۰۹:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۱/۱۶ گفتگو با مصطفی معین :

مساله «آزادی» در دستور کار روحانی قرار گیرد

به نظر من آقای روحانی باید در همه حوزه‌ها اتاق فکر تشکیل دهد. مسئولیت یک رئیس‌جمهور تنها به حوزه‌های سیاسی، حقوقی و اقتصادی محدود نمی‌شود. رئیس‌جمهور در زمینه‌های علمی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی نیز مسئولیت دارد. در این زمینه حق تقدم با مسائل اجتماعی است و آقای روحانی در ابتدا باید یک اتاق فکر منسجم و کاربردی در زمینه مسائل اجتماعی تشکیل بدهد و سپس به مسائل اقتصادی و سیاسی بپردازد. متاسفانه بسیاری از انرژی دولت آقای روحانی در دو سال گذشته معطوف به حل مشکلات اقتصادی باقیمانده از دوران هشت ساله دولت قبلی شده است. به همین دلیل دولت...

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام):

«بسان رود که در نشیب دره سنگ به سنگ می‌زند رونده باش/ امید هیچ معجزی ز مرده نیست، زنده باش». این شعر را قاب کرده و در قفسه کتابخانه‌اش قرار داده است. او یادآور روزهای مهمی برای نسل جدید است. روزهای پرالتهاب تیر ۷۸، انتخابات ریاست‌جمهوری۸۴ و البته انتخابات هفتم اسفندماه ۹۴. دکتر مصطفی معین بیش از آنکه یک چهره سیاسی یا علمی باشد یک چهره اخلاقی است که همواره رویکرد مثبت و سازنده‌ای در عرصه سیاسی ایران داشته است. او معتقد است: «هفتم اسفند می‌تواند طلیعه مبارکی برای آینده سیاسی ایران باشد». وزیر اسبق علوم ادامه می‌دهد: «ردصلاحیت‌های صورت گرفته برای انتخابات اسفندماه نوعی احساس نگرانی در بین مردم به وجود آورد و به همین دلیل مردم به صورت جدی در پای صندوق‌های رأی حضور پیدا کردند. «حق انتخاب» و «آزادی‌خواهی» از مهم‌ترین حقوق انسان و جامعه است. اگر این حقوق نادیده گرفته شود و کرامت انسان زیر سوال برود واکنش‌های متناسب را در جامعه به وجود خواهد آورد و انسان به دنبال احقاق حقوق از دست رفته خود حرکت خواهد کرد». کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری سال۸۴ همچنین معتقد است: « نگاه به مقوله «انسان» باید در ایران تغییر کند. انسان دارای چند حقوق اساسی و مسلم است که در رأس آنها مساله آزادی قرار دارد. انسان ذاتا آزادی‌خواه خلق شده و به هیچ قیمتی حاضر به بردگی نیست. انسان عدالت‌خواه و توحیدی آفریده شده و خواستار حقوق برابر با همنوعان خود است. در نتیجه این مسائل باید در دستور کار دولت آقای روحانی قرار بگیرد». در ادامه متن گفت‌وگوی «آرمان» با دکتر مصطفی معین چهره برجسته جریان اصلاحات را از نظر می‌گذرانید:

مهم‌ترین دستاوردهای حضور معنا‌دار مردم در پای صندوق‌های رأی در روز هفتم اسفند چه بود؟ آیا مجلس دهم می‌تواند منشأ تحولات مهمی در عرصه سیاسی ایران شود؟

بنده چنین شرایطی را برای انتخابات هفتم اسفندماه پیش‌بینی می‌کردم. استدلال من این بود که اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات هفتم اسفند با ردصلاحیت‌های گسترده روبه‌رو خواهند شد و چهره‌های شاخص این جریان اجازه حضور در رقابت‌های انتخاباتی را پیدا نخواهند کرد. ردصلاحیت‌های صورت‌گرفته برای انتخابات اسفندماه نوعی احساس نگرانی در بین مردم به وجود آورد و به همین دلیل مردم به صورت جدی در پای صندوق‌های رأی حضور پیدا کردند. «حق انتخاب» و «آزادی‌خواهی» از مهم‌ترین حقوق انسان و جامعه است. اگر این حقوق نادیده گرفته شود و کرامت انسان زیر سوال برود واکنش‌های متناسب را در جامعه به وجود خواهد آورد و انسان به دنبال احقاق حقوق از دست رفته خود حرکت خواهد کرد. با این وجود من حضور معنا‌دار مردم در پای صندوق‌های رأی را به فال نیک می‌گیرم و معتقدم این انتخابات طلیعه مبارکی برای آینده سیاسی ایران خواهد بود.

