فیلمساز مقاومتی که از ایران رانده شد
یکی از این رخدادهای تأسف برانگیز که در میان هیاهوی آن روزها چندان به چشم نیامد، بازداشت جیمز لانگلی، مستندساز مشهور آمریکایی بود که مستندهای تکان دهنده ای در باره نوار غزه و عراق ساخته است. لانگلی که از یک سال قبل از انتخابات 88 در ایران مشغول مستندسازی بود، هنگام فیلمبرداری در خیابان دستگیر شد و به خاطر همین برخوردها ایران را ترک کرد.
«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – سرویس فرهنگی: در جریان حوادث پس از انتخابات ۸۸ رخدادهای تأسف برانگیز بسیاری در اثر رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی نیروهای انتظامی و امنیتی و همچنین افراد خودسر رخ داد که نه تنها بهانه های لازم را به دست دشمنان ملت و انقلاب داد که بسیاری از دوستان ایران و مقاومت را دلسرد ساخت.
یکی از این رخدادهای تأسف برانگیز که در میان هیاهوی آن روزها چندان به چشم نیامد، بازداشت جیمز لانگلی، مستندساز مشهور آمریکایی بود که مستندهای تکان دهنده ای در باره نوار غزه و عراق ساخته است. لانگلی که از یک سال قبل از انتخابات ۸۸ در ایران مشغول مستندسازی بود، هنگام فیلمبرداری در خیابان دستگیر شد و به خاطر همین برخوردها ایران را ترک کرد. ۱۴ ژوئن، لیدبلاگ نیویورک تایمز (The New York Times Lede blog) گزارش کرد: «او با مترجمش حین مصاحبه با مردم در خیابانی در تهران، نزدیک وزارت کشور دستگیر شد»؛ و بعدا با او درباره تجربیات خود و مترجمش مصاحبه کرد.
چندی بعد، لانگلی گزارشی از آن حوادث نوشت که ۱۱ مرداد ۱۳۸۸ در سایت رادیو زمانه منتشر شد. در این گزارش شرح ماجرای دستگیری او آمده بود:
«در حدود سه ساعت پیش، به همراه مترجمم در حال مصاحبه از چند نفر از مردم در خیابانهای مرکز شهر تهران در نزدیکیهای ساختمان وزارت کشور بودیم. چند تن از پلیسهای ضد شورش هم در حدود ۱۰۰ متر آنطرفتر در آن سوی خیابان ایستاده بودند… در همان موقع یکی از لباسشخصیها بازوی من را گرفت و به همراه چند نفر پلیس اونیفورمپوشیده، من و مترجمم را به طرف ساختمان وزارت کشور کشیدند…. متأسفانه دوربین من همچنان مشغول ضبط بود و باتری دوربین در این بحبوحه از جایش درآمد و فایل ویدئویی مصاحبه را هم خراب کرد…. یک مأمور پلیس ضد شورش که انگلیسی صحبت میکرد سعی کرد تا با من گرم بگیرد و میگفت که در وضعیت شورش هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد. حرف او قابل جدی گرفتن نبود چون در جایی که ما را دستگیر کردند اصلاً شورشی در کار نبود. این مأمور، همچنین از مترجم من خواست تا مرا متقاعد کند که از آنچه اتفاق افتاده، گزارشی ندهم… معاون وزارت ارشاد هم چند دقیقه پیش تلفنی به من گفت که روزنامهنگارهای دیگر هم کتک خوردهاند و مجوزهای رسمی، دیگر به حساب نمیآید. ویزای روزنامهنگاران خارجی هم دیگر تمدید نمیشود … کل این قضیه باعث شد من به این نتیجه برسم که ماندنم در این کشور دیگر فایدهای ندارد…»
جیمز برتراند لانگلی (James Longley) در چهارم ژانویه ۱۹۷۲ در اورگون آمریکا به دنیا آمد و از دانشگاه وسلین (Wesleyan) فارغالتحصیل شد. سال ۱۹۹۴ برای کارگردانی مستند “پرتره پسری با سگ” برنده اسکار دانشجویی شد. او برای ساختن مستند نامزد اسکار “عراق تکهتکهشده” دو سال در عراق پس از جنگ زندگی کرد و سال ۲۰۰۷ به عضویت آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا درآمد. لانگلی دو سال در یک شهر صنعتی در شمال سیبری زندگی کرده و به زبان روسی کاملا تسلط دارد. وی در سال ۲۰۰۹، لانگلی برنده جایزه ۵۰۰هزار دلاری نوابغ مکآرتور (MacArthur Fellowship) (جایزه نوابغ) شد.
