دیدگاه امامخمینی (ره) در خصوص منش متحجران
بهترین سندی که میتوانیم درباره دیدگاه امام نسبت به متحجران به آن اشاره کنیم، سندی است که از آن به عنوان منشور روحانیت یاد میشود. در منشور روحانیت، امام خمینی ضمن اینکه به خدمات روحانیون در ابعاد مختلف در طول تاریخ اشاره میکنند، از مسئله تلخی با عنوان تحجر یاد میکنند.
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) - دکتر عماد افروغ
بهترین سندی که میتوانیم درباره دیدگاه امام نسبت به متحجران به آن اشاره کنیم، سندی است که از آن به عنوان منشور روحانیت یاد میشود. در منشور روحانیت، امام خمینی ضمن اینکه به خدمات روحانیون در ابعاد مختلف در طول تاریخ اشاره میکنند، از مسئله تلخی با عنوان تحجر یاد میکنند.
در یکی از عبارات امام خمینی تصریح شده که انقلاب اسلامی آمده تا با انحرافات درون اسلام مقابله کند، بخش اعظم این انحراف مربوط به سنت اخباریگری و تحجر در جهان تشیع است. بر اساس این سنت و نگاه از منابع چهارگانهای که میشود به آن رجوع کرد سه منبع کتاب و اجماع و عقل رخت برمی بندد و صرفاً منبع سنت با نگرشی گزینشی و متناسب با قد و قواره کوتاه برداشت کننده برجسته میشود. امام در منشور روحانیت درباره متحجران از عبارتهایی چون افعی و مارهای خوش خط و خال، ولایتیهای دیروز، مدعیان امروز و… استفاده میکنند.
ایشان به صراحت از انجمن حجتیه به عنوان مخالفان مبارزه در رژیم گذشته و انقلابیتر انقلابیون امروز نام میبرند. مخالفت با فلسفه و عرفان از ویژگیهای مشترک آنهاست.
تعبیر ایشان به صراحت هرچه تمام گویای این مسئله است: «در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزهای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه میگفتم.»
امام درباره متحجران فرمودهاند: «خون دلی که پدر پیرتان از این دسته منحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است.»
شاید بتوان مهمترین شاخصه این گروه را بیتوجهی به حضور دین در سیاست دانست، امام، نقل به مضمون میفرمایند در مقطعی از تاریخ به این دسته از افراد میگفتیم وارد مبارزه شوید و با شاه مقابله کنید میگفتند شاه شیعه است و یا هرگونه قیامی در زمان غیبت محکوم به فناست. شاخص مرتبط دیگری که در این زمینه قابل استناد است بیتوجهی این گروه به تغییر و تحول اجتماعی، زمان و مکان و فلسفه تغییر است. ظاهراً نزد آنان نه تنها زمان ایستاده است، بلکه باید کوشید تا زمان را به عقب برد. در حالیکه امام خمینی روی زمان و مکان و تاثیری که بر احکام و تصمیمگیریها دارد بسیار حساس بودند و میفرمودند باید زمان و مکان را در موضوع دخالت داد، موضوعی که در یک شرایط مکانی و زمانی حکمی داشته باشد ممکن است در شرایط مکانی و زمانی دیگری حکم دیگری داشته باشد، به همین دلیل امام خمینی احکام حکومتی را مطرح کردند که مسئله پر اهمیتی است.
دینداران اخباری، متوهمانه میخواهند رفتار گرایانه رجعتی به گذشته داشته باشند، در حالیکه نمیشود جلوی تحولات را گرفت. امام نسبت دین و جامعه را نسبت عموم و خصوص من وجه میدانستند، یعنی جامعه برای خود اصالت دارد و عطف به این اصالت باید به تغییر و تحولات جامعه توجه داشت و حکم مناسب با شرایط متحول را استنباط کرد. تجلی این بحث را در فلسفه سیاسی مردم سالاری دینی امام نیزشاهد هستیم. متحجران، حسب نگاه قرون وسطایی و تکلیف گرایانه صرف خود قادر به فهم این فلسفه سیاسی و حق مدار بودن انسان نیستند. درک رابطه متقارن انسان و خدا در ساحت معرفتشناسی و فلسفه سیاسی در مخیله آنان نمیگنجد. بر پایه نگرش قاطبه آنان مردم هیچ جایگاهی در مشروعیت یا قانونیت یک نظام مستقر ندارند. این در حالی است که مردم در مردم سالاری دینی، هم رکن اساسی مقبولیت این مشروعیتاند و هم برخوردار از حق شرعی نظارت بر حکمرانان هستند.
اینان، بر خلاف دستورات دینی مبتنی بر وحدت و فروتنی اخلاقی، با روش اختلاف افکنی و صفر و یک کردن جامعه، خود را با «ژست تقدس مآبی» یک و دیگران را صفر میپندارند. خودشان را چوپان و بقیه را رمه میدانند. متأسفانه این تفکر توانسته با حربه خدعه و عوام فریبی و سوء استفاده از احساسات پاک دینی مردم در بدنه قدرت نفوذ و به منافع و ارزشهای سطحی و بازدارنده خود سامان دهد. روش این افراد در بهترین حالت ارائه تفسیر سطحی و گزینشی از دین است که به موجب آن حقی برای انسانها قائل نیست و انسان را برده و رمه میداند و در حالت واقعی نوعی کلاهبرداریهای برای رسیدن به مطامع دنیوی است وبه تعبیر امام برای رسیدن به این هدفها دکان باز کردهاند.
امام درباره خطر متحجران میفرماید خطر متحجران همیشه حس میشود اینها در دورههای گوناگون رنگ عوض میکنند و به شکل دیگری وارد میشوند. اگر این گروه قبل از انقلاب جدایی دین از سیاست را مطرح میکردند امروزه مدعی میشوند و میگویند ما اهل سیاست و دینداری ومبارزه و شهادت هستیم اما مشی گذشته خودشان را ادامه میدهند و با روشهای نفوذی انقلاب اسلامی را مسخ میکنند.
این گروه مبانی انقلاب اسلامی و ولایت فقیه را بخوبی درک نکردهاند و از ریشهها و دلالتهای عقلانی آن غافلند. اینها در زمان غیبت با غفلت از مسئولیت خود و به صورتی و البته در ظاهر محافظه کارانه بحث مدیریت مستقیم امام زمان را مطرح میکنند، در حالی که در شرایط غیبت تنها راه اتصال به وحی اجتهاد است.
امام خمینی درباره متحجران در منشور روحانیت عبارتی را بیان کردهاند که به وضوح گذشته و نیت کاسبکارانه آنان را بر ملا میکند: «دیروز حجتیهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوبه مبازرات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروزه انقلابیتر از انقلابیون شدهاند! ولایتیهای دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند.»
منبع: فرارو