یکی از نقاط عطف ثبت‌نام شخصیت‌های سیاسی در انتخابات مجلس دهم ثبت‌نام شما از شهر شیراز بود که امیدواری زیادی را در بین طرفداران جریان اصلاحات به وجود آورد. انگیزه شما از ثبت‌نام در انتخابات هفتم اسفند چه بود؟ چرا شیراز را انتخاب کردید؟

نگاه من به مقوله سیاست، اعتقادی، اخلاقی و علمی است. انسان برای حضور در عرصه سیاسی باید نیت خود را خالص کند و مشخص کند برای «منیت» خود وارد عرصه سیاسی می‌شود یا اینکه برای مردم در این عرصه حضور پیدا می‌کند. مخاطب اصلی بنده در جامعه نسل جوان است. بی‌شک سرمایه اصلی یک کشور جوانان آن کشور هستند. کشوری که دارای جوانان شایسته و تحصیلکرده باشد می‌تواند به آینده‌ای روشن امیدوار باشد. بنده در ابتدا هیچ تمایلی برای حضور در رقابت‌های انتخاباتی نداشتم. یکی از دغدغه‌های اصلی من برای فعالیت در عرصه عمومی توسعه اجتماعی کشور است. به نظر من توسعه اجتماعی مقدم بر توسعه سیاسی یا حتی توسعه علمی است. در روزهای پایانی مهلت ثبت‌نام‌ها نوعی احساس نگرانی در من به وجود آمد و دغدغه‌های جدیدی در من شکل گرفت. این دغدغه‌ها هم جنبه ملی داشت و هم اینکه به شهر شیراز مربوط می‌شد. بنده در دوران دانشجویی حدود ۱۰سال در شیراز زندگی کردم و خاطرات تلخ و شیرین زیادی از مردم این شهر دارم. این در حالی است که من در نخستین دوره مجلس نیز از شهر شیراز به عنوان نماینده انتخاب شدم. استان فارس مهد تمدن و فرهنگ ایرانی است. مردم این استان همواره دوستدار ادب، عرفان، شعر، صلح‌جویی و عقلانیت هستند. نکته دیگر که بنده را ترغیب به حضور در انتخابات کرد تعدد کاندیداهای اصولگرا و به‌ویژه طیف منتسب به جبهه پایداری در استان فارس بود که فضای تصمیم‌گیری متعادل و منطقی را از بین برده بود. به همین دلیل فکر کردم ممکن است با حضور بنده و برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب فضای انتخابات در این استان شکل متعادل‌تری به خود بگیرد و از حالت تک‌بعدی خارج شود. از سوی دیگر دعوت گسترده‌ای از سوی اقشار مختلف مردم شیراز برای حضور من در انتخابات صورت گرفته بود و تقاضاهای زیادی در این زمینه مطرح شده بود. بنده در سخنرانی‌های زیادی که در مناطق مختلف کشور داشتم متوجه شدم که امید در بین دانشجویان تا حدود زیادی کمرنگ شده است. این وضعیت نوعی نگرانی را در من به وجود آورده بود. من تا روز پایانی ثبت‌نام‌ها نیز قصد ثبت‌نام در انتخابات را نداشتم. با این وجود در ساعت‌های پایانی احساس گناه کردم. من از قبل پیش‌بینی می‌کردم اگر در انتخابات ثبت‌نام کنم توسط شورای نگهبان ردصلاحیت خواهم شد. با این وجود این مساله نمی‌توانست از بنده سلب وظیفه و مسئولیت کند. به همین دلیل در انتخابات ثبت‌نام کردم تا یک موج امید در بین مردم و به ویژه جوانان شکل بگیرد.

