تناقضات اصولگرایانه: هتاک خودی، هتاک غیرخودی
چرا خبرگزاری فارس که تا پیش از این در برابر توهین به خانواده شهیدان رجایی، همت و باکری ساکت بود، ناگهان دلش به حال همسران شهدا سوخته و از همسر شهید مهدی باکری مصاحبه میگیرد؟ برادران اصولگرای امروز و جناح راست سابق! زمانی که همسران شهید باکری و رجایی را در انتخابات مجلس چهارم رد صلاحیت کردند، کجا بودند؟ چرا به جای دفاع از ایشان، بر موج رد صلاحیتشان سوار شدند؟
مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام) – محمد صابریان (فعال انجمن اسلامی دانشجویان):
این روزها که موج انتقادات به موسسه تنظیم و نشر آثار امام(س) و بیت امام(س) به بهانهی سکوت در برابر توهین به امام(س) زیاد شده است به بررسی اتفاقی مشابه از دیدگاه دانشجویی بپردازیم. همین چند روز قبل، رسانه ملی! هم دست به کار شد تا با پخش گزارش کوتاهی در خبر ۲۰:۳۰ علیه خانم نعیمه اشراقی، به زعم خود از او و همفکرانش انتقام بگیرد. اگرچه سالهاست اصلاحطلبان و دیگر گروههای سیاسی و فکری عیرهمسو با اصولگرایان، از این جعبه جفر و جادو قطع امید کرده و با توجه به گزینههای پیشنهادی درباره جانشینی صدر آن امید نداشتهشان به اصلاح آن نیستتر شده است، اما نباید در برابر این انتقامجویی ها و رویکردهای کینهتوزانه سیاسی که در لعاب و لفافه دفاع از امام و انقلاب اعمال میشوند، سکوت کرد.
در همین ماجرای کامنت موهن منتسب به خانم نعیمه اشراقی در فیسبوک که باعث رنجش خاطر خانواده شهدا شد و بیشترین اعتراض هم از جانب اصلاحطلبان همسو با خانم اشراقی به وی صورت گرفت، مسائلی وجود داشت که نه رسانه ملی به آنها اشاره کرد و نه اگر به آن توجه میکرد، نیازی به افشاگری مجدد بود:
اولا؛ نعیمه اشراقی هر چه کرد، پذیرفت کارش اشتباه بوده است (حتی اگر مسئولیت آن را به طور کامل نپذیرفت؛ نخست سعی کرد با انتساب آن به اکانت جعلی فیسبوک، از این کار زشت دوری جوید و سپس با تعطیلی صفحه فیسبوکش.)
دوما؛ امثال مایی که خود را خط امامی میدانیم و ایضا آنهایی که اصلاحطلب هستند(مثل صادق خرازی که تعابیر بسیار تندی بر علیه خانم اشراقی به کار برد) و حتی خانواده امام(ره)، در این ماجرا بر خانم اشراقی تاختند و او را نقد و حتی تخطئه کردند. پس چه لزومی داشت صدا و سیما با تأخیر به نقد ماجرایی بپردازد که خیلی زود بواسطه نقد درونگفتمانی اصلاحطلبان، فروکش کرد و پروندهاش بسته شد؟
سوما؛ تندترین انتقادات به خانم اشراقی (که موجب نامه عذرخواهی وی به فرزند شهید همت و تعطیل کردن صفحه فیسبوکش شد)، از جانب کسانی شد که پیشتر مورد زشتترین تهمتهای همین عزیزان اصولگرا واقع شده بودند. کسانی چون خانواده شهیدان باکری، فرند شهید همت و… که رسانههای اصولگرا تهمتهای زشت تری به آنها وارد میکردند و هنوز هم میکنند. تهمت و توهینهایی که برخی از اصولگرایان به همسران شهید رجایی و شهید باکری ایراد کردند – که فیالمثل چرا پس از شهادت همسرانشان ازدواج کردهاند – آیا چیزی غیر از آن تعابیری بود که به خانم اشراقی انتساب داده شد؟ (چه این انتساب درست بود، چه غلط)
اینک این سوال مطرح است که چرا خبرگزاری فارس که تا پیش از این در برابر توهین به خانواده شهیدان رجایی، همت و باکری ساکت بود، ناگهان دلش به حال همسران شهدا سوخته و از همسر شهید مهدی باکری مصاحبه میگیرد؟ برادران اصولگرای امروز و جناح راست سابق! زمانی که همسران شهید حمید باکری و شهید رجایی را در انتخابات مجلس چهارم رد صلاحیت کردند، کجا بودند؟ چرا به جای دفاع از ایشان، بر موج رد صلاحیتشان سوار شده و انتخابات مجلس را در غیاب رقیب برنده شدند؟