لانگلی بنیانگذار شرکت دیلایت(Daylight Factory) است؛ شرکتی که درباره موضوعات بینالمللی فیلمهای مستند با جاذبه بینالمللی میسازد. وی از اعضای فعال D-Word (جامعه مستندسازان آنلاین جهان) است. او هماکنون مشغول ساخت مستندی در پاکستان است.
کارنامه سینمایی لانگلی
اولین فیلم لانگلی مستند “تصویر پسری با سگ” (۱۹۹۴) در روسیه بود. او از سال ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ در سیبری زندگی میکرد و با روزنامهای روسی چاپ مسکو نیز همکاری داشت. این مستند که جوایزی را نیز به خود اختصاص داده، حاصل همان سالهاست.
لانگلی در جریان انتفاضه دوم حدود ۱۰۰ روز در غزه بود و مستند “نوار غزه” را در آن دوران (۲۰۰۱) ساخت. این فیلم که اولین فیلم مهم لانگلی به شمار می آید به عنوان فیلمی بسیار احساسی و قابل درک از انتفاضه که توسط یک فیلمساز خارجی ساخته شده مورد استقبال خاورمیانه قرار گرفت. نوار غزه، مستندی است از زندگی روزمرهی فلسطینیهایی که در زمان این بحران، در نوار غزه زندگی میکردند. تصویرهای اصلی فیلم، واقعیت مظلومیت فلسطینیها و تمرکز آن روی بچهها است. نوار غزه مستندی است که وقایع را صادقانه ضبط کرده و گویاتر از مذاکرات مقامات رسمی و نظرات مفسران سیاسی با بیننده حرف میزند. با همه اینها، لانگلی پیش از ساخت فیلم «نوار غزه» هیچ ارتباط خاصی با خاورمیانه نداشت و در واقع حوزه حرفهای او روسیه بوده است.
لانگلی در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی در جواب به این سوال که چگونه تصمیم به ساخت فیلم “نوار غزه” گرفت، می گوید:
«از سال ۱۹۸۴ هیچکس در غزه فیلم نساخته بود، و تلویزیون از اقدام به چنین کاری میترسید، بنابراین احساس کردم که این وظیفه من است که مردم را در رابطه با آنچه در این مکان در حال وقوع است، آگاه کنم. فیلم ساختن در خاورمیانه بسیار دردآور است ولی این مکان برای ساخت فیلم بسیار حائز اهمیت است. در حال حاضر هیچ جای دیگری وجود ندارد که مردم نیاز داشته باشند که در رابطه با آن بیشتر بدانند، البته انگیزه من تا حدودی نیز خودخواهانه بود، زیرا خود من نیز به شخصه میخواستم بدانم که در اینجا چه اتفاقی در حال به وقوع پیوستن است.»
مستند “عراق تکهتکهشده” هم هوگو طلایی جشنواره فیلم شیکاگو، جایزه داوران جشنواره مستند فول فریم، جایزه بهترین مستند جوایز گاتام و سه جایزه بهترین فیلمبرداری، تدوین و کارگردانی از جشنواره ساندنس (Sundance Film Festival) برده و نامزد دریافت جایزه اسکار برای مستند بلند شد اما آن را به An Inconvenient Truth واگذار کرد. روزنامه «دیلی استار» چاپ بیروت، درباره این مستند می نویسد: «خالی از لطف نیست که یادآور شویم که فیلم “عراق قطعه قطعه شده” تقریبا یک پروژه تک نفره است، زیرا او در عین آنکه این فیلم را تهیهکنندگی کرده، نویسندگی، صداگذاری، کارگردانی و تدوین آن را نیز به عهده داشته است.»
