۱۴:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۲

مصلحت‌گرایی و عملگرایی بنیان رفتار دیپلماتیک دولت روحانی

بررسی سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب اسلامی ایران بیانگر قبض و بسط ایدئولوژی گرایی وعملگرایی در این عرصه می‌باشد. به عبارتی در مقاطعی از تاریخ توازن به سمت ایدئولوژی یا منفعت دگرگون شده است در فرایند پویای بلوغ فرهنگ تعادل به سمت محاسبه گری منافع ملی و سیاستگذاری عملگرایانه در سیاست خارجی می‌باشد.

mobareze.ir - rohani«مبارزه» (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی منافع جامعه مسلمین (امت اسلام) در راس اهداف ایران قرار گرفت همچنین با نفی مفهوم ملی گرایی، ایده‌های سکولار منافع ملی ناچیز در نظر گرفته شد. انقلاب اسلامی همچنین سیستم بین الملل مبتنی بر دولت_ملت را رد کرده و بر نظم جهانی اسلامی برای سعادت بشریت تاکید می‌نماید.

از دیدگاه امام خمینی(ره) اسلام برای یک کشور نیست بلکه برای کشورهای گوناگون می‌باشد اسلام برای بشریت آمده و امده تا بشریت زیر چتر عدالت قرار گیرد.بنابراین سنت جهان گرایی یکی از اهداف آرمانی ایدئولوژیک سیاست خارجی بعد از انقلاب می‌باشد. “اصل نه شرقی،نه غربی جمهوری اسلامی ” و اصل”صدور انقلاب ” به عنوان دو ستون اصلی معماری اسلامی نظام بین الملل مطرح گردید. بنابراین در ابتدا انقلاب ارزشهای ایدئولوژیک به سیاست خارجی تزریق شده و استراتژی و جهت گیری سیاست خارجی براین اساس تعیین می‌شد. به عبارتی سیاست خارجی از آتشفشان انقلاب نشات می‌گرفت و سیاست گذران ایرانی در مواقع خاص از چاشنی و ملاحظه عملگرایی بهره می‌برند.

در این دوره سیاست خارجی ایران عملگرایی حالت هژمونیک پیدا نکرد به نظر می‌رسد اما مواقع خاص عملگرایی مدنظر قرار می‌گیرد به عبارتی وزن ایدئولوژی و منفعت ملی بستگی به وضعیت خاص و شرایط زمانی دارد. برتری عملگرایی بر ایدئولوژی در سیاست خارجی در این عصر خریدن اسلحه از امریکا می‌باشد. از طرف دیگر عملگرایی مورد نقد جدی محافظه کاران قرار گرفته است آنها بدون در نظر گرفتن واقعیت بر کاربرد و اجرایی کردن اصول ایدئولوژیک انقلاب در حوزه سیاست خارجی تاکید می‌ورزند. با این وجود معمای منافع ملی و ایدئولوژی در تداوم سیاست خارجی همواره در تحلیل و تبیین محققان بوده است.

در عصر هاشمی کم توجهی به بعضی ارزشها و اصول از یک طرف و تاکید بر عملگرایی باعث هژمونیک شدن اصل “منفعت ملی” در جهت گیری و رفتار سیاست خارجی ایران شد. ارتباط با عربستان بعد از قضایای حج در ۱۳۶۶،تنش زدایی با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بعد از حمایت آنها از عراق در جنگ تحمیلی،ارتباط با کشورهای غربی،پذیرش بعضی از هنجارها، اصول نظام بین الملل، تاکید بر نقش سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی در حل مناقشات و بحران‌های منطقه ای و بین المللی،تاکید بر قطعنامه‌های شورای امنیت در بحران منطقه ای و بین‌المللی دلیل بر افزایش جایگاه عملگرایی در سیاست خارجی عصر هاشمی می‌باشد.

معمولا سیاست خارجی دوره هاشمی را تحت عناوین “مصلحت گرایی”، “واقع گرایی” ،عملگرایی” و “تنش زدایی ” مورد بررسی قرار می‌دهند که نشان از کاهش جایگاه ایدئولوژی در جهت گیری و رفتار هاشمی در سیاست خارجی می‌باشد در این دوره اولین گام جدی جمهوری اسلامی برای ادغام در جامعه بین‌المللی برداشته شد تاکید بر برنامه تعدیل و آغاز تغییر ساختار اقتصادی کشور و حرکت در جهت پیوستن به سازمان تجارت جهانی حکایت از عزم دولت برای ادغام در اقتصاد جهانی داشت همچنین تاکید بر منفعت ملی و کاهش جایگاه ایدئولوژی در سیاست خارجی و پذیرش توام با انتقاد دیسپلین غربی نظام بین الملل اراده دولت را برای همراهی با نظم جهانی نشان می‌داد.

در عصر خاتمی با تاکید بر توسعه سیاسی و مردم سالاری، سیاست خارجی ماهیتی دموکراتیک پیدا نمود خاتمی در داخل کشور بر جامعه مدنی،حاکمیت قانون،آزادی بیان ،آزادی اندیشه و نقش و جایگاه مردم در امر حکومت و سیاست تاکید می‌نمود و در عرصه خارجی بر تنش زدایی با نظام بین الملل، تاکید بر مباحث حقوق بشری، همراهی و پذیرش انتقادی سیستم بین الملل و گفتگو میان تمدن‌ها تاکید داشت. برتری منفعت ملی بر ایدئولوژی در موضع گیری دولت خاتمی نسبت قضیه سلمان رشدی بروز نمود که اعلام شد دولت قصد تهدید زندگی این نویسنده را ندارد. دولت خاتمی با تاکید بر عملگرایی و منفعت ملی در مقابل نئومحافظه کاران جنگ طلب امریکا توانست کشور را به سلامت از خطرات و حوادث ناگوار عبور دهد.

سیاست خارجی دوره احمدی‌نژاد بازگشت به عصر ایدئولوژیک اوائل انقلاب می‌باشد. در این دوره مولفه‌های ایدئولوژیک به عناصر سازنده سیاست خارجی ایران تبدیل شد. طرز تلقی سیاه و سفید از بازیگران، آنایی که با ما نیستند یا خود دشمن هستند یا عامل دشمن هستند و یا فریب خورده و بازی خورده دشمن تلقی می‌شوند، در نظام بین الملل تنها ایران قابلیت هماوردی با امریکا را دارد، روح حاکم بر سیاست این دوره تلقی می‌شود.

عدم توجه به واقعیت‌های نظام بین الملل، تاکید بر انتزاعیات ذهنی، واقعیت سازی یه جای کشف واقعیت‌های جهانی، عدم درک مکانیسم و ساز و کارهای نهادها و سازمان‌های بین‌المللی و بی توجهی به جایگاه و نقش سازمان ملل و شورای امنیت از آرمان گرایی افراطی و ایدئولوژیک در سیاست خارجی حکایت می‌نماید که درآمد‌های هنگفت و بی سابقه ناشی از فروش نفت مانع از پدیداری هزینه‌های این رفتار در کوتاه مدت شد. با توجه به مشکلات و پیامدهای ناگواری که این تفکر نصیب کشور نمود دولت آینده به منظور رها شدن از این مشکلات، مصلحت گرایی و عملگرایی بنیان و اساس رفتار سیاست خارجی ایران را تشکیل خواهد داد.

 منبع: بهار نیوز
:::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

+ 7 = 14