تشکیل پارلمان در سایه
« دولت سایه به هیات دولت روی کار نیامده اطلاق میشود که با هدف در دست گرفتن کنترل دولت در واکنش به یک حادثه منتظر مانده است. در نظامهای پارلمانی اغلب بزرگترین حزب مخالف خود را دولت سایه مینامد. همچنین تشکیل دولت سایه از سوی احزاب مخالف، نوعی تمرین و اعلام آمادگی برای انجام هرچه بهتر وظایف خود در صورت پیروزی و تشکیل دولت واقعی است. بر اساس این تعریف، اعضای کابینه دولت سایه به ویژه برای حل مسائل مهم و عبور از شرایط بحرانی همچون تنش در روابط خارجی و وقایع و تصمیمات مهم سیاسی تشکیل جلسه میدهند و...
مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):
در اسفند ماه بود که سعید حجاریان با اشاره به اینکه ژنرالهای دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا به دلیل رد صلاحیت و رأی نیاوردن در مجلس دهم غایب هستند و شمار زیادی از منتخبان، تجربه جدی ندارند و این کار تشکیلاتی فراکسیونی را تحت الشعاع قرار میدهد، گفته بود: «راهکار جبران این مساله، تشکیل «پارلمان در سایه» از سوی دو جناح است. هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان باید برنامههایشان را در«پارلمان سایه» چکش کاری و به فراکسیون خود منتقل کنند. در غیر اینصورت مجلس ضعیف میشود و ضعف مجلس منجر به تضعیف دولت هم میشود. » و اکنون اصلاحطلبان درصدد تحقق این ایده هستند چنانکه دیروز محمدرضا تابش نماینده اصلاحطلب مجلس نهم با تاکید بر ضرورت حمایت بزرگان اصلاحات از نمایندگان جوانتر در مجلس دهم و احتمال تشکیل پارلمان در سایه با حضور آنها خاطرنشانکرد: حضور قشر جوان و بهروز که هم عالم هستند و هم به مقتضیات زمانه آشنایی دارند و درک درستی از تاثیر فناوری اطلاعات دارند، موهبت است اما در کنار این افراد، نمایندگان باتجربه نیز حضور دارند که تلفیق این دو گروه میتواند معجزهآفرین باشد، به شرطی که بتوانیم ساختار مجلس را به عنوان بستر حرکتهای خود اصلاح کنیم.
وظیفه پارلمان در سایه
برای مشخص شدن هدف از تشکیل پارلمان در سایه باید در ابتدا تعریفی از آن داشت که نیاز به بازخوانی تعریف دولت درسایه دارد: « دولت سایه به هیات دولت روی کار نیامده اطلاق میشود که با هدف در دست گرفتن کنترل دولت در واکنش به یک حادثه منتظر مانده است. در نظامهای پارلمانی اغلب بزرگترین حزب مخالف خود را دولت سایه مینامد. همچنین تشکیل دولت سایه از سوی احزاب مخالف، نوعی تمرین و اعلام آمادگی برای انجام هرچه بهتر وظایف خود در صورت پیروزی و تشکیل دولت واقعی است. بر اساس این تعریف، اعضای کابینه دولت سایه به ویژه برای حل مسائل مهم و عبور از شرایط بحرانی همچون تنش در روابط خارجی و وقایع و تصمیمات مهم سیاسی تشکیل جلسه میدهند و به ارائه برنامهها و پیشنهادها برای حل بحران میپردازند. » اکنون با توجه به اظهارات سعیدحجاریان و تعریفی که از دولت سایه وجوددارد میتوان پی به چرایی طرح پارلمان در سایه برد. به نظر میرسد دلیل مطرح شدن موضوع پارلمان در سایه عدم حضور برخی چهرههای درجه اول اصلاحات در مجلس باشد و پارلمان در سایه با این منظور تشکیل خواهد شد که منتخبان جریان اصلاحات از دیدگاهها و مواضع شخصیتهای معتبر این جریان برای پیشبرد امور در مجلس بهره ببرند، یعنی به نوعی دیدگاههای بزرگان راه نیافته و منتخبان به یکدیگر تلفیق شده و پس از رسیدن به نتیجه واحد، تنها یک صدا از اردوگاه اصلاحات در مجلس شنیده شود.
