۰۹:۲۲ - ۱۳۹۴/۱۱/۸

جاذبه در حد اعلا و دافعه در حد ضرورت؛ از ویژگی های خط امام

مشکل امروز جامعه ما اینست که عده‌ای خود را حق مطلق می‌دانند و هر کس را که با آنان موافق نباشد باطل مطلق می‌خوانند. این خود مطلق بینی، خطر بزرگی است که سر از تکفیر و تفسیق دیگران در می‌آورد و جامعه‌ای را که باید یکپارچه باشد شقه شقه می‌کند و تخم تفرقه و تشتت می‌کارد و زمینه را برای بهره‌برداری دشمنان مشترک فراهم می‌سازد.

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):

بسم‌الله الرحمن الرحیم

هنر نظام اسلامی باید این باشد که مخالف را به موافق تبدیل کند و موافق را به مرحله علاقمندی و طرفداری و عاشق شدن نسبت به نظام برساند آن هم عشق و علاقه قلبی که از هر سرمایه‌ای بالاتر است و هیچ چیز نمی‌تواند جای آن را بگیرد.

اگر در سال‌های اول انقلاب، جوان‌‌هائی که به میخانه‌ها و قمارخانه‌ها و کازینوها رفت و آمد داشتند جذب انقلاب اسلامی شدند و حتی به جبهه رفتند و جان خود را برای اسلام و انقلاب و کشور و نظام جمهوری اسلامی در طبق اخلاص گذاشتند و فدا کردند، به این خاطر بود که عاشق انقلاب شده بودند و امام خمینی توانسته بود قلب‌های آنها را تسخیرکند. امام می‌دانست که تسخیر قلب‌ها هنر است نه تسخیر بدن‌ها. اینکه شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی می‌گفت: «جاذبه در حد اعلا و دافعه در حد ضرورت از ویژگی‌های خط امام است» تفسیر واقعی خط مشی امام خمینی بود و آنچه در سال‌های صدر انقلاب اسلامی رخ داد، مصداق واقعی همین خط مبارک بود.

امروز هم انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و تمام مسئولان آن باید همین خط را دنبال کنند و در گفتار ورفتار چنان باشند که به نظریه «جاذبه در حد اعلا و دافعه در حد ضرورت» جامه عمل بپوشانند. اما آیا رفتارها و گفتارها چنین است؟

از میان ده‌ها سخن پردافعه که این روزها در رسانه‌ها منتشر می‌شود، این یک نمونه را ملاحظه کنید تا جواب این سوال مشخص شود. فرمانده نظامی یکی از استان‌های مهم و مطرح کشور دو شب قبل در یادواره یکی از شهدا ضمن اشاره به اسارت تفنگداران آمریکائی توسط نیروی دریائی سپاه پاسداران گفت: پای خیمه معاویه، وقت مذاکره نیست. وی در توضیح این مطلب افزود: «چنان که می‌بینیم هر چند وقت یک بار دست خدا از آستین سلحشوران و جان برکفان ایثارگر این مرز و بوم بیرون آمده و یقه استکبار را می‌گیرد. حکایت انقلاب و آمریکا در شرایط فعلی، همان حکایت صفین است؛ امروز که انقلاب و سربازان آن پای عمود خیمه معاویه زمان رسیده‌اند، جبهه باطل هر چند وقت اقسام فریب‌ها را با عناوینی همچون دلسوزی، مذاکره و غیره بر سر نیزه می‌کند و سخت درصدد نفوذ واشعث‌گیری از درون جبهه حق است. از سوی دیگر، یاران و دلبستگان باطل به عنوان اشعث‌های زمان در داخل جبهه حق همان حرف‌هایی را می‌زنند که معاویه می‌خواهد و هرگز با مسیر و معیار شهادت سازگاری ندارد بنابر این باید هشیارانه عمل کنیم.»

