نطق «مطهر»
مطهری دیروز خود خودش بود؛ نیمی اصولگرایی تمامعیار و نیمی اصلاحطلبی تمام قد. نطقش که شروع شد «بهبه» و «چهچه» نمایندگان هم شروع شد. بحث ساپورت بود و ساپورتپوشان. انتقادش از دولت هم به کام همکارانش شیرین میآمد، همانقدر که تقدیرش از جشنواره فیلم «عمار». این اما نیمه اصولگرایی مطهری است. نیمه دیگرش را مخالفان حتی لحظهیی هم تاب نمیآورند. همانطور که دیروز تاب نیاوردند.
مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):
این یکشنبه هم در تاریخ ماند، با نطق علی مطهری و با واکنش مخالفانش. نطقی که برای نخستین بار در طول تاریخ مجلس از میانهاش، جلسه علنی، غیرعلنی شد. زنگی که محمدحسن ابوترابی به نشانه پایان جلسه در میانه سخنان مطهری زد، تازه آغاز درگیریها بود. دور از چشم خبرنگاران و عکاسان. دیروز هیچ چیز در صحن علنی غیرعادی نبود، علی مطهری همان علی مطهری قبل و مخالفان همان مخالفان سابق. دو طرف هم همان کاری را کردند که قبلا میکردند. یک طرف به موضوع «حصر» اعتراض داشت و طرف دیگر هم به موضع این طرف. نکتهاش این بود که اینبار درست وسط صحن علنی مجلس تقابل دو طرف معرکه به پا کرد. معرکه آنقدر بالا گرفت که باید از چشم دیگران دور میماند؛ از چشم خبرنگاران و مهمانان صحن علنی. اعتراضها که اول فقط فریاد بود، خیلی زود میرفت تا به زد و خورد تبدیل شود. یک طرف چند ده نماینده خشمگین شعار میدادند، یک طرف علی مطهری با آرامش پشت تریبون آب مینوشید و نطقش را میخواند.
نطق مطهری؛ شروع دلخواه، پایان ادامهدار
علی مطهری دیروز خود خودش بود؛ نیمی اصولگرایی تمامعیار و نیمی اصلاحطلبی تمام قد. نطقش که شروع شد «بهبه» و «چهچه» نمایندگان هم شروع شد. بحث ساپورت بود و ساپورتپوشان. انتقادش از دولت هم به کام همکارانش شیرین میآمد، همانقدر که تقدیرش از جشنواره فیلم «عمار». این اما نیمه اصولگرایی مطهری است. نیمه دیگرش را مخالفان حتی لحظهیی هم تاب نمیآورند. همانطور که دیروز تاب نیاوردند. دو دقیقه پایانی نطق، جایی بود که علی مطهری دوباره روی دیگرش را نشان داد؛ «اینجانب حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی و خانم زهرا رهنورد، پس از پایان آشوبهای خیابانی و بدون حکم قضایی را همچنان خلاف اصول متعدد قانون اساسی…». مخالفان به چشم برهمزدنی بیتاب شدند، اول فریادهای «دو-دو»یشان به آسمان برخاست و بعد از آن شعارهای «مرگ بر فتنهگر»شان. مجلس در همین چشم بر هم زدن به هم ریخت. آنها که عقب بودند جلوتر آمدند. آنها که «اصولگرا»تر بودند محکمتر فریاد میزدند. درخواستهای پیدرپی ابوترابی، رییس جلسه اثری نداشت. چند بار تذکر داد؛ «آقایان اجازه بفرمایید». آقایان اما اجازه نمیدادند. بیتاب بودند و خشمگین. در آن