مخالفان پارلمان در سایه
اصلاحطلبان در موضوع تشکیل چنین نهادهایی دارای رزومه خوبی هستند، چنانکه چندی پیش پارلمان اصلاحات را تاسیس و در لوای آن اندیشههای مختلف جریان اصلاحات را گرد هم آوردند که نتایج خوبی هم داشت. همین تجربه در ذهن مخالفان اصلاحات سبب هراس شده است و با مطرح شدن پارلمان در سایه آنان با یادآوری عملکرد گذشته اصلاحات به تخطئه این نهاد پرداختند که هنوز تشکیل نشده است. البته شاید آنها از واژه «در سایه» هراس دارند و تصور میکنند که قرار است تصمیماتی در پارلمان در سایه اتخاذ شود که به ضرر آنهاست اما نمیدانند در این نهاد قرار است آنچه به اجماع اصلاحطلبان برسد که در جهت منافع ملی و نه شخص و جناحی باشد. این واهمه در سایت های اصولگرایان هویداست، مثلا «تیتر یک» نوشت: « در ادبیات سیاسی و علوم سیاسی زمانی که از عنوان دولت در سایه استفاده میشود نخستین معنایی که به ذهن متبادر میشود این است که دولتهایی که منتخب مردم هستند و به طور دموکراتیک نظر عموم شهروندان را جلب کردهاند توان مدیریت و اجرای مسائل را ندارند و قدرت واقعی از آن افرادی است که در پشت صحنه در حال تصمیمسازی و القای نظرات خود به نیروهای منتخب و مسئولان رسمی هستند. قدرت واقعی در دست منتخبان مردم نیست و مردم سالاری کارکرد اصلی خود را از دست داده است و چهرههایی که سابقه و نفوذ و… در بیان کلی، قدرت واقعی دارند، اجرای امور را به طور غیر رسمی و در پس رونمای سیاست انجام میدهند. در همین علم سیاست کارکرد گرا این پدیده امری منفی تلقی شده و نشان از بیماری سیستم یا احزاب و گروهها است. اما به ناچار بسیاری مواقع در تاریخ این اتفاق افتاده و سابقه دور و درازی دارد. ذیل همین عنوان کلی و دولت در سایه و با مد نظر قرار دادن همین تعریف و مفهوم عناوین دیگری نیز مطرح و بعضا استفاده میشود، مانند پارلمان در سایه، ارتش در سایه، دولت در تبعید، و…». این جملات نشان میدهد که آنان معنای واقعی پارلمان در سایه و حتی دو وجهی بودن دولت در سایه را نمیدانند و جالبتر این است که در ادامه نوشتهاند: « این تجویز آقای حجاریان اولا کسانی را که به تدبیر نظام و مردم از عرصه تصمیمگیری بنا به دلایل متقن و مستدل (از جمله فتنه، فساد، عدم التزام عملی به اسلام و…) کنار گذاشته شدهاند دوباره در روند تصمیمگیری قرار داده و به نوعی نظام و دستگاههای حاکمیتی مانند شورای نگهبان و وزارت کشور دور میخورند. ثانیا از دیدگاه گردش نخبگان و جابهجایی مستمر مسئولان و تصمیمسازان، باید گفت که با چنین تحلیلهایی عملا مجبور خواهیم بود کشور را در دست یک عده خاص قرار داده و حتی اگر آنها در راس مسئولیتها و پستها قرار نگیرند اما در نهایت آنها درباره سرنوشت و آینده تصمیمگیری و تصمیمسازی کنند که این امر البته با روح دموکراسی و مردم سالاری منافات دارد. ثالثا این امر قطعا توهین و جسارت به انتخاب مردم است. کسانی که مردم آگاهانه انتخاب کردهاند در روند سیاسی کنار گذاشته و در حد یک بازیگر گوش به فرمان قرار گیرند تا عدهای در پشت صحنه تصمیمها را گرفته و به آنها ابلاغ کنند و مردم نیز از این وضعیت مطلع نشوند و…». این طیف فکری به خود زحمت تحقیق درباره چرایی بیان تشکیل پارلمان در سایه از سوی حجاریان را ندادند تا امروز دیگران به تحلیل آنها که ناشی از کم آگاهی و حتی ناآگاهیشان است پوزخند نزنند. پارلمان در سایه در جهت وحدت و اتخاذ تصمیمات مشترک در مجلس در مسیر تحقق خواست ملت است و لاغیر.
منبع: آرمان
::::