؤال کنند و آنها هم توضیح بدهند و احیانا اگر اشکال و ایرادی هم بود، در همان جلسه مطرح شود تا همه در جریان قرار بگیرند، این به صورت قانون در آمد. اما وقتی بعضی از این نهادها دعوت شدند که در جلسه خبرگان حضور پیدا کنند تا گزارش عملکردهای خودشان را بدهند، دفتر رهبری مانع حضور آنها در خبرگان شد و اظهار داشتند که رهبری نظرشان این است که این موضوع جزء وظایف خبرگان نیست. ایشان گفته بودند: «مگر دولت از این نهادها مستثنی است؟ همه چیز زیرنظر رهبری است. بله، اگر شک کنید به اینکه رهبری در نصب مسؤولین درست عمل نکرده است، شما میتوانید این کار را بکنید.»
به خاطر اینکه نظر رهبری تأمین بشود، فقط کار تحقیق از نهادهای زیر نظر رهبری انجام میشود. اما اینکه از آنها دعوت بشود برای گزارش به خبرگان بیایند، چنین چیزی نیست. چون این قبیل مسائل میتوانست تبعات سیاسی خودش را داشته باشد، لذا چنین کاری صورت نمیگیرد.
سروش محلاتی: شبههای در زمینه نظارت وجود دارد و آن اینکه در قانون اساسی چیزی بنام «نظارت بر رهبری» در وظایف خبرگان نیامده است؛ حتی تعبیر «نظارت بر استمرار شرایط رهبری» هم در قانون اساسی نیامده، بلکه فقط بالملازمه استفاده میشود که اگر در مواردی رهبری فاقد برخی از شرایط شد، خبرگان باید اقدام کنند. قهرا این نظارت به اندازهای ملازمه دارد که حدود اندازهاش بیش از اینکه شرایط کلی، استمرار پیدا میکند، نخواهد بود لذا ما نمیتوانیم به چنین اطلاقی تمسک کنیم و در نتیجه بتوانیم بر سازمانهایی که زیرنظر رهبری هستند، (البته به صورت خُرد) وارد شویم. علاوه بر بحث نظارت، مشکل مضاعفی که وجود دارد این است که هنگام بازنگری قانون اساسی بعضی در جلسه شورای بازنگری این مسأله را مطرح کردهاند که در زمان حضرت امام، گاهی میخواستیم در خصوص نظارت اقداماتی را انجام بدهیم که مشکلاتی پیش میآمد. لذا پیشنهاد ما این بود که اساسا نظارت بر رهبری به عنوان یکی از وظایف مجلس خبرگان در قانون اساسی تصریح شود که عدهای گفتند: نظارت بر رهبری از وظایف مجلس خبرگان نیست، بلکه مجلس خبرگان فقط ناظر بر استمرار شرایط رهبری است که همان نظارت دورادور است. نهایتا موضوع نظارت، در شورای بازنگری قانون اساسی به رأی گذاشته شد که رأی نیاورد. بنابراین اگر تا پیش از بازنگری قانون اساسی میتوانستیم چنین برداشتی از قانون اساسی داشته باشیم اما بعد از رأیگیری در بازنگری قانون اساسی معلوم شد که نمیتوان چنین برداشتی از قانون کرد و از نظر قانونگذار چنین نظارتی واقعا وجود ندارد. پس چطور میفرمایید مجلس خبرگان به لحاظ حقوقی چنین تفسیر و برداشتی دارد؟ هر چند به لحاظ دینی «النصیحة لائمة المسلمین» وظیفه همگانی است و خبرگان هم میتوانند چنین کاری انجام بدهند. اما به این عنوان که سازمانهای مختلف را دعوت و استفسار کنند، چه مبنایی دارد؟
هاشمی رفسنجانی: با توجه به دو اصل صد و یازده و صد و هشت قانون اساسی، در خبرگان بحث شد که «احراز بقای شرایط رهبری» به این نیست که از دور نظارت داشته باشیم تا ببینیم که آیا شرایط باقی هست یا خیر؟ بلکه نظارت به این است که ببینیم مدیریت، تقوا، عدالت و دانش و علم رهبری در مقایسه با بقیه چقدر است؟ اگر مجلس خبرگان این مسائل را زیر نظر داشته باشد، میتواند به آن وظیفهاش عمل کند، در غیر این صورت نمیتواند به وظیفه خودش عمل کند. لذا مجلس خبرگان با توجه به حق قانونگذاری که دارد و با توجه به اینکه تکلیف مهمی به عهده آنها است، به این تصمیم رسیدند که آییننامه و راهکارهای خودشان را خودشان تعیین کنند.
سروش محلاتی: تصمیمات خبرگان باید براساس قانون اساسی تعیین شود.
هاشمی رفسنجانی: این هم قانون اساسی است؛ یعنی خبرگان باید همیشه مطلع باشند که الآن رهبری آن شرایط را دارد یا خیر، لذا باید بر عملکردها نظارت داشته باشند تا بتوانند قضاوت کنند.