این سخن، تا آنجا که به قدرت نمائی خدا و دلاوری مردان نیروی دریائی سپاه مربوط می‌شود بسیار درست و بجاست، ولی تشبیه آن به «پای عمود خیمه معاویه» قرار داشتن و دولتمردان دلسوز و مذاکره کنندگان هسته‌ای کشورمان را جبهه باطل دانستن، نه اسلامی است و نه اخلاقی. معیار اسلامی بودن هر سخن و اقدامی را هر کسی که به ولایت فقیه و مرجعیت اعتقاد دارد باید از رهبری و مراجع تقلید بشنود. آنهمه تقدیر و تشکر رهبر انقلاب اسلامی از رئیس‌جمهور و وزیر خارجه و گروه مذاکره کننده هسته‌ای و ابراز خرسندی ایشان از موفقیت آنان در به نتیجه رساندن این مذاکرات، یعنی آنها در جبهه حق قرار دارند و آمریکا و سایر دشمنان ما جبهه باطل هستند. کسی که خودی‌ها را اشعث زمان می‌نامد و مسیر مذاکره کنندگان هسته‌ای را با مسیر و معیار شهادت ناسازگار می‌داند، چگونه می‌تواند ادعای ولایت پذیری داشته باشد؟ همه می‌دانند که شخص رئیس‌جمهور و وزیر خارجه و اعضاء گروه مذاکره کننده هسته‌ای کشورمان در تمام مراحل مذاکره زیر نظر رهبری قرار داشتند، خطوط قرمز تعیین شده توسط ایشان را رعایت کردند و تا زمانی که ایشان برجام را تایید نکردند، آن را قطعی و قابل اجرا ندانستند و خود را به پای‌بندی نسبت به الزامات مشخص شده توسط رهبری نیز ملزم دانستند و تاکنون نیز به آن عمل کرده‌اند. با اینحال چگونه می‌توان این افراد را «اشعث‌های زمان» دانست که در داخل جبهه حق همان حرف‌هائی را می‌زنند که معاویه می‌زد؟!

مراجع تقلید نیز با صریح‌ترین کلمات و عبارات از برجام حمایت کردند و حتی به کسانی که تلاش می‌کردند مانع تحقق آن شوند هشدار دادند. اگر نظر مراجع تقلید برای مذهبی‌های ما معیار است، در این ماجرا چه کسی معاویه است و چه کسی اشعث؟ در زمان حضرت علی علیه‌السلام نیز مقدس نماهائی بودند که به آن امام معصوم ایراد می‌گرفتند و خود را معیار حق می‌دانستند و سرانجام نیز در برابر حضرتش صف آرائی کردند و با ایشان جنگیدند.

مشکل امروز جامعه ما اینست که عده‌ای خود را حق مطلق می‌دانند و هر کس را که با آنان موافق نباشد باطل مطلق می‌خوانند. این خود مطلق بینی، خطر بزرگی است که سر از تکفیر و تفسیق دیگران در می‌آورد و جامعه‌ای را که باید یکپارچه باشد شقه شقه می‌کند و تخم تفرقه و تشتت می‌کارد و زمینه را برای بهره‌برداری دشمنان مشترک فراهم می‌سازد. اینکه عده‌ای تلاش می‌کنند نیروهای جبهه انقلاب و وفاداران به نظام را به مجرد اینکه با آنها هم فکر و هم سلیقه نیستند، منافق و آلت دست دشمن و وابسته به استکبار و صهیونیسم معرفی کنند، با این کار خود ثابت می‌کنند که گرفتار خود مطلق بینی هستند و یا برای آنکه قدرت را قبضه کنند و به رقبای خود مجال رقابت سالم در کسب قدرت ندهند به این شیوه خلاف اسلام و خلاف اخلاق متوسل می‌شوند. سفارش امام خمینی که بارها می‌فرمودند همه قلم‌ها و زبان‌ها و فریادها علیه آمریکا باشد، مخصوص آن روز نبود بلکه برای امروز جامعه هم کارائی دارد. امروز که منطقه ما در آتش جنگ و ناامنی می‌سوزد، ایجاد اختلاف در داخل، بهترین هدیه به دشمنان به ویژه آمریکاست. چرا عده‌ای به جای آنکه آمریکا را «شیطان بزرگ» معرفی کنند تلاش می‌کنند شیطان بزرگ خود را در جبهه داخلی پیدا کنند؟ این، فرصت سازی برای آمریکاست و سود آن مستقیماً به جیب دشمنانی می‌رود که درصدد هستند ایران را هم ناامن کنند. کسی که درباره جناح رقیب خود می‌گوید: «در نگاه نخست باید همه آنان را متهم دانست» نه به قانون اساسی پای بند است و نه بوئی از اسلام به مشامش رسیده است.

امروز ما بیش از هر زمان دیگری به تقویت وحدت نیاز داریم. این واقعیت را همه باید نصب‌العین خود قرار دهند که نام‌گذاری امسال به سال همدلی و همزبانی دولت و ملت توسط رهبر انقلاب، هدفی را دنبال می‌کند که با ایجاد تفرقه منافات دارد. ما دارای نظام حکومتی والائی هستیم که اصل برائت را به پیروی از اسلام به عنوان یک اصل در قانون اساسی خود آورده است. در چنین جامعه‌ای طرد کردن و رمی کردن این و آن و در جبهه باطل دانستن هر کس که با ما هم‌سلیقه نیست، خلاف معیارهای این نظام است و چنین نگاهی قطعاً اسلامی نیست.

منبع:جمهوری اسلامی

::::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

+ 36 = 43