میان یک نفر آرامتر بود؛ خود مطهری. ابوترابیفرد ترجیح داد با همان یک نفر «آرامتر» حرف بزند تا با نمایندگان: «جناب آقای مطهری، جنابعالی در فضای واقعی کشور قرار دارید که آنچه در مورد این افراد انجام شده با نهایت رافت و رحمت اسلامی و با توجه به مصالح ملی انجام شده و اگر اراده نظام به رافت و رحمت نبود، قطعا به گونه دیگری انجام میشد. شما وقتی در جریان این واقعیت هستید، اینگونه احکامی که تصمیم نظام بر انجام آن تعلق گرفته و بر اساس احکام شرعی قطعی و اختیاراتی که قانون اساسی تبیین نموده، شکل گرفته. اینگونه طرح بحثها اعتراض عمومی همه نمایندگان مردم را دارد و نمایندگان مردم هم نمایندگان ملت عزیز هستند. اینهاست که باید رعایت شود. از جنابعالی انتظار میرود که مصالح ملی، احکام شرعی و قانون اساسی…» حرف ابوترابی هم ناتمام ماند. آن پایین سر و صداها اوج میگرفت. برخی میخواستند مطهری را راضی کنند که دیگر ادامه ندهد؛ از جمله عابد فتاحی، قاضیپور و مصباحی مقدم. مهرداد بذرپاش اینجا به سخن آمد؛ «وقت دو دقیقه گذشته است. آقای مطهری دو دقیقه وقت دارند. لطفا آقای دکترجمعبندی بفرمایید.» مطهری اما نمیخواست تمام کند؛ «اولا وقت من دو دقیقه باقی مانده است و جناب آقای ابوترابی هم بهتر بود بعد از نطق بنده این صحبتها را میکرد.» ابوترابی اما متقاعد نشد، میگفت صحبتهای مطهری نظم مجلس را به هم ریخته و نباید این طور صحبت کند. حرف مطهری اما یکی بود و عوض نمیشد؛ «نماینده آزاد است نظر خودش را اعلام کند.»
فریادها دوباره بلند شد، میانجیگری معدود نمایندگانی چون عابد فتاحی و عبدالکریم حسینزاده به نفع مطهری تاثیر نداشت. آتش معترضان تندتر از این حرفها بود. آن طرف مطهری هم همینقدر مصمم. جمله ناتمامش را در میان هیاهوها ادامه داد؛ «بدون حکم قضایی همچنان خلاف اصول متعدد قانون اساسی است.» فریادها باز هم بلندتر شد. مطهری باز هم ادامه داد؛ «و ادامه آن را به زیان انقلاب اسلامی میدانم.» حالا دیگر برخی نمایندگان معترض به جایگاه نطق آمده بودند تا مطهری را از ادامه سخنانش منصرف کنند. اول از همه سید مهدی موسوینژاد و بعد از آن هم عزیز اکبریان و فتحالله حسینی. نه فریادهای آنها مطهری را منصرف کرد و نه دستی که مطهری بر سینه اکبریان و حسینی کوبید آنها را آرام. هر لحظه فضا تندتر میشد. مطهری دستبردار نبود؛ «معتقدم در این زمینه شورای عالی امنیت ملی به ریاست رییسجمهور و قوه قضاییه کوتاهی کردهاند، همه میدانند…». هچ جملهیی به پایان نمیرسید. تریبون مجلس در حلقه محاصره معترضان مطهری بود. چند نفری و از جمله عابد فتاحی نمیگذاشتند آنها مطهری را از پشت تریبون عقب ببرند. شده بودند محافظان همکارشان. شعار «مرگ بر فتنهگر» در فضا پیچیده بود.