نظارت استصوابی یا…؟
معصومی: بحث نظارت از نظر حقوقی بار خاصی دارد. نظارت ناظر یا استصوابی است یا به تعبیر مشهور استطلاعی است. در هر صورت نظارتی که ناظر، نسبت به فرد یا ارگان زیر نظرش دارد، نوعی اشراف بسیار جزئی را میطلبد که در قبال این نظارت، فرد یا ارگان باید پاسخگو باشد. مثلاً در رابطه با تصمیمگیریهای رهبر چنانچه رهبر در یک واقعه یا حادثهای تصمیمی بگیرد، آیا مجلس خبرگان میتواند تصمیم دیگری بگیرد؟ به تعبیر دیگر، آیا جایگاه مجلس خبرگان در نظارت، مثل جایگاه مجلس مؤسسان است که تمام آنچه را که رهبر انجام میدهد، باید مورد تأیید قرار بدهد و یا احیانا خبرگان میتوانند دستورالعملی به رهبر تحمیل کنند؟ یا مقصود از نظارت این است که فعالیتهای رهبر را زیر نظر بگیرند و بدانند رهبری چه تصمیمی گرفته است یا بفهمند تصمیمی را که گرفته، دارای آن شرایط بوده یا نه؟ بنابراین ممکن است نظارتی که نفی شده است، از بعد حقوقی، که نوعی پاسخگویی رهبر در قبال نوع تصمیمی که گرفته است، نسبت به مجلس خبرگان باشد؟
هاشمی رفسنجانی: نظارتی که گفته میشود این نیست که خبرگان بروند و ببینند هر کاری که رهبری انجام میدهد، دخالت کنند. بلکه از این جهت است که ببینند کاری را که رهبری انجام میدهد، متناقض با مدیریت یا عدالت و یا تقوا هست یا نیست؟ پس خبرگان میخواهند نظارت بر بقای شرایط داشته باشند و شرایط رهبری هم در عملکرد است.
معصومی: این مقدمه واجب است.
هاشمی رفسنجانی: خبرگان اگر اطلاع نداشته باشند، نمیتوانند قضاوت کنند. چون کسی که از اختیارات وسیعی برخوردار است و در امور دخالت دارد و امر و نهی میکند، باید در عمل با آن شرایطی که گفته شد، منطبق باشد، طبعا خبرگان باید کاری را که مقدماتش واجب است، انجام دهند. لذا نظارت استصوابی اگر یک جا معنا داشته باشد، همین جا است که اگر خبرگان مطلع شدند، رهبری این شرایط را ندارد، میتوانند اقدام کنند؛ الآن نظارت استصوابی شورای نگهبان هم همینطور است که اگر کسی شرایط نمایندگی را نداشت، صلاحیت او را تأیید نمیکنند. لکن اختلافی که بین وزارت کشور و شورای نگهبان است، این است که وزارت کشور میگوید: شما فقط عدم صلاحیت شخص را به ما اطلاع بدهید تا ما تصمیم بگیریم. در اینجا هم نظارت استصوابی است و خبرگان باید بپذیرند که شرایط استمرار دارد.
سروش محلاتی: با توجه به اینکه از مسأله نظارت دو برداشت جدّی وجود دارد. آیا مجلس خبرگان استفساریهای در این زمینه از شورای نگهبان کرده است تا معلوم شود آیا برداشت خودش مطابق با قانون اساسی هست یا خیر؟ و کارش از نظر قانونی مبنا پیدا کند؟ آیا اگر مبنا درست شد در آن صورت نظارت باید انجام بگیرد هر چند رهبری نخواهد. طبعا در این صورت نباید مجلس خبرگان مجوز بخواهد که آیا اجازه میدهید ما نظارت کنیم یا نه؟ در غالب موارد، افرادی که مورد نظارت قرار میگیرند ممکن است نظارت را قبول نداشته باشند. براین اساس ممکن است حتی در مواردی که مجلس خبرگان به فقدان بعضی از شرایط نظر میدهد، شخص بگوید من واجد شرایط هستم. طبیعی است که مجلس خبرگان تسلیم نمیشود. بالاخره تفسیر شما لوازمی دارد که باید مجلس خبرگان بدان پایبند باشد.
هاشمی رفسنجانی: در مورد قانون اساسی، اینکه تمام مصوبات مجلس شورای اسلامی باید مورد تأیید و تصویب شورای نگهبان برسد، خلاف قانون اساسی نیست. اما در مورد خبرگان وضع این گونه نیست که لازم باشد شورای نگهبان مصوبات خبرگان را تأیید کنند. اما خود خبرگان که حق قانونگذاری را هم دارند. در آیین نامه خود آورده که اگر احیانا شبهه خلاف قانون اساسی پیش بیاید، باید از شورای نگهبان استفسار شود، ولی کسی چنین شبههای را مطرح نکرده است. البته بعد از اینکه رهبری این شبهه را مطرح فرمودند، آن وقت این شبهه قابل ارجاع به شورای نگهبان خواهد بود. البته خبرگان میتوانند از راههای مختلف از عملکرد رهبری با اطلاع شوند که آیا عملکرد ایشان با آن صفات و شرایطی که در قانون پیشبینی شده، منطبق است یا خیر؟
پس راه آگاهی از عملکرد رهبری منحصر در این نیست که مثلاً صدا و سیما و یا نهادهای دیگر که زیر نظر رهبری هستند، را در مجلس خبرگان حاضر کنند و آنها را استیضاح نمایند. ممکن است راههای دیگری برای آگاهی باشد که خبرگان بتوانند از آن راهها اطلاع پیدا کنند.
سروش محلاتی: یعنی نباید در هیچ راهی ممانعت وجود داشته باشد؟
هاشمی رفسنجانی: بله، آن بحث دیگری است. خبرگان با صور مختلف میتوانند به وظیفه خودشان عمل کنند. دعوت نهادهای زیر نظر رهبری به مجلس خبرگان یکی از راههایی است که در آن شبهه شده است. این شبهه را باید رفع کرد.
معصومی: آیا مجلس خبرگان، برای نظارت دائمی خود، بر اموری که در دفتر رهبری میگذرد، دفتری در بیت رهبری دارد و آیا این موضوع به تصویب خبرگان هم رسیده است یا خیر؟ و اگر به تصویب رسیده، الآن هم بر پا است؟
هاشمی رفسنجانی: چنین چیزی به نظرم نمیآید.
معصومی: در مشروح مذاکرات موجود است.
هاشمی رفسنجانی: مجلس خبرگان چنین چیزی را تصویب نکرده. اما خود رهبری فرموده بودند: «اگر میخواهید، یک جایی را در دفتر داشته باشید». اما اینکه خبرگان چنین چیزی را تصویب کرده باشند، بیاد ندارم.
