۰۹:۴۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۳۰ مسعود بزم آرا:

اتوکرات ها، آفت ولایت فقیه

با نگاهی به تاریخ و مطالعه سیره حکومت علوی در می یابیم که امیرالمونین علی (ع) از این خط فکری بیزار بوده و با آن مقابله می کردند. سخنان ایشان در نهج البلاغه که فرموده اند: «من در امر حکومت در همه چیز با شما مشورت می کنم تنها در حکم خدا با کسی مشورت نمی کنم»(5) «با دانشمندان زیاد به گفتگو و بحث درباره اموری که بوسیله آن وضع کشورت اصلاح می شود بپرداز» (6)

مبارزه (رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام): بدون شک انقلاب شکوهمند اسلامی همراه با خود برکاتی را برای کشور عزیزمان بهمراه داشته است که یکی از این برکات ، حکومت مبتنی بر ولایت فقیه می باشد . ولایت فقیهی که به گفته امام خمینی  (ره) « همان ولایت رسول الله » است و اجرای درست این تئوری در بطن یک حکومت مبتنی بر جمهوریت می تواند آثاری همچون رشد و  اعتلای جامعه و دستیابی به آرمانهای انقلاب ۵۷ را در پی داشته باشد. اما در این چندساله اخیر، طرز فکری تحت عنوان “اتوکراسی دینی” توسط برخی افراد به اصطلاح انقلابی ( بالاخص جبهه پایداری و فرقه مصباحیه ) شکل گرفته که سعی در انحراف این اصل دارد و خواهان آن است که نگرشی مطابق میل خود را از ولایت فقیه برداشت و به جامعه تزریق نماید. طرز فکری که در حکومت امیرالمونین جایی نداشته است ، بارها مورد انتقاد امام راحل  و رهبری قرار گرفته است و فضای عمومی جامعه نیز با آن مخالف می باشد.

در تعریف اتوکرات ها و نوع نگرش آنها می توان این گونه گفت که: « اتوکرات ها با تجلی عقل سیاسی در فرد حاکم ، به تعطیل عقلانیت های موازی و تقدیس عقلانیت فردی حاکم پرداخته و به ذهن تراشی روی می آورند . مقصود از ذهن تراشی، پذیرش  هر آن چیزی است که حاکم امر کند ولو آنکه در تعارض با اصول بدیهی عقلی باشد. در صورت بروز چنین تعارضی ، یک اتوکرات حقیقی به جای تقبیح حاکم به تقبیح خویش می پردازد و ذهن را به گونه ای می تراشد که به همنان نتیجه ای برسد که او رسیده است.» (۱)

autocracy21

از منظر قانون اساسی ، سه اصل مهم و بنیادی در حکومت جمهوری اسلامی ایران عبارت است از : « پذیرش جمهوریت ، پذیرش اسلامیت و پذیرش ولایت فقیه » . با اندکی تامل در تعریف اتوکراسی و همچنین  نگاهی به قانون اساسی می توان به راحتی پی برد که “اتوکرات های دینی” به این دلیل که اصل جمهوریت نظام را قبول ندارند و آن را مطابق خط فکری خویش نمی دانند         پس جزو مخالفین نظام مقدس جمهوری اسلامی به حساب می آیند و به یدک کشیدن عباراتی چون “نیروی ولایتمدار” و “ذوب در ولایت” توسط این گروه ، حربه ای نیست جز پنهان کردن عقیده باطل خویش در غالب یک اصطلاح موجه . تقابل فکری آنها با اصل جمهوریت را می توان به وضوح از سخن بزرگان این جریان مشاهده کرد .  بیان جملاتی چون : « مردم اصلا حق حاکمیتی از خودشان ندارند تا به کسی اعطا کنند .» (۲) « انتخاب واژه جمهوی برای نفی سلطنت بود ، نه اینکه در کنار اسلام ما یک هدف دیگری بنام جمهوری داشته باشیم این تفکری شرک آمیز است» (۳) « ولایت فقیه تجلی توحید است به همین علت نباید سوالی در کار باشد بلکه فقط تسلیم باشیم و به امر ولی فقیه لبیک گوییم .« (۴) دلیل بر این مدعاست .