دلیل ردصلاحیت شما چه بود؟ آیا ردصلاحیت شما به همان دلیلی بود که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال۸۴ صورت گرفته بود؟

تاکنون دلیل این مساله به بنده اعلام نشده است. با این وجود پس از اینکه از فرمانداری شیراز استعلام صورت گرفت متوجه شدیم که به دلیل ماده ۲۸ قانون انتخابات این ردصلاحیت صورت گرفته است.

پس از اعلام ردصلاحیت‌ها شما از معدود کسانی بودید که با نوشتن نامه به شورای نگهبان نسبت به ردصلاحیت‌های صورت گرفته اعتراض کردید. دلیل این اعتراض چه بود؟

اعتراض من به دلیل این بود که کسی نباید از حق طبیعی خود برای حضور در انتخابات به دلایل نامشخص محروم شود. بنده دغدغه شخصی برای اعتراض نداشتم. دلیل اصلی اعتراض من برای موج امیدی بود که با حضور من در انتخابات در بین مردم به وجود آمده بود و من دوست نداشتم این امیدواری در نهایت به ناامیدی و یأس تبدیل شود.

یکی از اصول گفتمان اصلاحات بازتولید این گفتمان در مقاطع مختلف زمانی با توجه به مقتضیات زمانی است. چرا گفتمان اصلاحات در دو سال اخیر مجبور شده در جغرافیای مشترک گفتمانی با اعتدالگرایان و اصولگرایان معتدل زیست کند؟ چرادر شرایط کنونی گفتمان اصلاحات به جای اینکه به درون نگاه کند به بیرون نگاه می‌کند و آینده خود را در بیرون از درون گفتمان اصلاح‌طلبی جست‌وجو می‌کند؟آیا گفتمان اصلاحات نیازمند بازنگری و تئوریزه شدن به شکلی جدید است؟

دلیل این مساله را باید در مفهوم اصلاحات، مصلح بودن و اصلاحگری جست‌وجو کرد. مفهوم اصلاحات بیانگر این مساله است که نباید تمام نگاه‌ها به سمت گذشته و حال باشد و بلکه باید به آینده نیز نگاه کرد و مسیر صحیحی را برای آینده در نظر گرفت. در کنار این مساله باید وضعیت کلی جهان و تحولات جهانی را نیز در نظر گرفت. نکته دیگر اینکه یک جریان سیاسی علاوه بر اینکه در مقاطع مختلف باید خود را مورد آسیب‌شناسی و تجدید نظر قرار بدهد، باید وضعیت جریان‌های دیگر را نیز زیرنظر داشته باشد و از تحولات جریان‌های دیگر به خوبی آگاهی داشته باشد. این دغدغه‌ها در جریان اصلاحات تا حدود زیادی وجود دارد اما متاسفانه در جریان اصولگرایی مشاهده نمی‌شود. بنده از کلمه متاسفانه استفاده می‌کنم چرا که معتقدم حضور اصولگرایان اصیل در فضای سیاسی کشور لازم و ضروری است و به رشد جامعه کمک می‌کند. جریان اصلاحات نمی‌تواند تنها به درون نگاه کند و با توجه به مقتضیات زمانی باید به بیرون از خود نیز توجه داشته باشد. اصلاح‌طلبان از مدت‌ها قبل به این نکته آگاهی داشتند که ممکن است بسیاری از چهره‌های شناخته‌شده این جریان ردصلاحیت شوند و به همین دلیل به دنبال آلترناتیو و راه‌حل مناسب می‌گشتند. با این وجود اصلاح‌طلبان بر حضور در انتخابات با ارائه یک لیست کامل اصرار می‌ورزیدند. در نتیجه، مساله ردصلاحیت‌ها و همچنین رویکرد اصلاح‌طلبان که در سال‌های اخیر در جامعه تعمیق شده است اتفاق هفتم اسفند را پدید آورد. بنده در برخی از جلسات اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات حضور داشتم. در ابتدا قرار بود اصلاح‌طلبان به صورت هماهنگ و به شکل یک جبهه متحد و واحد وارد رقابت‌های انتخاباتی شوند. این جبهه پتانسیل این را داشت که علاوه بر اصلاح‌طلبان گروه‌های دیگر عقل‌گرا و اعتدالگرا را نیز در خود جای بدهد. اصلاح‌طلبان تلاش کردند با یک نگاه دموکراتیک و همه‌جانبه اهداف اصلاحگرایانه خود را با کمک گروه‌های اعتدالگرا جلو ببرند که به نظر من در این زمینه موفقیت‌های خوبی نیز به دست آوردند.