دیگر فیلم او مستند ۲۱ دقیقهای “مادر ساری” (Sari’s Mother) محصول سال ۲۰۰۶ است که سال ۲۰۰۸ نامزد اسکار بهترین مستند کوتاه شد. این فیلم جایزه بهترین مستند کوتاه جشنواره سان فرانسیسکو را برای لانگلی به ارمغان آورد، نامزد جایزه “گراند ژوری” شد و پس از آن نیز در بخشهای مختلف بهترین کارگردانی و تدوین برنده جوایزی شد. این فیلم همچنین در ماه اکتبر جایزه طلایی هوگو جشنواره بینالمللی فیلم شیکاگو را در بخش بهترین مستند سینمایی از آن خود کرد و چند روز بعد لانگلی نام خود را بعنوان اولین مستندساز برنده جایزه بخش سینمایی نوابغ سیاتل به ثبت رساند. این فیلم همچنبن در جشنواره بینالمللی فیلم تورونتو (Toronto International Film Festival) در سال ۲۰۰۶ اول شد.
لانگلی که تاکنون دوبار برای مستندهای خود نامزد دریافت اسکار بوده، در فیلم جدیدش ” MEK و رابطه ایران و آمریکا” تاریخچه گروه تروریستی منافقین را مرور کرده است. مستند مذکور که “کانون هابیلیان” آن را در ایران منتشر کرده است، فیلمی است در مورد گروه تروریستی مجاهدین که در لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار دارند؛ با این حال ایالات متحده به دلیل عناد این سازمان با ایران کماکان روابط مبهم خود را با این سازمان حفظ کرده است.
لانگلی در ایران
لانگلی که مدتی را برای ساختن مستندی درباره دبیرستانی در روستایی در مازندران در ایران بسر برده، در گفتگو با نشریه سیاتل تایمز از دلایل حضور خود در ایران و تجربههای تازهاش میگوید. به گزارش خبرنگار مهر، مستندساز نامزد اسکار و خالق فیلمهای “نوار غزه” و “عراق تکهتکهشده” در گفتگوی مکتوب خود با اریک لاسیتیس خبرنگار روزنامه سیاتل تایمز قرار گرفتن در متن ماجراها و درک مستقیم حقایق را دلایل اصلی خود از سفر به ایران ذکر میکند و میگوید دوست ندارد حقیقت را از زبان دیگران بشنود. این مصاحبه تصویر متفاوت او از مردم و انفلاب ما را نشان می دهد که متأسفانه پس از وقایع ۸۸ مخدوش شد:
«سفر به و زندگی در کشورهای و مناطقی چون روسیه، عراق، نوار غزه و ایران به من اجازه میدهد از نزدیک شاهد برخی مسائل جهان باشم و فیلم ساختن هم باعث میشود تجربههایم را با روشی آسان با دیگران قسمت کنم. از دوران کودکی وقتی درباره ایران در دایرةالمعارف قدیمی مادرم درباره این کشور خواندم، دوست داشتم به ایران سفر کنم و امروز اینجا هستم.»
«بسیاری از آمریکاییها احتمالا از دیدن زندگی روزانه ایرانیها شگفت زده میشوند. جدا از نوع پوشش مردم و نشانههایی که به شما یادآوری میکند در ایران هستید، زندگی در اینجا هیچ تفاوتی با دیگر کشورها ندارد. سوء تفاهم نوع نگاه ایرانیها به غرب هم به هیچ وجه درست نیست. ضمن اینکه بعید است شما مردمی گرمتر، میهماننوازتر و با دستپختی بهتر از ایرانیها پیدا کنید. تمایل مردم ایران به داشتن رابطه خوب با سایر نقاط دنیا هم مثال زدنی است.»
