۰۹:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۰ مسعود بزم آرا :

اصلاح طلبان و ریاست مجلس دهم

ما با این کار خود را تابع شرایط موجود ساخته ایم و نقش مان در انتخاب و تصمیم گیری را کمرنگ کرده ایم . نتیجه این اتفاق چیزی جز این نخواهد شد که در آینده ای نزدیک قدرت اختیار از ما سلب و ناگریز به جبر برای انتخاب های پیشرو خواهیم شد و دور از انتظار نخواهد بود زمانی فرا برسد که برای انتخابات ریاست جمهوری مجبور به انتخاب بین دو گانه "جلیلی/باهنر" و برای انتخابات مجلس شورای اسلامی مجبور به انتخاب بین دوگانه " کوچک زاده/زاکانی" شویم !

مبارزه(رسانه تحلیلی خبری دانشجویان خط امام)-مسعود بزم آرا:

مرحله دوم انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی به پایان رسید و تکلیف تمام کرسی های بهارستان مشخص شد . در این دور از انتخابات ، به لطف حضور گسترده و پرشور مردم در پای صندوق های رای اکثریت نمایندگان راه یافته به مجلس اعضای لیست امید بودند .

داغ ترین بحثی که در محافل سیاسی پس از پایان فرآیند انتخابات شکل گرفته است در خصوص فرد مناسب برای تکیه بر کرسی ریاست قوه مقننه می باشد .

تا کنون از اشخاص متعددی برای حضور در این جایگاه نام برده شده است ، اما می توان دو گانه “عارف/لاریجانی” را اصلی ترین گزینه برای ریاست مجلس دهم قلمداد کرد .

البته که تا قبل از ۷ خرداد و آغاز بکار دور جدید مجلس شورای اسلامی و تشکیل فراکسیون ها نمی توان در این خصوص نظری قاطعی داد، اما می توان به تحلیل و بررسی آثار و نتایج انتخاب هر یک از این گزینه ها پرداخت .

حجاریان در کتاب “تقدیرما،تدبیرما” از اصلاح طلبی بعنوان یک پروژه نام می برد .《 پروژه ها هدف دارند ، برنامه دارند و کنشگران برجسته هستند که با رفتار عقلانی معطوف به هدف بیانگر انجام اهداف خود هستند . اما در پروسه ها نقش کنشگران خیلی کمرنگ است و خود تحولات ساختاری منجر به تغییرات می شود . 》

طبق این تعاریف اگر اصلاح طلبی را پروژه ای بدانیم که پس از سال ۸۸ سرآغازی دوباره داشت و تا کنون نیز دو گام موفقیت آمیز را برداشته است ، در این صورت می توان آینده ای درخشان را برای آن پیش بینی کرد ، با این شرط که تمامی تصمیم گیری ها و سیاست گذاری ها مبتنی بر پروژه محور بودن اصلاح طلبی اتخاذ شود و نه بعنوان یک پروسه .
منظور هدفمند و حساب شده بودن انتخاب هاست . اگر در سال ۹۲ نیاز به انتخاب دکتر روحانی بعنوان رییس جمهور بود و اگر امسال نیز نیاز به انتخاب شخص دیگری – ولو برون جناحی – برای تکیه بر کرسی ریاست مجلس است ، این عمل تنها در صورتی قابل پذیرش است که مبتنی بر همان شیوه پروژه محوری که حجاریان بدان اشاره کرده باشد ، یعنی تمامی تصمیمات گرفته شده پیشگام های مدونی باشند که در نهایت به تحقق خواسته مطلوب که تثبیت و تحکیم گفتمان اصلاح طلبی و تصاحب مناصب کلان مدیریتی ( ریاست جمهوری ، ریاست مجلس و .. ) توسط اصلاح طلبان است منجر شود .

اما آفت خطرناکی که ممکن است در حین اتخاذ این قبیل تصمیمات گریبان گیر جریان اصلاحات شود نگاه “پروسه محور” است .
در بالا اشاره شد که در پروسه ها ، نقش کنشگران خیلی کمرنگ است . حال اگر ما برنامه های خود را مبتنی بر این اصل پیاده سازیم ، سرانجامی جز اضمحلال و از درون تهی شدن اصلاحات در پی نخواهد داشت .
اینکه انتخاب خود در سال ۹۲ را نه بر اساس پروژه ای هدفمند که تنها به دلیل اینکه فضای سیاسی موجود تحمل پذیرش یک اصلاح طلب در راس قوه مجریه را ندارد اتخاذ کرده باشیم و در قضیه انتخاب رییس مجلس نیز با همین منوال پیش برویم و کرسی اول بهارستان را با این استدلال که شرایط برای پذیرش یک اصلاح طلب در قامت ریاست قوه مقننه مهیا نیست به دیگری واگذاریم تهدیدی بس خطرناک برای فردای جریان اصلاحات خواهد بود .
زیرا ما با این کار خود را تابع شرایط موجود ساخته ایم و نقش مان در انتخاب و تصمیم گیری را کمرنگ کرده ایم . نتیجه این اتفاق چیزی جز این نخواهد شد که در آینده ای نزدیک قدرت اختیار از ما سلب و ناگریز به جبر برای انتخاب های پیشرو خواهیم شد و دور از انتظار نخواهد بود زمانی فرا برسد که برای انتخابات ریاست جمهوری مجبور به انتخاب بین دو گانه “جلیلی/باهنر” و برای انتخابات مجلس شورای اسلامی مجبور به انتخاب بین دوگانه ” کوچک زاده/زاکانی” شویم !
منبع:نشریه اترک

::::

دیدگاه تازه‌ای بنویسید:

*

- 2 = 1