عواقب انحصار سیاسی
استبداد نتیجه دیگر انحصار است. وقتی انحصار شکل گرفت، به مرور زمان استبداد را بازتولید میکند. در انحصار رقابت و رایگیری معنا ندارد، حتی اگر در ابتدای کار افراد با رای دیگران صندلیهای مسوولیت را اشغال کنند، در ادامه کار چارهای ندارند جز آنکه زدوبند کرده یا استبداد بورزند و انتخاب را بلاموضوع کنند. نتیجه نهایی این وضع پوک و تهی شدن آن نهاد یا انجمن است و حتی ممکن است به ضد خودش بدل شود و کافی است یک نسیم نه چندان سخت بوزد تا این بنا فرو بریزد. بسیاری از منتقدان انجمنهای اسلامی مدعی میشوند که چرا نیروهای...
مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام)-عباس عبدی:
به نظر میرسد عقل بیش از هر نعمت دیگری میان بشر عادلانه تقسیم شده است، ولی شاید نحوه بهرهبرداری و استفاده ما از این نعمت؛ نابرابرتر از هر مورد دیگری باشد. یکی از مهمترین ضعفهای ما نوع بشر این است که مسائل را قدری ساده میکنیم و کمتر به تبعات کار خود توجه میکنیم و هنگامی چشم باز میکنیم که متوجه میشویم برخلاف آنچه انتظار داشتیم نصیب ما شده است. یکی از کارکردهای جامعهشناسی نشان دادن نتایج ناخواسته کنشها و رفتارهای ما است. برای نمونه وقتی روی یک دایره حرکت میکنیم و میخواهیم از نقطهای دور شویم، اگر به ساختار این دایره توجه کافی نداشته باشیم، در این صورت نخواهیم فهمید که ابتدا از آن نقطه دور میشویم ولی با هر قدمی که برمیداریم و از آن نقطه دور میشویم.
در حقیقت داریم به آن نقطه نزدیک هم میشویم و کافی است که قدری حرکت کنیم تا روشن شود که بهجای دور شدن در حال نزدیک شدن به آن نقطه هستیم. این خطا ناشی از کوتهبینی و نداشتن نگاه بلندمدت و بیتوجهی به ساختار دایره است. این روزها دوباره بحث انتخابات مجلس در حال گرم شدن است، یکی از مباحث جدی انتخابات مجلس در ایران بحث ردصلاحیتهاست. متاسفانه مجبوریم که آنقدر به مسائل حاشیهای و زمینهای مربوط به انتخابات بپردازیم که از اصل ماجرا غافل میشویم. مثل مربی فوتبالی است که بهجای پرداختن به چگونگی بازی تیم تحت هدایتش مجبور باشد در بند جزییات قرارداد بازیکنان، تهیه زمین، وسایل بازی و توپ و حملونقل و… باشد. روشن است که این مربی به وظیفه اصلیاش که هدایت و برنامهریزی بازی باشد، نخواهد رسید. اگر ما هم درست عمل میکردیم، نباید امروز دغدغه ردصلاحیت و سایر مسائل را داشته باشیم و باید به اصل ماجرای انتخابات که برنامهریزی و قانوننویسی برای اداره امور کشور است میپرداختیم، ولی چه میتوان کرد که فعلا درگیر این مساله هستیم. در این یادداشت میخواهیم بگوییم که چرا رد صلاحیتها و ایجاد نوعی انحصار سیاسی نه تنها نتیجهبخش نیست بلکه نتایج وارونهای هم خواهد داشت. مثل همان دایره است که ابتدا دور شدن از وضعیت و نقطه نامطلوب است ولی ساختار دایره طوری است که فرد را پس از استهلاک زیادی از انرژی به نقطه اول باز میگرداند. برای این منظور از توضیح تجربه دیگری استفاده خواهم کرد. در یکی از شبهای ماه مبارک به دعوت فارغالتحصیلان پلیتکنیک، افطار را در خدمت آنان بودم، در یک جمع چند نفری این بحث مطرح شد که چرا سرنوشت انجمنهای اسلامی چنین رقم خورد؟ نقطه اشکال کجا بود؟ نظرات خوبی بیان شد ولی بنده معتقد بودم که ریشه مشکلات از انحصار آغاز شد. چرا؟ وقتی که انجمن، تنها نهاد رسمی قابل قبول و دارای مجوز فعالیت باشد، ناخواسته عوارض زیادی را متحمل خواهد شد. آنان با هدف خلوص فکری و جلوگیری از انحراف، خود را تنها نهاد قابل قبول دانستند، ولی این کار چه تبعاتی داشت؟
الفـ وقتی که یک نهاد انحصاری شود، سطح کارایی و توانمندی افراد و کل نهاد پایین خواهد آمد. به دو دلیل مشخص؛ اول اینکه رقابت از میان میرود و دوم اینکه بسیاری از افراد کارآمد و فرهیخته و توانمند حاضر نمیشوند به عنوان عضو نهاد انحصاری معرفی شوند و خود را کنار میکشند. انحصار در اقتصاد هم همین تبعات را دارد. انحصار در اقتصاد موجب کاهش کارایی و کیفیت، افزایش قیمت تمام شده و ایجاد رانت میشود و در نهایت سطح رفاه عمومی را بهشدت کاهش میدهد.