چه انتقاداتی را به دولت آقای روحانی وارد می‌دانید؟ آیا آقای روحانی موفق شده فضای سیاسی پویا و بانشاطی را که در دوران مبارزات انتخاباتی وعده داده بود محقق کند؟ به نظر شما آقای روحانی پس از فراغت از برجام باید چه مسائلی را در دستور کار خود قرار بدهد؟

بنده سابقه آشنایی و دوستی قدیمی با آقای روحانی دارم و ایشان را از دوره اول مجلس شورای اسلامی که همکار بودیم می‌شناسم. ایشان انسان باهوش و باتدبیری است که از سعه صدر و درایت کافی در حل مشکلات مختلف برخوردار است. به نظر من آقای روحانی نیاز به یک اتاق فکر بسیار قوی دارد. تشکیل این اتاق فکر نیز باید توسط خود رئیس‌جمهور صورت بگیرد. در شرایط کنونی در برخی کشورها روسای جمهور از مشاوران بسیار زبده‌ای بهره می‌برند که برخی از آنها در زمینه تخصصی خود برنده جایزه نوبل شده‌اند.

در دو سال گذشته آقای روحانی فاقد این اتاق فکر بوده‌اند؟

بله، تاحدودی این وضعیت وجود داشته است.

آقای روحانی در چه زمینه‌هایی باید اتاق فکر تشکیل بدهد؟

به نظر من آقای روحانی باید در همه حوزه‌ها اتاق فکر تشکیل دهد. مسئولیت یک رئیس‌جمهور تنها به حوزه‌های سیاسی، حقوقی و اقتصادی محدود نمی‌شود. رئیس‌جمهور در زمینه‌های علمی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی نیز مسئولیت دارد. در این زمینه حق تقدم با مسائل اجتماعی است و آقای روحانی در ابتدا باید یک اتاق فکر منسجم و کاربردی در زمینه مسائل اجتماعی تشکیل بدهد و سپس به مسائل اقتصادی و سیاسی بپردازد. متاسفانه بسیاری از انرژی دولت آقای روحانی در دو سال گذشته معطوف به حل مشکلات اقتصادی باقیمانده از دوران هشت ساله دولت قبلی شده است. به همین دلیل دولت در رسیدگی به مسائل دیگر با مشکل مواجه شده است. در شرایط کنونی یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی دولت آقای روحانی مساله بیکاری و اشتغال جوانان است.

دولت آقای روحانی به چه میزان در زمینه توسعه سیاسی موفق عمل کرده است؟

این مساله به تازگی در دستور کار دولت قرار گرفته است. دولت آقای روحانی به دلیل تحریم‌های بین‌المللی مجبور شد در ابتدا انرژی خود را معطوف به حل سیاست خارجی کند و سپس به مسائل داخلی توجه کند. آقای روحانی به دلیل سابقه ممتازی که در زمینه سیاست خارجی داشت تلاش کرد موفقیت در زمینه سیاست خارجی را پشتوانه‌ای برای حل مسائل داخلی قرار بدهد. به نظر من اگر آقای روحانی مسائل خارجی و داخلی را به صورت همزمان پیگیری می‌کرد و یک تعادل در این زمینه به وجود می‌آورد با شرایط مساعدتری برای حرکت در آینده مواجه می‌شد. دلیل اصلی انتخاب این استراتژی نیز پس‌لرزه‌های باقیمانده از سوءمدیریت در دوران هشت ساله دولت گذشته بوده است. آقای روحانی باید به افکار عمومی نشان دهد در راستای وعده‌هایی که در دوران کارزار انتخاباتی داده است حرکت می‌کند. به همین دلیل ایشان باید مساله آزادی در زمینه‌های مختلف را در دستور کار خود قرار بدهد. هفتم اسفندماه می‌تواند منشأ تحولات بزرگی در آینده شود و نوع نگاه بسیاری از افراد را نسبت به حل مشکلات کشور تغییر دهد. نگاه به مقوله «انسان» باید در ایران تغییر کند. انسان دارای چند حقوق اساسی و مسلم است که در رأس آنها مساله آزادی قرار دارد. انسان ذاتا آزادی‌خواه خلق شده است. انسان عدالت‌خواه و توحیدی آفریده شده و خواستار حقوق برابر با همنوعان خود است. در نتیجه این مسائل باید در دستور کار دولت آقای روحانی قرار بگیرد.