لانگلی در همین مصاحبه در باره برنامه فیلمسازی اش در ایران توضیح می دهد:
«نخستین بار فوریه ۲۰۰۷ به ایران آمدم و یک سال اینجا زندگی کردم. در سفر اخیر از اکتبر ۲۰۰۸ به ایران آمدم و تمام این مدت را کم و بیش اینجا بودم. دارم درباره دبیرستانی در روستای پل مازندران در حاشیه خزر فیلم میسازم. در جریان انتخابات اجازه گرفتم انتخابات را در تهران و پل به تصویر بکشم. روز جمعه آغاز رایگیری را در پل فیلمبرداری کردم و بعد برای ادامه کار به تهران آمدم و عصر روز انتخابات را در تهران پشت سر گذاشتم.»
در این مدت وی در جشنواره سینما حقیقت هم حضور یافت. جشنواره سینما حقیقت که از سال ۸۶ توسط مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی راه اندازی شده و آثار مستند داخلی و خارجی را نمایش و داوری می کند در طی این دو سال توانست با دعوت از مستندسازان بین المللی و نمایش فیلم های آنها در کنار آثار مستندسازان ایرانی، فضای پویا و موثری را در عرصه سینمای مستند ایران به وجود آورده و خلا موجود در زمینه نمایش فیلم های مستند روز دنیا در ایران را تا حد زیادی پر کرده و رابطه گسسته میان مستندسازان ایرانی و همتاهای جهانی آنها را تا اندازه ای ترمیم کند.
لانگلی هم یکی از این مستندسازان بود که در نخستین جشنواره سینما حقیقت مستند “عراق تکهتکهشده” او به نمایش درآمد و خود او هم با دو فیلم جدید در دومین دوره جشنواره هم حضور یافت. دو فیلم “مادرسازی” و “رابطه ایران و امریکا”، با حضور کارگردان در سالن شماره یک سینما فلسطین به نمایش در آمدند و سپس لانگلی به پرسشهای مخاطبان پاسخ داد. وی همچنین در سمینار مستندسازی همراه با حضار به بحث درباره مسائلی چون انتخاب قصه یا موضوعی که بتواند فیلم مستند جذابی را به بار آورد، انتخاب عوامل و همکاران، تحقیق و نگارش برای فیلم مستند، مشکلات تولید، اهمیت انتخاب از میان گزینهها در روند تولید مستند، رابطه کارگردان با افراد حاضر در فیلم و … پرداخت.
اما اتفاقات سال ۸۸ و از جمله مشکلاتی که برای لانگلی – به عنوان یکی از مشهورترین مستندسازان جهان- پیش آمد، سبب شد تا ۱۴۲ سینماگر مستندساز در سال ۸۸ با صدور بیانیه ای جشنواره سینما حقیقت را تحریم نمایند. در یک کلام، اشتباهات نیروهای لباس شخصی و همچنین انتظامی در برخورد با خبرنگاران و مستندسازان – که در تمام کشورهای جهان دارای مصونیت بوده و حق دارند اعتراضات و اجتماعات را گزارش کنند – زحمات مسئولان فرهنگی کشور در جذب سینماگران مقاومت همچون لانگلی را بر باد داد و جشنواره ای فرهنگی را که می توانست محل تجمع دوستان ایران و دشمنان نظام سلطه باشد، دچار آسیب جدی کرد. تلاش قابل تقدیر مسئولان فرهنگی برای جذب چنبن افرادی را می توان در متن گزارش لانگلی متوجه شد که می گوید معاون وزیر ارشاد با وی خصوصی صحبت کرده و شرایط بغرنج را توضیح داده است. همین ماجرا نشان می دهد که چهره ای فرهنگی همچون معاون وزیر ارشاد برای جذب و حفظ یک چهره فرهنگی جهانی تلاش وافری می کند، اما اشتباهات چند نیروی لباس شخصی یا رسمی که آگاهی و رویکرد درستی در برخورد با اعتراضات اجتماعی ندارند، تمام تلاش های امثال او را بر باد می دهد.
همین نکته نشان می دهد که اگر آنقدر که هزینه و برنامه برای جذب نخبگان فرهنگی جهان صرف می کنیم، برای تربیت نیروهای انتظامی و امنیتی کشور خودمان هزینه و برنامه ریزی کنیم؛ اینچنین آسیب هایی رخ نخواهد داد.
:::