با نگاهی به تاریخ و مطالعه سیره حکومت علوی در می یابیم که امیرالمونین علی ( ع ) از این خط فکری بیزار بوده و با آن مقابله می کردند . سخنان ایشان در نهج البلاغه که فرموده اند : « من در امر حکومت در همه چیز با شما مشورت می کنم تنها در حکم خدا با کسی مشورت نمی کنم»(۵).« با دانشمندان زیاد به گفتگو و بحث درباره اموری که بوسیله آن وضع کشورت اصلاح می شود بپرداز».(۶) « از گفتن سخن حق و یا مشورت عدالت آمیز با من خودداری مکنید زیرا من خویشتن را بالاتر از آنکه اشتباه کنم نمی دانم و از آن در کارهایم ایمن نیستم مگر اینکه خدا مرا حفظ کند. » (۷) سند متقنی است مبنی بر اینکه این نوع عقیده فکری در حکومت ناب علوی، جایی نداشته است .

همچنین در اندیشه اعتقادی امام راحل این پدیده به شدت محکوم شده است . صریح ترین فرمایش ایشان در رد “اتوکراسی دینی” این سخن است که فرمودند :«هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین ، زمامدار مسلمانان را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده دهد »  (۸)

414205_400

علاوه بر حضرت علی ( ع ) و امام خمینی ( ره ) ، رهبری نیز بارها مخالفت خود را با این دیدگاه فکری غلط اعلام کرده است . از برجسته ترین سخنان ایشان در رد این نوع عقیده فکری می توان به دو مورد ذیل اشاره نمود که فرموده اند :

« نسبت به اشخاص ، نسبت به جریانها ، نسبت به سیاستها ، موضع داشته باشید ، نظر داشته باشید ، این طور نیست که شما باید منتظر بمانید ببینید رهبری چه موضعی اتخاذ می کند که بر اساس آن ، شما هم موضع گیری کنید . »(۹) « خیال نکنید من از شنیدن اینجور حرفها ناراحت می شوم ، نه ….، من از اینکه این حرفها زده نشود ناراحت می شوم ، ما نگفتیم از ما کسی انتقاد نکند ما که حرفی نداریم ، من از انتقاد استقبال می کنم » (۱۰)

با وجود محکومیت و رد چنین طرز تفکر و گفتمان نادرستی توسط بزرگان دینی و حکومتی ، اما این پدیده روز به روز در حال پرورش و اشاعه گفتمان باطل خود می باشد و بلاشک اگر دلسوزان انقلاب  اسلامی ، هرچه زودتر به فکر چاره ای برای مقابله با این آفت افتاده به جان ولایت فقیه نباشند ، لاجرم در آینده شاهد بروز عواقب خطرناکی خواهیم بود که نظام مقدسمان با آن مواجه خواهد شد .

——————————————————————————————————————————————-

(۱)   (قوچانی ، محمد ، یقه سفید ها ص ۴۸ ،  انتشارات نقش و نگار، چاپ اول ۱۳۷۹)

(۲)   ( مصباح یزدی ، محمد تقی ، پرسش ها و پاسخ ها ج ۲ ص ۵۰ )

(۳)   ( هفته نامه پرتو سخن ، ۱۷ اسفند ۷۹ )

(۴)   ( حجت الاسلام ذالنور جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه ، مراسم عزاداری نیروهای مسلح استان قم ، ۳۰/۹/۹۳ )

(۵)   ( نهج البلاغه نامه ۵۰ )

(۶)   ( همان ، نامه۵۳ )

(۷)   ( همان،  نامه ۲۱۶ )

(۸)   ( صحیفه امام ج ۱۳ ص ۲۰۵)

(۹) ( ۲۵ رمضان ۱۴۳۵ حسینیه امام خمینی  )

(۱۰) (دیدار رهبری با جوانان نخبه علمی با کشور ۶ آبان ۱۳۸۸)

::::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

+ 23 = 29