بـ نتیجه دوم عدم خلوص نیروها خواهد شد. وقتی که فقط بتوان در انجمن اسلامی یا هر انجمن دیگر فعالیت کرد و سایر گرایشها از تاسیس انجمن ممنوع باشند، افراد زیادی از روی ناچاری وارد آن انجمن اسلامی خواهند شد؛ کسانی که ممکن است هیچ تعلقخاطر اسلامی هم نداشته باشند، لذا انجمنی که قرار بود پرچمدار اندیشه اسلامی باشد، از حضور کسانی ضربه خواهد خورد که هیچ تعلقخاطری به این اندیشه ندارند. البته تقصیر اصلی به عهده انحصارگران است که دیگران را از حق داشتن انجمنهای خود محروم کردهاند. بنابراین نتیجه انحصار نقض هدف اولیه انحصارگران است. چه کسی فکر میکرد که رییس حزب کمونیست مسکو، پرچمدار مبارزه علیه رژیم کمونیستی شوروی باشد؟! تنها دلیل آن است که اگر احزاب غیرکمونیستی هم در اتحاد جماهیر شوروی آزاد بودند، امثال یلتسین میرفتند در آنجا عضو میشدند و اجباری به عضویت در حزب کمونیست نداشتند. در آن احزاب هم اندیشههای غیرکمونیستی را بهتر یاد میگرفتند و هم خلوص اندیشه کمونیستی درون حزب کمونیست بیشتر میشد؛ اندیشهای که در عمل دستپخت امثال یلتسین غیرمعتقد به کمونیسم در حزب کمونیست مسکو بود.
جـ استبداد نتیجه دیگر انحصار است. وقتی انحصار شکل گرفت، به مرور زمان استبداد را بازتولید میکند. در انحصار رقابت و رایگیری معنا ندارد، حتی اگر در ابتدای کار افراد با رای دیگران صندلیهای مسوولیت را اشغال کنند، در ادامه کار چارهای ندارند جز آنکه زدوبند کرده یا استبداد بورزند و انتخاب را بلاموضوع کنند. نتیجه نهایی این وضع پوک و تهی شدن آن نهاد یا انجمن است و حتی ممکن است به ضد خودش بدل شود و کافی است یک نسیم نه چندان سخت بوزد تا این بنا فرو بریزد. بسیاری از منتقدان انجمنهای اسلامی مدعی میشوند که چرا نیروهای فعال آنان بعضا غیرمذهبی و در مواردی حتی ضدمذهبی شدند؟ در حالی که پیش از انقلاب فرآیند معکوس در انجمنها حاکم بود. علت این وضع در وجود انحصار است. وقتی که فقط یک راه و یک انجمن پیش روی جوانان قرار داده شود، نتیجه دیگری جز این نخواهد داشت. با توجه به این تجربه تردید نباید داشت که انحصار سیاسی در هر سطحی و در هر نهادی نه تنها انحصارگر را در بلندمدت به اهداف خود نمیرساند، بلکه نتایج معکوسی از آنچه انتظار داشت یا ادعا میکرد را بهبار خواهد آورد.
::::