معصومی: آیا الآن چنین دفتری در بیت رهبری مستقر شده است؟
هاشمی رفسنجانی: اگر چنین چیزی باشد یا از ناحیه گروه تحقیق است یا از طرف دبیرخانه مجلس خبرگان، ولی فکر نمیکنم.
کدخدایی: نظارت بر رهبری به عهده مجلس خبرگان است. پس نقش مردم در این جهت چه خواهد شد؟ یعنی با وجود مجلس خبرگان که یک نظارتی را بررهبری دارد، مردم هم میتوانند چنین نظارتی را داشته باشند و اگر دارند، این نظارت چگونه اعمال میشود؟
هاشمی رفسنجانی: بحث نظارت، همگانی است؛ یعنی وظیفه هر مسلمانی است که امر به معروف و نهی از منکر کند. این یک بحث عمومی است که وظیفه هر مسلمانی است. در این موضوع هم مردم میتوانند نظر خودشان را بگویند و نصیحت و خیرخواهی کنند.
سروش محلاتی: آیا به لحاظ عقلایی برای شما پذیرفتنی است که بدون نظارت، ولایت مطلق به شخصی سپرده شود؟
هاشمی رفسنجانی: ما که نمیگوییم بدون نظارت باشد.
سروش محلاتی: نه فقط نظارت بر استمرار و بقای شرایط، بلکه نظارتی که مهار قدرت باشد. چون فلسفه نظارت در فلسفه سیاسی، غیر از نظارتی است که فقط شرایط وجود داشته باشد.
هاشمی رفسنجانی: نظارت در عملکرد متبلور میشود. نظر خبرگان هم نظارت بر عملکرد است نه نظارت از دور.
معصومی: مجلس خبرگان چه مکانیزمی برای دو اصلی که در قانون اساسی آمده، یعنی مسأله امر به معروف و نهی از منکر و مسأله نصیحت ائمه مسلمین، اندیشیده است تا مجرای صحیح قانونی ـ حقوقی پیدا بکند؟ آیا مجلس خبرگان راهکاری اندیشیدهاند که مجرایی وجود داشته باشد که اگر مردم بخواهند نصیحت یا امر به معروف و نهی از منکر بکنند از آن طریق با رهبری ارتباط برقرار کنند؟
هاشمی رفسنجانی: هر راهکار عرفیایی که در دنیا وجود دارد، میشود در اینجا هم به کار گرفت. راهکار ویژهای در اینجا لازم ندارد. مردم میتوانند به نمایندگانشان مراجعه کنند و هر نظری دارند ارائه بدهند. البته مطبوعات هم هستند، مردم میتوانند از طریق مطبوعات هم نظراتشان را اعلام کنند. این طور نیست که اینجا چیز ویژه و استثنایی باشد.
سروش محلاتی: در اینجا باید یک چیز استثنایی وجود داشته باشد چون نماینده مجلس چهار سال در یک شهری نماینده میشود و در دسترس مردم هم هست و خیلی ملاحظات برای او وجود دارد و قهرا برای یک دوره محدود، زیر نظر دستگاههای مختلف نظارتی در نظام قرار میگیرد. در عین حال مطبوعات هم خیلی راحت میتوانند برخورد بکنند. و اگر یک ساز و کار قانونی و سازمانی و نهادینه در آن مشخص نکنیم، مشکل زیادی به وجود نمیآید. اما در مسأله رهبری که طبق قانون اساسی ما، فعلاً زمانبردار نیست؛ یعنی مدت مشخصی برای او وجود ندارد و انتقاد نسبت به رهبری هم محذورات خاص خودش را دارد که در جراید و مطبوعات نمیتواند به صورت صریح و آشکار ـ مثل دیگر مسؤولان نظام ـ مطرح شود. و قدرت رهبری هم یک قدرت محدودی مثل نمایندگان نیست، لذا با توجه به این مسائل ضرورت دارد نهادی، که مردم و سازمانها و گروهها و احزاب مختلف بتوانند از آن طریق این مسائل را به صورت معقول مطرح کنند، وجود داشته باشد.
هاشمی رفسنجانی: در قانون اساسی هیچ منعی برای زماندار کردن رهبری وجود ندارد و نامحدود کردن رهبری با تصمیم و رأی خبرگان بوده است.
سروش محلاتی: آیا محدود کردن زمان رهبری جزو اختیارات خبرگان است که بتواند تصمیمگیری بکند؟
هاشمی رفسنجانی: فکر میکنم، چنین کاری را میتواند انجام بدهد. در همان قانونهایی که میگذارند میتواند چنین کاری انجام بدهد.
سروش محلاتی: شبهه دیگری که مطرح میشود این است که سابقا کسانی که از سوی رهبری منصوب بودند، نمیتوانستند عضو کمیسیون تحقیق شوند، ولی بعدا این شرط برداشته شد و این باعث ابهاماتی شد. حضرتعالی توضیح بفرمایید فلسفه بودن این شرط و بعد حذف آن چه بود؟
هاشمی رفسنجانی: آن شرط مانع تشکیل کمیسیون شده بود. بالاخره کسی که میخواهد درباره رهبری تحقیق کند، هم باید موقعیت مناسبی داشته باشد و هم این شجاعت را داشته باشد که وارد این گونه مسائل شود.
سروش محلاتی: با توجه به اهمیت این کمیسیون بهتر نیست افرادی را داشته باشیم که مستقل باشند و در هیچ نهادی منصوب رهبری نباشند تا مسأله تحقیق در نهادهای مربوط به رهبری را برعهده بگیرند؟
هاشمی رفسنجانی: آنچه که ما در عمل دیدهایم این است که شخصیتهایی که میتوانند در حوزه رهبری تحقیق کنند، زیاد نیستند. حتی با بحثهای فراوان به این نتیجه رسیدیم که همین آقایانی هم که میآیند و عضو این کمیسیون میشوند، با اکراه این کار را میکنند.