ابوترابی چند باری مطهری را خطاب قرار داد. او اما میخواست نطقش را ادامه دهد. گویا جز این به هیچ چیز دیگری فکر نمیکرد. نخستین مجالی که یافت، جمله ناتمامش را ادامه داد؛ «همه میدانند که من هیچ تعلق خاطری به آقایان موسوی و کروبی ندارم و در انتخابات ٨٨ نیز به آقای رضایی رای دادم. هدف اینجانب دفاع از یک موضوع بزرگتر و رفتار انسانی با منتقدان حکومت است.» حالا دیگر کار از دست همه خارج شده بود. ابوترابی نه میتوانست این طرف را آرام کند و نه آن طرف را. هیچکس به حرف او نبود، هر کسی میخواست راه خودش را برود. مطهری زمان قانونی نطقش را میخواست و معترضان پایان سخنان او را. هنوز آن دو دقیقه باقی مانده بود. برای نخستین بار در تاریخ مجالس بعد از انقلاب، رییس جلسه درست وسط نطق نماینده صحن را غیرعلنی اعلام کرد. حالا دیگر باید همه این معرکه پشت درهای بسته ادامه مییافت، دور از چشم رسانهها. دور از چشم ناظران.
التهاب، پشت درهای بسته
در روزی که حتی یک عکس هم از درگیری نمایندگان با علی مطهری و به هم ریختن نطق او منتشر نشد، خبرنگاران هم اجازه پیدا نکردند تا ناظر سرانجام این درگیری باشند. پشت درهای صحن علنی، همه منتظر بودند تا کوچکترین خبری از داخل بیرون بیاید. آیا موفق شدهاند علی مطهری را از پشت تریبون پایین بیاورند. ١٠ دقیقهیی بعد از غیرعلنی شدن جلسه، در صحن اندکی لحظات کوچکی باز و بسته شد. مانیتورهای بزرگ صحن هنوز علی مطهری را پشت تریبون نشان میدادند، اما نطقی در جریان نبود. چند نفری دورش بودند، بیشتر اصلاحطلبانی نظیر عابد فتاحی. محمد مهدی زاهدی هم میرفت تا به آنها اضافه شود. درها بسته شدند. باز هم التهاب میان خبرنگاران که آن داخل چه میگذرد؟ باقی نطق مطهری چیست؟ ادامه درگیریها به کجا رسیده است. امیدها به همین باز و بسته شدن کوتاه درها بود تا بلکه بشود سرکی کشید و از اتفاقی که آن داخل میگذرد چیزی فهمید. بار دیگر که در باز و بسته شد، علی مطهری مشغول سخن گفتن بود. بعد از آن ١٠ دقیقهیی خبری از باز و بسته شدن درها نبود. اما درست سر همان صحنهیی که خبرنگاران منتظرش بودند درها باز شد و یک لحظه تصویری جدید از آنچه در صحن میگذشت پیش چشمان آنها آمد؛ حلقهیی تنگ از چند ده نماینده علی مطهری را در بر گرفته بود، او دیگر پشت تریبون نبود. به دنبالش عابد فتاحی دستها را باز کرده بود تا فضایی برای مطهری ایجاد کند. معترضان با چهرههایی بر افروخته چشم در چشم مطهری فریادزنان چیزهایی میگفتند و این آخرین تصویر از معرکهیی بود که خبرنگاران مجلس دیدند. در روزی که هیچ عکسی از آن لحظات التهاب منتشر نشد.