و سوال دیگری که امروز ذهن دانشجویان را به خود مشغول ساخته آنست که چرا وقتی که توهین به امام(س) از سوی خود دوستان باشد بیتفاوت از کنارش میگذرند؟ چرا در برابر توهینهایی به مراتب بدتر که اساس تفکر و مدیریت امام(س) را زیر سوال میبرد سکوت میکنند؟
همین چند هفته پیش شاهد بودیم که بار دیگر رفتار غیرخردمندانهی برخی باعث رنجش خاطر دلسوختگان نهضت اسلامی و ارادتمندان حضرت امام(س) شد. این اتفاق زمانی افتاد که حجتالسلام مهدی طائب، فرمانده قرارگاه عمار در سخنانی نسنجیده و زننده برای توجیه مذاکره با آمریکا که به زعم ایشان به خواست رهبری صورت گرفته، در مقام دفاع از این مسئله، کوشیدهاند تا با تخفیف شأن امام خمینی(س)، شأن رهبری را بالا برده و تصمیمات ایشان را بری از نقد بنمایانند. سخنانی موهن که ما در کمال بیمیلی و صرفاً برای آگاهی مخاطبان بخشی از آن را نقل میکنیم:
“هرگز امام خمینی (ره) در حد مقبولیتی که مقام معظم رهبری، نبود؛ بازرگان نخست وزیر و بنیصدر رئیس جمهور و میرحسین موسوی وزیر اجرایی این کشور بودند که هر سه نفر رسما جلوی دستور امام ایستادگی کردند.”
هر چند که اینگونه صحبتهای آقای طائب مسبوق به سابقه است؛ برای مثال گاهی برای انتقاد از احمدینژاد به شهید رجایی توهین میکنند و گاهی برای بین اهمیت سوریه تمامیت ارضی ایران را زیر سوال میبرند.
اینک این سوال مطرح است که بودجههای کلانی که طی این سالها برای برگزاری طرحهای بصیرتافزایی به نهادهای زیرمجموعه ایشان و امثال داده شده چه نتیجهای داشته است؟ این چگونه عماری است که به امام(س)، شهید رجایی و … توهین میکند؟ و این چگونه بصیرتی است که با داستان سرایی پیرامون ارتباط دولت احمدینژاد باCIA و نسبت دادن اتهامات بیاساس به اشخاصی چون موسوی خویینی، بهزاد نبوی و … کسب میشود؟
و سوال دیگر آن است که آیا مقام معظم رهبری خود دارای فضائل کمی هستند که آقای طائب برای تمجید از رهبری اقدام به تخطئه امام(س) میکنند؟ این چه شیوه غلطی است که برخی آقایان برای ارتقاء جایگاه رهبری در پیش گرفتهاند؟ یا اینکه آقای طائب بواسطه برداشتهای سطحی از مسائل، به چنین تحلیلهایی رسیدهاند؟
پاسخ ما دانشجویان به این پرسشها، آنست که قطعاً و یقیناً به اعتقاد اکثر یاران امام و خود مقام معظم رهبری؛ شخصیت والای حضرت امام بیمثال و بیمانند در تاریخ است.
حال شما که موسسه تنظیم و نشر آثار را متهم به رفتار حزبی و جناحی میکنید چرا در برابر این اتفاق سکوت کردید؟
اما خطاب به حضرات خود عمارپندار! فراموش نکنید لازمه کسب بصیرت، اخلاق و منطق است. بصیرت نه با تندروی و نه با توهین حاصل نمیشود چه برسد به اشاعه. لذا آقایان باید بدانند که دیگر دوره رفتارهای غیراخلاقی و کاسبی از فتنه به سرآمده است. چرا که رفتارهای افراطی تاکنون ضربات سهمگین به نظام و انقلاب وارد کرده و منجر به ناراحتی رهبری نیز شده است.
و در این جا لازم است به سکوت تشکلهای دانشجویی که ادعای استقلال و دانشجویی بودن را دارند اشاره کنیم. و این سوال را خصوصاً از بسیج دانشجویی و انجمنهای اسلامی مستقل که تا دیروز تریبون آقای طائب در دانشگاهها بودند؛ بپرسیم که چرا در برابر توهینهای آقای طائب سکوت کردید؟
و در پایان نصیحتی خیرخواهانه به آقای طائب و همچنین دوستان حاضر در جبهههای سیاسی پایدار: رفتار و عاقبت افراطیون را از ابتدای انقلاب نگاه کنید. به سرنوشت امثال طبرزدیها و گنجیها نگاه کنید و عبرت بگیرید. خیرخواهانه به شما نصیحت میکنیم دست از این رویههای غلط بردارید تا مبادا به سرنوشت افراطیون دچار شوید.
::::::