ایرانی الاصل بودن رهبر و خبرگان
کدخدایی: اصل یکصدوپانزدهم قانون اساسی، ایرانی الاصل بودن را برای رییس جمهور شرط میداند در حالی که نه در اصل پنجم و نه در اصل یکصدونهم برای رهبری چنین شرطی ذکر نشده است، آیا از دیدگاه قانون اساسی و موازین شرعی و اسلامی مجلس خبرگان میتواند رهبر غیرایرانی انتخاب نماید؟
هاشمی رفسنجانی: در زمانی که قانون اساسی نوشته میشد به این مسائل خیلی توجه نداشتهاند. در قانون اساسی ما بنا نبوده که برای کشورهای دیگر رهبر تعیین شود. این مسأله مربوط به ایران است، حالا اگر کشورهای دیگر میخواهند پیروی بکنند، میکنند ولی اگر امروز بحث اصلاح قانون اساسی مطرح شود، ممکن است از گنجاندن این شرط دفاع شود.
معصومی: مبانی ولایت فقیه مرز جغرافیایی نمیشناسد، بلکه میگوید اگر فردی در این شرط برتر از دیگران بود، ولایت پیدا میکند. این را چطور تبیین میفرمایید؟
هاشمی رفسنجانی: ما برای ایران قانون اساسی نوشتیم، مردم ایران هم رأی دادند. خارجیها که به این قانون رأی ندادند. لذا هیچ غیرایرانی هم نسبت به آن تعهدی ندارد. ولی اگر کسی که در ایران نیست شرعا خود را ملزم به پیروی از ولایت فقیه ایران بداند، به تکلیف شرعی عمل میکند، ولی الزام قانونی ندارد.
معصومی: اگر همین مسأله ـ شرط ایرانی الاصل بودن ـ در مورد خود اعضای مجلس خبرگان مطرح شود و مردم فردی را که الان در خارج از کشور زندگی میکند و اصلاً ایرانی هم نیست، ولی شرایط خبرگان را دارد، انتخاب کردند، آیا این فرد میتواند عضو خبرگان شود؟
هاشمی رفسنجانی: ما در قانون خبرگان چنین چیزی نداریم. گرچه اشکال شرعی ندارد، ولی به نظرم در حال حاضر اشکال عرفی دارد.
رهبری و حکم انحلال مجلس شورای اسلامی
کدخدایی: به نظر حضرتعالی، به عنوان یک کارشناس، آیا رهبر میتواند حکم به انحلال مجلس بدهد؟
هاشمی رفسنجانی: کسی که میگوید رهبری میتواند این کار را بکند، براساس همان ولایت مطلقهای که در قانون آمده این حرف را میزند.
معصومی: با توجه به بند هشتم اصل یکصدودهم که در خصوص حل معضلات نظام از طریق مجمع تشخیص میباشد، اگر زمانی مجلس خبرگان دچار معضل شود، میتوان براساس این قانون عمل کرد؟
هاشمی رفسنجانی: اگر چنین اتفاقی بیافتد و کشور دچار بنبست شود، باز به رهبری بر میگردد، چون رهبری از ولایت مطلقهشان استفاده میکنند و برای حل معضل از طریق مجمع عمل میکنند.
عملکرد مجلس خبرگان
کدخدایی: با توجه به اینکه حضرتعالی در هر سه دوره مجلس خبرگان عضو فعال این مجلس بودهاید لطفا نظر و ارزیابی خودتان را از عملکرد این مجلس بیان فرمایید.
هاشمی رفسنجانی: همانطور که میدانید مجلس خبرگان دو مسؤولیت مشخص دارد، یکی انتخاب رهبری و یکی هم نظارت بر استمرار شرایطی که برای رهبر تعیین شده است. عمده کار ما همین است. در زمان حضرت امام قدسسره ، مردم خودشان رهبرشان را تعیین کردند، قانون اساسی هم آن شیوه تعیین را اصل دانسته بود، لذا ما هم مسؤولیتی نداشتیم. آن موقع به خاطر نگرانی از اوضاع جنگ و بیماری امام تصمیمی در خصوص قائم مقام رهبری گرفته شد که در متن مسؤولیت خبرگان رهبری نبود؛ یعنی به نظر رسید که برای اطمینان خاطر قائم مقام داشته باشیم، منعی هم نداشت، اگرچه بعدا شرایطی پیش آمد که امام خواستند آن مصوبه را لغو کنیم. علیرغم اینکه در دوره اول مجلس خبرگان کار سنگینی نداشتیم، اما مسأله کسالت امام و مسأله توانایی ایشان در انجام وظایف رهبری تا آخرین لحظات عمرشان مد نظر خبرگان بود. بعد به انتخاب رهبر رسیدیم که کار مهم و با ارزش مجلس خبرگان به حساب میآید، چرا که خیلی سریع و به موقع، بعد از امام موفق به تعیین رهبری آیت الله خامنهای شدیم و حالا هم باگذشت زمان هر چه نگاه میکنیم، میبینیم انتخاب درستی بوده است. نکته جالب این انتخاب، سرعت عمل و دقتی است که در بحثها وجود داشت؛ یعنی اگر کسی به مذاکرات موجود مراجعه کند، میبیند که چقدر دقت شده است. بعد از این هم برخلاف قبل، جلسات بیشتر و خبرگان فعالتر شدند، بالاخره علمای بلاد و شخصیتهای کشور در یک جمع خوب و در یک فضای صمیمی نظراتشان را مطرح میکنند. اگر بنا بر اقدامی باشد، اقدام میکنند، اگر بنا بر اطلاع و آگاهی باشد، مطلع میشوند و روی مباحث تجزیه و تحلیل صورت میگیرد، به نظرم برای خود خبرگان سازنده است. اخیرا مسائل ویژهای هم مطرح میشود که در گذشته نبود، روی هم رفته باید بگویم مجلس خبرگان الان به سطحی از تکامل رسیده است.