حسن روحانی در کجای بازی اصلاح‌طلبان قرار گرفته است؟ وی در تاریخ اصلاح‌طلبی چه نقشی خواهد داشت؟ آیا وی یک ابزار برای عبور جریان اصلاحات از موانع کنونی است یا اینکه یک هدف به شمار می‌رود؟

آقای روحانی در برخی مسائل مانند تدبیر و عقلانیت، نگاه جهانی، نگاه به آینده و ایجاد امیدواری در بین مردم با جریان اصلاحات اشتراک نظر دارد اما خاستگاه سیاسی ایشان با اصلاح‌طلبان متفاوت است و به یک جریان دیگر سیاسی تعلق دارد. با این وجود محل تلاقی آقای روحانی با جریان اصلاحات در یک مقطع مهم تاریخی مانند انتخابات ریاست‌جمهوری سال۹۲ بوده است. در چنین شرایطی اصلاح‌طلبان با حمایت سیاسی و اجتماعی خود نقش تعیین‌کننده‌ای در پیروزی آقای روحانی در انتخابات داشتند. در دو سال گذشته نیز جریان اصلاحات هیچ‌گونه چشمداشتی نسبت به آقای روحانی نداشته و از هیچ‌گونه کمک و مشورتی نیز دریغ نکرده است. این مساله که آینده به چه صورت پیش خواهد رفت به مردم و عملکرد آقای روحانی بستگی دارد. این مردم هستند که آینده سیاسی کشور را رقم می‌زنند. اگر آقای روحانی موفق شود به وعده‌هایی که به مردم داده به خوبی عمل کند مردم دوباره از ایشان حمایت خواهند کرد. اما اگر چنین رویکردی وجود نداشته باشد ممکن است مردم تصمیم دیگری اتخاذ کنند.

یکی از سوال‌های مهم تاریخی برای نسل جوان دلیل تشتت بین اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال۸۴ بود که در نهایت سبب ظهور محمود احمدی‌نژاد شد. شما یکی از مهم‌ترین بازیگران سیاسی انتخابات ریاست‌جمهوری سال۸۴ بودید. چرا این تشتت به وجود آمد؟چه موانعی برای وحدت اصلاح‌طلبان وجود داشت؟آیا بحث کنار رفتن یکی از کاندیداها مطرح شد؟

در پاسخ به این سوال مهم باید عنوان کنم قضاوت افکار عمومی و به ویژه نسل جوان در این زمینه باید معطوف به اتفاقات و شرایط سیاسی سال ۸۴ باشد و نباید درباره این مساله تاریخی با توجه به شرایط سیاسی سال۹۴ تحلیل و قضاوت کرد. فضای سیاسی ایران در هشت سال دوران احمدی‌نژاد به کلی دگرگون شد و به همین دلیل پدیده‌های سیاسی را باید در ظرف زمان خود مورد تحلیل و بررسی قرار داد. به نظر من برای بررسی اتفاقات سیاسی سال۸۴ باید تمامی بیانیه‌های ستادهای انتخاباتی، کنش و واکنش کاندیداهای انتخابات و همچنین شرایط اجتماعی و سیاسی آن مقطع زمانی را مورد تحلیل قرار داد. در این زمینه حتی باید عملکرد دولت اصلاحات را نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. با این وجود بنده پیگیر این مساله هستم که داستان انتخابات ریاست‌جمهوری سال۸۴ را به صورت یک کتاب منتشر کنم و در این کتاب تمامی اتفاقات و چرایی این اتفاقات را مورد بررسی قرار بدهم.