مجلس، فرو رفته در ژست آرامش
حالا دیگر همه دل به این بسته بودند تا کسی از صحن بیرون بیاید و بگوید در آن دقایق جلسه غیر علنی چه گذشته است. خیلی از نمایندهها حتی میگفتند در جریان نیستند، میگفتند ماجرا را ندیدهاند، حتی برخی همانهایی که موقع نطق مطهری به جایگاه هیات رییسه رفته بودند. در داخل صحن نطقها ادامه داشت؛ نطق علیرضا مرندی و جواد جهانگیرزاده. نطقهایی باب میل معترضان مطهری. نطقها شاید نمایشی بود از آرامش مجلس تا التهاب چند دقیقه پیش کمتر به خاطر بیاید. حرفهای مرندی چیزی تقریبا عکس صحبتهای مطهری بود؛ «همگان شاهد هستند که رهبری عظیمالشأن سالهاست تلاش میکنند که با درایت منحصر به فرد، منطقه و کشور را از خطر تکفیریها در امان نگه دارند، اما متاسفانه عدهیی معاند و یا کجفهم تلاش در نادیده گرفتن یا خنثی کردن این تدابیر کردند. در حالی که ملت و دولت سوریه در طول جنگ هشت ساله در کنار ما ماندند و از ما حمایت کردند، در حالی که زنان لبنانی بعضا طلاهای خود را در پشتیبانی از دفاع مقدس به فروش رسانده و مردانی از آنها در جبهههای حق علیه باطل شهید شدند، متاسفانه برخی افراد ناآگاه و اغتشاشگر و یا مزدور در جریان فتنه ٨٨ علیه غزه و لبنان شعار دادند یا علیه رییسجمهور قانونی و مورد حمایت مردم سوریه طومار امضا کردند و عملا تکفیریها را آزادیخواه خواندند و از آنها در مقابل رییسجمهور سوریه حمایت کردند. باز هم با لطف خداوند منان و نقش بیبدیل مقام معظم رهبری تلاش فتنهگران را که قصد براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی داشتند به شکست کشاند. البته عدهیی ناآگاهانه وارد صحنه شدند و آنگاه که متوجه عناد سران و سردمداری و دخالت خارجیها شدند، به سرعت راه خود را جدا کردند، اما فتنهگران اصلی و اطرافیان معدود آنها نه تنها توبه نکردند و از اغتشاشگران و حمایتهای خارجی و برنامههای ضدمذهبی و ضدامنیتی تبری نجستند، بلکه کینهتوزی را علیه نظام و ملت ادامه دادند. حال با توجه به اینکه رییسجمهور پیوسته در نطق روز جمعه بر تمکین بر قانون تاکید داشته و دارند از آنجا که فتنهگران قانونشکنیهای فراوان داشتند طبیعی است که آنها قابل بخشش نیستند و جای تعجب است که بعضی برای مطرح کردن خود یا رضایت بیگانگان هنوز از آنها حمایت میکنند. امروز با لطف و کرم الهی و تدبیر رهبر معظم انقلاب ایران تنها کشور منطقه است که نه تنها خود در امنیت کامل به سر میبرد، بلکه برای تامین امنیت سایر کشورهای منطقه و حمایت از مردم مظلوم نیز، نقشآفرین است. ملت ایران از مبارزه با ظلم و استکبار دست برنداشته و با وجود انواع زورگوییها مسیر رشد و تعالی را طی میکند، این تلاشها منجر به کسب عزت برای جمهوری اسلامی و مردم عزیز ایران شده و توفیقاتی بسیاری را در راهپیمایی وحدت بخش اربعین حسینی به وجود آورده است. »
جواد جهانگیرزاده هم با حرفهایی از همین دست پشت تریبون مجلس آمد؛ «کسانی که خواسته یا ناخواسته به تضعیف یومالله ٩ دی میپردازند بدانند ٩ دی یومالله بود و یومالله باقی خواهد ماند. آنچه در جریان فتنه سال ٨٨ گذشت، یک کودتای تمام عیار علیه انقلاب اسلامی بود و توسط کسانی رهبری میشد که تا دیروز جزو دوستان انقلاب بودند، اما تیغ علیه انقلاب اسلامی کشیدند. کسی فراموش نکرده فتنه سال ٨٨ بحران عظیم علیه انقلاب اسلامی و نظام مظلوم بود و آنچه رخ داد حرکت هماهنگ بینالمللی، با رهبری غرب و توسط عناصر داخلی آنها بود. این مهم نیست، مهم آن است که در زمان خود چگونه عمل کردند، فتنهگران مهمترین کشور دموکراتیک منطقه را با بهتان عظیمی مواجه کردند. ما فراموش نکردهایم که سرمایه عظیم نظام اسلامی توسط فتنهگران به هدر رفت، سرمایهیی که توسط خونهای مطهر شهدا جمع شده بود و آن پیوستگی و اتحاد میان امت و رهبری بود، فراموش نکردهایم که فتنه ٨٨ دشمن را نسبت به نظام جمهوری اسلامی پررو کرد و یادمان نرفته است که این فتنه موجب گسترش و تمدید تحریمها و ایجاد فشار علیه ملت بزرگ ایران و به ویژه طبقات محروم شد. فتنه ٨٨ صهیونیستها و انگلیسیهای مکار را نسبت به آینده کشور و اینکه با یک کودتا حکومت مدنظر خود را روی کار بیاورد، امیدوار کرد و رییسجمهور امریکا منتظر بود تا روز احتضار جمهوری اسلامی ایران را ببیند. این روزها نداهای متفاوتی را میشنویم که متناسب با ظرفیت مجلس انقلابی و آنچه مردم از ما میخواهند نیست، کسانی که دیروز خیانت کردهاند امروز باید سزای خیانت خود را ببینند.»