کدخدایی: ممکن است به بعضی موارد اشاره بفرمایید؟
هاشمی رفسنجانی: کمیسیونی داریم که قبل از اجلاس باید مسائل مهم و اساسی کشور را بررسی کند، سپس با خبرگان در میان بگذارد تا با سؤال و جواب و صحبتهای آقایان مسائل حلاجی شود. مثلاً در یکی از اجلاسها بحث «عراق» مطرح شد و در اجلاس دیگری بحث «جهانی شدن»؛ گاهی هم در مسائل خاص وارد میشوند که بیشتر در حاشیه وظیفه نظارتی ما است، گرچه رسمیت معمولی ندارد ولی در یک فضایی از مسؤولیت خبرگان میگنجد. با این تحلیل که خبرگان ناظر بر عملکرد رهبری است و رهبری هم به عنوان وظیفه «سیاستهای کلی» را تدوین و اعلام میکند. بنابراین، خبرگان هم باید بدانند این سیاستها چگونه اعلام، نظارت و اجرا شده است. البته ما هنوز به طور جدی وارد این فاز نشدیم، چون رهبری هنوز سازمان نظارتیشان کامل نیست. تدوین سیاستها را هم به مجمع تشخیص مصلحت واگذار نمودهاند و مجمع هم به تدریج تنظیم و بعد منتشر میکند. برنامهها، بودجهها و مصوبات مجلس و دولت هم در این چهارچوب طراحی و نوشته میشود. اگر ما خلافی مشاهده کنیم، تذکر میدهیم، اگر هم به تذکر مجمع توجه نشود، شورای نگهبان با آن برخورد میکند. بعدا آییننامه نظارت مجمع تهیه شد و به تایید رهبری رسید و اکنون به صورت مشخص و قانونی نظارت مجمع شروع شده است.
کدخدایی: منظورتان از حقوق نظارتی در واقع همان سیاستهاست؟
هاشمی رفسنجانی: بله، یعنی تصویب هر قانونی در مجلس یا دولت باید در محدوده سیاستها باشد. طبعا این نظریه جای بحث دارد که آیا خبرگان باید وارد این مسأله بشود یا نه؟ اگر قرار است وارد شود، باید یک سازمان نیرومند درست شود تا خبرگان مطمئن شود که این وظایف خوب انجام میشود، الان کار خبرگان در حد تذکر است. کمیسیونها هم نظارتی دارند که در همه اجلاسها گزارش کارشان را میدهند. شاید مهمترین آنها کمیسیون تحقیق باشد که در راستای اصل صدویازده اقدام میکند، این کمیسیون صلاحیت رهبری و تداوم آن را احراز میکند و به خبرگان میگوید.
کدخدایی: این گزارش چگونه به اجلاس ارائه میشود؟
هاشمی رفسنجانی: کمیسیون تحقیق مطالب را بررسی و جمعبندی میکند و در ملاقات با رهبری، موارد مورد نظر را با ایشان در میان میگذارد، البته خیلی محرمانه است و خلاصهاش را در جلسات مطرح میکند. مسأله دیگری که ما به عنوان مقدمه واجب، بر خودمان واجب کردهایم، مطالعه و شناخت در مورد شخصیتهای کشور است تا در موقع بروز پیش آمدی برای رهبری از میان آنها یک نفر به عنوان رهبر جدید انتخاب شود. برای این کار گروه خاصی تعیین شدهاند، البته این مسأله فوق سری است.
کدخدایی: در این زمینه گزارشی به خبرگان ارائه نمیشود؟
هاشمی رفسنجانی: نخیر؛ چون در آییننامه داخلی چنین چیزی وجود ندارد و در چنین مسائلی در موقع نیاز میآیند و گزارششان را مطرح میکنند. آن هم در حدی که تنها هیأت رییسه بدانند.
در دوره قبل افراد جوانتری عضو خبرگان شدند، فکر میکردند خبرگان کمکاری میکند و به فکر افتادند که اولاً جلسات را بیشتر کنند و ثانیا به کارهای بیشتری برسند، میدان را باز کردیم و آییننامهها و راهکارهایی را تصویب کردیم، ولی در عمل دیدند که یک مقدار از اصرارهای آنان از روی احساسات بوده و به تدریج تقریبا به همان وضعیت دورههای قبلی برگشته و تنها اجلاسهایمان بیشتر شده است. خبرگان نقطه اطمینانی برای رهبری کشور است، هم از لحاظ نگاه به آینده و هم از لحاظ وضع موجود.
کدخدایی: ارزیابی شما از سخنان بعضی از آقایان که میگویند بُعد نظارت مجلس خبرگان به درستی انجام نمیشود، چیست؟
هاشمی رفسنجانی: به صورت علنی مطرح نمیشود، چون جامعه و رسانهها حساس میشوند. لذا خود اعضای کمیسیون با تحقیق و تفحص کار را درست میکنند و وقتی که قانع شدند که کار در مسیر درستی افتاده، مسأله را تمام شده تلقی میکنند. بله اگر گفته شود که بُعد بیرونی و جنبه اثباتی ندارد، من میپذیرم.
معصومی: حضرتعالی کار نظارتی مجلس خبرگان را در مقایسه با دورههای مختلف آن چگونه ارزیابی میکنید؟
هاشمی رفسنجانی: به هر حال کسانی که نظارت میکنند، تحت الشعاع رهبری هستند، چه در زمان امام و چه در حال حاضر، با نظارتهای دیگر تفاوت دارد.