آیا مسائل پشت پرده‌ای وجود داشته که در کتاب شما برای نخستین بار مطرح خواهد شد؟

خیر، الزاما چنین اتفاقی نخواهد افتاد. با این وجود برخی مسائل پشت پرده را بازگو خواهم کرد. این نکته را نیز اضافه کنم که اتفاقاتی که درباره خود بنده در سال۸۴ رخ داد تاحدود زیادی شفاف بوده و کمتر دارای پشت پرده بود. یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی که در سال۸۴ رخ داد سرخوردگی و بی‌انگیزگی در سطح عمومی جامعه بود. دلایل زیادی نیز برای این بی‌انگیزگی وجود داشت. یکی از این دلایل بحران‌سازی نه روزه‌ای بود که مخالفان برای دولت اصلاحات به وجود می‌آوردند. این بحران‌سازی‌ها مردم را دچار نوعی بی‌اعتنایی و بی‌انگیزگی سیاسی کرده بود. نخبگان جامعه و تشکل‌های دانشجویی نیز به همین دلیل دچار بی‌انگیزگی سیاسی شده بودند. تحلیل برخی به این صورت بود که اگر ما در انتخابات مشارکت کنیم و اینکه تحریم کنیم در نهایت یک شخص خاص به ریاست‌جمهوری‌خواهد رسید. به نظر من این تحلیل غلط بود و هیچ‌گونه پشتوانه محکم فکری و سیاسی نداشت. دلیل دوم روی کارآمدن احمدی‌نژاد همان‌گونه که شما اشاره کردید تشتت در بین اصلاح‌طلبان بود که به تقسیم آرا بین کاندیداهای جریان اصلاحات منجر شد. ائتلاف یا کنار کشیدن به سود رقبا باید براساس معیارها و قواعد خاصی صورت بگیرد. یکی از قواعد کنار کشیدن به سود رقبا استفاده از نظرسنجی‌های عمومی است. بنده در سال۸۴ در دو مرحله پیشنهاد برگزاری نظرسنجی برای مشخص شدن عیار شخصیت‌های اصلاح‌طلب در بین افکار عمومی را مطرح کردم. با این وجود پیشنهاد بنده مورد موافقت قرار نگرفت. بنده نخستین کسی بودم که در مصاحبه‌های خود عنوان کردم در هر مرحله از انتخابات اگر احساس کنم گرایش مردم به سود شخصیت‌های دیگر جریان اصلاحات است انصراف خواهم داد. برای من رسیدن به ریاست‌جمهوری هدف نبود، بلکه یک وسیله برای خدمت به مردم کشورم بود. مساله دیگر اینکه رئیس دولت اصلاحات نمی‌توانست به صورت صریح و شفاف درباره شخصیت‌های موجود در صحنه سیاسی کشور اظهارنظر کند. با این وجود برای همه مشخص شده بود که نظر ایشان روی شخص بنده است. دلیل این مساله نیز این بود که پس از ردصلاحیت اولیه بنده، ایشان به صراحت موضع‌گیری کردند و عنوان کردند دکتر معین باید به صحنه انتخابات برگردد. مساله مهم دیگر اینکه اگر قرار بود یکی از کاندیداها به سود دیگری کنار بکشد کدام کاندیدا یا کاندیداها باید به سود دیگری کنار می‌کشید؟ شرایط و شواهد سیاسی و اتفاقات رخ داده در آن مقطع زمانی نشان می‌دهد که کاندیداهای دیگر باید به سود من از صحنه انتخابات کناره‌گیری می‌کردند. تمامی شعارهای من در سال ۸۴ مبتنی بر واقعیت‌های جامعه و صداقت اخلاقی بود.

برخی اصلاح‌طلبان معتقدند در شرایط کنونی علی لاریجانی گزینه مناسب‌تری برای ریاست مجلس دهم خواهد بود و بهتر می‌تواند مطالبات اصلاح‌طلبان را مدیریت کند. این در حالی است که عده دیگری بر این باورند که حضور آقای عارف به عنوان یک اصلاح‌طلب اصیل در رأس قوه مقننه یک پیروزی بزرگ و یک برگ برنده برای جریان اصلاحات خواهد بود. به نظر شما جریان اصلاحات در چنین شرایطی چه تصمیمی باید اتخاذ کند؟