روایتی از زخمی شدن مطهری، پشت درهای بسته
اما بالاخره خبرها از آن لحظاتی که پشت درهای بسته سپری شده بود، رسید. عابد فتاحی دیروز همان کسی بود که خبرنگاران دنبالش میگشتند، تا حالا اینقدر دور و برش را نگرفته بودند. دیروز نقش محافظ مطهری را داشت؛ شانه به شانه او ایستاده بود و حالا میتوانست بهترین راوی اتفاقاتی باشد که پشت درهای بسته افتاد؛ «پس از اعلام تنفس توسط ابوترابی، درگیری همچنان ادامه داشت. من سه بار پیش مطهری رفتم و گفتم تروخدا بس است، ادامه ندهید. اما قبول نکرد و گفت باید حتما نطقم را تمام کنم. در این شرایط ابوترابی به مطهری گفت شما که به حرف من گوش نمیدهید حداقل نمایندگان دیگر به حرف من گوش کنند و بر صندلیهای خود بنشینند. زمانی که مطهری بار دیگر نطق خود را ادامه داد مخالفان از طرف چپ تریبون وارد شدند و خواستند نطق مطهری را پاره کنند که او دفاع کرد و اجازه نداد. اما نمایندگانی که موفق نشده بودند موجی او را به سمت در خروجی صحن هل داده و او بر زمین افتاد و به خاطر فشارها دستهایش زخمی شد. البته ما تلاش زیادی کردیم که او بر زمین نیفتد، اما فشار نمایندگان بسیار زیاد بود. درنهایت مطهری را از صحن بیرون بردیم و کمی آب خورد و آرام شد و شرایط صحن هم به حالت آرام برگشت. » در لابیهای مجلس و بعد از پایان صحن علنی، زمزمه شکایت از مطهری و حتی حمله دوباره به اعتبارنامه او بالا گرفته بود. دیروز برای مجلسیها یکشنبهیی بود که تا مدتها درباره آن حرف میزنند. حتی بعد از این مجلس.
خبرهای متناقض از تجمع مقابل خانه مطهری
گروه سیاسی| عصر روز گذشته درست در ساعاتی که خبرها هنوز حول محور جلسه علنی مجلس و واکنشها به نطق مطهری میگشت، خبرهای جدید و متعددی از تجمع آمد. خبر ابتدایی از تجمعی آمد که حدود ٣٠ تا ۴٠ نفر از مخالفان علی مطهری مقابل منزل او در خیابان شریعتی تهران ترتیب داده بودند؛ مخالفانی که با سر دادن شعارهای اعتراضی نشان دادند که نظر مساعدی نسبت به نطق علی مطهری ندارند. همین ۴٠ نفر نیز با دخالت ماموران انتظامی پراکنده شدند.
منبع:اعتماد
::::