معصومی: تفاوت نظارت مجلس شورای اسلامی با نظارتی که مجلس خبرگان بر دستگاههای زیر مجموعه رهبری دارد، چیست؟
هاشمی رفسنجانی: تفاوتش این است که آنها معمولاً نظارتشان را پشت تریبونها مطرح میکنند، تحقیق و تفحص میکنند و بعد هم در جامعه مطرح میکنند و این شامل سازمانهای دولتی وابسته به دولت و اجرای بودجه میشود. ولی در مجلس خبرگان کار نظارت محدوده کمی را شامل میشود مثلاً نظارت بر استمرار شرایط و صلاحیتهای رهبری، فرض کنید اگر احساس شود که عمل رهبری با صلاحیتها ناسازگار است، آن موقع است که باید رسیدگی کنند، لذا موارد نظارت خیلی کم است.
سروش محلاتی: آیا با توجه به درخواست و مطالبات مردم از مجلس خبرگان و نمایندگانشان، به ویژه در سالهای اخیر، این مقدار کاری که در این مجلس در بعد نظارت بر رهبری انجام میشود، کافی است؟ به نظر میرسد که عدهای هنوز توجیه نیستند.
هاشمی رفسنجانی: شاید دلیل عدم توجیه این باشد که از آنچه در گروه تحقیق میگذرد، مطلع نمیشوند. چون این گروه حتی بر نهادهای زیر نظر رهبری مثل قوه قضاییه، نیروهای مسلح، صدا و سیما و امثال اینها هم نظارت میکنند. اگر مسائلی باشد، میروند و با رهبری مطرح میکنند و در گزارشی به خبرگان هم ارائه میدهند، منتهی معمولاً به این نتیجه میرسند که رهبری درست عمل کردهاند، این طوری هم نیست که گفته شود در زمان امام خیلی کم بود و بعد از آن خیلی زیاد، من یادم نیست که در زمان امام اصلاً گزارشی از گروه تحقیق مطرح شده باشد، شاید هم شده باشد، من یادم نیست، ولی اینجا هم مثل بقیه کمیسیونها گزارشها ارائه شده و بعد چاپ میشود. البته مسائلی که هست جمعبندی میشود و برای اعضای خبرگان ارائه میگردد این طور نیست که شما بگویید، مثل زمان امام است، بلکه قطعا بیشتر است، ولی اینکه این گونه مسائل در جامعه مطرح شود یا نه، این یک بحث دیگری است. در مجموع آنچه که من خبر دارم اخیرا گروهی از آقایان مسائل زیادی از قبیل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مسائل قضایی را خدمت رهبری مطرح کرده بودند و توضیح خواسته بودند، ایشان هم توضیح داده بودند. بنابراین اگر سؤالی بکنند، ایشان پاسخ میدهند و اگر مربوط به ایشان هم نباشد، میگویند این به کجا مربوط میشود.
سروش محلاتی: آیا سؤال از رهبری وظیفه تمام اعضای مجلس خبرگان است؟
هاشمی رفسنجانی: این کار در حوزه کمیسیون تحقیق صورت میگیرد.
سروش محلاتی: یعنی کمیسیون تحقیق از طرف مجلس مأمور است؟
هاشمی رفسنجانی: مجلس از کمیسیون تحقیق میخواهد که گزارش کار بدهد، آنها هم این کار را میکنند. منتهی چون در سطح جامعه مطرح نمیشود، تصور میشود که آنها پاسخگو نیستند.
بیانیههای مجلس خبرگان
کدخدایی: جایگاه و اعتبار قانونی بیانیههای مجلس خبرگان به چه صورتی است و چرا ماهیت این بیانیهها در دورههای گوناگون مجلس تغییر و تحول پیدا کرده است؟
هاشمی رفسنجانی: در مقررات مجلس خبرگان چند ماده تصویب کردیم که برای ما قانون به حساب میآید و این بیانیهها هم در آنجا آمده است. البته قانون ما هم از قانون اساسی اخذ شده است. چون براساس اصل صدوهشتم قانون اساسی مجلس خبرگان باید قوانینش را خودش تصویب کند. شیوه مهم و جالبی هم برای بیانیهها درست کردیم و آن اینکه در هر دورهای در همان جلسه اول، پنج نفر انتخاب میشوند و آن پنج نفر محورهای مورد نیاز بیانیه را تعیین میکنند، سپس آن محورها به تصویب خبرگان میرسد و بیانیه در محدوده آن محورها تهیه میشود.
کدخدایی: در هر اجلاس یا در هر دوره؟
هاشمی رفسنجانی: در جلسه اول هر اجلاس محورها به خبرگان عرضه میشود، اگر آنها تصویب کردند، متنی تهیه میشود. مسأله بیانیهها در چارچوب حق قانونگذاری این مجلس تنظیم میشود، گرچه متنی هم که دبیرخانه تهیه میکند، در این زمینه به ما کمک میکند. لذا مطالبی هم که در بیانیههای مجلس خبرگان عنوان میشود، چون از سوی یکی از مهمترین نهادهای کشور صادر میشود، مورد توجه خواهد بود.
معصومی: آیا بیانیههای مجلس خبرگان الزامآور است؟
هاشمی رفسنجانی: ضمانت اجرا ندارد؛ یعنی معمولاً در بیانیهها یکسری مطالب و مشکلات عنوان میشود که تأثیرات خودش را در جامعه میگذارد، ولی ما آن را قانونمند کردیم یعنی چون میخواهیم به نام مجلس خبرگان بیانیه صادر کنیم، باید حقیقتا نظرات خبرگان آورده شود. اخیرا رهبری به خبرگان پیشنهاد کردهاند که علاوه بر بیانیه، قطعنامه هم بدهند و خبرگان در صدد است برای اعتبار قطعنامه ساز و کاری تهیه نماید.
معصومی: با توجه به اینکه در قانون اساسی سه وظیفه مشخص برای مجلس خبرگان معین شده، آیا تحلیل مسائل اجتماعی به شکل صدور بیانیه از وظایف این مجلس محسوب میشود؟
هاشمی رفسنجانی: بله، ولی یک تکلیف اجباری نیست. یعنی اگر بیانیه هم ندهد، تخلفی نکرده است.