بنده در ماه‌های گذشته پیش‌بینی می‌کردم که اگر اصلاح‌طلبان ردصلاحیت نشوند مجلس دهم یک مجلس کاملا اصلاح‌طلب خواهد بود که بیش از ۹۰درصد کرسی‌های مجلس را به خود اختصاص خواهد داد. با این وجود معتقد بودم اگر جریان اصلاحات با ردصلاحیت‌ها مواجه شود مجلس آینده شکل متوازنی به خود خواهد گرفت و نیروهایی از جریان اصلاحات را در کنار اصولگرایان سنتی و طرفداران دولت در درون خود جای خواهد داد. خوشبختانه جریان پایداری در انتخابات هفتم اسفند تا حدود زیادی نیروهای خود را از دست داد و این اتفاق مبارکی برای مجلس دهم خواهد بود. به نظر من مساله ریاست مجلس مساله‌ای فرعی برای مجلس دهم است. متاسفانه جریان‌های سیاسی در ایران اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا از استراتژی و برنامه‌ریزی مدون و حساب شده برای بزنگاه‌های سیاسی برخوردار نیستند. رئیس مجلس باید برآمده از خرد جمعی نمایندگان مجلس آینده باشد. بی‌شک اصالت در این زمینه با مردم و جامعه است. نمایندگان باید حضور معنا‌دار مردم در پای صندوق‌های رأی را سرلوحه کار خود قرار بدهند و سپس براساس مطالبات مردم رئیس مجلس آینده را انتخاب کنند.

استراتژی اصلی جریان اصلاحات برای انتخابات هفتم اسفند حذف تندروها از فضای سیاسی کشور بود. با این وجود در کنار حذف تندروها، عده‌ای از چهره‌های مطرح اصولگرا نیز با عدم اقبال عمومی مواجه شدند. تحلیل شما از حذف چهره‌های مطرح جریان اصولگرا و آینده این جریان با توجه به اتفاقات رخ داده در انتخابات هفتم اسفند چیست؟

من این مساله را نوعی رویش جدید اجتماعی می‌دانم. «الخیر فی ما الوقع». به نظر من، ما با یک توفیق اجباری اجتماعی مواجه شده‌ایم. خوشبختانه افرادی وارد مجلس شورای اسلامی شده‌اند که با وجود اینکه چهره شناخته شده‌ای نیستند اما دارای نیروی جوانی و نشاط سیاسی هستند که می‌تواند نوید‌دهنده روزهای خوبی برای آینده کشور باشد. نسل ما دارای شور انقلابی بود اما نسل جدید خردگرا‌تر و جهان‌گراتر از گذشته شده است. به نظر من جریان اصلاحات در هفتم اسفند با یک رویش جدی اجتماعی مواجه شده و در مقابل جریان اصولگرا یک ریزش جدی را تجربه کرده است. من به اصولگرایان توصیه می‌کنم در رویکرد خود تجدیدنظر کنند و جایگاه مهم‌تری برای مردم و دغدغه‌های مردم در برنامه‌ریزی‌های خود قائل شوند.

::::

برچسب‌ها: ٬

۱ دیدگاه

  1. کیمیا :

    با سلام خدمت جناب خعین
    جناب آقای معین خوب به یاد دارم آن زمان که در مشهد برای ریاست جمهوری ثبت نام کرده بودید و میخواستید که مردم را به بهشت ببرید خوب به یاد دارم آن زمان که بنرهای تبلیغاتی شما گوش فلک را کر کرده بود جناب معین شما نیز همانند لیدر تون جناب خاتمی و هاشمی رفسنجانی دچار خطاری راهبردی شده اید
    درست که در انتخابات ۷ اسفند لیست اصلاح طلبان رای آورد که نه اصلاح طلبان بلکه به قول خودشان اعتدال گرایان
    اما ترابخدا منظور و معنای خودتون را از آزادی بیان کنید آیا شما آزادی را در بی بندوباریهای خیابانی می بینید .
    آیا کج اخلاقی های خیابانی که دامن جوانان این مرز و بوم را گرفته نمی بینید جای سوال است که شعار نمیدهید مردم را به بهشت می برم اما در عمل ….
    بدیهی است که بهشت شما کم عمق و کوتاه است .

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

40 + = 49