معصومی: یکی از بندهایی که در مجلس خبرگان تصویب شده، بند پنجم ماده پانزده است که براساس آن هیأت رییسه موظف است در قبال وقایع مهم اجتماعی موضعگیری نماید، آیا حضرتعالی این کار را ـ صرف نظر از بیانیه ـ برای مجلس خبرگان یک وظیفه به حساب میآورید؟
هاشمی رفسنجانی: خبرگان این حق را برای خودش محفوظ میداند. چون هر فرد، گروه، جمعیت و ارگانی حق اظهارنظر در مسائل عمومی کشور را دارد. لذا با توجه به جایگاه حساس مجلس خبرگان، این مجلس نباید از مسائل مهم جامعه دور باشد.
معصومی: آیا در صدور بیانیهها به دیدگاهها و دغدغههای رهبری هم توجه میشود؟
هاشمی رفسنجانی: بله، ولی ضرورتی هم ندارد که این طور باشد یعنی مجلس مکلف به این کار نیست.
مجلس خبرگان و رسانههای گروهی
سروش محلاتی: با توجه به حسّ کنجکاوی که در رسانهها و ذهن مردم در زمینه فعالیت مجلس خبرگان وجود دارد، آیا کار رسانهای این مجلس را برای توجه و توجیه افکار عمومی کافی میدانید؟
هاشمی رفسنجانی: نه، کافی نمیدانم، شما میدانید که ما یک مصوبهای داریم که باید برای شناساندن خبرگان و جواب دادن به سؤالات و رفع ابهامات، اقدام لازم صورت بگیرد. شاید همین مصاحبههایی که ما الان داریم انجام میدهیم در این محدوده باشد یعنی دبیرخانه مجلس خبرگان مکلف شده است که این کار را انجام دهد. حتی لازم است آقایان بروند در صدا و سیما ابهامات را اصلاح کنند یا پاسخ دهند.
کدخدایی: با توجه به اینکه ارتباط رسانهای معمولاً ارتباط غیرمستقیم است، آیا مجلس خبرگان هیچ راهکاری را نیاندیشیده تا مردم بتوانند مستقیما با این مجلس در ارتباط باشند؟
هاشمی رفسنجانی: ما دو گونه تماس داریم. یکی اینکه، نمایندگان مردم که معمولاً امام جمعه، مسؤول یا افراد حوزوی هستند، در شهرستانها با مردم در تماس هستند و یکی هم، ارتباط از طریق رسانهها است.
معصومی: آیا مجلس خبرگان در خصوص کیفیت نظارت، آییننامه یا دستورالعمل خاصی دارد یا اینکه طبق سلیقه افراد عمل میشود؟
هاشمی رفسنجانی: امر نظارت به کمیسیون تحقیق واگذار شده و کمیسیون هم آییننامهای را تنظیم کرده و طبق آن عمل میکند و آنچه را که به مجموعه خبرگان مربوط میشود، باید به این مجلس گزارش بدهند تا در صورت وجود تردید در صلاحیت رهبری به وسیله قانون مفصلی که داریم، مسأله را طرح و تصمیمگیری نماییم.
معصومی: یعنی آییننامههای کمیسیون تحقیق در مجلس خبرگان تصویب نشده است؟
هاشمی رفسنجانی: به خود کمیسیون تحقیق محول شده و آییننامهشان را خودشان نوشتند. سلیقه فردی در بحث نظارت مطرح نیست.
معصومی: با توجه به اینکه هر چند وقت یکبار اعضای کمیسیون تحقیق عوض میشوند، آیا آییننامههای مصوب این کمیسیون ثابت است یا اینکه با تغییر اعضاء آییننامهها نیز تغییر میکنند؟
هاشمی رفسنجانی: کمیسیونها میتوانند آییننامه خاص خود را تغییر دهند.
معصومی: چرا به جای کمیسیون تحقیق، مجلس خبرگان آییننامه مرتبط با بحث نظارت را تصویب نکرد؟
هاشمی رفسنجانی: این کار لازم نبود؛ چون هر کمیسیونی برای خودش آییننامه داخلی دارد. بله، اگر کاری مربوط به همه اعضا باشد مجموعه مجلس آیین نامهای را تنظیم میکنند.
حراست از ولایت فقیه و رهبری
سروش محلاتی: آیا مجلس خبرگان نسبت به حفظ رهبری از آسیبهای بیرونی هم حساسیت به خرج میدهد؟
هاشمی رفسنجانی: در یکی از مصوبات خبرگان چنین آمده است که برای ارتقای جایگاه ولایت و تحکیم موقعیت رهبری باید اقدامات لازم صورت بگیرد، هر چند در قانون اساسی چنین وظیفهای ذکر نشده است. بنابراین، همان گونه که باید تلاش شود تا شرایط رهبری استمرار داشته باشد، باید حالت مقبولیت و مطلوبیت رهبری در بیرون هم ظهور داشته باشد و محفوظ بماند.
کدخدایی: چه اقداماتی در جهت ارتقا و شناساندن جایگاه ولایت فقیه در جامعه صورت گرفته است؟
هاشمی رفسنجانی: در مصوبه مجلس خبرگان تعبیر «شناساندن» آمده، لذا یک سری اقدامات علمی و پژوهشی صورت گرفته و میگیرد.
معصومی: مجلس خبرگان در خصوص معرفی و رفع ابهامات نسبت به شخص رهبری چه کارهایی انجام داده است؟
هاشمی رفسنجانی: دبیرخانه مکلف شده تا از طریق کاررسانهای هم اصل ولایت و هم شخصیت ولی فقیه را مطرح نماید.
واگذاری نظارت بر انتخابات خبرگان به شورای نگهبان، چرا؟
کدخدایی: با توجه به اصل یکصدوهشتم قانون اساسی که تدوین و تصویب قوانین، آیین نامههای داخلی و مقررات انتخابات مجلس خبرگان را به خودش واگذار کرده، ارزیابیتان از اینکه مجلس خبرگان انتخابات را به شورای نگهبان واگذار کرده، چیست؟
هاشمی رفسنجانی: با این فرض که برای نامزدها شرایطی ذکر شده، شورای نگهبان میتواند در خصوص شرایط مذکور نظارت بکند. در شورای نگهبان شش نفر فقیه عادل و شش نفر حقوقدان که از فیلتر قوه قضاییه عبور کرده و از نمایندگان ملت رأی گرفتهاند، عضو هستند و تجربه نظارت را هم در انتخاباتهای دیگر دارند. البته معمولاً این اشکال مطرح میشود و کسانی هم هستند که از توضیحات ما قانع نمیشوند.
معصومی: اگر این شبهه مطرح شود که شورای نگهبان در تأیید صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان جانب دارانه عمل میکند، شما چه پاسخی میدهید؟
هاشمی رفسنجانی: این شبهه مکرر مطرح شده. در این مورد ناظر دیگری میتواند مطرح شود. کسی که احساس میکند تخلف صورت میگیرد، میتواند شکایت بکند. بالاخره شورای نگهبان باید در تمام انتخاباتها قانونی و عادلانه رفتار نماید، استثنایی هم وجود ندارد.
معصومی: بعضیها معتقد هستند که مجلس خبرگان در واگذاری اختیار انتخابات این مجلس به شورای نگهبان خلاف اصل صدوهشت قانون اساسی رفتار نموده است، لطفا توضیح بفرمایید.
هاشمی رفسنجانی: بله. این شبهه هم کرارا مطرح شده است. طبق قانون اساسی مجلس خبرگان باید قوانین مربوطهاش را خودش تصویب نماید. پس بخشی از آنچه را که خودمان تصویب کردهایم، میتوانیم برای اجرا به دیگران تکلیف کنیم و این با قانون و آنچه که وظیفه خبرگان است، منافات ندارد. اگر شورای نگهبان نخواهد مسئوولیت بپذیرد، میتواند. چون تکلیف برای دیگران معین شده است.
کدخدایی: یعنی میتوانید تصویب مقررات دیگر و یا آییننامههای داخلی را نیز به نهاد دیگری تنفیذ نمایید؟
هاشمی رفسنجانی: نخیر، بلکه فقط خواستهایم نظارت بر انتخابات را به جای دیگر بدهیم و گرنه در واقع بر اساس اصل یکصدوهشتم قانون اساسی باز خبرگان است که تعیین میکند تعداد اعضا چند نفر باشد، شرایط آنها چه باشد، ناظر بر انتخاباتش چه نهادی باشد.
کدخدایی: آیا شورای نگهبان علاوه بر نظارت میتواند مجری انتخابات هم باشد؟
هاشمی رفسنجانی: باید به همان صورتی که در بقیه انتخابات کشور انجام میشود، عمل شود یعنی وزارت کشور مجری و شورای نگهبان هم ناظر آن باشد.
کدخدایی: اگر به جای شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت مأمور به این کار میشد، چگونه بود؟
هاشمی رفسنجانی: مجمع، تجربه شورای نگهبان در نظارت را ندارد، به علاوه، این تفویض به مجمع، بیشتر ایجاد شبهه میکند. چون همه اعضای آن منصوب رهبری هستند، دیگر اینکه یک هزینه اضافی بر کشور تحمیل میکند، در حالی که ترجیحی هم در کار نیست. گرچه مانعی برای چنین تصویبی نیست.
معصومی: با توجه به اینکه مصوبات مجلس خبرگان در واقع یک قانون موضوعه به حساب میآید، چرا این مصوبات در نشریات و روزنامهها چاپ و به اطلاع مردم نمیرسد؟
هاشمی رفسنجانی: برای انتشار مشکلی نداریم، در این خصوص باید از دبیرخانه سؤال شود. گرچه آقای امینی در اجرای قانون دقیق است، اگر بنا بوده که این کار بشود حتما شده، مگر اینکه دلیلی مانع شده باشد، مثل اینکه مصوبه محرمانه بوده باشد.
مزایای عضویت در مجلس خبرگان
سروش محلاتی: با توجه به اینکه حضرت عالی از ابتدا در مجلس خبرگان حضور داشتید، بفرمایید مزایای مادی و معنوی عضویت در این مجلس چیست؟
هاشمی رفسنجانی: مزیت مادی ندارد، چون آقایان حقوق یا مقرری ندارند حتی مثلاً در حوزه انتخابیهشان هم با هزینه نظام دفتری ندارند که مردم با آنها تماس بگیرند و اگر خودشان امکاناتی داشته باشند محلی را برای این کار تهیه میکنند. در سالهای اول هم خیلیها میگفتند که از دولت بودجه نگیریم و هر کس از جیب خودش مقداری پول بدهد تا جلسات برگزار شود. اگر گاهی اوقات هدیهای هم داده شود. بعضی از آقایان میگویند ما نیاز نداریم و به عنوان وظیفه و به خاطر خدا کار میکنیم. البته مزایای معنوی کم نیست.
سروش محلاتی: این مسأله سبب نمیشود که حضور کاندیداهای مجلس خبرگان برای عضویت کم شود.
هاشمی رفسنجانی: کسانی که با این سطح حضور پیدا میکنند، مسائل مادی خیلی مورد نظرشان نیست و اگر هم حضور پیدا میکنند بیشتر حیثیت معنوی آن برایشان مهم است چون به عنوان یک مجتهد جامع الشرایط و به اتکاء رأی مردم میخواهند در تصمیمگیریهای مهم کشور دخالت داشته باشند.
سروش محلاتی: آیا عضویت در مجلس خبرگان برای نماینده مصونیت نمایندگی هم میآورد؟
هاشمی رفسنجانی: تا حالا چنین چیزی در آیین نامه ها نداشتهایم. در قانون اساسی هم چیزی در این خصوص نوشته نشده است.
منبع: جماران
::::